جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خوب ,بد, زشت


خوب ,بد, زشت

مجموعه داستان «بریم خوش گذرونی» این کتاب شامل ۱۱ داستان کوتاه و ۸ داستان کوتاه تر است که محمودی ایرانمهر خود نام داستان واره ها را بر آن ها گذاشته است او در داستان های این کتاب با زبانی پاکیزه و پالوده ما را به تماشای جهانی متزلزل و شکننده می برد که در آستانه فروپاشی است محمودی ایرانمهر با ایجازی استادانه و جزئی نگری حیرت آوری آدم ها و فضاهای داستانش را ترسیم می کند وگاه چنان منطقی و جذ اب داستان هایش را پیش می برد که هیچ کم از نویسندگان خوب دنیا ندارد

● نگاهی به چند کتاب منتشر شده در سال ۸۴

مجال بی‌رحمانه اندک بود و دوستی، عزیزی سفارش مطلبی را داده بود که من را به روزهای دور و حسرت آلود دبستان می‌برد. او از من خواسته بود که کتاب‌های ادبی امسال را به تفکیک خوب و بد بودن آنها مرور کنم. مثل ایام دبستان که مبصر کلاس در دو ستون جداگانه می‌نوشت‌: خوب‌ها و بدها، تا اسم بچه‌ها را زیر این دو عنوان، فهرست کند. تردید داشتم. آیا در این کار، نوعی مطلق‌نگری و استبداد ذهنی، نهفته نبود؟ شاید. اما همان طور که مبصر کلاس، جلو اسم هر کسی با تعداد ضربدرها میزان خوب یا بد بودن طرف را مشخص می‌کرد، در این‌جا هم خوب‌ها و بدهای ما مطلق نیستند. رعایت ایجاز حکم می‌کند که مقدمه را جمع کنیم و برویم سراغ اصل قضیه. پس با خوب‌ها شروع می‌کنیم:

▪ با چشمان کاملا باز؛« بریم خوش گذرونی»

علیرضا محمودی ایرانمهر. این اسم به گمان من در آینده سهم عمده‌ای در ادبیات امروز ایران را به خود اختصاص خواهد داد. او که تاپیش از این به عنوان منتقد ادبی شناخته شده‌بود و ایرانمهر را به فامیلی خود افزوده بود تا از علیرضا محمودی سینمایی‌نویس متمایز شود ،ناگهان در سال ۸۴ یک ▪ آس برنده رو کرد: مجموعه داستان «بریم خوش گذرونی»

این کتاب شامل ۱۱ داستان کوتاه و ۸ داستان کوتاه‌تر است که محمودی ایرانمهر خود نام داستان‌واره‌ها را بر آن‌ها گذاشته است. او در داستان‌های این کتاب با زبانی پاکیزه و پالوده ما را به تماشای جهانی متزلزل و شکننده می‌برد که در آستانه فروپاشی است. محمودی ایرانمهر با ایجازی استادانه و جزئی‌نگری حیرت‌آوری آدم‌ها و فضاهای داستانش را ترسیم می‌کند وگاه چنان منطقی و جذ اب داستان‌هایش را پیش می‌برد که هیچ کم از نویسندگان خوب دنیا ندارد.

او با همین یک کتاب بریم خوش گذرونی به سبک خاص خود دست یافته و نشان داده‌است که روح وذهنی دغدغه‌مند دارد و نوشتن برایش تفنن و شوخی نیست. البته همه داستان‌های کتاب بریم خوش گذرونی در یک حد واندازه نیستند و به خصوص در برخی از داستان‌هایی که محمودی ایرانمهر آن‌ها را داستان واره نامیده است درخشش خیره کننده قصه‌های دیگرش کمتر دیده می‌شود اما با همین کتاب حالا ما یک نویسنده شش دانگ و تمام عیار داریم که یک مجموعه داستان چاپ شده، یک رمان توقیف شده، و احتمالا داستان‌هایی آماده انتشار دارد و باید با آثار آینده‌اش ثابت کند که بریم خوش گذرونی یک اتفاق نبوده است.انتشارات روشنگران و مطالعات زنان ،ناشر بریم خوش گذرونی است.

▪ فراتر از خط کشیهای موهوم؛ « ۲۱داستان»

آخرین کتاب منتشر شده از داوود غفارزادگان ،عنوان ساده ای دارد :۲۱ داستان .

