یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
ماكس مولر Max Muller

ماكس مولر (۱۹۰۰ ـ ۱۸۲۳) مورخ ادیان و از پیشگامان مطالعات تطبیقی و مقایسهای ادیان، یكی از علمای بزرگ زمان خود محسوب میشد. علاقه اصلیاش دینهای هند بود و بعضی از كتابهای مهم ادیان هند، از جمله اوپانیشادها را از زبان اصلی ترجمه كرد. مولر پس از ترجمه چند متن دینی هند، به دانشگاه آكسفورد رفت و به تدریس در رشته ادیان و زبانشناسی تطبیقی مشغول شد و تا پایان عمر در آنجا ماند. او محقق و نویسندهای پركار بود كه علاقهاش موضوعات مختلفی را دربرمیگرفت. چنانكه اشاره شد، یكی از كارهای مهم او ترجمه متون مذهبی بود كه از جمله آنها میتوان به ترجمه مجموعه «كتابهای مقدس شرق» مابین سالهای ۹۴ ـ ۱۸۷۹ ومجموعه «كتابهای مقدس بوداییان» در سال ۱۸۹۵ اشاره كرد. مولر به طور كلی بر این عقیده بود كه دین، توانایی انسانی برای درك و فهم وجود نامتناهی است و اینكه همه ادیان به درجاتی، دربردارنده حقایق ازلی و سرمدی مربوط به اعتقاد به خدا، جاودانگی نفس و كیفر و پاداش اخرویاند. آنچه در اینجا بیان میشود ترجمه پارهای از سخنان ماكس مولر برگرفته از مجموعه آثار اوست كه درسال ۱۹۰۵ در كتابی به نام زندگی و دین توسط همسرش تدوین و منتشر شد و در سال ۱۹۹۵ چاپ دوم آن انتشار یافت. ماكس مولر را محققی دقیق و تحلیلی دانستهاند، اما در سخنانی از او كه در این كتاب گردآمده است، شور و گرمی و اشتیاق شایانی جریان دارد كه شاید در نوشتههای تحلیلی و محققانه كمتر مجال بروز مییابند.
● هنرزندگی:
هنر بزرگ زندگی این است كه یاد بگیریم یكدیگر را بفهمیم و بشناسیم، و «پذیرفتن متفاوت بودن» بهترین درس علمالادیان تطبیقی است. بزرگترین همه هنرها، هنر زندگی است و بهترین موسیقی، آوای روحهاست. اگر میخواهی با خودت در صلح و صفا باشی، با دنیا در جنگ نشو.
● مرگ:
به خداوند اعتماد كن. عمل او خیر است. حیات و هستیمان از او و در اوست. غمها وشادیهایمان ، بهروزیها و رنجهایمان تحت مشیت اوست. مرگ بر بعد الهی درونمان دستی ندارد. مرگ ما را تغییر میدهد و مصفا میسازد و كمال میبخشد و به خدا نزدیكترمان میكند. خداوند به ما آموخته است كه مرگ آنچنان كه برای بسیاری از انسانها به نظر میرسد، دهشتناك نیست. مرگ چیزی نیست، مگر روزهای كوتاه جدایی و آنگاه ابدیتی كه در انتظارمان است. ما در اینجا در خانهای كوچك اقامت داریم كه دیوارهایش از هر سو ما را در خود میفشرند. با این حال، میپنداریم این كل عالم است. اما چون در خانه گشوده شود و محبوبی به بیرون گام نهد و هرگز بازنگردد، در آستانه در میایستیم و به دوردستها خیره میشویم؛ به افقی بیانتها كه از ورای در گشوده پیش روی ماست. اینجاست كه درمییابیم تنگی این خانه را و عظمت بیكرانه عالمی زیبا را كه در بیرون خانه این دنیا در انتظارمان است.
