یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
خارج از خطوط خلاقیت
حرکتی چون سالانه طراحی دکتر سندوزی بعد از چندین سال که از بیینالهای طراحی و نقاشی خبری نبود ، میتوانست پر فایدهتر و بحثبرانگیزتر از اینها باشد.
اما وقتی با ۱۵۰اثر وارد شده به موزه امام علی روبهرو شدیم، چیزی آنقدر تکان دهنده دیده نمیشد، اینکه مشکل از کجا ناشی میشد، چند احتمال را پیش میآورد.
اول اینکه شاید پوشش خبری به قدر کفایت نبوده است. دوم اینکه شاید در انتخاب و نحوه داوری مشکل بوده و یا شاید اصولاً توان طراحی ما همین است که هست. گزینه آخر را نمیتوان زیاد جدی گرفت، چون در پیگیری کار جوانان و گالری به آثاری میتوان برخورد که حداقل از خیلی کارهای تایید شده در موزه امام علی برتر است.
اینکه شاید کار ندادهاند، باز نمیتواند احتمال درستی باشد. چراکه افراد زیادی را دیدیم که کارشان مورد قبول قرار نگرفته است، اما با توجه به سطح کیفی نمایشگاه استحقاق این را داشته که تایید شوند.
پس بدین نحو کمبود پوشش خبری را هم نمیتوان آنقدرها دلیل آورد.به خصوص اینکه در بیشتر سایتهای هنری و روزنامهها پوشش مناسبی به این اولین سالانه داده شده بود. پس احتمال قریب به یقین مشکل به نحوه قضاوت و انتخاب برمیگردد.
هیأت انتخاب این سالانه عبارت بود از؛
۱) منوچهر معتبر؛ طراحی که طراحی برایش تلفیق فضاهای مدرن با دستورزی آکادمیک است و به قول یکی از منتقدان نام آشنای، یک آکادمیک مدرن.
۲) رضا عابدینی که از تایپوگرافیستهای مطرح است اما اصولاً کار طراحی به معنای Drawing از ایشان دیده نشده است.
۳) احمد امیننظر؛ طراح و نقاش قابل و پرکاری که البته مشی چندین و چند سالهاش ر ا به ناگاه عوض کرد و آثار اخیرش به نوعی در مرز نقاشیهای شبه بازاری و طبیعت بیجانهای قرن هفدهمی سیر میکند.
۴) جمشید حقیقتشناس؛ طراحی که در کارش جدی است با تکنیک ویژه، تنوع و المانهای بصری در کارش که آثاری شیرین را نتیجه داده است.
۵) احمدرضا دالوند؛ تصویرگر و منتقد هنری.
خب نگاهی به فراخوان این سالانه با اشاره به این نکته که خط، عنصر اصلی در مبنای ارزشگذاری اثر است، نگاه کلاسیک از نوع رنسانسی مسئولین این دوسالانه برطراحی را محرز مینماید.
اما تا اینجای کار چندان محل ایراد نیست، چرا که به هر حال هر سالانه یا به عبارتی هر شورای سیاستگذاری میتواند اصولی را به دلخواه برگزیند که مبنای ارزشی برای خود آنها باشد. اما کار آنجا محل اشکال است که تعاریف مطلق و شاعرانه از طراحی را روی بردهای موزه میبینیم و از سویی با آثاری روبهرو میشویم که نه در تعاریف میگنجد و نه خطی در آن دیده میشود.
در اینجا میتوان به تعریف آقای دالوند اشاره کرد: «طراحی به اندازه ضربان قلب هر کس خصوصی و همچون برج ساعت شهر عمومی است.» این تعریفها و تمثیلهای شاعرانه برای یک مدیا و برخورد تخصصی با آن کمی غیر حرفهای به نظر میرسد و علاوه بر آن خالی از اشکال هم نیست.
مگر نمیشد به جای این جمله مثلاً نوشت: «طراحی مثل تلفنهای هر کس در خانهاش خصوصی و به اندازه تلفنهای سطح خیابان عمومی است» یا این که «طراحی مثل خطوط کف دست هر کس شخصی و مثل بزرگراههایی که به هم میرسند عمومی است» که شاید تعریف درستتری هم باشد.
اما بگذریم و بپردازیم به سطح کیفی نمایشگاه . با یک نگاه کلی و کنارگذاشتن ۱۰ درصد از آثار میتوان گفت بقیه، کار ۴ نفرند. چرا که به راحتی میشد آثار را بین نگرش داوران و شاید با کمی افراط بین شاگردان این داوران تقسیم کرد.
در این میان البته سهم «امین نظر» و «معتبر» بیشتر است. اینگونه قضاوت باعث میشود که یک سالانه بعد از چندین و چند سال نتواند نیازهای بصری چشمان منتظر نوجویان و هنرجویان نوپا را برآورده کند.
وقتی بخش اعظمی از آثار تنها بر ابراز تواناییهای تکنیکی- حالا اصلاً فرقی ندارد در خط باشد یا نباشد- معطوف شده است، دیگر خلاقیت در ذهن آن هنرجوی نوپا مخدوش میشود و اندیشه و وقت خود را صرف عملگی خط میکند.
شاید اگر این نمایشگاه در سالهای ۷۸ و ۷۹ برگزار میشد کمی جای امید داشت چرا که طی این سالها و تاکنون معلمان خط و ضرب قلم آنقدر تاثیرات خوب بر ذهن جوانترها گذاشتهاند که عملاً وسیله جای هدف اولیه را گرفته است و گرایش به کشیدن یک فیگور با تکنیک و پرداخت قرن نوزدهمی، ایدهآل یک طراح جوان شده است.
بحث را اینگونه ادامه میدهیم که در اصل مشکلی با این تکنیکزدگی وجود ندارد اما هر چیزی جایی برای عرضه دارد. یک پرتره یک متر در ۲ متر که با قیر کار شده و ۴ تکه شیشه هم روی آن سوار کردهاند به جز یک عرض اندام تکنیکی درجه چند در ابعاد دیواری چه چیزی میتواند از خلاقیت در خود جای دهد.
اینها تجربیاتی است که جوانان باید برای کارگاه اساتیدشان فرا بگیرند و از آن در جهت خلق فضا و امکانات بصری تازه سود جویند تا در چنین سالانهای که از شعارهایش خلاقیت نیز هست قبول افتد.
از سویی دیگر کارهایی را میشد دید که یکباره به ورطه تصویرسازی کشیده شده است از جمله آساره عکاشه یا به ورطه کاریکاتور؛ امیررضایی، حمید مصدق یا آثار زیادی در تکنیک آب مرکب و قلم فلزی به شکلی شلخته و بیدر و پیکر،که هیچ ارزش بصری را نمینمایاند؛ دیدن آثار کسانی چون «بازلیتس» و «سیگمارپالکه» و لذت بردن از آنها اگر با شعور بصری بسیار سطح بالا همراه نباشد، جز پز روشنفکری نیست و این تاثیرات مخرب را هم در پی دارد.
شاید تنها آثاری که اندکی ارزش تامل را داشتند از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نکند که در این میان یکی از آثار موسوینیا با عنوان «لاک پشت» با توجه به انرژی اکسپرسیویی که در درون حرکات لاک پشت و در تضاد با آرامش کلی این حیوان وجود داشت کاری تامل برانگیز بود یا تکرارهای ابراهیم مقبلی و یا اثر میثم اربابون که شعور بصری سرشاری در پس خود داشت، هر چند کمی بیش از حد یادآور «هاکنی» بود.
اما دوخت و دوز زینب انتظاری نگاهی متفاوت و تازه را (حداقل در ایران) مینمایاند که البته هیچ یک از افراد مذکور را با یک اثر نمیتوان در موردشان قضاوت کرده و حکمی صادر کرد، اما راجع به هیأت انتخاب میتوان به راحتی عنوان کرد که در کل با حرکتهای نو و اتفاقات به روز در هنرهای تجسمی بینالملل غریبهاند و تا اندازهای جو زده نسبت به تکنیک.
از سویی باید گفت ایرادی که در طراحان جوان و حتی اساتید کمی با سابقهتر وجود دارد این است که طراحی را دغدغه خود کردهاند اما معلوم نیست چرا.
این که میگویند طراحی باید دغدغه تو باشد؛ همین، سطح اثرشان را تا حد یک تکنسین نزول میدهد.
چرا که اصولاً دغدغه هنرمند خلق است،نه خود مدیا، اما حتی اینکه طراحی دغدغهشان باشد ایراد ندارد ولی اسم هنرمند را یدک نکشند.
قضیه اصلاً پیچیده نیست و چیزی که واضح است اینکه طراحی را به این شکل دغدغه خود کردن هیچ اثر هنری را نتیجه نمیدهد و جز کاغذ سیاه کردن نیست.
اما با تمامی این حرفها این سنگ اول را نباید جز به فال نیک گرفت، امید اینکه در تداوم خود تکامل شایستهای داشته باشد.
وحید شریفیان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست