جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
بازخوانی کودتای ننگین ۲۸ مردادبه مناسبت فرارسیدن سالگرد آن
در سالروز کودتای ۲۸ مرداد که بنا به روایت تمام مورخین یکی از ننگینترین روزهای تاریخ معاصر ایران به حساب میآمد، داستان کودتا را از دید افرادی که در کوران حوادث بودهاند مرور میکنیم. در این بین نامه آیتالله کاشانی یکی از مهمترین اسناد و روایتها در این باره است.
● روایت اول - وزیر کشور مصدق گزارش میدهد
گزارش دکتر غلامحسین صدیقی وزیر کشور دولت دکتر مصدق از خواندنیترین گزارشهای کودتاست. وزیر کشور دکتر مصدق و از دوستان نزدیک وی، حوادث و حال و هوای کابینه دکتر مصدق و چگونگی عکسالعمل آنها در برابر کودتا را چنین توصیف میکند:
«صبح زود روز ۲۸ مرداد دکتر مصدق مرا خواست تا راجع به رفراندوم شورای سلطنت تصمیمگیری نماییم و پس از آن، موضوع را با تیمسار ریاحی رئیس ستاد ارتش در میان گذاشته تا با بیسیم ارتش به فرمانداران و استانداران ابلاغ شود... ناگهان رئیس اداره آمار وارد اتاق شد، گفتند: دستهای از مردم شعار «زنده باد شاه» میگویند و شعارهایی بر ضد دولت میدهند عدهای پاسبان نیز با آنها هماهنگی میکردند. در میدان سپه نیز وضع چنین بود. بعد به سرتیپ «مدبر» رئیس شهربانی تلفن کردم و راجع به حضور پاسبانها پرسیدم، متوجه شدم که تجاهل میکند. در همین موقع تیمسار ریاحی تلفن کردند که نخست وزیر دستور دادند حکم ریاست شهربانی به نام سرتیپ شاهنده صادر کنید... من حکم را امضا کردم.
تظاهرات در شهر و مناطق مختلف ادامه داشت. ساعت یازده نخست وزیر تلفن کردند که حکم را به نام سرتیپ محمد دفتری که فرمانداری نظامی بر عهده اوست صادر کنید تا حکم را صادر کنم. سرتیپ دفتری در شهربانی حضور یافت... تظاهرات به جلوی وزارت کشور کشیده شد... ساعت پانزده وارد منزل نخست وزیر شدم دیدم جمعی همه در حال انتظار و تفکر نشستهاند.
دکتر مصدق پرسید: اوضاع چگونه است؟ گفتم: اوضاع خوب نیست... پس از چند دقیقه رئیس شهربانی و فرماندار نظامی سرتیپ دفتری به نخست وزیر تلفن کرد که «اعلامیه حمایت از شاه صادر نماید.» در اتاق دیگر آقایان کاظم حسیبی، سید علی شایگان، احمد رضوی و حسین فاطمی نشسته یا دراز کشیده بودند. بعد اعلام کردند مخالفین رادیو را اشغال کردند و مهدی میراشرافی و پیراسته سخنرانی میکردند بعد... حال آقای نخست وزیر بهم خورده و به شدت گریه میکردند. با تشدید تیراندازی، مهندس رضوی ملحفهای را به علامت تسلیم بیرون بردند و بر بام نصب کردند.»
● روایت دوم - یک نامه، یک هشدار
نامهای که آیتالله کاشانی به دکتر مصدق مینویسد بیش از یک نامه است بلکه نوعی هشدار به مردی است که در سراشیبی سقوط است.
متن نامه بدین شرح است:«حضرت نخست وزیر معظم جناب آقای دکتر مصدق دام اقباله»
«گرچه امکانی برای عرایضم باقی نمانده است ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است... خودتان بهتر از هر کسی میدانید که تمام هم و غمم در نگهداری دولت جنابعالی است که خودتان به بقای آن مایل نیستید از تجربیات روی کار آمدن قوام و لجبازیهای اخیر بر من مسلم است که میخواهید مانند سیام تیر کذائی یکبار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید. حرف اینجانب را در خصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندوم نشنیدید. مرا لکه حیض کردید خانهام را سنگ باران و یاران و فرزندانم را زندانی فرمودید و مجلس را که ترس داشتید شما را ببرد بستید حالا نه مجلسی هست و نه تکیه گاهی برای این ملت گذاشتهاید. زاهدی را که من با زحمت در مجلس تحت نظر و قابل کنترل نگه داشته بودم با لطایف الحیل خارج کردید و حالا همانطور که واضح بود درصدد به اصطلاح کودتاست.
اگر نقشه شما نیست که مانند سیام تیرماه عقبنشینی کنید و به ظاهر قهرمان بمانید... همانطور که گفتم آمریکا ما را در گرفتن نفت از انگلیسیها کمک کرد حالا به صورت ملی و دنیاپسندی میخواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد و اگر واقعاً با دیپلماسی نمیخواهید کنار بروید این نامه من سندی است در تاریخ ملت ایران که من شما را با وجود همه بدیهای خصوصیتان نسبت به خودم از وقوع حتمی یک کودتا توسط زاهدی که مطابق با نقشههای خود شماست آگاه کردم که فردا جای هیچگونه عذری نباشد اگر بهراستی در این فکر اشتباه میکند با اظهار تمایل شما.... سید مصطفی و ناصر خان قشقایی را برای مذاکره، خدمت میفرستم. سید ابوالقاسم کاشانی.»
● روایت سوم - طراح کودتا سخن میگوید
روزنامه کیهان در تاریخ ۲۱ و ۲۶ فروردین ۱۳۵۸ متن مصاحبه کرمیت روزولت طراح کودتای ۲۸ مرداد با روزنامه «لوسآنجلس تایمز» چاپ آمریکا را به چاپ رساند. وی در این مصاحبه برای اولین بار پرده از جزئیاتی راجع به این کودتا برداشته است. در این بخش ما به بخشهایی از این مصاحبه اشاره میکنیم:
کرمیت روزولت میگوید: کودتای ایران نخستین عملیات مخفی علیه یک دولت خارجی بود که به وسیله «سیا» در ماههای آخر حکومت ترومن تنظیم شده بود.
با اجرای این طرح موفقیتآمیز در ایران، که «سیا» آن را طرح «آجاکس» نامگذاری کرده بود، جان فاستر دالس، وزیر خارجه دولت آیزنهاور، به حدی خشنود گردید که در نظر داشت نظیر کودتای ایران را در کنگو، گواتمالا و اندونزی انجام دهد و در مصر نیز حکومت عبدالناصر را ساقط کند.
روزولت مدعی است که در برابر این پیشنهادات ایستادگی کرده و به همین علت از خدمت در سازمان «سیا» کنارهگیری کرده است. تابستان سال ۱۹۵۳ مدت سه هفته در ایران اقامت داشته و کودتای علیه دولت دکتر مصدق را، به طور پنهانی رهبری کرده است. روزولت اقرار میکند که مبلغ یک میلیون دلار آمریکایی، برای هزینه ایجاد بلوا و اغتشاشهای خیابانی که ۳۰۰ کشته به جای گذاشت و دولت ملی مصدق را ساقط کرد، در اختیار داشته ولی فقط ۷۵۰۰۰ دلار آن را خرج کرده است.
روزولت میگوید: «پرزیدنت آیزنهاور، از چگونگی عملیات مربوط به کودتا از آغاز تا پایان آن آگاه بود و دستور اجرای کودتا، به وسیله دالس، وزیر امور خارجه، به برادرش آلن دالس، رئیس سابق «سیا» و همچنین والتر بیدل اسمیت، معاون وزارت امور خارجه صادر شد.
من دستورات صریحی از این سه شخصیت برای اجرای این ماموریت دریافت کردم و انتخاب من برای انجام این کار بدین دلیل بود که مدتی مهمترین مقام را، از طرف «سیا» در خاورمیانه به عهده داشتم.»
