شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

سوء ظن و تجسس (۳)


سوء ظن و تجسس (۳)

▪ سوءظن و بدگمانی به انسان ها چه آثار و پیامدهایی را در رفتار فردی و اجتماعی به همراه دارد؟
ـ در بخش های قبلی پاسخ به این سوال ضمن تاکید بر اینکه سوءظن یا بدگمانی به انسان ها زمینه …

سوءظن و بدگمانی به انسان ها چه آثار و پیامدهایی را در رفتار فردی و اجتماعی به همراه دارد؟

ـ در بخش های قبلی پاسخ به این سوال ضمن تاکید بر اینکه سوءظن یا بدگمانی به انسان ها زمینه ساز و بستر گناهان بعدی شامل تجسس در امور پنهان افراد و در نهایت غیبت کردن می شود به موضوعاتی همچون؛ گناه نبودن مطلق گمان و چگونگی ترتیب اثر به سوءظن پرداخته شد. اینک در ادامه، بخش پایانی مطلب را پی می گیریم.

۱) ترتیب اثر عملی

ترتیب اثر عملی این است که سوءظن عملاً به صورت تهمت و غیبت یا تضییع حقوق دیگران تحقق می پذیرد. به بیان دیگر انسان گمان خود را به عنوان یک واقعیت مسلم تلقی کرده و آثار واقع بر آن بارکند. مثلا سوءظن خود را به صورت یک خبر قطعی بازگو نماید و دیگران را به صرف گمان، متهم و محکوم سازد. بدیهی است نتیجه این گونه برخورد جز تهمت و غیبت و هتک آبرو و تضییع حقوق افراد و جامعه چیز دیگری نمی تواند باشد. چه بسیار آبروها و استعدادها و لیاقتها که در اثر یک سوءظن جزیی و بی اساس بر باد رفت و مردم را از نتایج این سرمایه های اجتماعی و الهی محروم ساخت با اینکه ما می دانیم آبرو و حیثیت مسلمانان محترم است و باید در حفظ آن کوشید و چه بسا مطالب قطعی که موجب هتک آبروی مسلمین است بدون مجوز شرعی نمی شود اظهار کرد چه برسد به مطالب ظنی و حدسی که هیچ گونه سند شرعی و عقلایی ندارد.

۲) حمل بر صحت

از آنجا که بدگمانی حس اعتماد عمومی را از بین می برد و دلها را مکدر می کند، شریعت مقدسه برای خنثی کردن آن پادزهری به نام «اصاله الصحه » مقرر داشته که در کلیه مراحل زندگی باید به کار گرفته شود. یعنی انسان باید اعمال مومنان را حمل برصحت کرده و تا می تواند کار آنان را به خوبی توجیه و تحلیل کند مگر آنکه تمام راهها برای توجیه آن بسته باشد. حضرت علی (ع) می فرماید: «اعمال برادرت را بر بهترین وجه حمل کن مگر آنکه حجت و دلیلی برای تو پیدا شود که راه توجیه را بر تو ببندد. و هرگز نسبت به سخنی که از برادر مسلمانت صادر شده است بدگمان مباش در صورتی که می توانی عمل نیکی برای آن بیابی. (اصول کافی، ج ۲، ص ۲۶۳) آری این حدیث یکی از دلایلی است که در علم اصول فقه مبنا و معیار «اصاله الصحه» می باشد.