یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

عنایتی برانکو مرا نابود کرد


عنایتی برانکو مرا نابود کرد

رضا عنایتی با صراحت اعلام می کند که تیم ملی را ترک نکرده است فقط به لحاظ بدنی و فکری خسته بوده و از علی دایی اجازه گرفته تا کمی استراحت کند, چون با شرایطی که داشته کارآیی لازم را برای تیم ملی نداشته است

رضا عنایتی با صراحت اعلام می کند که تیم ملی را ترک نکرده است. فقط به لحاظ بدنی و فکری خسته بوده و از علی دایی اجازه گرفته تا کمی استراحت کند، چون با شرایطی که داشته کارآیی لازم را برای تیم ملی نداشته است. انگار علی دایی کابوس زندگی رضا عنایتی است. تا وقتی دایی بازی می کرد باید ذخیره او در تیم ملی می بود و حالا هم که دایی سرمربی شده عنایتی را روی نیمکت یا سکوی تیم نشانده است.

او معتقد است که بازی در تیم ملی و باشگاه هیچ تفاوتی با هم ندارد و اگر به لحاظ امنیت بازی تأمین بود شرایطش در تیم ملی خیلی بهتر از چیزی که الان هست، می بود.

▪ این فصل با الامارات چطور گذشت؟

ـ خیلی سخت و طبیعی بود که این طوری بگذرد- اول فصل با صحبتی که با مدیریت باشگاه داشتیم قرار شد چند بازیکن خوب جذب کنند تا مثل فصل قبل به مشکل نخوریم. من قراردادم را تمدید کردم و مدیران هم قول دادند تا کمک کنند، اما چند بازیکن گرفتند که نه تنها به ما کمک نکردند، بلکه به مشکلات ما اضافه هم کردند و به همین دلیل تیم همان روند سال قبل را ادامه داد و در نهایت سقوط کردیم.

▪ حضور در الامارات از لحاظ حیثیت ملی برای تو منفی نبود؟

ـ نه، دو سالی که در این تیم بودم تجربیات خیلی خوبی به دست آوردم. با اینکه به دسته دوم سقوط کردیم، اما چهارمین بازیکن خارجی لیگ امارات شدم. نکته مثبت اینکه مبعلی و معدنچی هم اول و دوم شدند و از چهار نفر سه نفر ایرانی بودند. در باشگاههای امارات بین ایرانی ها و برزیلی ها جنگ است و ما این جنگ را بردیم.

▪ شماها به بازی در حضور هواداران زیاد عادت دارید. در امارات که باشگاهها هواداران کمی دارند، چطور این غربت را تحمل می کردید؟

ـ جمعیت ۷۸ میلیونی را نباید با جمعیت دو میلیونی مقایسه کرد. وقتی قبول کردیم که در آن جا بازی کنیم باید با این مسائل کنار بیاییم. البته آن جا هم هر تیمی به اندازه خودش طرفدار دارد، اما در کل جذابیتی را که ما تجربه کرده ایم، ندارد. خودم در استقلال بودم و فقط به عشق هواداران در زمین حاضر می شدیم و انگیزه هم می گرفتیم، اما باید در امارات با این شرایط کنار می آمدیم. ما باید حرفه ای فکر کنیم. این فصل در النصر کارمان سخت تر است، چون طرفدارانش خیلی قدیمی هستند و خیلی زود از کوره درمی روند.

▪ امسال هدفت با النصر چیست؟

ـ اگر خدا بخواهد تیم را در رده خوبی نگه داریم و به جام باشگاههای آسیا صعود کنیم. خودم تا حالا در لیگ قهرمانان آسیا بازی نکرده ام، اما امسال با النصر می خواهم به این رقابتها صعود کنم. می خواهم با پیراهن النصر آقای گل لیگ امارات بشوم، البته فصل قبل محروم شدم و دو بازی آخر را از دست دادم که کارم را خیلی خراب کرد، اما امسال خیلی قوی تر کار می کنم تا آقای گل بشوم.

▪ از کادر فنی و اخلاق لوکا بوناچیچ چه شناختی داری؟

ـ با لوکا تا حالا کار نکرده ام که در مورد کار فنی اش صحبت کنم، اما با بچه های سپاهان که در تیم ملی بودند، صحبت می کردم ، کار فنی او را تأیید می کردند. اخلاق تند لوکا هم نکته مثبت او برای تیمهای عربی است، چون بازیکنان اماراتی تنبل هستند و اگر فضا برایشان باز باشد حتی تمرین هم نمی کنند. اگر مربی را ساده ببینند شاید سر تمرین هم حاضر نشوند. با بچه های النصر که صحبت می کردم، می گفتند که لوکا خیلی سخت گیر و با نظم است و خیلی از او می ترسیدند.

▪ به تیم ملی دعوت شدی، اما چرا کناره گیری کردی؟

ـ من به تیم ملی دعوت شدم و مثل همیشه در خدمت تیم ملی بودم، اما اتفاقاتی که در بازی با زامبیا افتاد برای من سخت گذشت. بزرگترین اشتباهم این بود که همان جا نرفتم. در تیم ملی یک مقدار روی من حساسیت است که نمی گذارند همان کاری را که در باشگاه می کنم، انجام دهم. اگر عصبی شوم کارآیی ام خیلی پایین می آید و تمرکزم را از دست می دهم. تصمیم گرفتم یک مدت استراحت کنم، چون چند سال است که استراحت نداشته ام.

▪ فکر می کنی ترک تیم ملی تصمیم درستی بود؟

ـ من تیم ملی را ترک نکردم، اجازه گرفتم. به سرمربی تیم ملی گفتم که خسته ام و اجازه گرفتم تا استراحت کنم. ما که نمی خواهیم به تیم ملی کشورمان خیانت کنیم. وقتی می بینم در این مقطع کارآیی ندارم، چرا بمانم. هم به لحاظ بدنی و هم فکری خیلی خسته بودم. اجازه گرفتم تا هر وقت سرحال بودم، برگردم تا مفید باشم.

▪ به نظر می رسد از نیمکت نشینی و سکونشینی خیلی عصبی می شوی و طاقت این رفتارها را نداری.

ـ کسی که تصمیم گیرنده است سرمربی تیم است، اما یک چیزهایی باید لحاظ شود. من هفت سال سکونشین دایی در تیم ملی بودم، اما یک بار هم ناراحت نشدم. با اینکه همه عنوانهای ایران را داشتم، اما هیچ صحبتی نکردم، در صورتی که حقم بود صد درصد بازی کنم، اما برانکو ایده هایی داشت که از خیلی چیزها می ترسید.

▪ اما تصمیم تو بعد از بازی با امارات خیلی عجیب بود.

ـ چیز خاصی نبود. سرمربی ترکیب را گفت. من باید روی سکو می نشستم که خیلی عصبی شدم. بعد از این همه سال همان آش و همان کاسه، صلاح ندانستم در کنار تیم بمانم، چون نه جنبه اش را داشتم و نه طاقت سکونشینی را، سریالی که هفت سال اتفاق افتاده بود، باز هم اتفاق افتاد که زیاد خوشایند نبود. نخواستم سروصدا کنم و حاشیه درست کنم. فقط از سرمربی تیم ملی اجازه گرفتم تا استراحت کنم.

▪ با این شرایط فکر می کنی دوباره به تیم ملی دعوت بشوی؟

ـ دعوت بشوم در خدمت تیم ملی هستم و اگر نشوم هم مهم نیست، چون تیم ملی ملک شخصی من نیست و متعلق به همه است و افتخارش هم مال همه است.

▪ سکونشینی بازیکنان جدید و جوان خیلی سخت بود؟

ـ از شرایط خسته شده بودم. سکونشینی دردآور است و شرایط، شرایط خیلی بدی بود.

▪ خیلیها معتقدند که رضا عنایتی به تیم ملی پشت کرده است واقعاً این طوری است؟

ـ نه، هیچ بازیکنی نمی تواند به تیم ملی پشت کند. من به تیم ملی تعصب دارم. تیم کشورم است و اگر روزی اتفاقی برای تیم ملی بیفتد همه توانم را برای تیم ملی می گذارم. فعلاً به خاطر خستگی کناره گیری کردم.

