شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا

حکایت تلخ گیشه‌های خالی سینما


حکایت تلخ گیشه‌های خالی سینما

رفته بودم میدان انقلاب.گفتم حالا که تا اینجا آمده‌ام، بروم فیلمی ببینم.رفتم جلوی سینما،دیدم گیشه بسته است. از کنترل چی علتش را پرسیدم،گفت از صبح تا حالا کسی مراجعه نکرده،فقط …

رفته بودم میدان انقلاب.گفتم حالا که تا اینجا آمده‌ام، بروم فیلمی ببینم.رفتم جلوی سینما،دیدم گیشه بسته است. از کنترل چی علتش را پرسیدم،گفت از صبح تا حالا کسی مراجعه نکرده،فقط یک پیرمردی آمد که می‌گفت می‌خواهد برود دستشویی! چند دقیقه ای جلوی در،این پا و آن پا کردم.یک خانمی آمد،وقتی گیشه را دید،خیلی ناراحت شد. گفت من منتقد فیلم هستم و از طرف نشریه ام به من ماموریت داده شده که این فیلم را نقد کنم، این چندمین بار است که به سینما می‌آیم و با در بسته مواجه می‌شوم،نمی‌دانم جواب سردبیر را چه بدهم.گفتم صبر کنید،شاید چند نفر دیگر آمدند.گفت:من که چشمم آب نمی‌خورد!یک ربع ساعت جلوی در سینما ایستادیم،کسی حتی برای نگاه کردن به ویترین‌ها هم نیامد.ناچار از آن خانم خداحافظی کردم. در راه افکار زیادی به ذهنم هجوم آورد،علت این که مردم از سینما قهر کرده اند چیست؟ دلایل زیادی برایش پیدا کردم. یکی اش همین گرانی بلیط است و دیگر این که فکر کنید یک خانواده پنج نفری می‌خواهند به سینما بروند. حالا از دوری راه و ترافیک حرفی نمی‌زنیم. پنج عدد بلیط چهار هزار تومانی می‌شود بیست هزار تومان. بالاخره بعد از این همه معطلی و وقت صرف کردن باید یک ساندویچی برای بچه‌ها خرید. پنج عدد ساندویچ سه هزار تومانی می‌شود پانزده هزار تومان.

جمعاً می‌شود سی و پنج هزار تومان. فیلم را که تماشا می‌کنی،می‌بینی چیز جالبی نیست. از همان قماش چیزهایی است که در تلویزیون نمایش می‌دهند. دعواهای خاله زنکی و آخر سر یک پایان خوش و تمام!واقعاً صرف این همه وقت و هزینه برای تماشای یک فیلم معمولی،ارزش آن را دارد؟ آیا واقعاً عاقلانه نیست که پدر خانواده یک سی دی بخرد و آن را در دستگاه نمایش بگذارد و همه اهل خانه آن را تماشا کنند؟حداقل اینکه در وقت و هزینه صرفه جویی کرده اند و مهمتر از آن،دود و دم و عذاب ترافیک و دنبال پارکینگ گشتن را هم تحمل نکرده‌اند. با احتساب این موارد،سینما رفتن تا اطلاع ثانوی،مقرون به صرفه نمی‌باشد و مردم حق دارند که عطای سینما را به لقایش ببخشند.

نویسنده : فریدون خالدار