یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

آیا مهاجران غیرقانونی را عفو کنیم


آیا مهاجران غیرقانونی را عفو کنیم

مهاجران غیرقانونی که عمده آنها را مکزیکی ها تشکیل می دهند برای اقتصاد آمریکا مساله ای جدی هستند مساله جدی نه از آن رو که اثرات مخربی را بر این اقتصاد دارند, بلکه بیشتر از این جهت که تکلیف سیاست گذار عمومی با آنها مشخص نیست

مهاجران غیرقانونی که عمده‌ آنها را مکزیکی‌ها تشکیل می‌دهند برای اقتصاد آمریکا مساله‌ای جدی هستند؛ مساله‌ جدی نه از آن رو که اثرات مخربی را بر این اقتصاد دارند، بلکه بیشتر از این جهت که تکلیف سیاست‌گذار عمومی با آنها مشخص نیست.

پوسنر و بکر سعی می‌کنند در مقاله پیش رو پیشنهادهایی حقوقی و اقتصادی برای این مساله ارائه دهند. طبعا با این پیشنهاد‌ها آنها توصیف‌هایی نیز برای مساله دارند. پیشنهادها شامل ارائه یک تعریف مجرمانه از مهاجرت غیرقانونی، عفو مدت‌دار و ایجاد شرایط شهروندی، تنبیه کارفرمایان به جای کارگران، گرفتن ورودیه یا فروش حق امتیاز شهروندی و قس علی هذا است. آنچه در متن بکر و پوسنر می‌توان دید، گونه‌ای سستی در ارائه پیشنهاد از سوی آنها است. به نظرم می‌رسد علت این سستی آن است که مساله مهاجران غیرقانونی برای خود این دو متفکر نیز به درستی تعریف نشده است.

● پوسنر

دو نامزد جمهوری‌خواه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برای سال ۲۰۱۲ – نیوت گینگریچ و ریک پری (فرماندار جمهوری‌خواه ایالت تگزاس که مدتی بعد از دور رقابت‌ها بیرون رفت) - از تمهیداتی حمایت کردند که به سرعت از سوی سایر محافظه‌کاران تقبیح شد که گونه‌هایی از «عفو و گذشت عمومی» مهاجران غیرقانونی است. نه آن پیشنهاد با تفصیل توضیح داده شد و نه به آن دو نفر اصلا هیچ توجهی شد.

مشکل مهاجرت غیرقانونی به ایالات متحده حل نشده باقی مانده است. حدود ۱۱ میلیون مهاجر غیرقانونی در آمریکا وجود دارند که بیشتر آنها مکزیکی هستند. این تعداد برای مدتی پس از شروع بحران اقتصادی که در سال ۲۰۰۸ شروع شد و فرصت‌های شغلی را در آمریکا کاهش داد ثابت باقی ماند، اما‌‌ همان طور که اوضاع اقتصادی بهبود یافته و خشونت در مکزیک افزایش می‌یابد، می‌توان انتظار داشت که این تعداد دوباره شروع به افزایش کند. نه بازگرداندن تعداد چشمگیری از ۱۱ میلیون نفر شدنی است – ما در حال حاضر (یا در آینده قابل پیش‌بینی) نمی‌توانیم هزینه تشکیلات لازم برای اجرای این قانون را متحمل گردیم یا اقتصاد را دچار اخلال کنیم که علت آن بیرون کردن میلیون‌ها کارگر مولد خواهد بود (جایگزین کردن آنها با کارگران قانونی زمان زیادی می‌خواهد) - و نه امکان بستن مرز با مکزیک را داریم‌ (چون که میزان بسیار زیادی عبور قانونی از مرز آمریکا با آن کشور را داریم) به طوری که هیچ مکزیکی (یا تعداد بسیار اندکی) نتواند غیرقانونی مهاجرت کند. ما گرفتار ۱۱ میلیون یا چیزی خیلی نزدیک به این عدد هستیم. این رقم تقریبا ۴ درصد جمعیت آمریکااست.