● الوهیت:
دلایل تاریخی (اثبات) وجود خدا كه ادیان جهان در طول تاریخ در اختیارمان نهادهاند، هرگز رد نشده و نمیتواند رد شود. این دلایل و براهین، بنیان همه دلایل و براهین دیگر را تشكیل میدهند. هستند كسانی كه میگویند برای وجود خدا به هیچ دلیل و برهانی نیاز ندارند و اگر هم داشته باشند، آن را در وحی مییابند، نه جای دیگر. اما در اینجا توسل جستن به وحی ثمری ندارد، مگر آنكه مقصود از وحی روشن شود. تاریخ ادیان به ما میآموزد كه همین توسل جستن به یك وحی خاص، نه فقط از سوی مسیحیان، بلكه توسط پیروان آئین بودا، زرتشت و اسلام هم صورت گرفته است. پیروان هر یك از این ادیان قائل به خصلت وحیانی منحصر به فرد دین خودشان هستند. تردیدی نیست كه وحی وجود دارد كه ما در عمق وجودمان بدان متوسل میشویم، اما پیش از توسل جستن به آن، نیازمند دلایل و حجتهای متفاوتی برای ایمان به آن هستیم.
در زبان انسانی هیچ تعبیر و عبارتی وجود ندارد كه شایسته خدا باشد. همه آنچه درباره او میتوانیم بگوییم، همان است كه اوپانیشادها (از كتابهای مقدس آئینها و ادیان هند) راجع به او گفتهاند: نه، نه. به این معنی كه اگر خدا قادر مطلق خوانده شود، ما باید بگوییم نه، زیرا هر درك و تصوری از قدرت و قدرتمندی داشته باشیم، در قیاس با قدرت خدا هیچ است. اگر خدا عالم مطلق نامیده شود، باز باید بگوییم نه، چون آنچه ما از علم و حكمت میفهمیم، نسبتی با علم و حكمت خدا ندارد. اگر خدا مقدس نام بگیرد، مجدداً باید بگوییم نه، زیرا تصوری كه از قداست داریم، در سنجش با وجود قدسی خدا به حساب نمیآید. این آن چیزی است كه متفكران اوپانیشادها مقصودشان بود، وقتی میگفتند همه آنچه درباره خدا میتوانیم گفت ● واژه نفی است:
نه،نه. هر نامی راست است، اگر ما راست باشیم. هر نامی ناراست است، اگر ما از راستی به دور باشیم. اگر راست باشیم و پیرو حقیقت، دینمان برحق است. اگر به حقیقت پشت كنیم، دینمان راستین نیست. یك بتپرست صادق از یك پاپ هم بهتر است.
● تردید:
چه بسیار انسانها در همه كشورها و همه اعصار كه ملحد و خدانشناس خوانده شدند؛ نه به این دلیل كه وجود هر چیزی فراتر از دنیای محسوس و متناهی را رد میكردند یا به این دلیل كه معتقد بودند وجود این جهان را میتوان بدون توسل جستن به علت و هدف و خدا تبیین و توصیف كرد، بل اغلب به این دلیل كه دیدگاههای آنان با دیدگاههای رایج زمانشان راجع به الوهیت و خدا فرق داشت و میكوشیدند راجع به خدا به نگرشی بهتر از آنچه در كودكیشان آموخته بودند، برسند.
هرگز نباید انسانی را ملحد بنامیم و بگوییم كه به خداوند اعتقاد ندارد تا وقتی كه نفهمیدهایم او با چه تصوری از خدا بار آمده و چه نوع خدایی را رد میكند. چه بسا بهترین انگیزهها در پس این رد وانكارها بوده است. نباید فراموش كنیم كه سقراط را ملحد میخواندند یا مسیحیان اولیه جملگی ملحد و خدانشناس شمرده میشدند و نیز برخی از بهترین و بزرگترین مردمان این جهان چنین انگی بر نامشان نهاده شده بود. لحظاتی در زندگی وجود دارد كه وقتی آنان كه با شور و اشتیاق در جستوجوی پروردگار هستند گمان می كنند خداوند آنان را رها كرده و از آنان روی برگردانده است. وقتی بسختی از خود میپرسند «پس آیا به خدا اعتقاد دارم، یا نه؟» نگذارید ناامید شوند. درباره آنان با تندی قضاوت نكنید. ناامیدی آنها ممكن است بهتر از بسیاری اعتقادات باشد. تردید صادقانه عمیقترین سرچشمه ایمان صادقانه است. فقط آن كه از دست داده است، مییابد. باید یقیناً بدانیم كه سركوب كردن تردید به معنای سركوب كردن و واپس راندن روح ایمان است .
تردیدی كه آزادانه و از روی صداقت است، عموماً تردیدی است كه حل میشود. اما این كار نیازمند سختكوشی و جدیت فكری است كه بیش از هر چیز دیگری در زندگی اهمیت دارد. آنگاه قادر خواهیم بود از میان آن به افقهای عالیتر گام نهیم. خداوند ما را در كوششهایمان یاری میكند.
● ایمان:
پس از ایمان به خداوند هیچ چیزی به اندازه ایمان خللناپذیر به بشریت برای رشد وشكوفایی كل وجودمان ضروری نیست. به خداوند ایمان و امید داشته باشیم. تنها اوست كه به حیات و هستی ما بركت و معنا میبخشد. اگر از او روی برنگردانیم، از ما روی برنمیگرداند. نمیتوانیم به كنه عشق و محبت او پی ببریم اما میتوانیم به آن امید و ایمان داشته باشیم.
● بعد الهی انسان:
عشق و محبت حقیقی نه در دل بستن به امور فانی و زودگذر، بل در كشف و دوست داشتن آن چیزی است كه در آدمی جاودان و فناناپذیر است. در زبان سانسكریت آن جزء یا بعد جاودانی و ابدی با نامهای بسیار خوانده میشود، اما به نظر میرسد بهترین آنها آتمان است. ما آن را به روح (نفس) ترجمه میكنیم، اما آتمان حتی از نفس یا روح عالیتر و خالصتر است. میتوان آن را بخوبی به Self (خود، خویشتن) برگرداند. خودی یا خویشتن حقیقی ما هیچ گاه ضعیف نمیشود و نمیمیرد. آتمان همان بعد نامتناهی وجود ماست كه فیلسوفان پیوسته در تاریكی در جستوجویش بودهاند، هرچند «او از هیچ یك از ما دور نیست» و بعد الهی یا خداگونه آدمی است. من به استمرار و جاودانگی روح قائلم. اگر خودآگاهی فردیمان از بین میرفت یا یكسره دگرگون میشد، شاید شخص دیگری میشدیم، اما دیگر خودمان نبودیم. من شخصاً هیچ تردیدی در مورد بقای روح پس از مرگ ندارم. نمیتوانم بپندارم كه گل سرسبد خلقت به دست آفریدگارش نابود شود. نمیگویم این امر غیرممكن است. بر ما نیست كه در این باره حكم كنیم و با آری یا نه به آن پاسخ دهیم. تنها باید ایمان داشته باشیم و امید بورزیم، اما آن امید و ایمانی كه در نهاد ما سرشته شده است و با هر چیزی در پیرامونمان قوت میگیرد.
● وجود نامتناهی:
غریزه یا انگیزه دینی واقعی، همانا ادراك وجود نامتناهی است. وجود نامتناهی فقط در پشت حجاب طبیعت كشف نشد، گرچه تجلی آن در پدیدههای فیزیكی بدون تردید پرثمرترین و اصلیترین سرچشمه اندیشههای اساطیری و دینی بوده است. جلوه و مظهر دیگری از وجود نامتناهی و ناشناخته وجود دارد كه نباید نادیده گرفته شود: وجود نامتناهی خودش را نه تنها در طبیعت، بلكه در انسان نیز ظاهر میسازد. انسان به عنوان موجودی زنده، چیزی بیش از بخشی از طبیعت است. در او چیزی هست كه نفس یا روح یا روان یا فكر و ذهن خوانده میشود، چیزی كه ادراك میشود و با این حال ناشناخته میماند، در پشت حجاب بدن قرار دارد و از نخستین روزگاران عقیده بر این بود كه تباه نمیشود و از بین نمیرود، حتی وقتی كه بیماری و مرگ بدن را به نابودی بكشاند. چیزی نبود كه حتی سادهترین آدمها را به این گمان سوق دهد كه چون میدیدند مثلاً پدرشان میمرد و بدنش متلاشی میشد، پس آنچه هم كه نفس یا روح و روان او خوانده میشد، كاملاً از بین رفته است. یك فیلسوف ممكن است به چنین تصوری برسد، اما آدمی با فهم معمولی متمایل به این عقیده است كه موجودی كه میشناخته و دوست میداشته و پدر یا مادرش مینامیده، باید جایی باشد، هرچند نه دیگر در بدن. شاید نتوان گفت كه چنین عقیدهای جهانشمول و فراگیر بوده، اما قطعاً رواج بسیار داشته و هنوز هم دارد. در واقع این عقیده بخش بزرگی از دین و پرستش دینی را تشكیل میدهد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست