جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
حضرت خدیجه, بانی کاخ بندگی و سخاوت
در هر قوم و قبیلهای و به طور عموم در هر اجتماع و جامعهای، هم آداب و سنتهای نیک و پسندیده وجود دارد و هم آداب و سنن زشت و ناپسند و جامعه حجاز هم از این قانون مستثنا نبود.
یهودیان دین موسی را سالهای طولانی بود که تحریف کرده بودند و اصول آن را به قوانین بیمنطق و خشک و نفسمدار تبدیل نموده بودند که عصاره آن القای روح خشن مادیگری در پیروان آنان بود و مسیحیان هم رهاورد زلال عیسی پسر مریم را به تجارتخانه شخصی تبدیل کرده بودند و نتیجه این انحرافات چیزی جز بت پرست شدن مردم و غرق شدن آنان در موهومات و سنتهای غلط نبود و سقوط مردم در انحرافات اخلاقی و اعتقادی تا آنجا پیش رفته بود که حتی جمعی به پرستش گاو و ستاره روآورده بودند.(۱)
مردم حجاز در وضعیت عجیبی بودند. جنگ و ستیز برای آن یک اصل قانونی و اساسی شمرده میشد و قلدران آنان کسانی بودند که با تجارت مالامال از رباخواری و زورگیری و ستمگری بر مستضعفان به ثروت رسیده بودند.
غارتگری، چپاول، وحشیگری، تعدی، تجاوز، و خیانت و ... از صفات بارز آنان بود.
اما در چنین اوضاعی که همه به سوی بدی و غارت و بتکده و میکده و زورگویی میرفتند، بودند کسان معدودی که اگر چه بر اثر جبر ولادت، زندانی این محیط وحشتناک بودند ولی در الهام خانه دل و ذهنشان منتظر فرج و رهبری بودند که از آسمان بیابد و زمین و ضمیر آنان را آسمانی نماید و ام المؤمنین خدیجه (ع) یکی از همان حق جویان بود.
خدیجه دختر خویلد (ع) از فرزندان قصی بنکلاب است که از طرف پدر، با پیامبر اسلام(ص) نسبت دارد و درواقع عموزاده رسولالله (ص) است و مادرش زائدة بنت الاصم میباشد.
حضرت خدیجه (ع) از نظر نسب از خانوادهای اصیل و از اشراف و ثروتمندان مکه و حجاز بود ولی این اصالت و ثروت او را به مرداب خوی کاخنشینی و ضعیف آزاری نکشانده بود، بلکه وجودش در شوق و ذوق ساختن بنای کاخی بود از درستی و راستی و سخاوت و انسانیت!
حضرت خدیجه (ع) دارایی خود را به صورت مضاربه در اختیار دیگران میگذاشت تا برای ایشان تجارت کنند و در مقابل کار و زحمت خود مزد و اجرتی براساس انصاف بگیرند.
حالات منحصر به فرد خدیجه، سبب شده بود رنگ زندگی ایشان متفاوت از رنگ آزاردهنده جامعه باشد و این فاصله کمی او را آرام میکرد ولیکن با همه این فاصلهها روح بلند مرتبهاش آرام نمیگرفت. خدیجه گویا گمشدهای داشت که باید مییافت و البته گاهی در خواب به او شمایل مرد حق را نشان میدادند. (۲)
در همین اوضاع تاریک بود که ناگهان آوازه جوانی عجیب حجاز را دگرگون ساخت و خدیجه را متوجه شناخت او کرد. در مکه همه جا سخن از یک جوان بود؛ جوانی که همه از انصاف، مروت، اخلاق خوش، بردباری، امانتداری و... او سخن میگفتند و خدیجه با شنیدن اوصاف این جوان گویا به گمشده خود داشت نزدیک میشد.
و این جوان کسی نبود جز محمد (ص) پسر عبدالله و حضرت خدیجه تصمیم گرفت با حضرتش وارد مذاکره شود تا شاید به بهانه کار، بیشتر او را بشناسد.