روزولت، نوه تئودور روزولت رئیسجمهوری اسبق آمریکا میگوید: «سه تن از همکاران رئیسجمهوری آمریکا، در زمینه ضرورت انجام این ماموریت مرا متقاعد ساختند. این سه شخصیت، فاستردالس، آلن دالس و ژنرال بیدل اسمیت بودند.»
روزولت داستان چگونگی کودتا و سقوط حکومت دکتر مصدق را به طور مشروح توضیح میدهد و میگوید: « سیا» پس از تبادلنظر با انگلیسیها، تصمیم به سرنگون کردن دولت مصدق گرفت. ما، اوضاع ایران را از سال ۱۹۵۲ مورد بررسی قرار داده بودیم و انگلیسیها از مدتی پیش از آن تاریخ، در زمینه پیشنهاد کودتا در ایران با ما وارد گفتوگو شده بودند... یعنی در سال ۱۹۵۲، موقعی که سفیرکبیر انگلستان از ایران اخراج شد، در آن موقع در حدود دو سال بود که مصدق حکومت میکرد. وی طی این مدت موضع خود را در پارلمان مستحکم کرده بود و به تدریج قدرت و نفوذ شاه را تضعیف میکرد.
مصدق با ملی کردن یک میلیارد دلار، دارایی شرکت نفت ایران و انگلیس، خشم و غضب قدرتهای غرب را برانگیخته بود. دولتهای انگلیس و آمریکا توافق کردند که مانع صدور نفت ایران شوند. بررسی درباره تهیه و اجرای طرح کودتا، زمانی آغاز شد که نمایندگان شرکت نفت ایران انگلیس با توافق دولت انگلستان با ما، تماس گرفتند. آنها در لندن در زمینه بحث درباره طرح کودتا، با من وارد گفتوگو شدند. من به آنها گفتم آقایان من نمیتوانم در این مورد با شما مذاکره کنم... من اجازه ندارم، ولی آنها طرح خود را به طور مشروح، که موجب اتلاف وقتم شد، برای من توضیح دادند. طرح جالبی بود... با جزئیات و خصوصیات نظامی و غیرنظامی و جدولبندی و برنامه اجرا... درست مانند یک طرح نظامی و عملیات زیرزمینی، ولی به نظر من طرح قابل اجرا نبود.»
روزولت به سخنان خود ادامه میدهد: «من به واشنگتن برگشتم و در مورد تماس با انگلیسیها با آلن دالس و معاون او، مشورت و گفتوگو کردیم. ماه دسامبر ۱۹۵۲ فرارسید. آیزنهاور، در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شد، ولی تا ژانویه ۱۹۵۳ دموکراتها به حکومت لرزان خود ادامه میدادند.»
در این دوران دالس، رئیس «سیا» و کرومیت روزولت، طرح کودتای آمریکا را برای سقوط دکتر مصدق تنظیم و تکمیل میکنند. روزولت در این مورد میگوید: «دالس اصرار داشت هاری ترومن و دین آچسن، وزیر خارجه او که نسبت به دکتر مصدق «سمپاتی» دارد، از موضوع طرح آگاه نشوند. آچسن کاملاً مجذوب دکتر مصدق بود به همین دلیل من هم مایل نبودم موضوع طرح کودتا را با او در میان بگذارم. من و آلن دالس میدانستیم که جان فاستر دالس، در حکومت آیزنهاور، جانشین آچسن خواهد بود و نمیخواستیم دولتی را که روزهای آخر حکومت خود را طی میکند، درگیر موضوعی کنیم که کمتر از جمهوریخواهان نسبت به آن موضوع علاقهمند بود. آلن دالس میگفت بهتر است تا برادرم کارش را تحویل نگرفته، موضوع را مطرح نکنیم و به همین نحو عمل کردیم.»
«قبل از اینکه آیزنهاور، به طور رسمی عهدهدار مسئولیت شود، نامه مشروحی از مصدق دریافت کرده بود. نخستوزیر ایران از رئیسجمهوری جدید آمریکا خواسته بود از او حمایت کند و به تحریم خرید نفت ایران پایان داده شود.»
روزولت درباره ارزیابی اوضاع سیاسی ایران در زمان حکومت ترومن به خبر نگار روزنامه لوسآنجلس تایمز میگوید: «من در این مورد چیزی نمیدانم. آنچه من از آن دوران به خاطر دارم، این است که ما در «سیا» میخواستیم بدانیم لویی هندرسون، سفیر ایالات متحده در ایران، چه نظریهای دارد... او (هندرسون) عقیده داشت که ادامه زمامداری مصدق، خطر جدی به بار خواهد آورد وایران را زیر سلطه شورویها خواهد کشاند.» با این حال روزولت اظهار عقیده میکند که دکتر مصدق اصولا طرفدار کمونیستها نبود و طرفدار کمونیستها هم نمیگردید... انگلیسیها درباره ایران اشتباه کردند. من معتقدم که انگلیسیها در مذاکرات با مصدق بسیار گیج بودند... آنها هیچ نوع پیشنهاد قابل قبولی ارائه نکردند و این، به نظر من احمقانه بود. من فکر میکنم این امکان وجود داشت که پیشنهاد قابل پذیرشی ارائه کرد و اگر با ایران کنار میآمدند، عملیات پر سر و صدای کودتا انجام نمیگرفت. اگر آنها به موافقت میرسیدند، ما نرخ نفت را بالا میبردیم و به آنها یک پورسانتاژ، به عنوان حق مالکیت میدادیم، این عاقلانهترین کاری بود که آنها میتوانستند انجام دهند.»
روزولت برای سازماندادن به کودتا در آخرین روزهای زمستان ۱۹۵۳ مخفیانه وارد ایران میشود. سپس در جولای همان سال، بار دیگر به ایران میآید. در این سفر، با یک اتومبیل آمریکایی، همراه یکی از دوستانش از بغداد عازم ایران میشود و با یک گذرنامه جعلی از مرز عبور میکند.او در این باره میگوید: «در آن روزها که وارد ایران شدم، وضع ارتباطات بین مرزها و مرکز، بسیار بد بود، حتی اگر اسم واقعی مرا میدانستند، مشکلی فراهم نمیگردید. مامور گارد مرزی، مرد بسیار کودنی بود و خوب نمیتوانست انگلیسی بخواند و صحت و سقم گذرنامه مرا تشخیص دهد...
«پس از ورود به ایران، به منزلی در نواحی کوهستانی تهران، که دور از عبور و مرور مردم بود رفتم و به تنظیم کارهایم پرداختم. ما یک میلیون دلار داشتیم و کمتر از ۷۵۰۰۰ دلار آن را برای به راه انداختن دمونستراسیون خرج کردیم. بقیه پول را در یک محل مطمئن در سفارت گذاشتیم و چندی بعد آن را به شاه دادیم.»
روزولت میگوید: «من با نام جعلی «لاکریج» وارد ایران شدم و تنها سه نفر از هویت واقعی من اطلاع داشتند، یکی از این سه نفر، شاه بود. من به دیدن او رفتم و به او گفتم مصدق را عزل کند و سرلشکر فضلالله زاهدی را به نخستوزیری بگمارد. شاه این پیشنهاد را با مسرت استقبال کرد. فقط میخواست اطمینان حاصل کند که از او پشتیبانی خواهد شد. با توجه به احترام و پذیرایی که ترومن و آچسن در ایالات متحده از دکتر مصدق به عمل آورده بودند، اکنون میخواست مطمئن شود که دیگر از مصدق حمایت خواهد شد. «طی ملاقات کوتاهی که با او داشتم، متقاعد شد که ما ترتیبات لازم را برای انجام کارمان دادهایم ، ایالات متحده آمریکا و انگلستان با کودتا موافقت کردهاند و این توافق با اظهارات وینستون چرچیل و آیزنهاور، تاکید شده است. نشانه توافق چرچیل تغییر لحن او در سخنرانی رادیو بیبیسی و همچنین نطق آیزنهاور در غرب آمریکا بود که از شاه حمایت کرد.»
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست