جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
ادوارد برنشتاین و نظریه تعدیل مارکسیسم
پس از اینکه کارل مارکس و فردریک انگلس، به تدوین ایدئولوژی مارکسیسم پرداختند، اندیشمندان بعدی هوادار این ایدئولوژی در حین اشاعه این آموزه ها، پی به خلاء ها و ضعف های این ایدئولوژی بردند. برنشتاین از جمله اولین کسانی بود که به تجدیدنظر در مارکسیسم روی آورد. در این مقال، تجدیدنظرطلبی برنشتاین درمارکسیسم را موردبحث قرار داده ایم.
برنشتاین صاحب فرضیه تعدیل مارکسیسم ، و تاکید بر پیاده کردن تدریجی و مرحله به مرحله سوسیالیسم در سال ۱۸۵۰ در برلین بدنیا آمد. وی که پسر یک یهودی راننده قطار بود در سن ۱۶ سالگی مدرسه را ترک و در یک بانک مشغول کار شد. برنشتاین در سال ۱۸۷۲ به سوسیالیستهای ایزناچر )Eisenacher( پیوست. او یکی از نمایندگانی بود که در سال ۱۸۷۵ در کنفرانس گتا شرکت کرد. تا سال ۱۸۷۸ در حزب سوسیال دمکرات آلمان، در برلین، فعال بود. به دلیل مقرر شدن قانون ضد- سوسیالیستی مجبور به ترک آلمان شد و در ابتدا به سوئیس و پس از آن از سال ۱۸۸۸ تا ۱۹۰۱ در لندن بسر برد. در لندن از دوستان نزدیک انگلس و جریان فابینها بود. او پس از بازگشت به آلمان در سال ۱۹۰۲ به عنوان نماینده مجلس رایشتگ )Reichstag( انتخاب شد و تا سال۱۹۲۸ که بازنشسته شد در آن خدمت می کرد. او همچنین یک روزنامهنگار بود و در مدارس حزبی تدریس مینمود. در ابتدا در رابطه با جنگ جهانی اول به نفع حکومت آلمان رای داد، اما پس از آن در سال ۱۹۱۵ موضع خود را تغییر داد و به حزب مستقل سوسیالیستها(۱۹۱۷) پیوست. در سال ۱۹۱۹ در حکومت ائتلافی حزب سوسیال دمکرات و حزب مستقل سوسیالیستها در مقام معاون خزانهداری قرار گرفت. پس از آن دوباره به حزب سوسیال دمکرات پیوست، اما در طول سالهای ۱۹۲۰ از نفوذ کمی در آن حزب برخوردار بود . برنشتاین در سال ۱۹۳۲ در گذشت.
● تجدید نظر طلبی برنشتاین
در حزب سوسیال دمکرات آلمان، گرایش راست تری نیز وجود داشت که برنامه ارفورت و مارکسیسم را مردود اعلام میکرد. بنیانگذار این ادوارد برنشتاین بود. وی تحت تاثیر عقاید فابینهای بریتانیا و گرایشهای چپ طبقهی متوسط به خصوص لیبرالهای نوین انگلستان، دست به تجدید نظر طلبی در مارکسیسم زد. برنشتاین بر این اعتقاد بود که حزب سوسیال دمکرات آلمان میبایستی حزبی رفرمیست با جهتگیری به سوی جلب آرا عمومی باشد. به نظر وی حزب و اتحادیههای کارگری وابسته به آن، بایستی فقط در صف انقلابی باشند، زیرا که رشد اقتصادی آلمان و تکامل اجتماعی و سیاسی، و در نتیجه ظهور لیبرالیسم طبقهی متوسط، حکایت از یک آشتی طبقاتی بین آن طبقه و طبقهی کارگر و فرا گرویدن به سوسیالیسم از طریق مسالمت آمیز میکند. وی اعتقاد داشت که زمان عقاید انقلابی سر آمده و باید در تئوریهای مارکسیستی و مارکسیسم تجدید نظر کرد.
مقالات برنشتاین در این مورد، بین سالهای ۱۸۹۶ تا ۱۸۸۹ در نشریهی زمان نو و سپس مجموعه آنها تحت عنوان در بارهی تاریخ و تئوری سوسیالیسم انتشار یافت. کتاب اصلی دفاعیه برنشتاین تحت عنوان سوسیالیسم در حال تکامل در سال ۱۸۹۹ منتشر شد. او در این کتاب میگوید:
تکامل و مو شکافی بیشتر دکترین مارکسیسم باید با نقد آن آغاز شود. و امروز... هر چیزی را در مقابل مارکس و انگلس می توان اثبات کرد.
او بر این پندار استوار بود که جامعه، در حال رهایی خود از قوانین اقتصاد است (نکتهای که مارکسیسم ارتدوکس نیز بر آن تاکید داشت.) برنشتاین تصور میکرد که مارکسیستها ماهیت قابل تغییر جامعه سرمایه داری- بخصوص از سال -۱۸۶۷ را نادیده گرفتهاند. این عقاید به خصوص در اواخر قرن نوزدهم که موج فکریای توسط روشنفکران علیه امپریسیزم و پوزیتویزم و نقد نظریات فلسفی مشترکی نیز با نظریات مارکس در تزهای فوئرباخ داشت)، پایه تئوریک نظریات برنشتاین را بنیاد نهاد و مارکسیستهای اتریشی و طرفداران مکتب فرانکفورت را تحتتاثیر قرار داد. در نتیجه، نئو- کانتیزم در مقابل تئوریهای فلسفی مارکسیسم ارتدوکس قرار گرفت. بدین ترتیب نظریات تجدیدنظرطلبی برنشتاین، پایههای فکری خود را در درون حزب سوسیال دمکرات پیدا کرد؛ و نقد نظریات اقتصادی مارکسیسم را نیز بدنبال آورد (نقد تئوری ارزش در کاپیتال، نظریه استثمار، تئوری مزد و ماهیت بورژوازی.)
● مخالفان تجدید نظر طلبی برنشتاین
از آنجا که نقد برنشتاین در وهله نخست متوجه مارکسیسم ارتدوکس در درون حزب سوسیال دمکرات آلمان بود، رهبر این گرایش، کارل کائوتسکی در مخالفت با نظریات وی قرار گرفت. اما مهمترین و پیگیرترین مخالفت علیه تجدیدنظرطلبی و دفاع از مارکسیسم را روزا لوکزامبورگ سازمان داد. به جز تحلیل بحران ذاتی سرمایهداری که منجر به از هم پاشی آن نظام میشود (نظری که مورد توافق بسیاری از مارکسیستهای آن دوره نیز بود)، لوکزامبورگ به سه جنبه از وجه تمایز بین مارکسیسم انقلابی و تجدید نظر طلبی در مارکسیسم تاکید کرد. نخست اینکه: آنارشی رشد یابنده اقتصادی سرمایهداری به اضمحلال آن منجر خواهد شد. دوم اینکه، اجتماعی شدن بیشتر تولید در درون سیستم سرمایهداری راهنمای نظام سوسیالیستی آتی خواهد بود. سوم، آگاهی و سازماندهی فزاینده پرولتاریا در راستای سرنگونی سرمایه داری. لوکزامبورگ بر این اعتقاد بود که نه تنها سرمایه داری توسط معرفی کارتلها به مسایل خود خاتمه نمیدهد(بحثی که برنشتاین مدافع آن بود)که خود آنها به آنارشی هر چه بیشتر سرمایهداری منجر شده و از سقوط اساسی نرخ سود در اقتصاد جلوگیری نمیکنند.
● اتحاد نظری کائوتسکی با برنشتاین
آغاز جنگ اول جنگ جهانی، اوت ۱۹۱۴، منجر به انشقاق در درون جنبش سوسیالیستی اروپا شد. اغلب حزبهای مارکسیستی در ابتدای جنگ از دولتهای خود در مقابل دیگر دولتهای درگیر جنگ دفاع کردند. برخی از رهبران سوسیال دمکراسی نظیر اتوبائر و هیلفردینگ برای خدمت و دفاع به وطن به ارتش اتریش پیوستند! در آلمان تنها گروه انترنالیستی روزالوکزامبورگ و کارل لیبنخت بود که مواضع انقلابی (و مشابه حزب بلشویک) اعلام کرد. با گسترش و تداوم جنگ، بالاخره عدهای به مواضع صلح طلبانه روی آوردند. اما، موضعی که خواهان سرنگونی دولتهای سرمایهداری نبود، که صرفا خواهان خاتمه جنگ و کشتار بود. در این، میان مخالفان سیاسی سابق، کائوتسکی و برنشتاین، با یکدیگر در این جبهه قرار گرفتند. مواضع مسالمت جویانه کائوتسکی در مقابل دولت آلمان منجر به برخوردی شدید توسط جناح چپ حزب سوسیال دمکرات آلمان (لوکزامبورگ) و حزب بلشویک (بخصوص لنین) به وی شد.
انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه، خاتمه جنگ اول جهانی، شکست قدرتهای مرکزی سرمایهداری در اروپا و فروپاشی رژیمهای سلطنتی در آلمان و اتریش- مجارستان، وضعیت سیاسی اروپا را دگرگون کرد. گرچه نظامهای دمکراتیک صوری در سراسر اروپا به قدرت رسیدند، اما حفاظت از سرمایه و سرکوب طبقهی کارگر همچنان ادامه یافت. اگر در گذشته تحدید مبارزات کارگری توسط دولتهای مستبد صورت میگرفت، اکنون دولتهای سوسیال دمکرات، به نام طبقهی کارگر، جنبش کارگری را به زیر چکمههای سرمایهداری بردند. در واقع دولت سوسیال دمکرات آلمان پس از جنگ مسئول سرکوب قیام اسپارتاکیست و به قتل رساندن لوکزامبورگ و لیبنخت، در ژانویه ۱۹۱۹، بود. اینها آلمان را از انقلابیون پاکیزه نگاه داشتند تا سرمایه داری بتواند در محل امنی رشد یابد.
پس از انقلاب اکتبر، در آلمان (و همچنین سایر نقاط جهان) انشعاب ما بین طرفداران بلشویزم (حزب کمونیست آلمان) و سوسیال دمکراسی شکل گرفت. از این پس، انقلابیون کمونیست بطور مشخص در مقابل رفرمیستها قرار گرفتند. حزب سوسیال دمکرات آلمان در ازای خدماتش به دولت سرمایهداری، به خصوص در جمهوری وایمار، از اعتبار چشمگیری برخوردار شد. رادولف هلفردینگ، یکی از رهبران حزب، در دهه ۱۹۲۰ برای دو دوره به مقام وزارت مالی دولت سرمایهداری ارتقا یافت. چشم انداز انقلاب سوسیالیستی به کنار گذاشته شد و کائوتسکی به نظریات برنشتاین گروید و تجدیدنظرطلبی نوین را بنا نهادند و مارکسیسم برای همیشه به کنار گذاشته شد. برنشتاین حتی تز فروپاشی نهایی سرمایهداری را انکار کرد و پیشنهاد کرد که در نظام سرمایهداری، بحران اقتصادی با رشد تولیدات صنایع تقلیل خواهد یافت و دولت و سرمایهداران راه حلهای واقعی را خواهند یافت . اما، رفرمیستها با توجیه مواضع خود، هنوز سخن از سوسیالیسم به میان میآوردند. کائوتسکی نیز تا آخر عمر خود را مدافع سوسیالیسم معرفی میکرد. او بر این اعتقاد بود که هر چه اقتصاد سرمایهداری پیشرفته و گستردهتر شود، امکان گذار مسالمت آمیز به سوسیالیسم قویتر خواهد شد.
● اختلاف با مارکسیسم
یکی از موارد اختلاف نظر برنشتاین با مارکسیسم این بود که عقیده داشت طبقه متوسط جامعه نباید از میان برداشته شود؛ همین نتیجهای که چین در تجریهای که از سال ۱۹۸۲ آغاز کرده به آن رسیده و بسیاری از احزاب کمونیست دیگر هم به آن گردن نهاده، و پذیرفته اند که ساختن بنای سوسیالیسم باید تدریجی، و شروع آن از سوسیال دمکراسی باشد.
مورد اختلاف دیگر این بود که برنشتاین باور نداشت که کاپیتالیسم با تضادهای داخلیاش از درون متلاشی شود. طبق فرضیه برنشتاین، طبقه زحمتکش یک جامعه باید نخست روشن شود، رشد کند و به تدریج به صورت یک وزنه سیاسی در آید و از راههای دمکراتیک به قدرت (حکومت) برسد و یا این که سهم چشمگیری از آن را به دست آورد و از این جایگاه به تضعیف بنیادهای کاپیتالیستی بپردازد. آنگاه با سوسیال دمکراسی آغاز و سپس، مرحله به مرحله، سوسیالیسم را جایگزین آن سازد و در جریان عبور از مراحل باید مراقب فرصت طلبان باشد که خود را داخل نکنند که ورود آنان، تکامل را از مسیر خود منحرف و با شکست رو به رو خواهد ساخت (دهها سال بعد، شکست سوسیالیسم در شوروی و اروپای شرقی درستی اخطار برنشتاین را که همانا برحذر بودن از فرصت طلبان است ثابت کرد.) یکی از مثالهای او از این قرار است که شکارچی ماهر، نخست شکار خود را خسته میکند و از پای در آوردن شکار خسته کار بسیار آسانی است، ولی باید توجه داشت که در این شرایط هم هر فرد و گروهی میخواهد آن را شکار کند. باید مراقب فرصت طلبان بود.
وی میگوید که تنها، با ورود طبقه کارگر به پایگاههای قدرت نمیتوان زیربنای کاپیتالیسم را ویران ساخت به گونهای که قابل مرمت کردن نباشد؛ باید همزمان کارهای بد و خصلتهای سو کاپیتالیسم را برای مردمی که هنوز روشن نیستند افشا کرد تا ریشه کنی کاپیتالیسم در ذهن آحاد مردم نقش بندد و برای رسیدن به این هدف به یاری روشنفکران نیاز است. بنابر این، در بطن مبارزه نیاز به یک طبقه روشنگر از جمله اهل جراید، کتاب نویسان و داستان نویسان که حرفهایشان در مغز عوام الناس فرو میرود، اصحاب نمایش (تئاتر و سینما) است.
وی نقش روشنفکران (نویسنده، روزنامه نگار، هنرمند و مدرس) در ویران ساختن بنای کاپیتالیسم و استثمار و هر گونه بنیاد ارتکاب ظلم را با انعکاس زشتیهای آنها بیش از هر عامل دیگر دانسته و گفته است که تخریب آن بنیادها با قلم، بیان و هنر به گونهای است که مرمت پذیر نخواهند بود، زیرا که نوشته و بیان در اذهان افراد نقش میبندد و آنان را به صورت دشمن آشتی ناپذیر استثمارگران و ستمگران در میآورد.
برنشتاین با انقلاب پرولتاریا مخالف است و میگوید که از این طریق ، پیروزی کوتاه مدت خواهد بود؛ زیرا که چنین انقلابی همه چیز را میخواهد برق آسا زیر و زبر کند که برای پیشرفت چیزی باقی نمیماند و چون انقلابیون، بدون داشتن تجربه لازم- خود میخواهند امور را به دست گیرند باعث پشیمانی و عدم رضایت تودهها میشوند و در این شرایط برای حفظ نظم، دیکتاتوری نظامی و یا هر شکل دیگر جای دیکتاتوری طبقه کار گر را خواهد گرفت و توده مردم حسرت گذشته را خواهندخورد. برنشتاین با این استدلال نتیجه میگیرد که به جای انقلاب باید تحول کرد.
او میگوید که اگر به موازات تحول در جهت سوسیال دمکراسی و تکامل، سطح فهم و آگاهیها و دانش مردم بالا نرود موفقیت به دست نخواهد آمد، همچنین نباید به یک انقلاب قاطع امید بست، باید از طرق دمکراتیک و مسالمت آمیز قدرت را در جامعه به دست گرفت.
باید وجدان و ضمیر عوام الناس و طبقه ساکت را روشن ساخت و فعال کرد و به آنان فهماند که نباید تنها در اندیشه امرار معاش روزانه خود باشند، باید به سوی برابری کامل و عدالت اجتماعی - اقتصادی پیش بروند؛ زیرا که آزادی سیاسی برای خوشبخت زیستن و دغدغه نداشتن کافی نیست.
گلناز مقدمفر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر آتش سوزی قوه قضاییه تهران پلیس اصفهان بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو قیمت سکه خودرو دلار بانک مرکزی حقوق بازنشستگان سایپا ایران خودرو کارگران
نمایشگاه کتاب سریال شهاب حسینی عفاف و حجاب کتاب جواد عزتی مسعود اسکویی تلویزیون سینما سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه چین ترکیه اوکراین انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال پرسپولیس فوتبال علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر تبلیغات موبایل تلفن همراه اینستاگرام گوگل اپل ناسا عیسی زارع پور وزیر ارتباطات
کبد چرب فشار خون بیمه دیابت بیماری قلبی کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی