جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

تحصیل با اشک در داخل ماجرای دانشجویان دکتری ایرانی


تحصیل با اشک در داخل ماجرای دانشجویان دکتری ایرانی

چندی است که امکان تحصیل در مقطع دکتری کتابداری و اطلاع رسانی, برای مشتاقان تحصیل در دانشگاه های دولتی ایران فراهم گردیده است اما بررسی ها نشان از مشکلات و موانع بی شماری می دهد که به رغم تصور عمومی, تحصیل در داخل را برای آنان با دشواری های عدیده ای روبرو ساخته است عمده ترین این مشکلات در قالب موانع آموزشی, فرهنگی, اقتصادی, اجتماعی, اطلاعاتی, شخصی و خانوادگی جای می گیرند

چندی است که امکان تحصیل در مقطع دکتری کتابداری و اطلاع‌رسانی، برای مشتاقان تحصیل در دانشگاه‌های دولتی ایران فراهم گردیده است. اما بررسی‌ها نشان از مشکلات و موانع بی‌شماری می‌دهد که به‌رغم تصور عمومی، تحصیل در داخل را برای آنان با دشواری‌های عدیده‌ای روبرو ساخته است. عمده‌ترین این مشکلات در قالب موانع آموزشی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، اطلاعاتی، شخصی و خانوادگی جای می‌گیرند. این مجموعه موانع از کنکور آغاز می‌شوند و تا پایان دوره با آنان همراه‌اند. این مقاله در نظر دارد ضمن بررسی عمده‌ترین چالش‌های موجود، ذهن جامعه علمی و حرفه‌ای را در خصوص رفع این مشکلات به چاره‌اندیشی وادار کند.

● ضرورت طرح مسئله

«حقیقت‌پژوهی یا تحقیق یا مسامحتاً پژوهش، به معنی تجسسی است منظم که به تحریک واقعیت و در جهت نیل به حقیقت صورت می‌پذیرد» (آریان‌پور، ۱۳۵۸، ص ۱۰). در متون علمی مواردی همچون ضرورت توصیف واقعیتی خاص، نیاز به توضیح دربارهٔ علت وقوع پدیده‌ای، نیاز به یافتن راه‌حل برای مشکلی، و نیاز به دانستن این که اگر اقدامی انجام نشود چه پیامدی خواهد داشت به عنوان مهم‌‌ترین انگیزه‌های اقدام به تحقیق معرفی شده‌اند (دیانی، ۱۳۸۲، ص ۲).

طرح مقاله‌ای توسط دانشجویی تایلندی در کنفرانس ایفلای بانکوک در سال ۱۹۹۹، دربارهٔ مشکلات تحصیلی دانشجویان مقطع دکتری در خارج از کشور، و همچنین سروکار مستقیم اینجانب با مشکلات دانشجویان دکتری ایرانی شاغل به تحصیل در دانشگاه‌های داخل، مسائل فرهنگی مرتبط و موارد دیگری مانند آن، نگارندهٔ این سطور را بیش از پیش بر ضرورت طرح موضوع و جوانب آن واقف ساخت و وی را با انگیزه‌ای علمی و نگاهی نو به مسئله‌ای دیرین که مدت‌ها است ذهن بسیاری دیگر از مشتاقان تحصیل در داخل را نیز به خود معطوف داشته است رهنمون ساخت. همچنین از آنجا که نگارنده، خود نیز هم‌اکنون در داخل کشور به تحصیل در این مقطع اشتغال دارد و بنا به اعتقادی که به ضرورت طرح این مسئله پیدا کرده، خود را در خصوص بررسی و جلب‌توجه جامعهٔ علمی به دلایل وجود این‌گونه موانع و یافتن راه حل رفع این مشکلات در جهت ارتقای سطح آموزش این مقطع مسئول می‌داند و پیامدهای کوتاهی در اقدام بموقع و برنامه‌ریزی صحیح را در این راستا جبران‌ناپذیر می‌شمارد، بر این اساس مقالهٔ حاضر درنظر دارد از ابعاد مختلف به موشکافی مشکلات تحصیلی در مقطع دکترای داخل اشاره کند و ذهن جامعهٔ علمی را در این خصوص روشن سازد.

«نونگیائو پرمکامولنتر» [۳]، دانشجوی تایلندی مقطع دکتری علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی استرالیا در مقاله خود با عنوان «تحقیق بدون اشک در خارج ازکشور: ماجراهای یک خارجی»، برای نشان‌دادن ضرورت انجام تحقیق و تحصیل دانشجویان در خارج از کشور چهار دلیل عمده را برشمرده که عبارت‌اند از:

۱) الزام در اخذ مدرکی که امکان دریافت آن در داخل کشور وجود ندارد؛

۲) نبودن گروه‌های نمونهٔ مناسب در کشور؛

۳) یافتن یا قبول فرصت‌هایی برای انجام تحقیقات مشترک با همکاران خارجی، به عنوان بخشی از برنامه‌های همکاری بین دانشگاه‌های مادر؛

۴) پاسخگویی به نیازهای علمی و حرفه‌ای شخصی خود (پرمکامولنتر، ۱۳۸۰، ص ۱۸۷).

در صورت تطبیق این موارد با شرایط کنونی تحصیل در این مقطع در کشور، ملاحظه خواهیم کرد که هر چند دانشجویان شاغل به تحصیل در دورهٔ دکتری علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی ایران به دلیل دایر بودن این رشته در داخل، به تحصیل در خارج از کشور الزام ندارند، اما طبق برنامه‌های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ضروری است بسیاری از نیازهای تحصیلی خود، از جمله یافتن نمونهٔ پژوهشی مناسب، انجام تحقیقات مشترک با همکاران خارجی، و پاسخگویی به نیازهای علمی و حرفه‌ای شخصی خود را از طریق گذراندن بخشی از دورهٔ تحصیلی خود در خارج از کشور مرتفع سازند.

همچنین وی برای نشان دادن ضرورت و دلیل انجام تحقیقات توسط کتابداران به چهار مورد دیگر نیز اشاره می‌کند. این موارد عبارت‌اند از:

۱) تغییر در نیازهای شخصی؛

۲ ) تغییر در نقش‌های اجتماعی (بویژه نقش‌های شغلی)؛

۳) تغییر محیط، از جمله کار، محیط اجتماعی و محیط فیزیکی که شامل نیازهای متغیر کاربران نیز می‌باشد؛

۴) تغییر مستمر کاربرد فناوری اطلاعات در فعالیت‌های کتابخانه (پرمکامولنتر، ۱۳۸۰، ص ۱۸۷).

همچنین «پرمکامولنتر» مهم‌ترین مشکلات تحقیق و تحصیل محققان و دانشجویان در خارج از موطن خود را شامل موانع زبانی، مشکلات علمی، مشکلات فرهنگی، محدودیت‌های مالی و مشکلات احساسی می‌داند. وی در این خصوص اظهار داشته که موانع زبانی، مشکلاتی را از نظر برقراری ارتباط با اساتید، دانشجویان و مردم، محدودیت‌های مالی مسائلی را در امر معاش، و مشکلات احساسی نیز مشکلاتی را از نظر ایجاد دلتنگی برای وطن، احساس فراموش‌شدگی و مانند آن برای این دانشجویان ایجاد می‌کند. وی نهایتاً برای هر یک از این موارد راه‌‌حل‌هایی ارائه می‌دهد.