▪ چرا اینقدر از علی دایی انتقاد می شود؟

ـ نمی دانم چطور جواب این سؤال را بدهم. فکر می کنم یک مقدار به جام جهانی برمی گردد. مردم توقع داشتند در جام جهانی از گروه مان صعود کنیم، اما وقتی حذف شدیم همه نگاهها به سمت دایی رفت. فکر می کنم مردم هنوز اتفاقات جام جهانی یادشان هست، اما نباید الان موضع گیری کنیم، چون شرایط خیلی حساس است. گروه ما از گروه ژاپن و استرالیا آسان تر است. باید از تیم ملی همه جانبه حمایت شود تا با خیال راحت صعود کنیم و به جام جهانی برویم. بعد فرصت هست تا صحبت کنیم، اما در این مرحله صعود به جام جهانی مهم است.

▪ تو هفت سال در تیم ملی بودی، اما قبول داری که بدشانس هم بودی؟

ـ شما بپرسید که چه زمانی و کجا به من فرصت دادند و بد بودم. اولین بازی ملی من سال ۸۰ مقابل فلسطین بود که ۲۵ دقیقه بازی کردم و یک گل زدم. دیگر بازی نکردم و فقط ۱۰ دقیقه یا ۱۵ دقیقه به زمین می رفتم تا جام ملتهای چین. در بازی با تایلند در دقیقه ۷۰ به زمین رفتم که مساوی بودیم. برانکو مرا به زمین فرستاد و گل زدم و سه بر صفر بردیم. بعد از آن بازی توقع داشتم فیکس باشم، اما بازی نکردم تا به بازی عمان رسیدیم. در آن بازی نیمه اول دو بر صفر عقب بودیم که با سیستم ۱-۳-۲-۴ بازی می کردیم. وسط نیمه برانکو گفت، به زمین برو، اول بازی یک ضربه سر زدم که به تیر دروازه حریف خورد و در نهایت ۲-۲ مساوی کردیم و صعود کردیم. دوباره بازی به من نرسید تا بازی رده بندی مقابل بحرین که یک نیمه در زمین بودم و خوب کار کردم.

▪ شاید برانکو به تو اعتماد نداشت؟

ـ اتفاقاً به نکته جالبی اشاره کردید. اعتماد خیلی مهم است. من از ابومسلم به استقلال رفتم و دو سه بازی اول بیرون بودم، اما بعد فیکس شدم. امیرخان (قلعه نویی) به من گفت که به تو اعتماد دارم و ۹۰ دقیقه در زمین هستی. برو و با خیال راحت کارت را بکن. در استقلال اصلاً فکرم به تعویض شدن نبود و با خیال راحت کارم را می کردم، اما در تیم ملی! این طوری نبود البته خیلی ها هم در تیم ملی بودند که آنقدر بازی می کردند تا خوب شوند به من هم دو سه تا بازی فرصت می دادند اگر خوب نبودم، اصلاً دعوتم نمی کردند.

▪ بازگشت قلعه نویی به استقلال کار درستی بود؟

ـ امیرخان کارنامه خیلی خوبی در استقلال دارد. آن سه سالی که ما بودیم خیلی خوب بود و امسال هم قهرمان جام حذفی شد. قلعه نویی از نظر شخصی به استقلال خیلی کمک می کند، چون می داند چطور یارگیری کند و چطور حاشیه ها را اداره کند. جلوی حاشیه را گرفتن خیلی مهم است. اگر حاشیه نباشد خیلی راحت تر می توان کار کرد و امیرخان استاد گرفتن حاشیه است و نمی گذارد حاشیه وارد تیم شود. از نظر کار فنی هم عالی است.

▪ اما در مالزی و با تیم ملی نتوانست نتیجه بگیرد و به یک سری بازیکنان هم اعتماد نداشت؟

ـ متأسفانه با تمام ارادتی که به امیرخان دارم، اما باید بگویم در مالزی سیستم ما ۱-۳-۲-۴ بود و من پیستون چپ بودم و نباید توقع گلزنی از من می رفت. من و فریدون زندی در سمت چپ بودیم و از آن ناحیه گل نخوردیم، اما نمی توانستم در کار هجومی شرکت کنم. من سه سال با قلعه نویی در خط حمله استقلال بودم، اما در جام ملتها کارآیی لازم را نداشتم. ناراضی نیستم و در مالزی خیلی از کار خودم راضی بودم.

▪ واقعاً راضی بودی؟

ـ همه می گویند عنایتی باید گل بزند، اما نگاه نمی کنند کجا بازی کردم. همه می گفتند که باید مهاجم باشم، اما اگر امیرخان می گفت برو دروازه بان تیم باش، می رفتم و بازی می کردم. شاید از وحید طالب لو بهتر پنالتی بگیرم. حرف امیرخان برایم سند است.

▪ بیشترین ظلم را کدام مربی در حق تو کرد؟

ـ برانکو، در فوتبال ملی مرا نابود کرد. البته ضربه به فوتبال ملی ما زد. او و دستیارانش نگذاشتند به فوتبال ملی کمک کنم.

▪ بزرگترین حسرت دوران بچگی؟

ـ تمام خاطرات خوشم مربوط به دوران بچگی ام است و حسرت هیچی را نخوردم. خانواده ما پرجمعیت بود و هر شب هفت، هشت نفر در خانه ما با هم کشتی می گرفتند و خیلی خوش می گذشت. از نظر مالی ما یک خانواده معمولی بودیم، اما از خیلی جهات خوش می گذشت. خیلی هم خوش بودیم. الان هم بزرگترین آرزویم سلامتی خانواده ام است و آدم اگر سالم باشد با کار و تلاش می تواند همه چیز را جبران کند.

▪ مشهد امسال دو تیم در سطح اول ایران دارد. برایت جالب نیست؟

ـ تعجب می کنم. فوتبال مشهد نباید بگوید پول ندارم و نمی توانیم هزینه کنیم. اینها را که می شنوم غمگین می شوم. مشهد ظرفیت بالایی دارد و کارخانه های زیادی هم دارد. نمی دانم چرا مسؤولان به فکر نیستند. باید از این دو تیم حمایت شود وگرنه فوتبال خراسان رو به نابودی می رود. باید این مشکلات رفع شود، چون چشم امید جوانهای استان همین دو تیم است، پس باید با آرامش خاطر کار کنند.

▪ اگر یک روزی در فوتبال ایران پول نباشد برای کدام تیم حاضری مجانی بازی کنی؟

ـ استقلال، چون این تیم و هوادارانش را دوست دارم. تازه مگر در آن سه سال چقدر پول دادند. من سه سال بازی کردم و ۹۰ میلیون پول گرفتم که پولی نبود.

▪ برای تو که مایه داری ۹۰میلیون پول نیست.

ـ سه سال در بهترین شرایط برای استقلال بازی کردم، اما خیلی ها، خیلی بیشتر از من گرفتند و الان اداره مالیات می گوید که باید ۱۲ میلیون بدهی، چون از استقلال ۲۴۰ میلیون پول گرفتی. به آنها گفتم من با چاقو به اتاق دکتر قریب رفتم و گفتم که اگر پول ندهی با چاقو می زنم، چطور از قریب می توانستنم ۲۴۰ میلیون پول بگیرم؟ من سه سال برای استقلال معرفتی بازی کردم و اگر لازم باشد باز هم معرفتی بازی می کنم.

▪ چرا برای ابومسلم معرفتی بازی نمی کنی؟

ـ سؤال خیلی سختی پرسیدی و مرا در چالش انداختی، ابومسلم تیم شهرم است و شاید یک روزی برای ابومسلم هم مجانی بازی کردم. چون تیم شهرم را خیلی دوست دارم.

▪ این روزها بحث خوانندگی تو و آلبوم آهنگهایی که خوانده ای مطرح شده است. علی پروین می گفت بازیکنی که دنبال خوانندگی و بازیگری برود دیگر بازیکن نمی شود. تو هم همینطور هستی؟

ـ علی آقا با تجربه است و قلباً ایشان را دوست دارم. سلطان حرفی بزند، حتماً درست است. من چاکر علی آقا هم هستم. ان شاءا... که با خواندن هم فوتبالیست می شوم.

▪ اصلاً چطورشد که تصمیم گرفتی بخوانی؟

ـ همه چیزاتفاقی بود، قصد نداشتم که بخوانم، اما از آن اتفاقاتی بود که ناخودآگاه به سمتش رفتم. سیاوش اکبر پور یک نفر را معرفی کرد و ازمن تست گرفت. بعد رفتیم استودیو و الکی خواندم و همه چیز اتفاقی بود. هم تمرین می کردم، هم بازی و هم وقت استودیو داشتم. این کارها را سه، چهار سال پیش می کردم و پشت سر هم آقای گل هم شدم. حرف علی آقا سند، اما چطور توانستم هم خواننده باشم و هم آقای گل شوم؟ البته باز هم می گویم حرف سلطان برای ما سند است.

نورا مهدوی



همچنین مشاهده کنید