یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

رضازاده پهلوان بودن به درد زندگی نمی خورد


رضازاده پهلوان بودن به درد زندگی نمی خورد

دوست دارم رکوردهایم را ایرانی ها بشکنند

شاید مردم ایران و بسیاری از علاقه مندان به قویترین مرد جهان( که البته باید روز ۲۹ مرداد ماه جاری عنوانش را به دیگری واگذار کند) در سراسر جهان پس از خداحافظی ناگهانی اش، پرسشهای متعددی از او داشته باشند. سؤالهایی که در ابتدای همه آنها یک «چرا» با هزاران کلمه متفاوت وجود دارد که پاسخگویی به همه آنها بسیار سخت و طاقت فرساست.

شاید نخستین نکته ای که باید این روزها از حسین رضازاده پرسید، احساسش در روزهای اخیر و پس از خداحافظی است.

وی در این ارتباط گفت: من خودم را آماده می کردم برای سومین طلای المپیک که این اتفاق افتاد و برای من بسیار سخت بود. ولی خوب به نظر من یک قهرمان که به صورت حرفه ای کار می کند، روز اول که مدال جهانی و یا هر مدالی که می گیرد باید خودش را آماده کند که یک روز از دنیای قهرمانی خداحافظی کند، اما خوب برای من هم نزدیک المپیک این اتفاق افتاد و به دلیل اهمیت المپیک و کسب سومین مدال طلا، تحمل این شرایط دشوارتر است.

▪ یعنی اگر بعد از المپیک بود راحت تر خداحافظی می کردی؟

ـ بله. پس از مدال المپیک راحت تر بود. به قولی آدم مدالش را می گرفت و خدا را شکر می کرد، بهتر بود. ولی در کنار اینها همه مردم ایران و ۷۰ میلیون ایرانی، روز ۲۹ مرداد را لحظه شماری می کردند. حالا نشد. من هم به فال نیک می گیرم که شاید مصلحت الهی بوده. کاری بوده که شاید رضای خدا بوده و من هم راضی هستم به رضای خدا.

▪ حسین رضازده از جمله ورزشکارانی است که بارها در مورد او گفته شده که خداوند به او عزت خاصی را عطا کرده و همیشه مورد عنایت ویژه الهی قرار گرفته است، شاید مهمترین سؤال در این مورد این باشد که لطف خدا بیشتر از همه تا به حال کجا شامل حالت شده؟

ـ همه جا بوده. بیشتر از همه جا فکر می کنم مدال طلای المپیکم بود و یکی هم اکنون که زود فهمیدم مریضم. چون دکترها گفته بودند که اگر فشار زیاد بیاوری - چون ما اسکات پا می زنیم ۴۰۰ یا ۳۸۰ و ۳۹۰ کیلوگرم است - صددرصد مویرگهایت پاره می شوند. در هر دوی این جا خدا لطف خاصی به من داشته است.

▪ از گذشته ها گفته اند که نابرده رنج گنج میسر نمی شود. می خواهیم بدانیم که این سختی ها چه قدر در موفقیت تو تأثیر داشت؟

ـ ببخشید! قهرمان جهان المپیک شدن خیلی سخت است. زحمت دارد. سالن وزنه برداری ورزشگاه آزادی ۱۰ سال پیش متروکه بود و هیچ چیز نداشت. یک تلویزیون بود که من تنها آنجا می ماندم و ایوانف به من تمرین می داد. چهار ماه یا پنج ماه مادرم را نمی دیدم. زجر کشیدم. در اردوهای مختلف شمال در هوای آزاد در ماسه کنار دریا تمرین می کردم. تنها یک لوله کشیده بودیم که با آب سرد دوش می گرفتیم. یا یک اتاق ۶ - ۷ متری که در آن دو نفر زندگی می کردیم و خیلی از مسائل دیگر که لطف الهی بود که در این حال مدال گرفتیم.