البته علاوه بر «پرمکامولنتر» محققان دیگری نیز به لزوم انجام تحقیقات مستمر توسط کتابداران اشاره داشته‌اند. در این میان «بوما» اظهار می‌دارد از آن‌جا که پژوهش عبارت است از راه منظمی برای دانستن دربارهٔ خودمان، بنابراین کتابداران برای این که نسبت به آنچه در پیرامون کاربران بالفعل و بالقوهٔ آنان روی می‌دهد آگاه شوند، به تحقیق نیاز دارند تا بتوانند از این طریق خدمات خود را تغییرشکل دهند یا بهبود بخشند. همین‌طور، تحقیق در مورد خدمات جدیدی که کتابداران طراحی می‌کنند نیز لازم است تا آنان مطمئن شوند که خدمات جدید برای گروه‌های موردنظرشان درست انتخاب شده‌است. به‌این‌ترتیب برای این‌که کتابداران بتوانند در حرفهٔ خود پیشرو باشند، انجام تحقیقات مرتب اهمیت زیادی دارد (Bouma, ۱۹۹۳: p.۵).

اما نگارندهٔ این سطور با رویکردی دیگر به مسئله حاضر می‌نگرد. وی با مشاهدهٔ مستقیم بسیاری از دشواری‌های تحصیلی دانشجویان مقطع دکتری علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی شاغل در دانشگاه‌های دولتی ایران، و همچنین ارتباط با بسیاری از دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل این رشته در خارج از کشور، به‌گونه‌ای دیگر سعی در طرح مسئله و بررسی و مقایسه ابعاد این مشکلات برای جامعهٔ علمی کشور دارد.

● چالش‌های تحصیل در داخل کشور

چندی است که واژه «چالش» که درواقع ترجمه‌ای از واژه انگلیسی challenge می‌باشد در فرهنگ عمومی و همچنین در علوم مختلف از مفهومی ظریف برخوردار گردیده است. در «فرهنگ ملک‌پور» برای کاربرد عمومی واژه «چالش» معادل‌هایی همچون «به مبارزه طلبیدن، ادعا کردن، اعتراض کردن، مبارزه‌طلبی و دعوت کردن به جنگ تن‌به‌تن» آورده شده است (لغت‌نامه ملک: انگلیسی به فارسی، نسخه ۲، ۱۳۸۰، ذیل "Challenge"). این فرهنگ مفهوم چالش را در علم روانشناسی معادل «هماوردجویی»، در علم حقوق مترادف «مورد اعتراض یا تردید قراردادن، اعتراض یا ایراد به اعضای هیئت منصفهٔ انتخاب شده»، و در علم فقه به معنای «اعتراض» می‌داند. آنچه باعث شد تا در این تحقیق نیز واژهٔ مزبور برای بیان مفهوم به‌کار گرفته شود، ضرورت ذکر موانع موجود در این راه و هماوردجویی و دعوت از جامعهٔ علمی برای ارائهٔ پیشنهاد در جهت رفع مشکلات مزبور می‌باشد.

بر این اساس در ادامه، این موارد در چند بخش موانع آموزشی، موانع فرهنگی، موانع اقتصادی، موانع اجتماعی، موانع اطلاعاتی، موانع شخصی و خانوادگی از یکدیگر تفکیک می‌گردند و هریک در قالب‌های فرعی‌تری مورد توجه قرار می‌گیرند.

● موانع آموزشی

نحوهٔ ورود به دانشگاه و خط‌مشی و قوانین و مقررات نظام آموزشی، از جمله عواملی هستند که بر عملکرد، اثربخشی و فعالیت‌های علمی و تحصیلی هر دانشجوی مقطع دکتری تأثیر مستقیم دارند. امروزه در برخی از کشورها دانشجو بدون هیچ مانعی وارد دانشگاه می‌گردد و ارزیابی دقیق وی به فعالیت‌های علمی و آموزشی حین تحصیل او موکول می‌شود. در مقابل، در پاره‌ای دیگر از کشورها علاوه بر ارزیابی‌های حین تحصیل، سعی می‌شود تا با استفاده از معیاری به نام کنکور، صلاحیت اولیهٔ داوطلبان واجد شرایط نیز مورد سنجش قرار گیرد. در این‌گونه موارد و برای کاهش نارسایی‌های کنکور در شناسایی افراد واجدشرایط، معمولاً ابزار دیگری با عنوان مصاحبه نیز به کار گرفته می‌شود. علاوه بر کنکور و مصاحبه، قواعد و مقررات آموزشی و روش‌هایی که برای تحقیق در حین تحصیل و به منظور آشناکردن دانشجو با نظریات و ابعاد مختلف حرفه اتخاذ می‌شود از جمله عوامل مؤثر در کاهش یا افزایش موانع آموزشی محسوب می‌شوند.

۱) کنکور: شاید بهتر باشد به جای آن‌که کنکور را به عنوان مانعی برای دانشجویان دکتری بدانیم، از آن به عنوان ابزاری که پیش از آغاز تحصیل و به عنوان یک صافی و غربال، سعی در تشخیص داوطلبان واجدشرایط دارد نام ببریم. هرچند کنکور شامل مجموعه آزمون‌های کتبی و شفاهی است که همواره در ایران با هدف سنجش میزان معلومات، خلاقیت و تجربهٔ داوطلبان و تشخیص واجدشرایط‌ترین آنان برای ادامه تحصیل برگزار شده است، اما از آنجا که نتایج به‌دست آمده، مستقیماً متأثر از نحوهٔ برگزاری و عملکرد آن بوده، از نظر دستیابی به نتایج واقعی، همواره نگرانی خاطر جامعهٔ علمی را به همراه داشته است.

مهم‌ترین مشکلات مربوط به کنکور را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

۱ـ۱) آزمون کتبی تشریحی: هرچند که بازبودن سؤال‌های تشریحی، دریافت پاسخ‌های متنوع‌تر و گسترده‌تر را ممکن می‌سازد، اما بحث‌برانگیزترین موردی که همواره به میزان فزاینده‌ای از مطلوبیت این نوع سؤال‌ها کاسته است، اندازه‌پذیر نبودن این نوع پاسخ‌ها و نبود امکان تعیین چارچوبی واحد برای امتیازدهی یکسان به پاسخ‌ها می‌باشد. بدیهی است علاوه بر این که درک مشترک پاسخ‌دهنده و مصحح، تابعی از روابط معنایی و زبانشناختی است، هرقدر میزان معلومات و تخصص مصحح در خصوص سؤال موردبررسی نیز بیشتر باشد، میزان دقت و حساسیت او نسبت به پاسخ‌های ارائه‌شده افزایش خواهد یافت و این بر نمره و امتیاز هر فرد اثر مستقیم خواهد داشت. همچنین هرگاه فرآیند امتیازدهی به پاسخ‌ها توسط اساتیدی که از معلومات و شرایط تخصصی متفاوت‌تری نسبت به دیگری برخوردارند صورت پذیرد، دامنهٔ تغییرات بروز خطاها بازهم افزایش خواهد یافت. بر این اساس اعتقاد بر این است که آزمون مزبور به تنهایی ابزار مناسبی در این خصوص نیست. به همین دلیل با ارائهٔ راهکارهای مختلفی از جمله تفویض مسئولیت تصحیح و امتیازدهی تمامی پاسخ‌های سؤال‌هایی مشخص به یک استاد، و همچنین با برگزاری مصاحبه، سعی می‌شود تاحدامکان از میزان این نوع خطاها کاسته شود.

۱ـ۲) مصاحبه: یکی از راهبردهایی که برای کاهش خطاهای ناشی از ضعف‌های آزمون کتبی صورت می‌پذیرد مصاحبه است. در مصاحبه سعی می‌شود با ایجاد محیطی علمی و اجتماعی، و طرح مباحث و ارائهٔ سؤال‌های متنوع، سطح مهارت و معلومات علمی، حرفه‌ای، تجربی، اجتماعی، کلامی، و همچنین دیدگاه داوطلب در خصوص حرفه، هدف از تحصیل، و مانند آن مورد شناسایی دقیق‌تر قرار گیرند و نحوهٔ تحلیل وی در خصوص مسائل مطرح‌شده مورد ارزیابی گروهی اساتید داور قرار داده شود. از مهم‌ترین عوامل مؤثر برای کسب موفقیت در مصاحبه می‌توان علاوه بر معلومات تخصصی از مواردی همچون سوابق علمی، پژوهشی و اجرایی گذشتهٔ داوطلب، نقش و جایگاه حرفه‌ای و اجتماعی، مهارت‌های کلامی و رویکرد وی به تحصیل در این مقطع نام برد.

بر این اساس عواملی همچون کمبود نشریات تخصصی که پیش‌تر به درج سریع و بموقع مقاله‌ها و آثار پژوهشی داوطلبان پرداخته باشند، و همچنین تعداد سمینارها و همایش‌های علمی و حرفه‌ای سالانه، و موارد دیگری از این قبیل، و بطورکلی فراهم‌بودن زمینه‌های لازم در جامعه برای پرداختن متخصصان جوان به فعالیت‌های علمی و تخصصی، همگی از جمله مواردی هستندکه در تشخیص داوطلبان واجدشرایط توسط اساتید داور، اثرگذار خواهند بود.

۱ـ۳) ناهمخوانی سؤال‌های آزمون با آموزش‌های مقاطع قبلی داوطلب: هرچند انتظار می‌رود سؤال‌های مطرح‌شده در خصوص بررسی میزان معلومات و صلاحیت داوطلبان، تا حد زیادی بر آموخته‌های مقاطع قبلی آنان متکی باشد، اما روزآمد نبودن بسیاری از مباحث آموزشی این رشته در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، و ضرورت تربیت افرادی که از زمینه‌های لازم برای آشنایی با مرزهای نوین دانش حرفه‌ای برخوردار باشند موجب می‌گردد تا عملاً بسیاری از سؤالات طرح‌شده در آزمون دکتری، نسبت به آموخته‌های گذشته متفاوت باشند و بر سطح معلومات کنونی و میزان مطالعات جاری و مستمر داوطلب تکیه داشته باشند. از طرفی رشد روزافزون دامنهٔ موضوعی حرفه، موجب گردیده در بسیاری از موارد، داوطلبان به صورتی گذرا و تنها به منظور موفقیت در آزمون، وقت فراوانی را به کسب اطلاعات موضوعی پراکنده اختصاص دهند و بناچار در بخش‌هایی از حوزه‌های موضوعی رشته که در راستای علائق شخصی و حرفه‌ای آن‌ها قرار ندارد دست به تلاش‌های مضاعفی بزنند.

۲) ناهمخوانی نظام آموزشی داخل با شرایط اجتماعی دانشجوی ایرانی: نظام‌های آموزشی مقاطع دکتری در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشورهای اروپایی عموما ًبر پژوهش [۴] تکیه دارند. در این روش، دانشجو از ابتدای تحصیل، موضوعی خاص را به عنوان موضوع رساله خود برمی‌گزیند و در طول تحصیل سعی در تکمیل و اجرای آن دارد. بر این اساس، انتظار می‌رود که در این فرآیند، اطلاعات وی در آن حوزهٔ موضوعی خاص از سطح قابل‌توجهی برخوردار گردد، اما در سایر حوزه‌های تخصصی حرفه چنین توقعی از او وجود ندارد. این در حالی است که در ایالات متحده و کانادا، تحصیل در این مقطع با تکیه بر دو مقوله‌ -گذراندن واحدهای درسی [۵] و پژوهش- صورت می‌پذیرد. در این روش، دانشجو ضمن کار در حوزه‌های مختلف موضوعی و آشنایی با مباحث مطرح در حرفه، به‌تدریج به موضوعی خاص هدایت می‌شود و نهایتاً در آن حوزهٔ تخصصی خاص نیز از سطح قابل‌‌توجهی برخوردار می‌گردد. از دانشجویی که در این نظام آموزشی به تحصیل می‌پردازد انتظار می‌رود که در پایان دوره، ضمن احاطهٔ نسبی به عمده‌ترین مباحث مطرح در حرفه، در موضوعی خاص که همان موضوع رسالهٔ او است نیز از عمق و دامنهٔ اطلاعاتی قابل‌قبولی برخوردار شده باشد. به همین ترتیب در بسیاری از دانشگاه‌های دیگر مناطق جهان نیز معمولاً یکی از این دو نظام مورد پذیرش قرار گرفته و به اجرا درمی‌آید. در ایران، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از ابتدا روش دوم را مبنای کار خود قرار داده است. شاید یکی از دلایل انتخاب این نظام، نوپابودن بسیاری از گروه‌های آموزشی این رشته در کشور، و لزوم تربیت متخصصان و مدر‌ّسانی است که در شرایط کمبود نیروی انسانی نیز به تنهایی قادر به عهده‌دار شدن حجم بالایی از کار باشند و توان تدریس و آموزش دروس مختلف یک گروه آموزشی، یا پژوهش در حوزه‌های متنوع موضوعی حرفه را داشته باشند. این وزارتخانه با الهام از روش مزبور، تحصیل در مقطع دکتری تخصصی داخل را مبتنی بر طی سه مرحلهٔ زیر دانسته است:

الف) گذراندن دروس مشخص و پژوهش همزمان در حوزه‌های موضوعی این دروس به عنوان تکلیف درسی؛

ب) امتحان جامع؛

ج) تدوین رسالهٔ نهایی.

بر این اساس دانشجو نه‌تنها باید همزمان با گذراندن دروس تعیین‌شده و شرکت در امتحانات پایانی هر نیمسال، به پژوهش‌های علمی و عملیاتی که گاه دامنهٔ زمانی آن به بیش از زمان تعیین‌شده در آیین‌نامه‌های آموزشی نیز کشانده می‌شود بپردازد، بلکه ضروری است در مرحلهٔ پایانی این دوره نیز موضوعی مشخص را مورد مطالعه و بررسی مستقل و عمیق قرار دهد و نهایتاً گزارش کاملی از این تحقیق را با عنوان رسالهٔ تحصیلی به دانشگاه ارائه دهد. البته شرط اخذ رساله و واردشدن به مرحله پژوهشی محض، موفقیت در امتحان جامع تعیین گردیده است. امتحان جامع عبارت از آزمون کتبی و شفاهی مستقلی است که در آن معمولاً بخش اعظمی از آموخته‌های دانشجو در واحدهای آموزشی طی‌شده، مورد ارزیابی مجدد قرار می‌گیرد.