البته داستان‌های این کتاب قبلا در قالب سه کتاب مجزا منتشر شده بودند یعنی مجموعه داستان‌های« ما سه نفر هستیم »«راز قتل آقا میر » و داستان بلند «فال خون». اما اکنون که این سه کتاب به شکل ۲۱ داستان گرد هم آمده‌اند فرصت مغتنمی است تا بخشی از کارنامه پر و پیمان غفارزادگان را مرور کنیم. اولین نکته‌ای که در مواجهه با داستان‌های این نویسنده رخ می‌نمایاند ایرانی بودن آن‌هاست. غفارزادگان داستان‌نویسی است که با هوشیاری و تیزبینی به عمق روح و روان ایرانیان دست یافته و آن را به شکل ادبیات متجلی کرده‌است. تسلط غفارزادگان به متون کهن، مقاتل، گنج‌نامه‌ها، قصه‌های عامیانه و ....باعث شده‌است که او صاحب نثری رنگارنگ و جذاب شود. از سوی دیگر این چیرگی بر میراث ادبی کلاسیک وعامیانه ایرانی، غفارزادگان در آفریدن فرم‌های روایی تازه نیز یاری رسانده‌است. با این همه مجموعه ۲۱ داستان نیز هم‌چون بریم خوش گذرونی فراز وفرود دارد و همه قصه‌هایش در یک قد‌ و قواره نیست. اما در این میان داستانی با عنوان «ما سه نفر هستیم» که عنوان یکی از مجموعه داستان‌های پیشین غفارزادگان بود و در کتاب ۲۱ داستان هم آمده‌است، به گمان من یکی از درخشان‌ترین داستان‌های کوتاه فارسی است. داستان بلند فال خون هم از تعلیق، ایجاز و شروع بسیار بسیار جذابی برخوردار است. اما افسوس که در این تقسیم‌بندیها و خط‌‌کشیهای موهوم ومذموم بسیاری از شایستگی‌ها و توانائی‌های غفارزادگان کمرنگ نشان داده شده‌است. او در تمام این سال‌ها از سوی هر دو گروه نویسندگان مورد کم لطفی و بی مهری‌های فراوان قرار گرفته‌است که نتیجه‌اش کمتر دیده شدن او به عنوان یک نویسنده خوش ذوق وتوانمند بوده‌است. به عنوان نمونه حسن محمودی که کتاب سفارشی «قصه های آبی » را در کارنامه اش دارد،در نوشته ای به غفارزادگان این انگ را زد که او جزو سفارشی نویسان است در حالی که هیچ کدام از آثار غفارزادگان به سفارش نوشته نشده‌اند. بگذریم...کتاب ۲۱ داستان را انتشارات روزنه به بازار نشر فرستاده است .

▪ هر روز بهتر از دیروز؛« تو میگی من اونو کشتم؟»

خوش خوان ،دل چسب و به یاد ماندنی.این صفاتی است که حداقل به گمان ،درباره کتاب« تو میگی من اونو کشتم؟» صدق می‌کند.

این کتاب مجموعه سه داستان از احمد غلامی است که همگی بر مبنای دیالوگ شکل گرفته‌اند.البته این رویکرد به روایت داستان بی سابقه نیست و نمونه ای مشابه دارد. مثلا داستان کوتاه «قیمت عشق چقدر است؟» نوشته اورسلا هاکه بر اساس گفت و گوی یک پدرو پسر شکل گرفته است. اما نکته اینجاست که غلامی هم توانسته در داستان‌های کتاب تو می‌گی من اونو کشتم ؟ با حذف توصیف وفضا سازی از این ورطه لغزنده به سلامت بگذرد. اساساً گذاشتن تمام بار داستان بر روی دیالوگ می تواند یا به ایهام بیانجامد و یا به دادن اطلاعات در قالب دیالوگ‌ها که در اکثر موارد، نادلچسب و تصنعی به نظر می‌رسد. اما غلامی دچار این بلیه نشده و داستان‌هایش را صحیح وسالم به نقطه پایان رسانده‌است.

روایت داستان بر مبنای دیالوگ علاوه بر دشوار بودن وداشتن خطراتی که به آن اشاره شد محاسنی هم دارد. از جمله این‌که حذف فضاسازی باعث می‌شود داستان به ایجازی درون متنی برسد و خیلی سریع‌تر خوانده شود وبه پیش برود. چنان‌چه شاید بتوان تو می‌گی من اونو کشتم را در یک ساعت خواند. علاوه بر ساختار گفت‌وگو محور داستان‌ها در این کتاب که به خوبی هم جا افتاده‌است، تو می‌گی من اونو کشتم از منظر محتوا و درون‌مایه هم قابل توجه و تامل است. غلامی در دو داستان این کتاب، قهرمانانش را به فضای جبهه و جنگ می‌برد این بار بر خلاف آثار اولیه‌اش نگاهی کلیشه‌ای به جنگ ندارد بلکه می‌کوشد تا با واقع بینی و جسارت، تصویری دیگر از این واقعه مهم ارائه می‌دهد. به نظر می‌رسد غلامی با چرخشی منطقی از رویکرد احساسی به جنگ دست برداشته و در این کتا ب چهره عریان جنگ را به تصویر کشیده‌است. احتمالا به همین دلیل هم در پشت جلد کتاب تو می گی من اونو کشتم؟ هیچ اشاره‌ای به کتاب‌های اولیه غلامی نشده و درباره او آمده است: در کارنامه احمد غلامی پیش‌تر دو کتاب «فعلا اسم ندارد»و «کفش‌های شیطان را نپوش »ثبت شده است.

انگار نه انگار که او نویسنده کتاب‌های عشیره، کسی در باد گریه می‌کند، هم هست البته تغییر و تحول در آثار غلامی چه محتوایی وچه ساختاری آنقدر مثبت و رو به جلو بوده‌است که شاید لزومی نباشد که زیاد گذشته او را واکاوی کنیم. تو می گی من اونو کشتم؟ توسط نشر افق به ویترین کتابفروشی‌ها راه یافته است .

محسن فرجی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.