پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

خدا در ورای پرده


خدا در ورای پرده

از سال ۱۹۹۸ دو فیلم نمایش ترومن و پلزنتویل۱ به خوبی امكان بحث كلامی خداشناسی را فراهم نموده و سؤالاتی درباره توهم و واقعیت, جبر و اختیار, تحت نظر داشتن و تحت نظر بودن را مطرح می كنند این دو, محصول دنیای رسانه ای, این سؤال را مطرح می كنند كه برداشتهای ما از واقعیت چقدر تحت تأثیر رسانه مدرن فرهنگ ماست آیا آمریكاییها علاقه شدیدی به تماشای مخفیانه روابط خصوصی دیگران پیدا كرده اند آیا فیلمها بدترین نوع ترس مردم از خدا را به تصویر می كشند

پلزنتویل و نمایش ترومن

نوشته: لیندا. ای.مركادانته

۱- از سال ۱۹۹۸ دو فیلم نمایش ترومن و پلزنتویل۱ به خوبی امكان بحث كلامی خداشناسی را فراهم نموده و سؤالاتی درباره توهم و واقعیت، جبر و اختیار، تحت نظر داشتن و تحت نظر بودن را مطرح می‌كنند.این دو، محصول دنیای رسانه‌ای، این سؤال را مطرح می‌كنند كه برداشتهای ما از واقعیت چقدر تحت تأثیر رسانه مدرن فرهنگ ماست. آیا آمریكاییها علاقه شدیدی به تماشای مخفیانه روابط خصوصی دیگران پیدا كرده‌اند؟ آیا فیلمها بدترین نوع ترس مردم از خدا را به تصویر می‌كشند؟ چه جوانبی از آزادی بشر و چه جوانبی از خدا، از قلم افتاده‌اند؟ با افزایش سؤالها و با توجه به كاراكتر خدا و قدرت آزادی بشر، فیلمها دیگر نیازمند منابع غنی‌تری برای پاسخ به آنها می‌باشند.

۲- از نظر ترومن بربنك۲، زندگی خوب پیش می‌رفت: او در جزیره seaheaven در امنیت و آرامش زندگی می‌كرد. كاری خوب و آبرومند، همسری جذاب، دوستی خوب و خانه مرفهی داشت. همه او را دوست داشتند. هوا اغلب عالی بود و هیچ كس در آنجا افسرده و ناراحت نبود.

۳- در پلزنتویل هم زندگی خوب پیش می‌رفت. هیچ وقت باران یك روز خوب و زیبا را خراب نمی‌كرد. مأموران آتش‌نشانی هم بیشتر وقتشان را صرف نجات گربه‌ها از روی درختها می‌كردند. بچه‌ها به والدینشان اعتماد داشتند و مدرسه را دوست داشتند. كارها راحت بود، همه برای خود دوستانی داشتند، تیم بسكتبال همیشه برنده می‌شد و همه سرشار از غرور و اعتماد به نفس بودند.

۴- برخلاف انتظاری كه‌ـ به هنگام مواجهه با مصیبت و داستانهای سوپر قهرمانها آموخته‌ایم‌ـ در سناریوی این فیلمها از نمایش ترومن (به كارگردانی پیتر ویر) و پلز‌نتویل (به كارگردانی گری راس) داشتیم، آنچه را كه مشاهده می‌كنیم اساساً همان چیزی است كه درك می‌كنیم. همه چیز قابل پیش‌بینی و كلیشه‌ای،‌ لذت‌بخش و در امنیت كامل است. به نظر همه تماشاچیها با این دنیاها در تضاد هستند؛ همه چیز طبق استانداردهای رایج و متداول پیش می‌رود. توجه هر دو فیلم معطوف به دنیایی است كه ساخته یك كمدی موقعیت تلویزیونی است و هر كدام، شخصیتی ناظر در پس تصویر دارند كه توهمات جالب و لذت‌بخش را حفظ می‌كند. هر دو فیلم از تمایلات ما و در تضاد با بسیاری از نارضایتیهای مرسوم امروزی، چنین فضای ایده‌آلی را می‌سازند. هر دو تماشاچیهایی را به تصویر می‌كشند كه خواستار غرق شدن در این تصویر كاملاً ساختگی هستند.

۵- همه اینها ظاهراً به اندازه كافی مهربان و خوش‌اخلاق هستند. به هر حال هر كسی آگاه نیست كه این دنیاها ساخته شده‌اند،‌ اینكه آنها هنرپیشه‌اند و اینكه همگی آنها در معرض تماشا هستند. هر دو فیلم، كاراكترهایی را با سطوح مختلف آگاهی درباره نقشها و موقعیتهای واقعی‌شان عرضه می‌كنند. هر چه دانایی/ آگاهی آنها نسبت به موقعیتشان بیشتر می‌شود، كاراكترها به آزادی و انتخاب می‌رسند، اما آنها نیز خطر، رنج و بی‌ثباتی و ناپایداری را تجربه می‌كنند. در داستان هر كدام از این فیلمها، «خوبه، به قدر كفایت خوبه» تنها به حال خود رها نمی‌شود.

۶- بیایید شتابزده قضاوت نكنیم و فرض را بر آن بگیریم كه اینها از نوع داستانهای هوی و هوس و هبوط «آدم و حوا» نیستند. بلكه داستانهای توهم و واقعیت، جبر و اختیار، دیدن و دیده شدن هستند. این فیلمها برای ما امكان آن را فراهم می‌نماید تا سؤالات بسیاری درباره دوره‌ای كه بسیاری از ما وقت زیادی را در اسارت و افسون تصاویر متحرك (سینما) می‌گذرانیم، مطرح نماییم. آیا ما به فرهنگ تماشای مخفیانه زندگی خصوصی افراد دیگر، تبدیل شده‌ایم كه به زندگیهای ساختگی دیگران هم سرك می‌كشیم؟ یا آیا بالعكس كسانی هستیم كه در حال دیده‌ شدن/ یا در معرض تماشا هستیم؟ آیا ما زندگیهامان را برحسب دیدگاه سینمایی ارزیابی یا تنظیم می‌كنیم؟ و نیز، تمایلات امروزی ما چقدر كفایت می‌كند و چقدر علاقه‌مند به توقف و ترك ارضای آنها هستیم؟ اگر كسی بتواند تمام ملزومات ضروری را طبق فرمول امروزی برای زندگی بهتر فراهم نماید، آیا همین كافی است و ما چه باید بكنیم؟ و چه چیزی برای ما فراهم خواهد شد؟

۷- خیلی جالب است كه این‌گونه سؤالها برخاسته از صنعت تصویرسازی است. برای اینكه این همان صنعتی است كه در كنار تلویزیون و تبلیغات، مكمل عمده‌ای برای تجهیزات و تشریفات تصاویری است كه امروزه مردم را به خود جذب و مشغول می‌نماید و تمایلات طبقه متوسط به طور عام، از نوع نسخه غربی آن را تأمین می‌نماید. اما به هر حال با كمال تأسف راهكارهای سینمایی «از محدوده جعبه تلویزیون» فراتر نمی‌رود.

۸- علی‌رغم این شكست، در اینجا چیزی فراتر از هزل خوب برخی از مشكلات امروزی وجود دارد. قصد ندارم در اذهان فیلمسازان مقاصد و نیات مذهبی و خداشناسانه القا كنم و نمی‌گویم اینها فیلمهای «مسیحی» یا حتی «مذهبی» هستند و آنها را محكوم به ضد مذهبی بودن هم نمی‌كنم. در عوض، با برداشتی خداشناختی می‌توان دید ـ خصوصاً وقتی با همدیگر در نظر گرفته می‌شوندـ كه این فیلمها حس كنجكاوی را در تماشاچی برمی‌انگیزند چون زندگی و آزادی بشر بازتابی است از ترسها و تخیلات رایج بشر درباره خدا. آنها این كابوس مدرن را خوب به تصویر می‌كشند اما پاسخ این سؤالات را هم خود ارائه می‌دهندـ كابوسی كه خدا پشت صحنه زندگیهای ما ناظر بر همه كارهای ماست، اینكه فقط بازیگرانی ناآگاه هستیم و اینكه بهترین علایق و تمایلات ما تأمین شده‌اند.

۹- من به عنوان نظریه‌پردازی كه قصدش ارتباط برقرار كردن بین مسائل فرهنگی و مذهبی/ خداشناختی است، به دنبال فیلمهایی نظیر این هستم كه راههای مفیدی را فراروی بحثهای موجود در كلاسها، جوانان و كلیساها باز می‌كند. طی ۱۲ سال اخیر، به همین شكل از این فیلمها استفاده نموده‌ام و ابتدا روی این نكته تمركز كردم كه برداشت دانشجویان رشته‌های دینی، راهبه‌ها و افراد كلیسا از این فیلمها چیست. افزایش علاقه من به نگاه خداشناسانه درباره این فیلمها، ناشی از همین توجه به تماشای خاص، عادات فیلم دیدن آنها و ادغام موضوعات سینمایی با جنبه‌های خداشناسانه/ مذهبی آنهاست.

سیطره رسانه‌ها

۱۰- مكرراً اشاره شده است كه ما در فرهنگ «اشباع‌شده رسانه‌ای» زندگی می‌كنیم. هر طرف رو برمی‌گردانیم شاهد تصاویر تلویزیون، فیلمها، تبلیغات،‌ بیل‌بوردها و فتوژورنالها هستیم و همچنان وضعیت به همین منوال و حتی بدتر ادامه دارد. ما به دلیل چیزی فراتر از فراگیر شدن رسانه‌ها، برای زندگی در فرهنگ واسطه‌گری رسانه‌ای خلق شده‌ایم، جایی كه درك ما از زندگی، واقعیت و تجارب شخصی‌مان از فیلتر فریمهای تصویری می‌گذرد. اكثر ما در جهان صنعتی (و بسیاری خارج از آن) برای درك و برداشت از واقعیت به رسانه مدرن خصوصاً تلویزیون و سینما وابسته شده‌ایم. بدون اینكه متوجه وابستگی بیش از حدمان به رسانه‌ها باشیم، در جست‌وجوی تفاهم، رفاه، جلب اطمینان، بینش و جهان‌بینی و ساختار درك حسی‌مان، مكرراً به این فریمها متوسل می‌شویم. دقیقاً همین‌طور است حتی تصاویر این فریمها الگوی دركی منسجم، مطمئن و معقولی را در اختیار ما می‌گذارد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.