با این توضیحات می‌توان بر حجم کارهای آموزشی و پژوهشی یک دانشجوی ایرانی واقف گردید. این در حالی است که همین دانشجویان دکتری داخل که ظاهراً بر اساس نظام آموزشی غرب به تحصیل اشتغال دارند، با شرایطی کاملاً متفاوت با آنچه در غرب می‌گذرد مواجه‌اند. هرچند که در ادامهٔ این مقاله و در مباحث مربوط به موانع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، بسیاری از مشکلات تحصیلی و معیشتی این دانشجویان مطرح خواهد شد، اما آنچه را که می‌توان در این‌جا و بطور خلاصه اذعان نمود تفاوت‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و آموزشی موجود بین ایران و کشورهای بنیانگذار این نظام‌های آموزشی است. برای اجرای بهینهٔ نظام حاضر و استفاده از مزایای آن، ضروری است که برای دانشجویان ایرانی نیز شرایطی مشابه با آنچه در کشورهای بانی این نظام‌ها وجود دارد فراهم شود. بدیهی است که در غیراین‌صورت، دانشجو همواره با محدودیت‌های مختلفی دست به گریبان خواهد بود که وی را از دستیابی به مهم‌ترین اصول موردانتظار از دانشجوی این مقطع، که همانا آگاهی از آخرین بنیان‌ها و نظریات ارائه‌شده در حرفه، مطالعه و بررسی نظریات، مسائل و چالش‌های حرفه‌ای موجود و همچنین تعیین مسئله‌ای درخور که به رفع بخشی از مشکلات حرفه‌ای کشور بینجامد و به دانسته‌های او نیز عمق ببخشد دور خواهد داشت. در ایران، دانشجوی این مقطع در حالی به گذراندن واحدهای درسی مزبور می‌پردازد که در شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، اطلاعاتی و خانوادگی بسیار متفاوتی نسبت به دانشجویان مشابه خود در کشورهای تدوین‌کننده این نظام‌های آموزشی قرار دارد. بنابراین همسونبودن شرایط نظام آموزشی حاضر با شرایط محیطی دانشجوی ایرانی از جمله مهم‌ترین چالش‌های موجود به شمار می‌رود که یافتن راه‌حلی برای آن، همیاری و همفکری گستردهٔ جامعهٔ علمی را می‌طلبد.

۳) مشکلات اداری ـ آموزشی دانشجو: مشکلات اداری ـ آموزشی دانشجویان شامل چهار عنوان زیر است:

۳ـ۱) نیاز سازمان بورس‌دهنده به خدمات حرفه‌ای دانشجو در حین تحصیل: از آنجا که این دانشجویان عمدتاً پیش از آغاز تحصیل، متصدی مشاغل علمی، آموزشی، و اجرایی مهمی در سازمان‌ها و موسسات مختلف بوده‌اند، با آغاز تحصیل نیز از بورس سازمان‌های مزبور استفاده می‌کنند و به همین ترتیبب بخش عمده‌ای از نیازهای حین تحصیل خود را مرتفع می‌سازند. همچنین با توجه به این‌که سازمان‌های مزبور همواره دچار کمبود نیروی انسانی متخصص هستند و در انتظار بازگشت این متخصص در حال تحصیل خود می‌باشند، دانشجویان مذکور به طور مداوم و به صورت مستقیم و غیرمستقیم به کار فراخوانده می‌شوند و در حین تحصیل نیز برای بازگشت به کار و برعهده‌گرفتن بخش یا بخش‌هایی از مسئولیت‌های حرفه‌ای آن سازمان تحت فشار قرار می‌گیرند. این امر با توجه به حجم بالای کارهای آموزشی و پژوهشی حین تحصیل دانشجو، برایش یک چالش محسوب می‌شود و وی را با مشکلات عدیده‌ای مواجه می‌سازد. این در حالی است که سازمان‌های مذکور به دلیل عدم دسترسی به دانشجویان خارج از کشور، هیچ‌‌گونه انتظاری از آنان ندارند و در مقابل، همهٔ انتظارات و فشارهای خود را متوجه دانشجویان شاغل به تحصیل در داخل که به سادگی نیز دسترس‌پذیرند می‌نمایند. روشن است که در کشورهای غربی تدوین‌کنندهٔ این نظام‌های آموزشی، دانشجو در چنین شرایط و فشارهایی قرار ندارد و بیشترین وقت، فکر و انرژی خود را صرف طی‌کردن مراحل علمی و آموزشی خود می‌کند و بر همین اساس، تا آخرین مرحله تحصیل هیچ نیازی به برقراری ارتباط با سازمان، مؤسسه یا دانشگاه محل خدمت خود نمی‌بیند.

۳ـ۲) اجبار دانشجو ازسوی دانشگاه محل تحصیل به تدریس مداوم واحدهای درسی: با این که در بسیاری از موارد وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با صدور بخشنامه‌هایی سعی در کاهش مشکلات جانبی دانشجویان و هدایت آنان به سوی محیطی صرفاً تحصیلی داشته، ام‍ّا دانشگاه‌های محل تحصیل، عموماً بنا به دلایل آموزشی، مالی و مانند آن، دانشجویان را با سلسله‌ای از مسائل جانبی همچون بردوش‌گرفتن تدریس دروس تخصصی مقاطع مختلف مواجه می‌سازند. این دانشگاه‌ها بدون توجه به سوابق شغلی، مهارت‌ها و تجارب قبلی تدریس دانشجو، و همچنین آیندهٔ شغلی و نوع مسئولیت بعدی وی، دلیل آموزشی الزام به تدریس را صرفاً تقویت فنون و مهارت‌های تدریس و افزایش توان تجزیه و تحلیل مسائل عنوان می‌کنند و بر همین اساس نیز واحدی درسی با عنوان تدریس عملی را برای آنان درنظر می‌گیرند. البته این دانشگاه‌ها عملاً در بسیاری از موارد تدریس دروسی بیش از واحد درسی تدریس عملی را نیز به این دانشجویان احاله می‌کنند و دانشجویان نیز بنا به اجبار یا به دلیل فشارهای آموزشی، تدریس این دروس را تقبل می‌نمایند. در موارد دیگری نیز مشاهده می‌شود که دانشگاه‌های محل تحصیل، دلایل مالی از جمله صرفه‌جویی در هزینه‌های دانشگاه و استفادهٔ بهینه از دانشجویان دکتری در تدریس دروس تخصصی را از جمله دلایل الزام دانشجو به تدریس عنوان می‌کنند. در این خصوص شاید این سخنی گزاف نباشد که اگر هزینه‌های مضاعفی که حضور بیش از مدت تعیین‌شدهٔ دانشجو بر این دانشگاه‌ها تحمیل می‌کند مورد بررسی‌های دقیق علمی و آماری قرار گیرد، ضررهای بیشتری به دانشگاه و نظام آموزش عالی را نشان خواهد داد. بر این اساس تدریس واحدهای درسی مذکور نه تنها توجیه مالی ندارد، بلکه ضررهای مالی بیشتری را متوجه دانشگاه و نظام آموزش عالی کشور می‌نماید، دانشجویان را از وظایف اصلی خودکه همانا پرداختن به امور علمی و پژوهشی است دور می‌کند و موجبات افزایش طول دورهٔ تحصیلی آنان را فراهم می‌سازد. البته اگر موارد دیگری همچون حضور بیش از ظرفیت دانشجویان این کلاس‌ها را نیز بر مشکلات فوق بیفزاییم وضع بسیار بغرنج‌تر خواهد بود. به هر ترتیب چالش فوق موجب می‌شود تا با وجود کمبود وقت و نیاز به تلاش مضاعف برای طی‌کردن مطلوب برنامه‌های پژوهشی و آموزشی مقطع دکتری، بخش زیادی از اوقات این دانشجویان صرف انجام کارهای جنبی مربوط به تدریس واحدهای درسی اضافی گردد. این در حالی است که نه تنها دانشجویان این مقطع در خارج از کشور معمولاً با چنین اجباری روبرو نیستند و از آنان انتظار تدریس همزمان با تحصیل، آن هم در دانشگاه محل تحصیل نمی‌رود، بلکه در بسیاری از موارد انجام این کار برخلاف ضوابط و معیارهای آموزشی نیز محسوب می‌شود.

۳ـ۳) عدم دسترسی بموقع به اساتید: در سال‌های اخیر و با تغییر سیاست‌های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در جذب تعداد بیشتری دانشجو برای مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، تعداد دانشجویان این مقاطع افزایش قابل توجهی یافته. این در حالی است که نه‌تنها متناسب با این افزایش، بر تعداد اساتید و امکانات موردنیاز دانشگاه‌ها افزوده نشده، بلکه در مواردی به دلیل بازنشستگی، تعداد اساتید کاهش یافته است. بر این اساس، اساتید این دانشگاه‌ها ناچار به تقبل تعداد زیادی واحد درسی و در مواردی نیز پذیرش حجم بالایی از کارهای اجرایی و اداری می‌گردند. این امور موجب می‌شوند تا اساتید مذکور که به طور همزمان، تدریس دروسی در مقاطع و دوره‌های مختلف را برعهده دارند، آن‌طور که باید قادر به صرف وقت برای تدریس در مقطع دکتری و برقراری ارتباط با دانشجویان این مقطع نباشند و آنان را از راهنمایی‌های خود بی‌نصیب سازند. این خلل در برقراری ارتباط بین اساتید راهنما و دانشجویان موجب می‌شود که بسیاری از امور تحصیلی آنان از جمله بررسی علمی کارهای پژوهشی جاری، تعیین موضوعات پژوهشی، رفع ابهامات آموزشی و تحقیقاتی، و به‌طور‌کلی پیشبرد امور علمی و آموزشی دانشجویان با عمق، سرعت و حتی دقت کمتری صورت پذیرد. این درحالی است که دانشجویان این مقطع بیش از مقاطع قبلی به ارتباط با اساتید راهنمایشان نیاز دارند. البته اگر بخواهیم مشکلات دیگری از جمله نیاز دانشگاه‌ها و مؤسسات و سازمان‌های مختلف به خدمات علمی و آموزشی اساتید مزبور و درنتیجه تدریس یا کار اجرایی آن‌ها در این دانشگاه‌ها، مؤسسات و سازمان‌ها را نیز بر موارد فوق بیفزاییم، ملاحظه خواهیم کرد که دانشجویان مزبور در این خصوص با چالش‌های بیشتری مواجه‌اند.

۳ـ۴) ناهماهنگی برنامه‌ها و آیین‌نامه‌های دانشگاه با تحصیل در دورهٔ دکتری: از آنجا که دانشجویان این مقطع در طول تحصیل با حجم بسیار بالایی از فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی مواجه‌اند، شایسته است که دانشگاه‌ها در این راستا به شناسایی نیازمندی‌های آموزشی آن‌ها بپردازد و علاوه بر تأمین امکانات لازم، قوانین و مقر‌ّرات خود را نیز در راستای غنی‌ترساختن وقت و مطالعات آن‌ها جهت دهند. از این نظر بسیاری از دانشگاه‌های اروپا و آمریکا از بدو ورود دانشجویان به دانشگاه، امکانات لازم از قبیل اتاق کار، رایانه، چاپگر، دستگاه فتوکپی، امکانات رفاهی و حتی تلفن همراه و مانند آن را به صورتی نظام‌یافته در اختیار او قرار می‌دهند و وی را از قوانین و مقررات داخلی باخبر می‌کنند تا این دانشجویان با کمترین تأخیری در این راستا مواجه نباشند. این در حالی است که تاکنون این روند در دانشگاه‌های ایران از نظم کافی برخوردار نبوده است. دانشجویان این مقطع پس از گذشتن از سد کنکور و ورود به دانشگاه، تا مدت‌ها در هاله‌ای از ابهام قرار دارند و شخصاً ناچارند که به پیگیری امور آموزشی مربوط به ثبت‌نام، تهیهٔ خوابگاه، اتاق کار، امکانات تکثیر، رایانه، چاپگر، و مانند آن‌ها بپردازند؛ در بسیاری از موارد حتی ماه‌ها پس از ورود به دانشگاه نیز با چنین دشواری‌هایی دست به گریبان‌اند و به جای تمرکز بر امور علمی و آموزشی، بخش زیادی از نیرو و انرژی خود را صرف کارهای لازم و ضروری اما فاقد ارزش علمی و آموزشی می‌کنند. علاوه بر این، برای حل پاره‌ای دیگر از مشکلات، تا ماه‌ها بعد سعی در توجیه دانشگاه و رهاشدن از بندها و آیین‌نامه‌های دست‌ و پاگیر و محدودکنندهٔ آموزشی دارند ـ قوانین و مقرراتی که امروزه در اکثر دانشگاه‌های خارج از کشور وجود ندارند و ذهن و انرژی دانشجویان شاغل به تحصیل در این دانشگاه‌ها را به خود مشغول نمی‌دارند. به عنوان مثال در ایران امکان ورود و خروج به دانشگاه، تنها تاساعاتی از روز که کلاس‌های آموزشی مقاطع مختلف دایر است برای دانشجویان دکتری وجود دارد و حضور پس از آن، به کسب مجوز از مقامات اداری دانشگاه که خود سیر اداری طولانی را طلب می‌کند نیاز دارد. به عنوان مثالی دیگر می‌توان از نحوهٔ فعالیت بخش‌های رفاهی دانشگاه در طول سال نام برد. فعالیت این بخش‌ها تابع حضور دانشجویان مقاطع کارشناسی و در مواقعی نیز کارشناسی ارشد می‌باشد و در بین دو نیمسال، ماه‌های تابستان و برخی از ایام سال که دانشجویان این دو مقطع در دانشگاه حضور ندارند معلق و حتی تعطیل است. این در حالی است که دانشجویان مقطع دکتری به دلیل در دست داشتن امور پژوهشی مختلف، نیاز به حضور مستمر در دانشگاه و استفاده از امکانات موجود دارند و تعطیلی بخش‌های مختلف دانشگاه حضور آنان را برای انجام امور مربوطه با اختلال مواجه می‌سازد.

این موارد و مسائل دیگری از این قبیل بتدریج این تصور را به ذهن متبادر می‌سازند که جذب دانشجویان مقطع دکتری در کشور، با مطالعه، بررسی، نیازسنجی، و درنظرگرفتن شرایط تحصیل در این دوره‌ها توأم نبوده و به همین دلیل نیز آیین‌نامه‌ها و قوانین و مقر‌ّرات قبلی دانشگاه‌ها که عموماً متناسب با شرایط دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد تدوین یافته بود، متناسب با شرایط جدید مورد بازنگری، اصلاح و بهینه‌سازی قرار نگرفته است.

● موانع فرهنگی

علاوه بر موانع آموزشی، موانع فرهنگی نیز از جمله عوامل بازدارنده و چالش‌زا در این خصوص محسوب می‌شوند. این موانع علاوه بر این که بر انگیزه‌های دانشجویان تأثیر مستقیم دارند، در بسیاری از موارد آنان را با مشکلات مختلف محیطی و ارتباطی مواجه می‌سازند.

از جمله مهم‌ترین موانع فرهنگی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱) اعتقاد بی‌چون و چرا به برتری علمی فارغ‌التحصیلان خارج از کشور و بی‌اعتمادی علمی به دانشجویان دکتری داخل: با این‌که در بسیاری از محافل، تأثیر محیط تحصیلی بر ارتقای کیفیت آموزشی دانشجو ناچیز دانسته می‌شود، اما در عمل اعتقاد به چنین تأثیری در گفتار و عملکرد عموم و حتی متخصصان و اساتید دیده می‌شود. البته نباید این واقعیت را نیز از نظر دور داشت که در بسیاری از دانشگاه‌های ایالات متحده، کانادا و حتی اروپا، نظام آموزشی و سایر شرایط به‌گونه‌ای فراهم گردیده که دانشجو بتواند به بهترین نحو در مسیر دستیابی به اهداف علمی خود گام بردارد، اما این به‌تنهایی نمی‌تواند به عنوان دلیلی برای پذیرش بی‌چون و چرای این اصل که همیشه تحصیل در خارج از کشور معلومات بیشتری را در اختیار دانشجو قرار خواهد داد قلمداد شود، زیرا عوامل تعیین‌کنندهٔ دیگری همچون ویژگی‌های شخصی دانشجو، کیفیت و نظام آموزشی دانشگاه، کیفیت اساتید، میزان و نحوهٔ دسترسی به اطلاعات و موارد دیگری از این قبیل در این خصوص دخیل شمرده می‌شوند. این در حالی است که چه بسا در بسیاری از موارد فعالیت‌های پژوهشی و موضوع رسالهٔ دانشجویان داخل بسیار گسترده‌تر و روزآمدتر، و از غنای بالاتری نیز برخوردار باشند.

۲) رویارویی مستقیم با مشکلات داخلی و همسونمودن موضوع‌های پژوهشی حین تحصیل در جهت رفع آن: از آنجا که دانشجویان دکتری شاغل به تحصیل در دانشگاه‌های داخل کشور، بطور مستقیم با بسیاری از مشکلات و مسائل موجود داخلی مواجه هستند، مباحث موردبررسی آنان نیز تحت‌تأثیر همین عوامل داخلی قرار می‌گیرد. بر این اساس بخش زیادی از فعالیت‌های علمی و آموزشی آنان به جای پرداختن به موضوع‌های روزآمدتر و بنیادی‌تر، به این سمت هدایت می‌شود و حل معضلات داخلی و محلی را مدنظر قرار می‌دهد. این در حالی است که دانشجویان ایرانی شاغل در خارج از کشور، به دلیل دوربودن از جو داخلی کشور خود، تحت تأثیر فشارهای فرهنگی موجود قرار ندارند و امکان پرداختن به مسائل علمی محض، بدون توجه به مسائل کشور را خواهند یافت. این چالش عمدتاً باعث می‌شود تا موضوع مطالعات دانشجویان داخل با تکیه بر رفع مشکلات داخلی، و موضوع تحقیقات دانشجویان شاغل در خارج عمدتاً بدون توجه به مسائل ایران و تنها با تکیه بر مسائل علمی نوین صورت پذیرد. اما با این که برای رفع مشکلات کشور، طرح چنین موضوعاتی ضروری است، در عمل مباحث مذکور به دلیل توجه به مسائل داخلی، از جذابیت کمتری برای جامعه برخوردارند و معمولاً کمتر مورد استقبال آنان قرار می‌گیرند و در مقابل، موضوع‌های مطرح‌شده در خارج از کشور که ممکن است در راستای نیازهای جامعه نیز نباشند بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند.

● موانع اقتصادی

مشکلات اقتصادی در بسیاری از امور، بویژه در تحصیل دانشجویان دکتری نیز مانعی اساسی به‌شمار می‌روند. این موانع بخش‌‌اعظمی از وقت و نیروی دانشجو را مصروف خود می‌کنند و او را از حرکت به سوی امور علمی بازمی‌دارند. کمک‌های مالی ناچیز وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و هزینه‌های سنگین گذران زندگی و تحقیقات باعث می‌شود تا بر فشارهای وارده به دانشجو نیز افزوده گردد. نبود امکانات رفاهی مناسب برای اسکان دانشجو در طول تحصیل و مواردی مانند آن، دانشجو را با مشکلات عدیدهٔ اقتصادی مواجه می‌کند و در بسیاری از موارد وی را ناچار به کار همزمان با تحصیل، یا همکاری در اجرای طرح‌های پژوهشی می‌گرداند. البته اگر بخواهیم هزینه‌هایی را که دانشجو به دلیل نبود امکانات کافی در دانشگاه (نظیر خرید رایانه و مانند آن) شخصاً تقبل می‌کند نیز به موارد فوق بیفزاییم، وضع بسیار بغرنج‌تر خواهد شد.

● موانع اجتماعی

موانع اجتماعی تحصیلی شامل آن‌دسته از موانعی هستند که دانشجو تحت فشارهای اجتماعی با آن‌ها مواجه می‌شود. این موانع نیز بخش قابل‌ملاحظه‌ای از نیرو و انرژی وی را به خود مصروف می‌دارند و امور آموزشی و پژوهشی او را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند.

از جمله مهم‌ترین موانع اجتماعی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱) توقعات جامعه علمی درخصوص ارائه مقاله در سمینارها و همایش‌های تخصصی: با توجه به این که شرکت در همایش‌ها و سمینارهای علمی، فعالیت علمی و حرکتی مثبت تلقی می‌شود، حضورنیافتن در این همایش‌ها نیز عاملی منفی در عملکرد علمی فرد محسوب خواهد شد. بر این اساس حضور دانشجویان دکتری داخل در سمینارها و همایش‌های علمی داخلی یک ضرورت به‌ شمار می‌رود و غیبت این دانشجویان ‌ـ که به ظاهر نیز مشکلی برای ارائهٔ مقاله و حضور در این سمینارها ندارند‌ـ در این محافل، بتدریج بر نگرش جامعهٔ علمی و حتی اساتید، اثرگذار خواهد بود. پس این دانشجویان در بسیاری از موارد ناچارند بارها، انجام فعالیت‌های پژوهشی دردست اقدام خود را متوقف سازند و به تهیهٔ مقاله‌هایی برای این‌گونه سمینارها بپردازند. علاوه بر این، در مواردی دیگر نیز درخواست‌های مستقیمی برای برگزاری سخنرانی‌های علمی، و کارگاه‌های آموزشی در موضوعاتی خاص مطرح می‌گردد که پاسخ منفی به این درخواست‌ها نیز نتایج اجتماعی مثبتی را درپی نخواهد داشت. این روند باعث می‌شود تا دانشجو در هر نیمسال، برای همگام شدن با فعالیت‌های علمی‌ ـ اجتماعی حرفه و تهیهٔ مقاله‌های علمی، فعالیت‌های پژوهشی دردست اقدام خود را متوقف سازد و دست به اجرای چندین پژوهش مستقل دیگر بزند.

۲) موانع زبانی: هرچند که این مانع برای دانشجویان شاغل به تحصیل درخارج از کشور یکی از جدی‌ترین موانع محسوب می‌شود، اما برای دانشجویان دکتری داخل نیز در طول تحصیل همواره مشکلاتی را ایجاد می‌کند و عاملی بازدارنده به شمار می‌رود.

مهم‌ترین این موارد عبارتند از:

۲ـ۱) ضرورت برقراری ارتباط علمی با صاحب‌نظران حوزه‌های مختلف تخصصی درخارج از کشور: امروزه با وجود اینترنت و شبکه‌های ارتباطی، برقراری ارتباط با اساتید مختلف جزئی از امور روزمرهٔ عموم متخصصان، بویژه دانشجویان مقطع دکتری به شمار می‌آید. این ارتباطات عمدتاً در زمینهٔ کسب آگاهی از آخرین تحولات صورت‌گرفته در رشته، مشاوره در امور علمی، درخواست مقاله، و همکاری‌های علمی دیگر صورت می‌پذیرد. امروزه تأثیر شبکه‌های ارتباطی بر فعالیت‌های علمی به حدی است که اهمیت قبلی محل تحصیل و حتی مدرک تحصیلی را کاهش داده و اعتبار علمی متخصصان را به تابعی از اطلاعاتی بدل کرده که عموماً با استفاده از همین شبکه‌های ارتباطی تأمین می‌شود. روشن است که شرط اصلی استفاده از امکانات شبکه‌های ارتباطی و برقراری ارتباط با این صاحب‌نظران خارجی، تسلط بر زبان انگلیسی می‌باشد و ضعف در این امر، مانعی اساسی به شمار می‌رود که بر کل فرآیند آموزشی و پژوهشی دانشجو نیز اثر خواهد گذاشت.

۲ـ۲) ضرورت طی فرصت تحصیلی چندماهه در خارج از کشور: هرچند که دانشجویان دکتری داخل، بخش اعظمی از دورهٔ تحصیلی خود را در داخل کشور سپری می‌کنند، اما بنا به ضرورت و بر اساس سیاست‌های وزات علوم، تحقیقات و فناوری، در راستای تدوین رساله و برای مشاهدهٔ نتایج تحقیقات دیگران و کسب اطلاعات و تجارب علمی و عملی بیشتر، بخشی از این دوره را که معمولاً از شش ماه تا یک سال به طول می‌انجامد در خارج از کشور و زیرنظر اساتید خارجی طی می‌کنند. روشن است که مانع زبانی که در این دوره برای دانشجویان وجود خواهد داشت کاملاً مشابه موانع زبانی دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در خارج از کشور خواهد بود، با این تفاوت که دانشجویان داخل به دلیل داشتن زمان محدود، از فرصت‌های کمتری نیز برای رفع مانع مزبور برخوردارند. این در حالی است که دانشجویان دکتری خارج، در ماه‌های اولیهٔ ورود خود به آن کشور اقدامات گسترده‌تری را برای رفع این مشکل به عمل می‌آورند. به‌این‌ترتیب مانع زبانی برای دانشجویان یک چالش محسوب می‌شود و آنان برای رفع این مشکل باید چشم‌ها، گوش‌ها و ذهن خود را به روی زبان جدید باز کنند. برای تطابق با شرایط جدید، باید وقت خود را نه فقط برای مطالعه، بلکه برای انجام سایر فعالیت‌ها مانند تماشای تلویزیون، رفتن به سینما، و شرکت در فعالیت‌های اجتماعی نیز منظم کنند. به این دانشجویان توصیه می‌شود که صرف‌نظر از داشتن نمرهٔ بالا در آزمون زبان انگلیسی، گذراندن یک ترم دوره انگلیسی در اوائل ورود به کشور بیگانه را دنبال کنند. چنین دوره‌هایی نه تنها زبان را در اختیار دانشجویان قرار می‌دهد، بلکه دروازه‌ای به فرهنگ جدید برای آنان می‌گشاید و به آنان فرصت می‌دهد که خود را با کشور جدید تطبیق دهند. موانع زبانی در برقراری ارتباط دانشجویان با همکاران پژوهشی و اساتید راهنمای خارجی‌ آن‌ها که در بسیاری از موارد ناچارند هفته‌ای یک‌بار با یکدیگر ملاقات کنند نیز مشکلاتی را ایجاد می‌کند (پرمکامولنتر، ۱۳۸۰:ص. ۱۸۹ـ۱۸۸).

۲ـ۳) کمبود متون تخصصی به زبان فارسی و نیاز به استفاده از متون به زبان انگلیسی: کمبود متون تخصصی مناسب در زبان فارسی موجب می‌شود منابع اصلی تدریس و تحقیق در مقطع دکتری از زبان‌های دیگر انتخاب شوند. در این بین تسلط دانشجو به زبان انگلیسی و توان درک و تجزیه و تحلیل مطالب از مسائل عمده‌ای به‌شمار می‌روند که بر کیفیت آموزشی و پژوهشی وی اثرگذار خواهند بود. بنابراین با وجود تحصیل این دانشجویان در داخل کشور، به‌دلیل کمبود منابع تخصصی زبان فارسی، آنان همواره به زبان انگلیسی وابسته‌اند و مانع زبانی همچنان برای آنان وجود دارد. از این‌رو تقویت زبان انگلیسی از جمله برنامه‌هایی است که دانشجوی دکتری داخل باید بطور مداوم به آن اقدام کند.

۲ـ۴) کسب حدنصاب لازم در آزمو‌ن‌های رسمی زبان: کسب حدنصاب لازم در آزمون زبان انگلیسی همانند IELTS,TOLIMO,MCHE و مانند آن برای دانشجویان دکتری داخل، پیش‌شرط شرکت در امتحانات جامع محسوب می‌شود. این دانشجویان نیز همچون دانشجویان ایرانی خارج از کشور، ناچار به شرکت در آزمون‌های مذکور و کسب نمرهٔ لازم در یکی از آن‌ها می‌باشند. پیدا است که قرارداشتن دانشجویان داخل در محیط فارسی زبان و نیز همخوان نبودن آموزش‌های زبان انگلیسی ارائه‌شده در دانشگاه‌های داخل با شرایط این آزمون‌ها، بر نحوهٔ پاسخگویی آنان به سؤال‌ها اثرگذار است و از این جهت برای این دانشجویان مانعی جدی ایجاد می‌کند.

۳) نبود فرصت کافی برای تألیف متون علمی و فاصله‌گرفتن از بازار نشر کتاب: هرچند که به دلیل فشارهای اجتماعی داخلی برای شرکت در کنفرانس‌ها و همایش‌ها، معمولاً تعداد مقالات دانشجویان دکتری به حد قابل‌قبولی می‌رسد، اما به علت محدویت‌های زمانی مختلف، آنان از فرصت‌های لازم برای این‌که به صورتی مفصل و گسترده به موضوعات تخصصی موردنظر بپردازند برخوردار نیستند. بر این اساس در عین‌حالی که این دانشجویان دارای صلاحیت و توانایی‌های لازم برای تألیف هستند، تعداد تألیفات آنان اندک است و اکثر آثار کتابی منتشرشدهٔ آنان نیز ترجمهٔ آثاری می‌باشد که در حین تحصیل و در برخی از دروس مورد مطالعه، ترجمه شده و مورد استفادهٔ آنان قرار گرفته است. درنتیجه تألیفات کمتری از آنان در بازار نشر دیده می‌شود، و شاید این یکی از دلایلی باشد که در برخی از دوره‌های زمانی، بسیاری از کتاب‌های عرضه‌شدهٔ بازار نشر شامل کتاب‌هایی با موضوعاتی زودگذر است که بدون رقیب و توسط افرادی جوان‌تر به طبع رسیده و در برخی موارد مورد استقبال نیز قرار گرفته است.

