دوشنبه, ۳۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 May, 2024
مجله ویستا

نفی ظاهربینی در دین


نفی ظاهربینی در دین

علی(ع)، در نیمه شبی به همراه کمیل که از اصحاب خاص آن حضرت بود، از مسجد به طرف منزل بازمی گشتند. کنار خانه ای رسیدند. در دل شب که همه جاخاموش بود، صدای صاحب خانه به گوش می رسید که در …

علی(ع)، در نیمه شبی به همراه کمیل که از اصحاب خاص آن حضرت بود، از مسجد به طرف منزل بازمی گشتند. کنار خانه ای رسیدند. در دل شب که همه جاخاموش بود، صدای صاحب خانه به گوش می رسید که در داخل خانه خود مشغول نماز شب است و با صدای بسیار جذاب با حال حزن و اندوه و گریه تلاوت قرآن می کند. و سوره زمر آیه۹ را می خواند: «امن هو قانت اناءاللیل ساجدا و قائما یحذر الاخره و یرجوا رحمه ربه قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون، انما یتذکر اولوالالباب.»

این آیه برای شب زنده داری بسیار مناسب است که می گوید: آیا آن کسی که در دل شب برخاسته و رو به خدا ایستاده و ترس از خدا و روز جزا در جانش نشسته است، سجده می کند و رکوع می کند، یا خدا یا خدا می گوید. آیا این آدم برابر است با آن که مثل حیوانی افتاده و خوابیده و از همه جا بی خبر است؟ این صداو آن حال، آن چنان جذاب بود که کمیل را مجذوب خود کرد. به طوری که ایستاد. مثل اینکه قدرت راه رفتن از او سلب شده است. خواست لحن خوش قرآن را گوش کند. امام علی(ع) وقتی دیدند کمیل توقف کرده فرمودند: بیا دعا و مناجات این مرد، تو را جذب نکند که بیچاره جهنمی است. کمیل تعجب کرد. ما هم اگر امام معصوم نگفته بود تعجب می کردیم و می گفتیم مگر می شود؟!شب زنده داری، قاری قرآن، حافظ قرآن که بهترین آیات مناسب را در دل شب می خواند و می گرید، چه طور جهنمی است؟ ولی چون امام معصوم(ع) فرموده بود، کمیل هم چیزی نگفت، ولی همه اش در فکر بود که چرا این مرد به این خوبی جهنمی است. چندی نگذشت که جنگ نهروان پیش آمد.

همین قاریان قرآن روی علی(ع) شمشیر کشیدند و به جنگ و ستیز با آن حضرت برخاستند. امام علی(ع) می فرمود: «تنها من بودم که آتش این فتنه را خاموش کردم. کسی جز من نمی توانست با نمازشب خوان ها بجنگد و قاریان قرآن را از دم شمشیر بگذراند». چه کسی می توانست؟ من بودم که چشم فتنه را کور کردم و از حرکت بازداشتم و لذا شمشیر کشید و اکثر آنها را از دم شمشیر گذراند. وقتی اجساد آنان روی خاک افتاد و سرها از بدن ها جدا شد، امام علی(ع) در حالی که شمشیر به دست، در لابه لای اجساد کشته شده راه می رفت و کمیل همراهش بود، رسیدند کنار سری که از بدن جدا شده بود. حضرت با نوک شمشیر به آن سر اشاره کرد و این آیه را تلاوت فرمود: امن هو قانت اناء اللیل ساجدا و قائما یحذر الاخره و یرجوا رحمه ربه... یعنی کمیل این سر همان کسی است که آن شب این آیه را می خواند و حال و آهنگ خوشش تو را جذب کرده بود. دیدی جهنمی شد. پس ملاک خوبی و سعادت چیز دیگری است. تنها الفاظ و قرائت قرآن و حفظ و تفسیر قرآن و نظایر اینها به خودی خود ارزشی ندارد، مگر اینکه مقدمه ای باشد و آدمی را به کمال معنوی برساند.(۱)

۱-صفیر هدایت، انفال ۸، آیه ا... ضیاءآبادی