پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

طراحی منطق در روایت قصه


طراحی منطق در روایت قصه

یادداشت سهیلا قوسی بر تله فیلم یک تصادف ساده ساخته علیرضا امینی

فیلم تلویزیونی "یک تصادف ساده" ساخته علیرضا امینی راوی یک روایت ساده و در عین حال چند لایه از نقاط ثقل زندگی آدم های معمولی ست.

سرنوشت هاشم پس از تصادف با اتومبیل مردی سالخورده (ذاکری) با زندگی این مرد گره می خورد و در پی چینش حوادث بر بستری منطقی، در نهایت مرگ ذاکری مسیر را برای ادامه زندگی هاشم هموار می کند.

علیرضا امینی، طی فعالیت مستمر خود در سینما و تلویزیون ژانرهای مختلفی را تجربه کرده است اما برآیند مجوعه آثار این فیلمساز نشانگر آن است که گونه اجتماعی از نگاه دوربین واشکافانه امینی ترسیم موفق تری دارد. این فیلمساز جوان با مفهوم کلیشه شده اغراق بیگانه است چنان که تماشاگر سینما و بیننده تلویزیون را در مدت زمان تقریبی دو ساعت به تماشای تصویری باورپذیر از زندگی می نشاند. طبقه اجتماعی اش فرقی نمی کند آدم های آثار امینی در یک کلام ملموس و نزدیکند.

"یک تصادف ساده" به قلم مشترک سید جمال نحوی و شیوا کاظمی از محصولات گروه علمی - فرهنگی مرکز سیمافیلم است. این اثر از تله فیلم های به شدت موفق امینی در ژانر اجتماعی محسوب می شود. برشی از یک رویداد و ارتباط زنجیروار کاراکترها که با زبانی به دور از شعار و با تصویری تلویحی به مفهوم تقدیر می پردازد.

اتومبیل ذاکری به دلیل کهولت سن و بیماری راننده با اتومبیل پارک شده هاشم که ویزیتور یک شرکت دارویی است و در عین حال حاضر نیست اجناسی با کیفیت پایین را در اختیار مشتریان خود قرار دهد تصادف می کند. محمود فرزند ذاکری برای حل اختلاف ایجاد شده به کمک پدر می آید در مسیر بازگشت پیرمرد دچار عارضه می شود محمود پدر را به بیمارستان می رساند و از هاشم می خواهد که مراقب اتومبیلش باشد اما خودروی محمود قبل از معامله در محضر با فرد دیگری تصادف کرده است مصدوم در بیمارستان است و به علت شکایت از مالک قبلی که اکنون متواری است اتومبیل باید توقیف شود. هاشم به ناچار به جای محمود شبی را در بازداشت می گذراند او از شهرستان به تهران آمده و به دلیل نداشتن مکانی ثابت در اتومبیل خود زندگی می کرده است که در پی تصادف با ذاکری ماشین به تعمیرگاه منتقل می شود و بنا به خواسته ذاکری هاشم به خانه پیرمرد نقل مکان می کند در این بین مشخص می شود مصدوم که در بیمارستان است در پی تصادف با مالک قبلی خودروی محمود مجروح نشده و کارش نقشه ایست برای دریافت پول از داودی (مالک قبلی) که از قضا طلبی نیز از وی داشته است هاشم واسطه ای می شود تا طلب ثابتی ( مصدوم ) در عوض امضای رضایتنامه و فروش خودرو پرداخت شود و در عوض ذاکری که در اثر عارضه قلبی لحظات پایانی زندگی را می گذراند از هاشم می خواهد در قبال واگذاری خودرویش به محمود طبقه بالای منزل مسکونیش را رهن کند.

شاید بتوان گفت دو فیلم مشهور "کِرَش" و " ۲۱ گرم" نمونه بارز سینمای "تصادف" است که البته بنیانگذار این گونه سینمایی را کوئین تارنتینو با فیلم " پالپ فیکشن" اش می دانند سبکی که شاید بی ارتباط با مفهوم اثر پروانه ای در جهان هستی نباشد حال آدم های گره خورده در این چرخه می توانند یکدیگر را بشناسند یا نشناسند.

نمونه ای موفق از این ژانر فیلم علیرضا امینی است.

"یک تصادف ساده" ضرباهنگ مناسبی دارد و به سادگی در عین حال با شیوه علمی از منظر قصه پردازی بیننده را تا انتها با خود همراه می کند یکی از عناصر موثر بر توفیق سینمای "تصادف"، حرکت درست سناریست بر لبه تیغ تیز منطق است چون تصادف سالهاست که تبدیل به رکنی غیر واقعی از سینما شده است و گونه "پالپ فیکشنی" جنس متفاوتی را معرفی کرد که هم برای مخاطبان و هم منتقدان دلچسب بود.

سیدجمال نحوی و شیوا کاظمی به خوبی عنصر منطق را در سیر روایی فیلم به عنوان عنصری کنش گر گنجانده اند که شاید فقط در این میان تصادف داودی با ثابتی (شخصی که به او بدهکار) است قدری به این سیر طبیعی لطمه زده باشد اما در مجموع توفیق دو فیلمنامه نویس کار و کارگردان در این ترسیم مشهود است.

این گونه ی سینمایی به زعم نگارنده این مقال کوتاه کارگاه آموزشی موفقی برای هنرجویان شاخه فیلمنامه نویسی است. تمرین طراحی منطق در روایت قصه.

سهیلا قوسی