ما می‌توانیم تمهیداتی به غیر از اخراج کردن انبوه (نام رسمی برای «اخراج کردن» اینک «دور کردن» است، اما من همچنان از اصطلاح قدیمی‌تر و آشنا‌تر استفاده خواهم کرد) را تصور کنیم که هم مهاجرت غیرقانونی و هم سرعت عزیمت داوطلبانه را محدود خواهد کرد. یکی از آنها این تمهید است که مهاجر غیرقانونی بودن را عمل مجرمانه‌ای خواهد ساخت. اگر چه مهاجر غیرقانونی قانون را نقض کرده است، او این چنین نیست، به استثنای معدود وضعیت‌هایی، عمدتا اگر او قبلا اخراج شده بود و سپس بدون کسب اجازه قانونی به ایالات متحده برگشته، یک مجرم نیست. او در معرض اخراج شدن قرار می‌گیرد، اما نه اینکه حبس بکشد و سپس اخراج شود. اگر مهاجر غیرقانونی بودن یک جرم باشد، به شکل بازدارنده جدی عمل خواهد کرد به ویژه که اگر مثل بیشتر جرایم فدرال، تنبیه و مجازات شدیدی داشته باشد.

دیگر تمهید اثربخش اگر چه پرهزینه، بازداشت کسی است که معلوم شود مهاجر غیرقانونی بوده است. در این صورت، باید اخراج وی را به صورت معلق نگه داریم. روال جاری با وجود اینکه مهاجر را یک مجرم می‌داند، دستور اخراج وی را صادر می‌کند، و اگر از دستور سرپیچی کند، به ندرت پیگیری اثربخشی وجود دارد، اگر که سر وی در لاک خودش باشد، او احتمالا هرگز در عمل مجبور نخواهد شد، کشور را ترک کند.

در عین حال تمهید اثربخش دیگر، اگر چه نیازمند اصلاح قانون اساسی است محروم ساختن حق شهروندی آمریکا برای بچه‌های مهاجران غیرقانونی است اگر چه آنها در این کشور به دنیا آمده‌اند. در عین حال، تمهید دیگر باطل ساختن قانونی است که به مهاجرانی که دستور داده شده است اخراج شوند اجازه می‌دهد تا درخواست لغو آن دستور را به دلایل سختی و مشقت وارده بر خانواده خود بدهند. این پیشنهاد به پیشنهاد پیش گفته ربط دارد چون در آن خانواده، بچه‌های شهروند آمریکا نیز حضور دارند که در خاک آمریکا باقی خواهند ماند وقتی که مهاجر غیرقانونی اخراج می‌شود، خانواده او از هم می‌پاشد.

من خودم تمهیداتی از این قبیل را توصیه نمی‌کنم، چون که فکر نمی‌کنم حضور میلیون‌ها مهاجر غیرقانونی یک مشکل به حد کافی جدی برای فراهم آوردن تمهیدات اجرایی گسترده‌ای باشد که بی‌تردید پرهزینه خواهد بود. مهاجران غیرقانونی یک نوع بار مالی خالص بر اقتصاد نیستند. آنها از برخی حق و حقوق قانونی که مهم‌ترینش کمک‌های پزشکی و درمانی است برخوردار هستند اما مقدار آن بسیار کمتر از شهروندان و ساکنان قانونی دائمی است. آنها روی‌هم رفته مالیات می‌پردازند. آنها کارگران سختکوشی هستند (در ایالت کالیفرنیا هنگامی که می‌خواهند از کسی که خیلی سخت کار می‌کند تمجید کنند می‌گویند «طرف شبیه مکزیکی‌ها کار می‌کند»)، آنها با میزان بهره‌وری بالا در بسیاری از مشاغلی کار می‌کنند که شهروندان آمریکایی حاضر به کار کردن در آنها نیستند.

این درست است که عنصر مجرمانه چشمگیری در بین مهاجران غیرقانونی وجود دارد، عمدتا چون که اسپانیایی زبان‌ها از مزیت نسبی در تجارت غیرقانونی مواد مخدر برخوردارند، اما دولت هم به درستی تلاش‌های اجرای قانون را روی آنها متمرکز می‌کند.

این نکته ثابت نشده است که مهاجران غیرقانونی، مشاغل را از آمریکایی‌ها «ربوده‌اند» چون که بسیاری از مشاغلی که آنها کار می‌کنند به ویژه در بخش کشاورزی و خدمات داخل منزل، برای آمریکایی‌ها اصلا جذابیتی ندارد. و البته مهاجران غیرقانونی، مثل همه ساکنان، با خرج کردن درآمد خویش در خرید کالا‌ها و خدمات مصرفی، و بنابراین ایجاد تقاضای جدید برای کارگرانی که این کالا‌ها و خدمات را فراهم می‌کنند مشاغلی ایجاد می‌کنند. وقتی که هزینه‌های اجرای قانون و پیامدهای اقتصادی اخراج تعداد زیادی مهاجر غیرقانونی را در نظر می‌گیریم، فایده‌های خالص چنین اخراج‌‌هایی به غیر از اخراج مجرمان و جنایتکاران، به نظر منفی می‌رسد.

پس پرسش به این صورت درمی‌آید که اگر ما حضور میلیون‌ها مهاجر غیرقانونی را با جان و دل تحمل می‌کنیم و باید تحمل کنیم (یا شاید که هیچ بدیل شدنی دیگری نداریم که ادامه دهیم)، پس یک نوع عفو این مهاجران منافع خالصی برای جامعه ما دارد. ساده‌ترین قانون عفو، یک قانون فدرال خواهد بود که از مهاجران غیرقانونی که به مدت مثلا پنج سال پیش از اینکه این قانون به تصویب برسد در این کشور بوده‌اند (برای اینکه از سیل مهاجران غیرقانونی آینده که با پیش‌بینی تصویب این قانون وارد کشور خواهند شد جلوگیری شود) بخواهد که درخواست اقامت دائمی قانونی بدهند، که نخستین گام برای به دست آوردن حق شهروندی است.

درخواست با پاسخ مثبت مواجه خواهد شد اگر درخواست‌کننده اثبات کرده باشد که یک عضو مولد جامعه آمریکایی است، روابط گسترده‌ای با این ملت برقرار کرده است و فردی درستکار است و هیچ سابقه جنایی نداشته است یا اگر درخواست‌کننده همسر، پسر یا دختر کوچک چنین شخصی است. اعتبار اجرای این قانون پس از گذشت یک سال منقضی خواهد شد.

این آن عفوی است که منظور من بود و با مفهوم معمول از عفو متفاوت است: عفو باعث تشویق به نقض قانون می‌شود که در این حالت به شکل مهاجرت غیرقانونی توسط اشخاصی درمی‌آید که پیش‌بینی عفو در آینده را می‌کنند. این پیش‌بینی، هزینه انتظاری مهاجرت غیرقانونی را کاهش می‌دهد. اما شاید نه آنقدر زیاد. آخرین و تا جایی که من می‌دانم همچنین نخستین عفو مهاجران غیرقانونی، «قانون اصلاح مهاجرت و کنترل»، در ۱۹۸۶ تصویب شد. بیش از یک چهارم قرن از آن زمان می‌گذرد، و چه تعداد خارجیان تصمیم به مهاجرت غیرقانونی به آمریکا با این امید گرفته‌اند که بیست و پنج سال بعد قانون عفو دیگری شامل آنها خواهد شد؟ به علاوه چنین اثر اندکی در تشویق به مهاجرت غیرقانونی را که عفو ایجاد خواهد کرد احتمالا می‌توان خیلی راحت با مجرمانه ساختن مهاجرت غیرقانونی خنثی کرد، به جای آنچه که در حال حاضر وجود دارد، و صرفا یک خلاف مدنی با تنها مجازات اخراج کردن است.

عفو مهاجران غیرقانونی با دو مانع بزرگ مواجه است. نخستین مانع سیاسی است. رشد اخیر دشمنی نسبت به مهاجران حیرت‌آور است اما شاید به بحران اقتصادی ربط داشته باشد که در سال ۲۰۰۸ شروع شد و هنوز هم دوام دارد اگر چه سرانجام از شدت آن کاسته شده است (تقریبا سه و نیم سال پس از اینکه بحران با سقوط مالی در سپتامبر ۲۰۰۸ شروع شد). دولت و رسانه‌ها در تبیین اصول اقتصادی بحران برای یک فرد معمولی آمریکایی، وظیفه خود را خوب انجام ندادند و در نتیجه سوءبرداشت‌های بسیاری وجود دارد و یک سوءبرداشت این است که مشکلات اقتصادی آمریکا تا حد زیادی به مهاجران غیرقانونی نسبت داده می‌شود که مشاغل را از آمریکایی‌ها گرفته‌اند و با برنامه‌های «تور ایمنی» چاق و چله شده‌اند به طوری که کسری بودجه دولت فدرال را بیشتر و بیشتر می‌کنند.

دومین مانع به قانون عفو سال ۱۹۸۶ برمی‌گردد که شکست‌خورده تصور می‌شود. شرط اساسی حائز شرایط عفو بودن، اقامت مداوم و پیوسته در خاک آمریکا از سال ۱۹۸۲ به بعد بود. حدود سه میلیون مهاجر غیرقانونی حائز شرایط بودند و در حدود همین تعداد مهاجر غیرقانونی شامل عفو شدند- اما ظاهرا تقلب در درخواست‌ها بسیار زیاد بوده است، به طوری که بسیاری از عفوشدگان مدت زمان کوتاه‌تری در آمریکا بوده‌اند یا به هر صورت حائز شرایط نبوده‌اند. و دقیقا‌‌ همان طور که در بالا نشان دادم عفو با تمهیداتی همراه شده بود که از مهاجرت غیرقانونی بیشتر جلوگیری می‌کرد- و اینها نتوانست کاملا جلوی موج مهاجرت را بگیرد.

بنابراین دورنمای تصویب قانون جدید عفو تیره و تار است، اگر چه من معتقدم که ما از ایرادات قانون ۱۹۸۶ درس گرفته‌ایم و یک برنامه عفو طراحی کردیم که اگر مشکلات ایجاد شده به واسطه مهاجرت غیرقانونی را حل نکند دست کم تا حد زیادی کاهش خواهد داد.

● بکر

من با پوسنر موافقم که مهاجران غیرقانونی معمولا اعضای مولد نیروی کار هستند، و استفاده نسبتا اندکی از برنامه‌هایی می‌کنند که با پول مالیات‌دهندگان تامین شده است از قبیل کمک‌های درمانی و سایر برنامه‌های رفاهی. از طرف دیگر، آنها مالیات اندکی می‌پردازند چون که غالبا نقدی معامله می‌کنند و اغلب مالیات تامین اجتماعی یا مالیات بر درآمد نمی‌پردازند. در واقع آنها همان قدر که به تولید اقتصاد می‌افزایند و حقوق و دستمزد می‌گیرند عمدتا‌‌ همان را با خود به خانه می‌برند.

همچنین بسیار واضح است با وجود شعارهایی که جمهوری‌خواهان در مبارزات انتخاباتی سر می‌دهند، ایالات متحده، هرگز سعی نخواهد کرد ۱۱ میلیون مهاجر غیرقانونی را به مکزیک یا سایر کشورهایی که آمده‌اند بازگرداند. شاید که یک نوع عفو عملی در مورد اکثریت گسترده این مهاجران چاره‌ناپذیر باشد. در عین حال من مشکل می‌بینم که نقض تمام عیار قوانین مهاجرت ایالات متحده به سادگی پذیرفته شود، به ویژه‌‌ همان طور که پوسنر خاطرنشان می‌کند مهاجرت غیرقانونی دوباره جهش خواهد کرد در شرایطی که اقتصاد آمریکا در حال بهبودیافتن از رکود بزرگ است. همچنین مادامی که کارگران جوان مکزیکی بتوانند با مهاجرت غیرقانونی به ایالات متحده، درآمدهای خویش را چند برابر سازند، قطعا انتظار مهاجرت از مکزیک می‌رود.

جدای از عفو، چه کار می‌توان انجام داد تا جلوی مهاجرت غیرقانونی بیشتر به آمریکا را گرفت و تعداد مهاجران غیرقانونی را که از قبل در اینجا هستند کاهش داد؟ شاید گسترش دادن دیوار در مرز مکزیک و ایالات متحده کمک زیادی بکند، هر چند که من پیش‌بینی می‌کنم مهاجران غیرقانونی پس از این و «قاطر‌هایشان» در جاهایی که دیوار وجود ندارد، محل‌های عبور دیگری به ایالات متحده ایجاد خواهند کرد.

رویکرد امیدبخش‌تر این است که قوانین را علیه کارفرمایانی که مهاجران غیرقانونی استخدام می‌کنند، سخت‌تر کنیم. این روشی کارآ‌تر نسبت به حالتی است که مستقیما مهاجران غیرقانونی را شکار کنیم، چون که تعداد کارفرمایانی که مهاجران غیرقانونی استفاده می‌کنند، بسیار کمتر از تعداد مهاجران غیرقانونی است. سخت‌تر کردن قوانین علیه استخدام مهاجران غیرقانونی شاید اثربخش باشد، حتی بدون اینکه مهاجران غیرقانونی بیشتری را به مکزیک بازگردانیم؛ چون که هزینه استخدام آنها افزایش خواهد یافت و اینکه درآمد و شغل‌های در دسترس به مهاجران غیرقانونی را کاهش می‌دهد.

نتیجه این می‌شود که مهاجران کمتری می‌خواهند به طور غیرقانونی به ایالات متحده بیایند و برخی که قبلا به اینجا آمده‌اند تصمیم خواهند گرفت داوطلبانه به کشورهایی که از آنجا آمده‌اند بازگردند؛ اما کارفرمایان مهاجران غیرقانونی دارای نفوذ و قدرت سیاسی هستند و به مقامات دولتی شکایت می‌کنند، هنگامی که تلاش‌های تنفیذی علیه این کارفرمایان تشدید شود. به تازگی رستوران‌های زنجیره‌ای چیپتول‌گریل که غذاهای مکزیکی عرضه می‌کند چنین شکایت‌هایی را مطرح کرد، زمانی که معلوم شد بسیاری از مهاجران غیرقانونی را استخدام کرده است. این مخالفت به اجرای پیگیرانه‌تر قانون علیه کارفرمایان مهاجران غیرقانونی، جذابیت سیاسی آن رویکرد را کاهش می‌دهد.

با وجود بسیاری از مشکلاتی که مهاجران غیرقانونی با آنها روبه‌رو هستند، برخی از آنها خیلی خوب عمل کرده‌اند: آنها به مشاغل خوب ترقی یافتند و بسیار زیاد متعهد به این شدند که در ایالات متحده بمانند. اینها (و سایر) مهاجران غیرقانونی تمایل خواهند داشت پول کلانی بپردازند تا وضعیتشان به ساکنان قانونی تغییر یابد. چرا به آنها جا و مکان و به همه مهاجران غیرقانونی فرصت پول پرداخت کردن و تبدیل به ساکن قانونی شدن ندهیم؟ قیمتی که مثلا برای ملموس بودن ۵۰.۰۰۰ دلار تعیین شود به طوری که هر مهاجر غیرقانونی که آن قیمت را بپردازد بتواند جایگاه حقوقی خود را به ساکنان قانونی تغییر دهد.

اجازه دادن به ساکنان غیرقانونی که با پرداخت پول برای خود جایگاه قانونی بخرند، مخالفت با این ساکنان را به دلیل این باور که مهاجران غیرقانونی «سواری رایگان» از مزایای گوناگون ارائه شده توسط ایالات متحده می‌برند، کاهش می‌دهد. در عین حال برای مهاجران غیرقانونی نیز جذاب خواهد بود، به ویژه آنهایی که تعهداتی به ایالات متحده داده‌اند؛ چون که ریسک اخراج آنها پس از سال‌ها اقامت در آمریکا را از بین می‌‌برد. همچنین جاذبه سیاسی از نظر افزودن پول به درآمدهای فدرال را دارد که به ویژه در این روزهای کسری بودجه زیاد دولت فدرال از آن استقبال می‌شود. تردیدی نیست که تهیه ۵۰.۰۰۰ دلار پول یا هر مبلغ چشمگیر دیگری برای اینکه ساکن قانونی کشور شد، حتی برای مهاجران موفق غیرقانونی هم ممکن است کار دشواری باشد. یک راه پشت سر گذاردن چنین مشکلات نقدینگی این است که در ابتدا فقط نیاز به پرداخت بخشی از مبلغ مثلا ۲۰ درصد باشد که در مثال من ۱۰.۰۰۰ دلار می‌شود و یک برنامه وام دولتی شروع شود که بقیه پول را در اختیار فرد مهاجر می‌گذارد تا وی به مرور زمان اقساطش را بازپرداخت کند. از بیشتر جهات می‌توان وام‌های مهاجرت را از وام‌های دانشجویی الگو گرفت. چنین برنامه وامی به ویژه برای مهاجران موفق کاملا جاافتاده جذاب خواهد بود که سال‌های زیادی است در این کشور بوده‌اند، اما دارایی نقدی زیادی ندارند.

من در مطلب دیگری با عنوان «چالش مهاجرت: راهکاری رادیکال» استدلال کردم که حق مهاجرت با پرداخت «پول ورودیه» باید در دسترس همه مهاجران بالقوه و نه صرفا آنهایی که غیرقانونی مهاجرت کرده‌اند، باشد، اما حتی بدون چنین تغییر رادیکالی در سیاست کلی مهاجرت، حق پرداخت برای اقامت قانونی می‌تواند تنها برای مهاجران غیرقانونی به کار رود. در واقع شاید از نظر سیاسی بسیار آسان‌تر باشد که چنین سیاستی را تنها برای مهاجران غیرقانونی به کار بگیریم؛ چون که مخالفت چشمگیری با این مهاجران وجود دارد. عده بسیاری در آمریکا و در دیگر کشورهایی که مهاجرت غیرقانونی زیادی دارند شاید از سیستمی که این مهاجران را ملزم به پرداخت پول برای حق ماندگاری قانونی می‌کند حمایت کنند.

مترجم: جعفر خیرخواهان