دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

حمایت خداوند از صدقه های کوچک


حمایت خداوند از صدقه های کوچک

گروهی از بازاریان در مجلسی با هم صحبت می کردند. یکی از آنها که تاجر مؤمنی بود خطاب به بقیه گفت:
آقایان! در همسایگی ما خانواده فقیر و آبرومندی زندگی می کند که از شدت آبروداری و عفاف، …

گروهی از بازاریان در مجلسی با هم صحبت می کردند. یکی از آنها که تاجر مؤمنی بود خطاب به بقیه گفت:

آقایان! در همسایگی ما خانواده فقیر و آبرومندی زندگی می کند که از شدت آبروداری و عفاف، حاضر به گدایی نیست اما واقعا نیازمند است. پدر خانواده مرد فقیر و بیماری است که کارگری می کرده و بیمه هم نشده و اکنون بیکار است و نمی تواند مخارج خانواده اش را تأمین نماید. اگر بتوانیم به او کمک کنیم که سلامتی خود را باز یابد، از فقر نجات می یابند.

یکی از بازاریان گفت:

شما شناخت کافی از وضعیت آنها دارید؟

مرد گفت: بله، گاهی همسرم با همسر آن فقیر صحبت می کند و از وضع زندگی اش مطلع می شود.

بازاری مزبور گفت: من بخشی از هزینه درمان او را قبول می کنم.

یکی دیگر از مغازه داران گفت: من هم ۵۰هزارتومان کمک می کنم.

مرد چاق و تنومندی که در بین گروه نشسته بود گفت: تا زمانی که این مرد فقیر سلامتی خود را بازیابد، من خواروبار مصرفی زندگی او را تأمین می کنم.

تاجر مومن خطاب به کسانی که اظهار کمک کرده بودند گفت:

خداوند سبحان به کسب و زندگی شما برکت عنایت فرماید.

یکی از افرادی که تاکنون سخنی نگفته بود یک چک پول صدهزارتومانی از جیب خویش بیرون آورد و گفت: این را هم بده به این خانواده! در بین جمع حاضر، مغازه دار مؤمن متوسطی بود که ساکت نشسته بود و چیزی نمی گفت: این فرد دست در جیب خود کرد و پاکتی را درآورد و به کسی که پولها را جمع می کرد داد و گفت: ناقابل است!

جمع کننده ی پولها، در پاکت را باز کرد و یک عدد اسکناس ۵هزارتومانی داخل آنرا درآورده و روی پولها گذاشت.

مردی که صدهزار تومان کمک کرده بود نگاه تحقیرآمیزی به صاحب پاکت کرد و با لحن زننده ای گفت:

با کمک شما، دیگر نیازی به کمک دیگران نیست؛ این خانواده تا آخر عمر بیمه شد و سپس بلند بلند قهقهه سرداد و به دنبال او، بعضی از افراد نیز خندیدند.

تاجر مؤمن که شاهد ماجرا بود خطاب به مرد مسخره کننده گفت: اولا این صدهزارتومانت را بگیر، ما نیازی به پول شما نداریم، ثانیاً از خدا نترسیدی و مرد مؤمنی را بخاطر اندک بودن هدیه اش تحقیر کردی؟ مگر نمی دانی اینکار گناه بزرگی است؟! در طول تاریخ، بدها خوبها را مسخره کرده اند!

مرد مسخره کننده خودش را جمع و جور کرد و ضمن عذرخواهی از کسی که به او اهانت کرده بود گفت: من قصدی نداشتم! چیزی گفتم که بخندیم، شوخی کردم و حالا هم واقعا معذرت می خواهم و...

تاجر مؤمن گفت: خداوند متعال در آیه۷۹ توبه درباره شما و امثال شما فرموده است: الذین یلمزون المطوعین من المؤمنین فی الصدقات والذین لایجدون الاجهد هم فیسخرون منهم سخرالله منهم و لهم عذاب الیم

کسانی که از مؤمنان اطاعت کار، در صدقاتشان (بخاطر اندک بودن آن) عیبجویی می کنند و کسانی را که (برای انفاق در راه خدا) جز به مقدار (ناچیز) توانایی خود دسترسی ندارند، مسخره می کنند، خدا آنها را مسخره می کند و کیفر (استهزاکنندگان را به آنها می دهد) و برایشان عذاب دردناکی است!

همه ساکت بودند و به آیه ای که تلاوت شد گوش می کردند اما اشک شادی از گوشه چشم مردی که با خلوص نیت مقدار کمی کمک کرده بود، سرازیر بود!