● موانع اطلاعاتی

عمده‌ترین موانع اطلاعاتی آزاردهنده عبارت‌اند از پایین‌بودن سرعت شبکه، نداشتن کارت‌ها و امکانات اعتباری برای پرداخت هزینه‌های مقالات، و در برخی از موارد نیز کمبود دسترسی به پایگاه‌های اطلاعاتی موردنیاز. هرچند که در بسیاری از موارد، موانع اطلاعاتی مشکلات جدی برای این دانشجویان ایجاد نمی‌کنند، اما از آنجا که آنان با صرف وقت و هزینهٔ بیشتر و گاهی نیز با واسطه و از طریق منابع دیگر ناچار به فراهم‌آوری اطلاعات موردنیاز می‌گردند، در این گونه موارد و به کرات بخش زیادی از وقت، نیرو و انرژی خود را در این راه از دست می‌دهند.

● موانع شخصی و خانوادگی

این نوع مشکلات چالش‌های عظیمی را موجب می‌شوند و بر کیفیت و کمیت تحصیلات دانشجو اثر می‌گذارند. برای دانشجویان شاغل به تحصیل در خارج، این مسائل به گونه‌ای دیگر مطرح است و می‌تواند شامل مسائل احساسی خود شخص مانند دلتنگی برای وطن، احساس فراموش‌شدگی، از دست دادن احساس قبلی شخصیت و تعلق، از دست دادن انگیزه، دلسردی عمومی و فشار عاطفی باشد. همچنین، این مسائل برای آنان می‌تواند ناشی از مشکلات احساسی مربوط به دیگر افراد ـ مانند خانواده، استاد راهنما و دوستان ـ باشد. معمولاً در این‌گونه موارد به آنان پیشنهاد می‌شود بیشتر در فعالیت‌های اجتماعی شرکت کنند، به تعطیلات بروند، یا کاری انجام دهند که با آنچه عموماً انجام می‌دادند متفاوت باشد (پرمکامولنتر، ۱۳۸۰: ص. ۱۹۶ـ۱۹۵). اما این مشکل برای دانشجویان دکتری داخل به گونه‌ای دیگر مطرح است. آنان به دلیل حضور در داخل کشور از مشکلات احساسی فوق رنج نمی‌برند، اما در مقابل، مداوماً در معرض انتظارات عادی و طبیعی که ممکن است از سوی خانواده، نزدیکان، یا دوستان مطرح شود قرار دارند. فرهنگ خاص ایرانی، روابط انسانی شرقی و انتظارات طبیعی و به ظاهر معقول درخصوص برقراری ارتباط، دانشجو را در شرایطی قرار می‌دهد که ناچار است در حین پرداختن به امور آموزشی، پژوهشی و مانند آن، و با وجود کمبود وقت، در جهت جلب رضایت خاطر اطرافیان نیز گام بردارد و روابط عادی و طبیعی خود را در زمان دانشجویی نیز حفظ کند. در عین حال در بسیاری از موارد نیز مشکلات حین تحصیل، عملاً دانشجو را از برقراری ارتباط و معاشرت صحیح با نزدیکان بازمی‌دارد، که این امر مشکلات و چالش‌های دیگری را از این نظر برای او فراهم می‌سازد. این در حالی است که دانشجویان ایرانی خارج از کشور، به دلیل دوربودن از وطن، نزدیکان و دوستان، در معرض این‌گونه انتظارات و توقعات جامعهٔ بومی خود قرار ندارند.

● نتیجه‌گیری

چندی است که امکان تحصیل در مقطع دکتری علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی، برای مشتاقان تحصیل در دانشگاه‌های دولتی ایران فراهم گردیده است. هرچند که تا زمان نگارش این سطور (اسفندماه ۱۳۸۲) هیچ‌یک از دانشجویان شاغل به تحصیل در این دانشگاه‌ها تحصیلات خود را به پایان نرسانده‌اند، اما بررسی‌های مستقیم نگارنده نشان از مشکلات و موانع بی‌شماری می‌دهد که به‌رغم تصور عمومی، تحصیل در داخل را برای آنان با دشواری‌های عدیده‌ای روبرو ساخته است. عمده‌ترین این مشکلات در قالب موانع آموزشی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، اطلاعاتی، شخصی و خانوادگی جای می‌گیرند. این مجموعه موانع از کنکور آغاز می‌شود و تا پایان دوره با آنان همراه‌اند. بررسی‌ها نشان می‌دهند که دانشجوی دکتری داخل با مشکلاتی که در نوع خود تازه می‌نماید روبرواست. این مسائل بخش اعظمی از فکر، وقت و نیروی او را به خود مصروف می‌دارند و وی را در حرکت به سوی اهداف اصلی خود با مشکلات عدیده‌ای مواجه می‌سازند. این در حالی است که به دلیل نوبودن تجربهٔ برگزاری این مقطع در کشور، هنوز جامعهٔ علمی، اساتید، دست‌اندرکاران و برنامه‌ریزان این دوره‌ها، بر بسیاری از مشکلات حاضر واقف نگردیده‌اند و به همین دلیل نیز تحصیل در داخل کشور را بسیار ساده می‌انگارند. اما با وجود موانع فوق، دانشجوی ایرانی برای کسب موفقیت باید سخت کار کند، تعهدی قوی داشته باشد و از فرصت‌ها استفاده کند. این کار، ساده نیست، زیرا او باید به تنهایی و بدون حمایت‌های جدی هیچ نهاد و سازمانی، توأماً چندین مانع را از سر راه بردارد. با وجود این، مادام که از این مشکلات آگاه باشد و آمادگی مقابله با آن را در خود ایجاد کند، می‌تواند بر این چالش‌ها غالب شود. در صورت غلبه بر این چالش‌ها، نه‌تنها تحصیل در داخل می‌تواند مدارکی را که دانشجویان در آرزوی آن هستند برایشان به ارمغان بیاورد، بلکه می‌تواند موجبات انجام تحقیقاتی را که رفع مشکلات حرفه‌ای داخلی را در نظر دارد فراهم سازد و بتدریج موجبات ارتقای نقش، جایگاه و اعتبار حرفه را در داخل کشور فراهم آورد. مواجهه با مشکلات حاضر نیز می‌تواند کمک کند تا این دانشجویان به اشخاصی صبور، منعطف و با دیدی باز مبدل شوند.

مسعود بهمن آبادی

تحصیل با اشک در داخل: ماجرای دانشجویان دکتری ایرانی [۱]

عبدالرضا نوروزی چاکلی [۲]

منابع

آریان‌پور، امیرحسین. پژوهش. ویرایش ۳، تهران: امیرکبیر، ۱۳۷۸.

دیانی، محمدحسین. گلوگاه‌های پژوهش در علوم اجتماعی، مشهد: کتابخانه‌ رایانه‌ای، ۱۳۸۲.

پرمکامولنتر، نونگیائو. «تحقیق بدون اشک در خارج از کشور: ماجراهای یک خارجی»، در گزیده‌ مقالات ایفلا ۹۹ (بانکوک: ۲۸ـ۲۰ اوت ۱۹۹۹)، تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۰.

لغت‌نامه ملک: انگلیسی به فارسی، نسخهٔ ۲، تهران: شرکت ملک سافت، ۱۳۸۰. ذیل: "challenge" [دیسک فشرده]

Bouma, G.D. The Research process. Rev. ed. Oxford: Oxford