▪ در این مدت کاری را انجام داده ای که پشیمان باشی و یا کاری نکرده باشی و پشیمان باشی؟

ـ پشیمانی ندارم. اما بعضی چیزها به تجربه برمی گردد. اگر آن موقع از اهمیت رکورد اطلاع داشتم به عنوان مثال رکورد جوانان را بهتر می زدم. مثلاً در بانکوک (بازیهای آسیایی ۱۹۹۸) ۲۳۵ هم در دوضرب می توانستم بزنم که کسی به این راحتی نتواند این رکورد را بشکند. من نمی دانستم رکورد چیه. اگر می دانستم این همه اهمیت دارد، ۲۳۵ دوضرب می زدم، ۱۹۲/۵ در یک ضرب. من در دوضرب ۲۲۸ که زدم و مدال گرفتم - ۱۹ سالم بود و با بزرگسالان رقابت می کردم - دیگر در حرکت آخر ۲۳۲/۵ را کشیدم و بی خودی انداختم. درست یادم است،من در آتن ( بازیهای المپیک ۲۰۰۴) می توانستم ۲۶۵ بزنم. اما نیم کیلو رکورد خودم را زدم. از این مسائل پشیمانم که ای کاش رکوردهای بهتری بر جای می گذاشتم.

▪ پس از موفقیت درخشان در بازیهای ۲۰۰۰ سیدنی، حسین رضازاده به یک ابر ستاره تبدیل شد. تا جایی که از او به عنوان نخستین انسانی نام می بردند که می تواند به رکورد مجموع ۵۰۰ کیلوگرم در حرکات یک ضرب و دو ضرب برسد. حتی در اتوبانهای شهر سیدنی بلافاصله پس از قهرمانی اش تابلوهای تبلیغاتی نصب کرده و از قدرت او در تبلیغات استفاده کردند. با این حال دستیابی به رکورد ۵۰۰ کیلوگرم رؤیایی است که تاکنون باقی مانده است.

ـ این پیش بینی کارشناسان وزنه برداری دنیا بود که پس از المپیک سیدنی گفته بودند رضازاده می تواند به رکورد ۵۰۰ کیلوگرم برسد. من سه بار ۴۷۲/۵ زدم که اگر یک ضرب و دو ضربم را جدا حساب کنی، یک ضربم ۲۱۳ و دو ضربم ۲۶۳/۵ است که روی هم می شود ۴۷۶/۵. اما در تمرینها هم به رکورد ۴۸۲/۵ در مجموع رسیده ام.

▪ برخی اوقات همه احساس می کردند تو با مربی یا بدون مربی، با تمرین یا بدون تمرین و یا با تیم پزشکی و بدون تیم پزشکی هم می توانی مدال بگیری و رکورد بزنی.

ـ من همه ساله رکورد دنیا را می زدم و قهرمان می شدم. همه این توقع را داشتند. من در همه مسابقات وزنه های سنگینی می زدم. همه عادت کرده بودند. همه روی طلای من حساب می کردند و محاسبه ها را روی بقیه برای مدالهای دیگر انجام می دادند. اما خوب، گرفتن مدال طلای جهان و المپیک خیلی سخت است. حتی اگر برای بار دهم باشد. باید دید چه کار کرده و چقدر زحمت کشیده که به این مدال رسیده. همه همان یک ساعت را در تلویزیون می دیدند، اما هشت تا ۹ ماه تمرین سخت را کسی نمی دید.

▪ بی شک دستهای پینه بسته رضازاده گواه تلاشهای او در سالهای اخیر قهرمانی است. بارها کار خود را با کار کارگران ساختمانی که دستهای پینه بسته دارند، مقایسه می کردی. کسانی هم که از نزدیک با تو بوده اند، بارها شاهد پارگی دستت بوده اند.

ـ نه یک بار، بلکه دهها بار این اتفاق افتاده و دستهایم پاره شده. حالا دست که خوبه، پا و کمر درد خیلی سخت است. با این حال تصور می کنم جواب این سختیها با عشق و علاقه مردم داده می شود. نه من، همه ورزشکاران از دردهایشان خوابشان نمی برد و این مسأله خیلی سخت و سنگین است. قهرمان حرفه ای شدن و مدال گرفتن خیلی سخت است، اما همین علاقه مردم سختیها را جبران می کند. مردم برای ۲۹ مرداد لحظه شماری می کردند و حتی ساعت مسابقه من را هم می دانستند. این برای من کافی است.

▪ می خواهیم بدانیم در این چند سال چه چیزی بیشتر از همه شما را اذیت کرد؟

ـ اوایل دوری از خانواده بود که آن هم مدال می گرفتیم جبران می شد و یادمان می رفت. اما نکته ای که من را اذیت می کرد شایعه های زیادی بود که برای من می ساختند و من خبر نداشتم و گمان می کنم در هیچ کشوری در مورد قهرمانانشان این گونه فکر نمی کنند. همیشه تشویقشان می کنند که بهتر کار کنند. روحیه می دهند، اما در ایران همان کسانی که پشت سر من حرف می زدند، وقتی از تلویزیون نگاه می کردند که من رکورد دنیا را زده ام، نه تنها شرمنده می شدند، بلکه گریه هم می کردند. این نفرات اگر لحظه ای فکر می کردند که ما چه زحمتهایی کشیده ایم این حرفها را نمی زدند.

▪ یک نکته بسیار مهم در ماههای اخیر حسین رضازاده را در کانون خبرها قرار داده بود که جدای از ورزش و المپیک بود. آن موضوع تبلیغ او برای یکی از شرکتهای خارجی بود که واکنشهای متفاوتی را در جامعه به همراه داشت. می خواهیم بدانیم نظر خود رضازاده در این مورد چیست و چقدر به خودش و سایر قهرمانان حق می دهد که این گونه تبلیغات کنند؟

ـ حق که، قبول داریم این موضوع در کشور ما جا نیفتاده. اما یک بخش کار حرفه ای ورزشکاران در همه کشورها تبلیغات است. من می گویم در کشور ما که این همه صنایع وجود دارد، نه من، همه ورزشکاران را که مدال دارند، باید حمایت کنند که دغدغه فکری نداشته باشند. اکنون ۹۰ درصد تیمی که به المپیک می روند بیکارند. فردا که ورزش را کنار بگذارند، شما هم به عنوان خبرنگار سراغش نمی روی. یک بخش از کار ما همین است. اکنون که به من پهلوان می گویند و می گویند که پهلوان نباید این کار را بکند، مگر من از مغازه جنسی را می خرم یا دکتر می روم مجانی است. دکتر می روم باید ده هزار تومان حق ویزیت بپردازم. خوب من که پهلوانم، پول نگیرند. ببخشید این طوری نمی شود. این منطقی نیست. قهرمان و پهلوان بودن نه برای من و نه برای بقیه به درد زندگیشان نمی خورد. آنها که از ما بیشتر افتخار کسب کرده اند هم همین بوده اند. قهرمان و پهلوان هم باید زندگی کند. ورزش نهایت ده تا پانزده سال است. ورزشکار نمی خواهد زندگی کند؟ آینده ندارد؟ اما در کشور ما این موضوع جا نیفتاده است. خوب در کشور ما یک شرکت بیاید همین المپیکی ها را حمایت مالی کند تا تبلیغات جای دیگر را نکنند.

▪ قویترین مرد جهان در نخستین مصاحبه اش پس از قهرمانی گفت که ابوالفضل (فرزند خردسالش) می تواند رکوردهایش را بزند. هنوز هم مطمئنی که ابوالفضل می تواند رکوردهایت را بزند؟ آیا از انتخاب وزنه برداری راضی هستی؟ دوست داری که فرزندت وزنه بردار شود؟

ـ من اگر قرار بود دوباره شروع کنم، به وزنه برداری می آمدم. چون هم استعدادش را داشتم و هم کار خدا بود. به من هم الهام شده که پسرم رکوردهایم را می زند. البته این کار خداست. اما او همه چیزش بویژه فیزیکش به من رفته و گمان می کنم او رکوردهایم را بزند. با این حال جوانان دیگر هستند در کشورمان و من امیدوارم که یک ایرانی رکوردهایم را بزند. در این چند سال نامهای زیادی آمده اند. همه می گفتند فلانی رضازاده می شود، اما پایدار نبوده اند و از دور خارج شده اند. من خودم آرزو داشتم در المپیک سیدنی با «آندری چمرکین» قهرمان المپیک، «رونی ولر» دارنده سه مدال المپیک (طلا، نقره و برنز) عکس بیندازم. عکسهای آنها را در اتاق خانه مان می زدم. آرزو می کردم مثل آنها شوم، اما در المپیک سیدنی من وسط ایستادم و آنها کنار من و من طلا گرفتم. وقتی تمام شد و رفتیم کنفرانس مطبوعاتی از آنها خواستم با من عکس بگیرند. در حالی که من مدال طلا بر گردنم بود، ولی متأسفانه در کشور ما جوانانی که می خواهند رضازاده بشوند سریع محو می شوند.

▪ حسین رضازاده به اندازه ای برای دکتر «تاماش آیان» رئیس فدراسیون بین المللی وزنه برداری اهمیت دارد که از او برای توزیع جوایز دسته فوق سنگین بازیهای المپیک پکن دعوت کرده. اما این دعوت احتمالاً چیزی جز افسوس را برای رضازاده به همراه نخواهد داشت.

ـ چرا که افسوس ندارد. من پارسال هم مدالها را اهدا کردم و افسوس خوردم. به قولی مدال خودم را به گردن آنها می اندازم. چرا افسوس ندارد.

▪ خوب پس از کسب مدال طلای المپیک قصد کناره گیری از ورزش را داشتی؟

ـ نه. چنین تصمیمی نداشتم. من می خواستم تا المپیک ۲۰۱۲ لندن باشم. اگر در پکن مدال می گرفتم، می ماندم.

▪ خانواده ات با این تصمیم چگونه کنار آمدند؟ چگونه با آنها در میان گذاشتی؟

ـ خیلی سخت بود. مادرم و همسرم برایشان سخت بود. آنها پس از شنیدن خبر می گفتند کناره گیری نکن. برو پکن شاید نظر خدا عوض شد. اما با این حال من تصمیمم را گرفته بودم. اولین نفر به همسرم گفتم. به مادرم چیزی نگفتم. چون حساس تر بود. بعد هم آخرین نفر به مادرم گفتم.

▪ رضازاده تنها ورزشکار ایرانی است که مراسم ازدواج او از تلویزیون ایران پخش شد. از او می پرسیم ایده ناب ازدواجت در کنار خانه خدا از چه کسی بود؟

ـ ما اصلاً قرار نبود آنجا ازدواج کنیم. من تنها رفته بودم مکه و قرار بود ۲۹ بهمن ۱۳۸۱ در روز عید غدیر خم در اردبیل ازدواج کنم. اما از دفتر آقا تماس گرفتند که باید بروم حج، عروسی را عقب انداختیم برای اسفند ماه. اما وقتی آن جا صحبت شد، از دفتر آقا هماهنگی کردند که در همان روز ۲۹ بهمن، ما در کنار خانه خدا ازدواج کنیم. تصور می کنم اینها همه اش کار خداست.

▪ شیرین تر و غرورانگیزتر از قهرمانیهای رکورددار دسته فوق سنگین جهان و المپیک زمانی بود که رضازاده با غرشی خاص نام مقدس حضرت فاطمه(س) و حضرت ابوالفضل(ع) را بر زبان می آورد. این غرشها خودآگاه بود یا ناخود آگاه و چه میزان بر عملکردت تأثیر می گذاشت؟

ـ ورزش وزنه برداری یک رشته پهلوانی است که نام خدا و ائمه اطهار(ع) در آن جاری است. در مسابقه ها هم انرژی خاصی به من می داد. اولین بار که زیاد مطرح شد در المپیک سیدنی بود که صدا از تلویزیون پخش نمی شد. در بازیهای آسیایی دوحه و المپیک آتن من را رضازاده صدا نمی کردند، می گفتند «مستر ابوالفضل»! حال باید کارشناسان بگویند چه میزان باید هزینه می کردیم تا نام این عزیزان را از این رسانه ها پخش می کردیم.

▪ از این پس برنامه ات چیست؟ چه کاری می خواهی انجام بدهی؟

ـ فعلاً من در خدمت حاج آقا افشارزاده هستم.

▪ قبلاً دوست داشتی رئیس فدراسیون وزنه برداری بشوی. الآن چه طور؟

ـ فعلاً کنار حاج آقا یاد می گیریم. اگر حاج آقا بالاتر برود، من هم رئیس فدراسیون می شوم.

▪ حضورت در کارهای آموزشی و اینکه چه قدر حاضری وقتت را صرف آموزش رضازاده ها کنی؟

ـ من از هم اکنون حاضرم. به افشارزاده هم اعلام آمادگی کرده ام. ما جوانان خوب و با استعدادی داریم و پس از المپیک پکن برای این کار برنامه ریزی می کنیم.

▪ و آخرین سؤال اینکه کنار رفتن در این شرایط سخت تر است، یا این که المپیک می رفتی و مدال نمی گرفتی؟

ـ ورزش به نظر من برد و باخت دارد. این دو موضوع جداگانه اند. ورزشکاران بزرگ برده اند و باخته اند. این اتفاق هم که برای من افتاد یک تقدیر الهی است.



همچنین مشاهده کنید