این موضوع را با محمد امین در میان گذارد و به حضرت اظهار داشت: مالی را با یک غلام به طور مضاربه دراختیار شما میگذارم تا...
و محمد امین(ص) پذیرفت و همکاری آغاز شد. حضرت با کاروان تجاری قریش به طرف شام حرکت کرد و در پایان سود فراوان در تجارت نصیب حضرت محمد (ص) و خدیجه (ع) شد و این همکاری شخصیت محمد امین را بیش از پیش بر خدیجه هویدا کرد.
میسره؛ غلام خدیجه جزئیات سفر را که دربرگیرنده کرامت و فضیلت محمد امین بود به طور کامل و تمام برای بانوی بزرگ قریش بیان کرد و خدیجه با تطبیق این گزارش با سخنان عالمان و پیشگویان یهود و نصاری و آنچه از معتمد خود ورقة بن نوفل درباره شخصیت پیامبر خاتم شنیده بود بیشتر شیفته محمد امین شد.
و... پاکدامن و نیک کرداری چون خدیجه باید در نکاح و علقه ازدواج مردی امین و پاک سرشت درآید. لذا ابوطالب به خواستگاری خدیجه میآید و این پیوند پاک تحقق مییابد و مکیان با شعف ولی شگفتی میگویند: زن ثروتمند حجاز به عقد محمد امین درآمد!
و... زمان سپری میشود و محمد امین روزها به غار حرا میرود تا این که یک روز فریاد کنان وارد خانه میشود و میگوید: «دثرینی خدیجه» مرا بپوشان و بدان من به رسالت مبعوث شدم.
و خدیجه اول زنی است که بلادرنگ به پیامبر ایمان میآورد و او اول زن مؤمن و نمازگزار و... شد و این آغاز حسادتها و آزارها میشود.
خدیجه چادر تعبد و بندگی را سرمیکند و جان و مال خود را یکجا تقدیم رسالت شوهرش که حالا پیامبر و مقتدایش هم شده میکند.
خدیجه تنها زنی بود برای پیامبر که از حضرتش چیزی نخواست بلکه آنچه داشت را تقدیم کرد و...
روزی پیامبر وارد خانه شد ولی دستان مبارکش در مقابل دیدگانش حمایل بود و آرام اشک میریخت! خدیجه جلو آمد و دستها را پس زد و جای سیلی را دید و پرسید: یا رسولالله تو را سیلی زدند! و پیامبر فرمود برای گمراهیشان گریه میکنم و خدیجه آرام نگرفت، آمد و در مقابل در ایستاد تا حمزه را دید و گفت شکارچی شیر بداند که مردم برادرزادهاش را زدهاند و حمزه آرام نگرفت و انتقام سیلی را گرفت و آنگاه اعلام کرد مکیان من هم مسلمان شدهام و خدیجه بانی اسلام حمزه سیدالشهدا شد.(۳)
خدیجه آنقدر ایثار و سخاوت به خرج داد تا آن حد که دیگر برای خودش چیزی نماند و البته از این معامله خشنود بود و این را برترین و شیرینترین تجارت در دوران زندگانی خود میدانست.
حسادت بر او آنگاه ظهور بیشتری یافت که گاه وضع حمل دختر بینظیرش فاطمه(س)، زنان مکی به یاریاش نیامدند و او غمزده و نگران بود که ناگه فاطمه از رحم ندایش داد، طفلی که بارها با او سخن گفته بود باز هم سخن گفت که مادر آرام باش کمک میرسد و در باز شد و چهار زن آمدند: ساره همسر ابراهیم، امکلثوم خواهر موسی، مریم مادر عیسی و آسیه همسر فرعون.
