پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
آینده جرم شناسی و جرم شناسی آینده
با توجه به وابستگی متقابل حقوق جزا و جرمشناسی و اینكه جرمشناسی، دانش جرم بوده و واكنش اجتماعی بخش مهمی از جرمشناسی را تشكیل میدهد و همچنین با عنایتبه نقصها، معایب، ضعفها و كمبودهای جرمشناسی سنتی و اصیل در تبیین پدیده مجرمانه و انتقادات شدید جرمشناسان رادیكال (بنیادی، انتقادی، جدید) از جرمشناسی سنتی، میتوان گفت كه شكل گیری، محتوا و جهت گیریهای جرم شناسی آینده نه تنها شدیدا تحت تاثیر تحولات آتی جرم، حقوق جزا و واكنش اجتماعی (نگرش جامعه نسبتبه جرم و انحراف، فلسفه كیفری جامعه، شیوههای رسمی و غیر رسمی كنترل اجتماعی و ضمانت اجراهای كیفری) خواهد بود; بلكه دارای جهت گیری سیاسی، ارزشی و دستوری، جامع گرایانه بوده و به مطالعات تاریخی، مطالعات تطبیقی و همچنین جامعه شناسی حقوق بیشتر توجه خواهد داشت.
مقدمه بدون تردید، تا جامعه هست، جرم هست و تا جرم وجود دارد، انسان نیازمند دانش جرم (جرمشناسی) خواهد بود. بینیازی آكادمیك از جرم شناسی زمانی ممكن است كه ما بتوانیم جامعه فارغ از جرم داشته باشیم. هر چه قدر تعداد جرایم زیادتر بوده و اشكال و الگوهای جرم بیشتر تغییر یابند، این نیاز جهتیافتن علل و عوامل، زمینهها، جاذبهها و ابزار مؤثر برای پیشگیری جرم و همچنین اصلاح و درمان بزهكاران بیشتر خواهد بود. درست است كه تاریخ پیدایش جرم به تاریخ خلقت انسان برمیگردد، اما تاریخ جرم شناسی تاریخ جدیدی است و از سابقه آكادمیك آن سدهای بیش نمیگذرد و شاید به همین دلیل است كه جرمشناسان سنتی و اصیل از یك طرف و جرمشناسان جدید و بنیادگرا و انتقادی از سوی دیگر، تا كنون نتوانستهاند تجزیه و تحلیل كامل و شایستهای را از پدیده مجرمانه ارایه دهند.
تبیین كامل پدیده مجرمانه از یك سو مستلزم این است كه رفتار انسان به طور كلی و از جنبههای مختلف تاریخی، جامعه شناختی، مردم شناختی، زیستشناختی و روان شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و از طرف دیگر لازمهاش گسترش مطالعات تطبیقی و ارج نهادن به آنهاست. پایین بودن سطح تحقیقات راجع به دانش جرمشناسی مخصوصا از لحاظ كمی و بویژه در كشور ما، نیاز به انجام مطالعات تطبیقی و ارائه تئوریهای كاملا رضایتبخش و متقاعد كننده در تبیین رفتار انسان به طور كلی و مخصوصا پدیده مجرمانه را دوچندان مینماید. مقاله حاضر با توجه به ضرورت فوق تدوین گردیده است.این مقاله ترجمه آخرین بخش از كتاب « (۱) Criminology: past,present and future »تحت عنوان « (۲) The future of criminology and criminology of the future » است كه توسط جرمشناس معروف كانادایی به نام «عزت. ا. فتاح (۳) »نوشته شده و برای اولین بار در سال ۱۹۹۷ در ایالات متحده آمریكا توسط شركت انتشارات مارتین . S.T.Martinspressinc و در بریتانیای كبیر توسط شركت انتشارات مك میلان Macmillan. press. LTD چاپ گردیده است.
ترجمه مشتمل بر دو فصل است. در فصل اول كه مربوط به آینده جرمشناسی است، تحولات آتی جرم، حقوق جزا، واكنش اجتماعی و مجازات مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل دوم نیز كه در خصوص جرمشناسی آینده است. ضمن اشاره به نقصها و كاستیهای موجود در جرم شناسی معاصر و ایرادات متقابل جرمشناسان سنتی و رادیكال، از جهتگیریهای مختلف جرم شناسی در آینده سخن به میان آمده است. آینده جرم شناسی و جرم شناسی آینده فصل اول: آینده جرم شناسی جرم شناسی كه فارغ از فردگرایی علمی خود بوده و دارای بینش عملی و تجربی باشد، آینده بالقوهای دارد كه سرشار از پویایی و تحرك و به دور از بدبینی است. (۴) مجرمین آینده، احتمالا بسیاری از انگیزههای (بزهكاران) امروزی را نظیر شیادی، حرص و طمع، شهوت، انتقام و ... خواهند داشت. اما شیوههای ارتكاب جرایم آنان اساسا متفاوت خواهد بود. با تكنولوژی كه امروزه در حال توسعه است، مجرم خواهد توانست، خانه شما را با استفاده از خطوط كامپیوتر، تلفن و توپیهای دوطرفه ویدئو مورد تجاوز قرار دهد. او (مرد یا زن) میتواند از طریق مزاحمتهای روانی و تكنیكهای دستكاری ذهنی، شما را مورد حمله قرار داده و برای خارج شدن از مغز شما درخواست پول نماید. تكنولوژی جدید همه این امور را ممكن و حتی محتمل خواهد ساخت.
(۵) جرم شناس فنلاندی به نام «پاتریك تورناد (۶) »احتمالا راست گفته است كه: «در جرم شناسی هرگز جایزه نوبلی نخواهد بود.»; [زیرا] در فیزیك، ستارهشناسی، بیولوژی، و شیمی موقعیت و فرصتبرای كشفیات تكان دهنده، خارق العاده و گسترده همیشه فراهم بوده و خواهد بود. [اما] علوم اجتماعی با توجه به ماهیتخود آنها، برای كشفیات بدیع و مهم مناسب نیستند; البته این بیان به معنای بدنام كردن رشتههایی كه این و یا آن جنبه از جامعه را مطالعه میكنند، نیست; صرفا [به منظور] یادآوری تفاوتهای اساسی است كه بین علوم طبیعی و علوم اجتماعی وجود دارد. اصول همزمانی جبر گالیله، قانون جاذبه نیوتون و تئوری نسبیت انشتین شاید برای همیشه زنده و پابرجا خواهد ماند. در حالی كه تئوریهای علوم اجتماعی ناپایدار، قابل تغییر، قابل جایگزینی و اغلب غیر قابل تجربه هستند. دانش جرم شناسی با توجه به موضوع خاص خود، بیشتر از علوم اجتماعی دیگر در معرض محدودیتهای شدید و جدی است; آگاهی از این محدودیتها نباید باعثبدبینی بلكه موجب واقعنگری باید باشد. این آگاهی نباید سبب تسلیم، بلكه باید موجب مقاومت در مقابل این محدودیتها گردد.
همچنانكه آقای تورناد خاطرنشان میسازد: «خصوصیت دایمی همه تحقیقات جرم شناختی این است كه موضوع آنها، جرم، نمود عملكرد متقابل فشارهای اجتماعی است و این امر مانع از پیشرفتها و خلاقیتهای علمی در دانش جرم شناسی یا در فن اعمال این دانش میگردد. حتی ممكن است ماشینهای خودكار و خود بخود تنظیم شونده (۷) تشخیص پیشرفتهای واقعی در فهم جرم یا در هنر برخورد با جرم را مشكل سازد.» آری، ممكن است در دانش جرم شناسی هرگز جایزه نوبلی نباشد. با این حال در عصر ناامنی كه ما در آن زندگی میكنیم، مقام و موقعیتهای جرم شناسان، مصون و محفوظ است. [ جرم شناسان از مقام و موقعیت والایی برخوردار هستند.] مسلما میتوان گفت تا مادامی كه جرم است، نیاز به دانش جرم نیز باقی خواهد بود. آزادی [بینیازی] آكادمیك از جرمشناسی تنها زمانی ممكن است كه ما بتوانیم جامعهای بدون جرم داشته باشیم. هر چهقدر جرم بیشتر باشد و اشكال و الگوهای آن بیشتر تغییر یابند، نیاز به تحقیق پیرامون جرم نیز، اگر نه برای یافتن علل مشكل آن، حداقل برای درك نمودها، زمینهها و جذبهها و یافتن ابزارهای مؤثر پیشگیری یا كاهش آن، شدیدتر خواهد بود. پیشبینی آینده، به بهترین وجه، مخصوصا در علوم اجتماعی كار مشكل و پرخطری است. با وجود این، مطالعات اجتماعی تازمانی كه در برگیرنده جزء مهم تاریخی آن نبوده و نوعی بازتاب از جامعه آینده نباشد، كامل نخواهد بود. طرح تحقیقاتی و آموزشی مطلوب در علوم اجتماعی، طرحی است كه موقعیت گذشته، حال و آینده ما را بررسی و تجزیه و تحلیل نماید.
جرمشناسانی مثل من كه فاقد جام بلورین هستند، تنها چارهای كه دارند این است كه تلاش كنند تا آینده جرمشناسی را بر اساس مطالعات دقیق پیرامون تاریخ، تحول و وضعیت كنونی آن، به طور واقع بینانه ارزیابی نمایند. چنین مطالعه و تجزیه و تحلیلی منجر به این نتیجه میشود كه آینده جرمشناسی، آینده درخشانی است. علیرغم فقدان یك چارچوب فكری واحد و كثرت الگوها، علیرغم فقدان ظاهری موفقیت در زمینههای مربوط به علتشناسی (۸) جرم و پیشگیری از آن و با وجود شكستها و بدبینیهای معاصر، دلایل فراوانی جهتخوشبینی نسبتبه آینده وجود دارد. یقینا من با ادعای «یونگ»، «تایلور» و «والتون» (۹) كه میگویند: تجزیه و تحلیل رادیكال مطمئنا موجب حاشیهای و كم اهمیتشدن جرم شناسی است، مخالفم. كاملا برعكس، هیچ تردیدی ندارم كه جرم شناسی در آینده در میان علوم اجتماعی جایگاه والا و برجستهای خواهد داشت. گرچه قابل انكار هم نیست كه جرم شناسی آینده از جرمشناسی امروز، بدانگونه كه ما آن را میشناسیم، متفاوت خواهد بود. جرمشناسی، امروزه به جای اینكه در یك وضعیتبحرانی باشد، مرحله خاصی از پیشرفت را طی كرده و در حال رشد و بلوغ خود میباشد. جرم شناسی یك رشته پویا و پرتحركی است. این رشته ثبات و پایداری علوم طبیعی را نداشته و در طی دورههای كوتاه مدت زمانی، تحولات شگرف و پرهیجانی را تجربه میكند.
تفاوتهای بارز جرمشناسی دهه ۱۹۹۰ با جرم شناسی دهه ۱۹۲۰ یا ۱۹۵۰ باید ما را از خطرات ناشی از پیش بینیهای بلند مدت آگاه سازد. و چون بودجههای تحقیقات جرم شناختی را عمدتا دولتها تامین میكنند، تحولات جرم شناسی در جو سیاسی و نوسانات در خلق و خوی عمومی، صورت میگیرد.این عامل بیانگر سبكهایی است كه گهگاه در تحقیقات جرم شناسی ظاهر میشود و عمدتا نتیجه اولویتهای تحقیقاتی است كه بوسیله مؤسسات تحقیقاتی و سرمایهگذاری تعیین میشود. تحقیقاتی كه در دهههای آتی انجام میشود، شكل و قالب جرمشناسی آینده را مشخص خواهد كرد. اولویتهای تحقیقاتی آتی است كه تا حدود زیادی پیشرفتهای حاصله و شاخههایی از جرم شناسی را كه این پیشرفتها در آنها به وقوع میپیوندد، را تعیین خواهد نمود.این اولویتها شدیدا تحت تاثیر منافع سیاستمداران و سیاستگذاران خواهد بود. دلایل كافی وجود دارد كه سالهای آینده شاهد بر كاهش مداوم و سریع بودجههایی خواهد بود كه توسط دولتها برای تحقیقات مستقل اختصاص داده میشود. در نتیجه سیاستگذاران، حق اظهار نظر دایمی و تاثیر روزافزون بر حوزههای تحقیقاتی و جهتیابی تحقیقات خواهند داشت. این امر، به ناچار، به كاهش تحقیقات اساسی و نظری در جرمشناسی و افزایش مطالعات كاربردی دقیقا متمركز شده، منجر خواهد شد. سیاستمداران و سیاستگذاران تحقیقی را كه دارای كاربردهای عملی قطعی و ترجیحا آنی هستند، مسلما ترجیح خواهند داد; تحقیقی كه بلافاصله كارساز بوده و نتایج آن میتواند، سریعا به سیاستیا كارهای سیاسی برگردانده شود یا میتواند یك پشتوانه تجربی و عملی را برای اتخاذ تصمیمات سیاسی فراهم آورد.
[در نتیجه]، احتمالا تحقیقات مربوط به عدالت جنایی در سالهای متمادی آینده، بیش از پیش عملی، غیر نظری و دارای جهتگیری سیاسی خواهد بود. بخش اول: تحولات جرم در آینده از آنجا كه جرمشناسی قطعا دانش جرم است، جرمشناسی آینده بشدت تحت تاثیر تحولات آتی در ماهیت و اشكال جرم خواهد بود. ساختار مجرمیت، ابعاد و گرایشهای آن، در دهههای آینده بر جهتگیری جرمشناسی شدیدا تاثیر خواهد داشت. جرم یك پدیده پویا و متحولی است، گر چه برخی از جرایم سنتی ممكن استبرای قرنها ادامه داشته باشند، [لكن] بسیاری از جرایم امروزی نهایتا ناپدید گردیده و با اشكال نوظهوری از جرم جایگزین خواهد شد. من شخصا معتقدم كه مهمترین عامل واحدی كه در تغییرات بنیادین ماهیت جرم، در قرن بیستم، نقش داشته، اتومبیل بوده است. اما جای تعجب است كه مطالعات جرمشناختی كه نقش ماشین را در دگرگون ساختن بسیاری از انواع جرایم و ایجاد اشكال جدیدی از جرایم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد، بسیار اندك بوده است. به احتمال زیاد قرن بیست و یكم به مراتب شاهد دگرگونیهای اساسیتر در مجرمیتخواهد بود. این بار تكنولوژی منشا تغییر و تحول، تكنولوژی كامپیوتر خواهد بود. كامپیوتر ویژگی حیاتی و بسیار مهم زندگی در قرن بیست و یكم به شمار خواهد رفت، همچنانكه اتومبیل در نیمه دوم این قرن [قرن بیستم] چنین نقشی داشته است. كامپیوتر تمامی سطوح و جنبههای زندگی را در اكثر نقاط دنیا شدیدا تغییر داده و قطعا تحولات عمیقی در ماهیت و انواع جرم به وجود خواهد آورد. در حال حاضر، بدون تردید، رشتهای از جرمشناسی بیشترین نوید را داراست كه تغییرات نامحدود جرایم كامپیوتری را در حال و آینده مثل آثار آینده تكنولوژی كامپیوتر بر بسیاری از جرایم مالی را مورد بررسی قرار دهد. به دلیل تكنولوژی كامپیوتر، جرایم قرن بیست و یكم از جرایم امروزی خیلی متفاوت خواهد بود، و نسلهای آتی بزهكاران ممكن استشباهات بسیار اندكی نسبتبه نسلهای مجرم در گذشته و حال داشته باشند.