سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

افزایش قیمت نفت و کاهش رفاه خانواده


افزایش قیمت نفت و کاهش رفاه خانواده

ضرورت به کارگیری مازاد درآمد نفت در امور زیربنائی

یکی از سئوالاتی که همواره فراروی خانوارهای ایرانی قرار می‌گیرد این است که چرا با افزایش قیمت نفت خام و به‌تبع آن افزایش درآمدهای عمومی کشور، آثار این افزایش را در سطح رفاه خود و خانواده‌شان مشاهده نمی‌کنند.

فارغ از این‌که تحولات بازار نفت بنابه چه دلایل اقتصادی و سیاسی به وقوع پیوسته باشد این پرسش مطرح می‌گردد که مردم کشورهای تولیدکننده نفت از این تحولات چه بهره‌ای خواهند برد؟ آیا وضعیت رفاهی مردم تحت تأثیر افزایش درآمدهای نفتی بهبود خواهد یافت؛ آیا سیاستگزاران و برنامه‌ریزان این‌گونه کشورها که در مواقع فروش نفت ارزان و کاهش درآمدهای نفتی از مردم خود استمداد می‌طلبند، هنگام افزایش درآمدها به یاد آنها خواهند بود؟

متخصصین صاحب‌نظر بر این عقیده‌اند که افزایش درآمدهای نفتی در اقتصاد کشورهائی که از ثبات اقتصادی برخوردار هستند و مشکلات اساسی خود را به حداقل رسانده‌اند، می‌تواند خود را به راحتی در افزایش سطح رفاه خانواده نشان دهد.

این امر در کشورهای نفت‌خیزی که پیشرفت‌هائی در امر سازماندهی، ساختارسازی و متنوع‌سازی درآمدهای خود داشته‌اند به وضوح مشاهده می‌شود. سخن این‌جاست که در پاسخ به سئوالات معمولاً با چند گزینه روبه‌رو خواهیم بود. با نگاهی ساده و بدون مطالعه می‌توان گفت که با این مازاد درآمد را بین آحاد مردم توزیع نموده در چنین شرایطی که با یک بررسی اجمالی می‌توان گفت که این حرکت موجب ایجاد رفاهی نسبی و موقتی در خانواده‌ها خواهد گردید.

لیکن اگر عمیق‌تر به این راه‌حل بنگریم، متوجه خواهیم شد که اولاً این روش ما را در آینده دچار مشکل کمبود درآمد خواهد نمود ثانیاً درآمد بیشتر همه مردم موجب افزایش تقاضا و اثرات ناشی از فشار تقاضا که افزایش قیمت‌ها و در نتیجه تورم خواهد بود را برای مردم ایجاد خواهد کرد. نتیجه این‌که مردم در انتها با کاهش قدرت خرید روبه‌رو خواهند شد و عملاً رفاه نسبی ایجاد شده در کمترین زمان از بین خواهد رفت. گزینه دوم به‌کارگیری این افزایش درآمدها در ارتقاء سطح یارانه‌های مصرف‌کنندگان است که می‌تواند به‌صورت نقدی و غیرنقدی در اختیار اقشار به‌خصوصی از مردم قرار گیرد.

این روش نیز همانند گزینه اول ابتدا رفاه نسبی و زودگذر را فراهم می‌نماید، سپس با فشاری که از طریق افزایش قیمت‌ها اعمال خواهد شد وضعیتی بدتر از قبل ایجاد می‌نماید. گزینه سوم طرح این مطلب است که این افزایش درآمدها، صرف سرمایه‌گذاری زیربنائی همانند جاده، سد یا هزینه‌های اجتماعی نظیر ارتقاء سطح تأمین اجتماعی، بهداشت، آموزش و ... گردد.

در این حالت تأثیر تزریق این درآمدها به اقتصاد همانند دو گزینه بالا نخواهد بود. بلکه، زمانی‌که این سرمایه‌گذاری‌ها به بهره‌برداری می‌رسد آثار آن بر آحاد مردم نمایان می‌گردد. در واقع در این گزینه، درآمدهای نفتی به‌مثابه ثروت نسل کنونی و نسل‌های آتی به سرمایه‌ و ثروت جدید تبدیل گردیده و تمام اقشار جامعه از آن بهره‌برداری می‌نمایند.

برای کشوری مثل کشور ما که در زمره کشورهای توسعه نیافته محسوب می‌شود و هم‌چنان با مشکلات ساختاری خود دست به گریبان می‌باشد، گزینه سوم مطلوب‌ترین راه حل می‌باشد. البته در انتخاب این گزینه شرط تحقیق نتایج ذکر شده رعایت احتیاط لازم در اجرای بهینه توزیع این درآمدها می‌باشد.

چراکه در تجارب گذشته نشان داده شده است که رانت‌خواران همیشه حاضر در صحنه اقتصاد کشور این درآمدها را در پروژه‌های صوری غیرقابل اجرا به‌کار گرفته و بدون هیچ نتیجه مثبتی برای اقتصاد کشور به مقاصد خود می‌رسند. گزینه چهارم این است که افزایش درآمدها را برای جلوگیری از ضرر و زیان ناشی از کاهش قیمت نفت در آینده و یا هر سیاست کنترلی دیگر در حسابی نگهداری نمود و تنها از بهره حاصل از سپرده‌گذاری این حساب استفاده نماید.

در این صورت نه‌تنها رفاه خانوار تحت تأثیر قرار نمی‌گیرد، بلکه سرمایه‌گذاری‌های زیربنائی نیز به وقوع نمی‌پیوندند. نگهداری این وجوه (مازاد درآمد نفت) برای روز مبادا و برمبنای وقایع احتمالی، کمترین بهره‌ای را برای اقتصاد کشور و در نتیجه برای اقتصاد خانواده نخواهد داشت. در هر صورت امید است تصمیم‌گیرندگان اقتصادی کشور بهترین و مطلوب‌ترین سیاست‌ها را در این زمینه اتخاذ نمایند تا نه‌تنها نسل موجود بلکه نسل‌های آتی نیز بتوانند از این موهبت الهی بهره‌مند گردند.

میترا شایق