... و سال حزن طلوع کرد و توفان جدایی وزید. خدیجه رهسپار دیدار حق شد و پیامبر گریان و پریشان و اسماء به حضرت گفت آرام؛ در شأن شما نیست، چنین بیتابی و حضرت نالید و گفت: خدیجه دار و دارایی خود را صرف تبلیغ دین خدا کرد و اکنون من دستانم خالی است و حتی پولی برای کفنش ندارم که جبرئیل نازل شد محمد کفن حبیبه خدا با خدا است و جبرئیل کفن خدیجه را از خدا تحویل گرفت و به پیامبر خدا تحویل داد.
آری، او بانی کاخ سخاوت است و سخاوتش، آبرو از بخشش حاتم طایی برد. حاتم طایی آنقدر بخشید که گاه مردن، ارث گذار ورثه باشد ولی خدیجه همسر محمد(ص) آنقدر بخشید که وقت خداحافظی از دنیا دست مالکیت او از مال دنیا پاکیزه بود.
آنگاه که فاطمه دختر بینظیر خدیجه که بعد همسر علی شد از پرواز مادر گریه سر داد جبرئیل ندا داد محمد آرامش کن و بگو مادرت مهمان ویژه ماست.
مرتبت خدیجه نزد پیامبر تا آن حد بود که تا خدیجه زنده بود پیامبر همسر دیگری نگرفت و در تمام دوران عمر از فراق خدیجه اشک ریخت و هرگاه خواهر خدیجه را میدید گریه میکرد و او را بر جای خود مینشاند و احترام میکرد و به زنان دیگر میفرمود به جای حسادت به خدیجه از او بیاموزند و یکی از همسران پیامبر میگوید: روزی نبود که پیامبر از یاد خدیجه غافل شود و از نیکیهای او سخن نگوید و هرگاه قربانی میکرد اول برای بستگان ودوستان خدیجه میفرستاد و میفرمود هر که خدیجه را دوست بدارد من او را دوست دارم.(۴)
و ما روزهداران میگوییم: یا رسولالله! ما هم حضرت خدیجه(ع) را دوست داریم پس به ما هم در این ماه عنایتی فرما!
بخاری در صحیح خود نقل میکند که پیامبر فرمود: «خدیجه کانت من احسن النساء جمالا و اکملهن عقلا و اتمهن رأیا و اکثرهن عفة و دینا و حیاء و مروةو مالا».
و ابن حجر میگوید: این مزیت برای خدیجه کافی است که قبل از بعثت و بعد از بعثت مدافع و مصدق پیامبر بود و البته برای خدیجه همین بس که جده سادات است و نسل او گم نگردید. سلام بر او و شوهر و دختر و داماد و اولادش تا صبح محشر و سخن آخر اینکه پیامبر فرمود: خدیجه ظرف امامت است.
السلام علی الجلیلة النبیلة الاصیلة العقیلة الکاملة العاقلة الباذلة العالمة الفاضلة العابدة الزاهدة المجاهدة الحازمة و الحبیبةلله و لرسوله و لولیه المختارة من النساء و الصفیة البیضا و حلیلة الرسول و ام البتول سیدة العفائف المطهرات درة الصدف خدیجة الکبری!
پینوشتها:
۱ـ تاریخ ویل دورانت، ج ،۱ ص ۹۵، ج ۷، ص ۹۵
۲- ریاحین الشریعه، ج۲، ص۲۱۲
۳- تفسیر کشف الاسرا، ج۵
۴- ریاحین الشریعه، ج۲، ص۲۰۶
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر آتش سوزی قوه قضاییه تهران پلیس اصفهان بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو قیمت سکه خودرو دلار بانک مرکزی حقوق بازنشستگان سایپا ایران خودرو کارگران
نمایشگاه کتاب سریال شهاب حسینی عفاف و حجاب کتاب جواد عزتی مسعود اسکویی تلویزیون سینما سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه چین ترکیه اوکراین انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال پرسپولیس فوتبال علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر تبلیغات موبایل تلفن همراه اینستاگرام گوگل اپل ناسا عیسی زارع پور وزیر ارتباطات
کبد چرب فشار خون بیمه دیابت بیماری قلبی کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی