سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

اقتصاد اسلامی و گستره آزادی در آن


اقتصاد اسلامی كه برگرفته از آموزه های وحیانی است, انسان را موجودی آگاه, صاحب اراده و اختیار, هدفمند, كمال جو و مسؤولیت پذیر می داند رفتارهای اقتصادی و فعالیتهای تولیدی او را تنظیم می كند و در جهت نیل به اهداف اقتصادی كه همانا, اعتلای معنوی انسانها, استقلال اقتصادی, عدالت اقتصادی, رفاه عمومی و رشد اقتصادی است, گام بر می دارد

نگرش هر مكتبی نسبت به مبدأ، جهان آفرینش و انسان در ساماندهی نظام اقتصادی آن تأثیرگذار است. بر این اساس، اقتصاد اسلامی كه برگرفته از آموزه‏های وحیانی است، انسان را موجودی آگاه، صاحب اراده و اختیار، هدفمند، كمال‏جو و مسؤولیت‏پذیر می‏داند؛ رفتارهای اقتصادی و فعالیتهای تولیدی او را تنظیم می‏كند و در جهت نیل به اهداف اقتصادی كه همانا، اعتلای معنوی انسانها، استقلال اقتصادی، عدالت اقتصادی، رفاه عمومی و رشد اقتصادی است، گام بر می‏دارد. در این اندیشه، آزادی اقتصادی در چارچوب بندگی خدا و احترام نهادن به حریم حلال و حرامها تفسیر می‏گردد و افراد در انتخاب شغل، مسكن و به دست آوردن ثروت و مصرف آن آزادند. البته نه آزادی كامل، بلكه تحت نظارت و ارشاد دولت و پیچیده به ارزشها و مقررات و محدودیتهایی كه اسلام یا حاكم اسلامی برای فعالیتهای اقتصادی وضع می‏نماید.

تعریف نظام اقتصادی در اسلام

اساسا هر نظام اقتصادی در هر مكتبی بر بینشها و مفاهیمی استوار است كه از طرز تلقی و برداشت آن مكتب نسبت به جهان آفرینش و انسان سرچشمه می‏گیرد. بر این اساس، نظام اقتصادی كه جزئی از كل نظام اجتماعی یك مكتب است نسبت به نظامهای دیگر تفاوت اصولی و زیربنایی خواهد داشت. امام خمینی رحمه‏الله در تعریف نظام اقتصادی می‏فرماید: «... باید نظام اقتصادی اسلام را از مجموعه قوانین و مقررات اسلامی در كلیه زمینه‏ها و شؤون فردی و اجتماعی ملاحظه كرد. این مسلم است كه از نظر اسلامی حل تمامی مشكلات و پیچیدگیها در زندگی انسانها با تنظیم روابط اقتصادی به شكل خاص نمی‏شود و نخواهد شد بلكه مشكلات را در كل یك نظام اسلامی باید حل كرده و از معنویت نباید غافل بود كه كلید دردهاست.»(۲) شهید صدر نیز معتقد است مقصود از اقتصاد اسلامی، مكتب یا مذهب اقتصادی اسلام(۳) است. ایشان می‏نویسد: مذهب اقتصادی عبارت است از اسلوب و روشی كه جامعه ترجیح می‏دهد در عرصه اقتصادی و گشایش معضلات علمی خویش از آن پیروی نماید. هر جامعه‏ای به جهت آن كه با تولید و توزیع امكانات اقتصادی مواجه است، ناگزیر از انتخاب اسلوبی برای تنظیم فعّالیتهای اقتصادی وی است. چنین اسلوب و روشی، تعیین كننده مذهب اقتصادی است.(۴) ایشان همه مشكلات اقتصادی را ناشی از فقدان عدالت اجتماعی دانسته و می‏نویسد: مذهب اقتصادی در حقیقت ایجاد اسلوبی جهت تنظیم فعالیتهای اقتصادی و بر طرف نمودن تنگناهای معیشتی مردم، منطبق با ایده عدالت است.(۵) بنابراین، مذهب اقتصادی عبارت است از هر نظریه اساسی در زندگی اقتصادی كه در ارتباط با ایده عدالت اجتماعی می‏باشد. البته مفهوم عدالت، یك برداشت اخلاقی است و با ملاك مادّی و علمی مورد ارزیابی قرار نمی‏گیرد. بررسی مالكیت خصوصی، آزادی اقتصادی، الغای نرخ بهره در روابط اقتصادی كه با ایده عدالت ارتباط دارند، در قلمرو مباحث مذهب اقتصادی قرار می‏گیرند.(۶) از آنجا كه اسلام برای كوچكترین مشكلات؛ یعنی ارش خراش، قانون ارائه نموده است، معقول نیست كه در مورد مشكلات عظیم اقتصادی برنامه نداشته باشد؟ چگونه ممكن است اسلام حق انسانی را كه زمینی را آباد یا معدنی استخراج می‏كند، مشخص نكرده باشد. اسلام همانگونه كه برای تنظیم روابط فردی برنامه دارد، برای روابط اجتماعی و كلان جامعه طرح و برنامه دارد، پس باید نظام كامل اقتصادی را نیز باورداشته باشیم.(۷)

مبانی فلسفی نظام اقتصادی در اسلام

در بینش اسلامی، انسان موجودی است آگاه، صاحب اراده و اختیار، هدفمند، كمالجو و مسؤولیت‏پذیر، كه محور اصلی و شكل‏دهنده تلاشهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و... قرار دارد. در راستای چنین بینش و باوری، اعتقادهای یك مسلمان كه برخاسته از جهان‏بینی توحیدی است، نقش بسزایی در رفتارهای اقتصادی و فعالیتهای تولیدی می‏یابد؛ زیرا نه تنها در برابر خویش بلكه در برابر خداوند و مخلوقات او نیز خود را مسؤول و امانتدار الهی بر روی زمین می‏داند. از این‏رو، خود را موظف به تلاش و كوشش برای اصلاح و آبادانی جهان می‏شمارد. «هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الأَْرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِیها»(۸) یعنی: اوست خدایی كه شما را از زمین پدید آورد و از شما خواست تا به آبادانی آن بپردازید. از طرفی، باورمندی انسان به اصول اعتقادی اسلام، زمینه‏ساز برپایی اقتصادی سالم اسلامی در عرصه اجتماع است. متفكر شهید، اسلوب مبانی اقتصادی را اینگونه ترسیم می‏كند:

۱ـ عقیده: قاعده‏ای اساسی در تفكر اسلامی است كه دیدگاه اصلی مسلمان را درباره عالم و جهان مشخص می‏سازد.

۲ـ مفاهیم: دیدگاه اسلام درباره تفسیر اشیا را منعكس می‏سازد و این انعكاس در پرتو عقیده اسلامی صورت می‏پذیرد.

۳ـ عواطف و احساسات: زاییده مفاهیم اسلامی هستند؛ زیرا مفهوم، یك ایده و نظریه درباره واقعیتی است كه هم روح انسان، فهم و شعور خاصی را نمایان می‏سازد و هم جهات انسان را در برابر آن واقع مشخص می‏كند. بنابراین، عواطف اسلامی، برگرفته از مفاهیم و مفاهیم نیز حاصل عقاید اسلامی است. آنگاه شهید صدر (ره) ارتباط هر یك از عناصر سه‏گانه فوق را با اقتصاد اسلامی (مذهب اقتصادی) بیان می‏كند:الف) ارتباط اقتصاد اسلامی با عقیده: عقیده به اسلام، هر مسلمانی را وادار می‏كند كه در چارچوب مذهب اقتصادی اسلام، فعالیّت اقتصادی خود را سامان بدهد. مذهب اقتصادی اسلام نیز به نوبه خود از عقیده اسلامی سرچشمه گرفته است و همین امر باعث می‏شود كه مذهب اقتصادی اسلام، نمود اعتقادی و ارزشی بیابد.(۹) ب) اقتصاد اسلامی با مفاهیم اسلامی درباره عالم هستی و زندگی، در ارتباط است؛ برای نمونه، اسلام مالكیت را به عنوان حقّی كه در بردارنده رسالت است می‏شناسد؛ نه به عنوان یك تسلّط مطلق. چنین تفسیری از مالكیت، نقش بسزایی در چگونگی بهره‏مندشدن از حقّ مالكیت خصوصی و تعیّن آن دارد. بنابراین، لازم است كه اقتصاد اسلامی از خلال مفاهیم اسلامی مورد بررسی قرار گیرد.(۱۰) ج) اقتصاد اسلامی با عواطف و احساساتی كه بر اساس مفاهیم اسلامی پی‏ریزی شده است، ارتباط دارد؛ برای مثال عاطفه برادری و اخوّت همگانی در قلب هر مسلمانی موجب دوستی دیگران و مشاركت در غم و شادیهای آنان می‏شود. شكی نیست كه این علاقه برادری در قلوب مسلمانان، نقش ارزشمندی در چگونگی حیات اقتصادی جامعه و وصول به اهداف آن خواهد داشت.(۱۱)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 6 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.