یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شوخی در اسلام


شوخی در اسلام

مزاح و مداعبه در زبان عربی و شوخی در زبان فارسی نوعی رفتار اجتماعی است که موجب سرور و شادی انسان می شود

مزاح و مداعبه در زبان عربی و شوخی در زبان فارسی نوعی رفتار اجتماعی است که موجب سرور و شادی انسان می شود. از آن جایی که شادی و سرور برای انسان مطلوب است و آثار و برکات بسیاری دربردارد، توجه به اسباب سرور و شادی از جمله شوخی نیز مطلوب است، هرچند که در اسلام، آنچه پسندیده است حفظ تعادل و اعتدال بویژه در رفتار است تا به دور از هرگونه افراط و تفریط، شرایط بگونه ای در آید که ضمن بهره مندی مثبت ازهرگونه ظلم و ستم جلوگیری شود؛ زیرا افراط در شادی به شکل فرح و خوشحالی مستانه افزون بر آسیب روحی و روانی به شخص، به دیگران نیز آسیب وارد می سازد.

نویسنده دراین مطلب با مراجعه به آموز ه های وحیانی اسلام بر آن است تا الگوهای رفتاری اسلامی را در مساله شادی و شوخی تبیین کند.

● سرور و شادی سعادتمندان

سعادت و خوشبختی، همه مطلوب انسان است ورسیدن به آن را فوز عظیم و رستگاری و فلاح بزرگ بر می شمارد. از این رو هر کسی بر آن است تا خوشبختی را به عنوان نه تنها یک فضیلت بلکه یک هدف غایی و متعالی به دست آورد. مولفه های سعادت را در آسایش و آرامش پایدار و ماندگار می بیند و با آنکه می داند در دنیا چنین امکان و ظرفیتی نیست تا به خوشبختی پایدار و ماندگار برسد، اما همان پایداری و ماندگاری نسبی اش را نیز غنیمت می داند. تمام تلاش های انسان ها در زندگی، به هدف رسیدن به آن سامان می یابد.

در این میان مومنان به سبب فلسفه ویژه و هستی شناختی خاص خود، هرچند که سعادت درسایه عدالت را در دنیا مطلوب می دانند (حدید، آیه ۲۵ و آیات دیگر)، اما سعادت همیشگی و ماندگار را در آخرت می جویند و بر آن هستند تا به هر وسیله و ابزاری آن را به دست آورد.

از این رو در شرایطی که امکان رسیدن به سعادت اخروی جز با ایثار و گذشت از سعادت دنیوی، شدنی نیست، سعادت ابدی را بر سعادت ناپایدار دنیوی ترجیح می دهند. پس برای کسب سعادت اخروی که در آن خوفی از آینده و حزنی برگذشته نیست و همه چیز درآن فراهم است و در آسایش و آرامش مطلق به سر خواهند برد، جان و مال را در طبق اخلاص می گذارند و آن را به پیشگاه سعادت اخروی و ابدی تقدیم می دارند. (بقره، آیات ۶۲، ۱۱۲، ۲۶۲، ۲۷۴ و ۲۷۷؛ آل عمران، آیه ۱۷۰ و آیات دیگر)

انسان سعادتمند به سبب آسایش و آرامشی که دراختیار دارد، درون خود شاد و مسرور است. لذا از مهمترین ویژگی های اهل بهشت- این سعادتمندان ابدی- سرور و شادی است، بگونه ای که سرور شادی باطنی و قلبی آنان در چهره های بشاش و شاد ایشان به خوبی نمایان می شود. (توبه، آیه ۱۱۱، آل عمران، آیات ۱۶۹ تا ۱۷۱؛ انسان، آیات ۱۰و ۱۱) اینان در روز قیامت پیش از ورود به بهشت هنگامی که کارنامه قبولی را در دست راست می گیرند، چنان خوشحال و مسرور هستند که گویی می خواهند بال در آورند و پرواز کنند.حالت خوش ایشان چنان است که وقتی به سوی خویشان بازمی گردند نور چهره های بشاش آنان بهشت را روشن می کند و منافقون درتاریکی به خواهش و گدایی انوارشان می آیند. (انشقاق، آیات ۷تا ۹؛ حدید، آیه ۱۳).

بنابراین، اهل سعادت، اهل سرور و شادی هستند؛ چون هیچ غم و غصه ای ندارند و همه چیز از وسایل سعادت یعنی آسایش و آرامش فراهم است و در امنیت کامل و پایدار و ماندگار روزگار خوش خویش را می گذرانند.

● شادی به دور از افراط

براساس آموزه های اسلامی، شادی خوب و پسندیده است؛ اما شادی همواره باید مانند هر عمل و رفتار اجتماعی به دور از افراط و تفریط باشد؛ چرا که افراط در رفتارهای اجتماعی تأثیرات زیانبار و منفی بر شخص و جامعه به جا می گذارد. از این رو خداوند در آیه ۷۵ سوره غافر (مومن) سرور به حق و به دور از افراط را امری مقبول و پسندیده معرفی می کند. خداوند در این آیه با مقید کردن «فرح» به «بغیرالحق» بر آن است تا شکل افراطی شادی و سرور را نقد کرده و آن را مطلوب نشمارد؛ چرا که «فرح» و شادمانی گاهی به حق است و مورد ستایش، و گاهی باطل است و مورد سرزنش. (مجمع البیان، ج ۷-۸، ص ۸۲۸)

به سخن دیگر، واژه فرح نوع رفتاری است که شخص هنگام سرور بروز می دهد که می تواند به حق و یا ناحق یعنی همراه اعتدال و به دور از افراط و باطل یا همراه با باطل و افراطی باشد. خداوند رفتارهای افراطی را به عنوان باطل معرفی کرده و آن را ناپسند و مذموم دانسته است.

شادی و اندوه در انسان ها تحت تأثیر عوامل بیرونی و درونی رخ می دهد. در این میان آسایش و رفاه یا فقدان آن نقش تعیین کننده ای در ایجاد شادی و اندوه در انسان ایفا می کند. بسیاری از مردم تحت تأثیر وضعیت آسایشی خود، به آرامش می رسند یا آرامش خود را از دست می دهند. خداوند در آیات ۹ و ۱۰ سوره هود و نیز آیه ۴۸ سوره شوری به تغییر پذیری احوال روحی و روانی انسان از جهت نومیدی و شادمانی، با کمترین سختی و رفاه توجه می دهد و ضمن بیان این حالت انسانی به نقد آن می پردازد.

از این آیات به دست می آید که انسان ها خواسته و ناخواسته تحت تأثیر وضعیت آسایشی و رفاهی خود قرار می گیرند و شادی و اندوه متأثر از آن وضعیت، در آدمی ایجاد می شود. هر چند که انسان ها نباید ارتباط این چنین قوی و استوار میان آسایش و آرامش برقرار کنند؛ چرا که آسایش و رفاه در دنیا مسئله ای است که نمی توان آن را با آرامش پیوند زد.

به سخن دیگر، از نظر قرآن آرامش تنها در سایه سار آسایش و رفاه پدید نمی آید که انسان ها پیوند استواری میان آرامش و آسایش زده اند و هرگاه وضعیت آسایشی ایشان تغییر کرد وضعیت آرامشی آنان تغییر کند؛ چرا که می توان آرامش را در نداری و فقدان آسایش و رفاه نیز به دست آورد؛ چنانکه آسایش همیشه به معنای تحقق آرامش نیست؛ چه بسا انسان های مرفهی که از آرامشی برخوردار نیستند یا انسان های فقیری که در آرامش کامل زندگی می کنند. پس نمی بایست در تحلیل مسئله آرامش به متغیر آسایش توجه بسیار کرد و آن را از عوامل کلیدی آرامش برشمرد که مسئله ای نادرست است. جالب این است که این افراد باچنین تحلیل نادرست و ارتباط استوار میان آسایش و آرامش، سفارش هایی مطرح می کنند و به جامعه و انسان ها می قبولانند که برای رسیدن به آرامش می بایست به رفاه رسید که در حقیقت نشانی غلط دادن است.

خداوند در بیان علت پرهیز از هرگونه شادی و سرور افراطی یعنی فرح باطل به آثار خروج از اعتدال و گرایش به افراط اشاره می کند و می فرماید که اینگونه رفتارهای نامناسب موجب غفلت از خدا (غافر، آیات ۷۳ تا ۷۵)، گمراهی (همان)، شرک (همان) و هلاکت در دنیا و آخرت (قصص، آیه ۲۸) می شود. از این رو ضمن ناپسند شمردن افراط درشادی و فرح باطل (لقمان، آیه ۱۸؛ اسراء، آیات ۳۷ و ۳۸) از اینگونه رفتارهای سرخوشانه و مستانه نهی می کند (انفال، آیات ۴۷ و ۴۸؛ لقمان، آیات ۱۷و ۱۸) و برای افراط بدکاران درشادی و خوشحالی، کیفر دوزخ را وعده می دهد. (غافر، آیات ۷۲ تا ۷۶؛ انشقاق، آیات ۱۰تا ۱۳)

● شادی و شوخی در اسلام

انسان ها هنگام شادی شوخی می کنند و همچنین برای اینکه سرور و شادی را در دیگران و جمع ایجاد کنند یا بیفزایند از شوخی بهره می گیرند.

در فرهنگ معین برای شوخی معانی چندی بیان شده که از جمله می توان به معنای ۱. گستاخی، بی شرمی۲.- خوشی، عشرت. ۳- مزاح، هزل درمقابل جدی اشاره کرد. در فرهنگ عامیانه، شوخی خرکی کنایه از شوخی دور از ادب و نزاکت است. وقتی می گوییم که با کسی شوخی داشتیم به معنای این است که الف- با او صمیمی هستیم، ب-یا این که سر به سر او گذاشتیم.

البته در ادبیات کهن فارسی، شوخ به معنای چرک نیز آمده است. شوخ به رخ کشیدن، یعنی دلاک چرک را از تن درگرمابه بیرون کشد و به رخ طرف بکشد که هم نشانه آن است که کاربلد است و هم این که طرف مدتی است که تن به آب گرمابه نسپرده و از حمام و شست و شو و گرمابه گریزان است. در فرهنگ دهخدا آمده است: شوخ:چرک (فرهنگ جهانگیری). شوخ:چرک جامه که به تازی آن را وسخ گویند... گاه شوخ در معنی مطلق چرک و پلیدی به کار می رود.

مداعبه و مزاح کردن درزبان عربی، به معنای شوخی کردن است. هزل نوع افراطی شوخی و مزاح است که در بسیاری از موارد همراه با بی ادبی است؛ چنانکه مداعبه نیز بیشتر، رفتاری است تا کلامی؛ همچنین مزاح بیشتر با کلام انجام می گیرد تا با رفتار.

شوخی در اسلام جایز دانسته شده و حتی بابی در کتب روایی ما به آن اختصاص یافته است (شیخ حر عاملی، ج ۱۲، وسائل الشیعه ، ص ۱۱۲، باب استحباب مزاح و ضحک)؛ زیرا شوخی یا ریشه درسرور باطنی فرد قراردارد که می خواهد به جمع منتقل کند یا اینکه برای تغییر ذائقه جمع صورت می گیرد تا از حالت جدی خارج شده یا از اندوه و غمی رهایی یابند. بنابر این، شوخی را نمی توان از مصادیق لهو و لعب باطل برشمرد، مگر اینکه از حالت اعتدال خارج شود و از هدف حکمیانه ای چون ایجاد شادی و سرور درجمع به ابتذال و غیبت و تمسخر کشیده شود. در این صورت است که به عنوان لهو، مذموم و ناپسند خواهد بود.

امیرمومنان علی (ع) شوخی کردن را عامل ایجاد سرور دربرادر ایمانی می داند که دچار اندوهی است که می توان با شوخی او را از آن حالت خارج کرد. آن حضرت (ص) در این باره به سیره عملی پیامبر(ص) اشاره می کند و می فرماید: کان رسول الله (ص) لیسر الرجل من اصحابه اذا راه مغموما بالمداعبه و کان یقول: ان الله یبغض المعبس فی وجه اخوانه؛ هرگاه رسول اکرم یکی از اصحاب خود را غمگین می دیدند، با شوخی، او را خوشحال می کردند و می فرمودند: خداوند، کسی را که با برادران (دینی)اش با ترشرویی و چهره عبوس روبرو شود، دشمن می دارد. (رسائل شهید ثانی، ص ۳۲۶)

از آنجایی که سرور، امری مطلوب و پسندیده و از صفات بهشتیان است و بیانگر آرامش روحی و روانی می باشد، از نظر اسلام عواملی که در ایجاد آن نقش داشته باشد نیز مطلوب دانسته شده است. از این رو در روایات، شوخی در جمع به دور از هرگونه افراط و دشنام و ناسزا و تمسخر به عنوان امری محبوب الهی دانسته شده و شوخی کننده به عنوان محبوب خداوند معرفی گشته است. امام باقر(ع) می فرماید: ان الله عزوجل یحب المداعب فی الجماعه بلا رفث؛ خداوند عزوجل دوست دارد کسی را که در میان جمع شوخی کند به شرط آنکه ناسزا نگوید. (کافی، ج ۲، ص ۳۶۶، ح ۴)

از آنجایی که هر چیزی که محبوب خداوند است، محبوب حبیب خداوند یعنی حضرت محمد مصطفی(ص) است، آن حضرت(ص) اهل شوخی و مزاح بود. رسول اکرم(ص) می فرماید: انی أمزح و لا أقول الا حقا؛ من شوخی می کنم، اما جز حق نمی گویم. (شرح نهج البلاغه، ج ۶، ص ۰۳۳)

در سیره رسول اکرم(ص) است که ایشان با دیگران شوخی می کرد از جمله آمده است که: پیرزنی نزد پیامبر آمد. حضرت به او فرمودند: پیر به بهشت نمی رود. پیرزن گریست. حضرت فرمودند: تو در آن روز پیر نخواهی بود. خدای متعال می فرماید: «ما آنان را آفرینش نوینی بخشیدیم و همه را دوشیزه قرار دادیم». (تنبیه الخواطر، ج ۱، ص ۲۱۱)

امام کاظم(ع) نیز در بیان سیره عملی پیامبر(ص) نمونه ای از شوخی آن حضرت(ص) را گزارش می کند و می فرماید: بادیه نشینی بود که نزد رسول خدا می آمد و برای آن حضرت هدیه می آورد و همان جا می گفت: پول هدیه ما را بده و رسول خدا می خندیدند. آن حضرت هرگاه اندوهگین می شدند، می فرمودند: آن بادیه نشین چه شد؟ کاش نزد ما می آمد. (کافی، ج ۲، ص ۳۶۶، ح ۱)

چنانکه گفته شد سرور از صفات بهشتی ها و مومنان است. اهل ایمان نیز سرور خویش را در اشکال گوناگون به نمایش می گذارند که از جمله آنها شوخی است. امام صادق(ع) در بیان صفات مؤمن می فرمایند: هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه در او «دعابه» باشد. راوی سؤال کرد دعابه چیست؟ حضرت فرمودند: «مزاح» (کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۴۶۶)

از صفات مؤمن بلکه از مهم ترین و اصلی ترین صفات اهل ایمان، خوشرفتاری و حسن خلق است که جلوه های بسیاری دارد که از آن جمله شوخی با دوستان است. یونس شیبانی از امام صادق(ع) نقل کرده است که آن حضرت(ع) از او پرسید: چگونه است شوخی و مزاح کردن شما با دیگران؟

گفتم: اندک است.

حضرت(ع) با لحنی عتاب آمیز فرمود: چرا با دیگران مزاح و شوخی ندارید؟! شوخی و مزاح، بخشی از خوشرفتاری و حسن خلق است.

آن حضرت(ع) در ادامه به سیره عملی پیامبر(ص) اشاره کرده و فرمودند: پیامبر(ص) هم با افراد شوخی می کرد و می خواست که آنها را شادمان کند. (وسایل الشیعه، ج۲۱، ص ۴۱۱، حدیث ۱۵۷۹۴ و سنن النبی، علامه طباطبایی، ص۰۶)

با نگاهی به نمونه هایی که از مزاح ها و رفتارهای لطیفه آمیز حضرت رسول(ص) روایت شده، می توان به روشنی دریافت که آن حضرت(ص) درعین حالی که خوش اخلاق و گشاده رو و بذله گو بودند، هرگز از مرز حق فراتر نمی رفتند و شوخی های حضرت باطل و لغو و ناروا نبود.

چنانکه فرمودند: من مزاح می کنم ولی جز حق نمی گویم (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۶۱، ص ۷۱۱)

● آداب، شرایط و آثار شوخی

اعتدال در اسلام بسیار سفارش شده است؛ چرا که نظام هستی و جامعه بر اعتدال نهاده شده و هرگونه افراط و تفریط به معنای خروج از اعتدال و ظلم معرفی شده است. لذا نباید انسان همیشه در کارهای حتی خوب و سرورانگیزی چون شوخی افراط کند. شوخی اندازه ای دارد که اگر از حد بگذرد دل را می میراند و خستگی و دلمردگی را به دنبال می آورد.

احکام اسلامی نیز شوخی بردار نیست؛ به این معنا که می بایست همه آنها را مراعات کرد و از حد اعتدال خارج نشد. اگر شوخی از حد بگذرد همانند هر امر لهو و لعب و لغوی می شود که پسندیده عقل نیست و شریعت نیز آن را برنمی تابد و مجوزی برای آن صادر نمی کند. همان طوری که استراحت و کار و عبادت به میزان متعادل خوب است؛ افراط در هرکاری حتی عبادت خاص مانند نماز می تواند دلسردکننده روح و روان آدمی باشد؛ از این رو در آیات قرآنی بر ذکر به دوام تأکیدشده که بازدارنده غفلت است نه برنماز دایمی که خود شکلی از اشکال عبادت و ذکر است.

از این رو حضرت علی(ع) به فرزندش می فرماید: فرد با ایمان کسی است که شبانه روز خود را در سه وقت قرارداده باشد، بخشی از آن را به معنویات بپردازد و با پروردگارش مناجات کند، قسمتی را برای معاش و امورات دنیا بگذارد و قسمتی را اختصاص به لذت های حلال و مشروع بدهد. (نجفی خمینی، تفسیر آسان، ج۸، ص۰۷، چاپ انتشارات اسلامی؛ میزان الحکمه، ج۰۱، ص۶۳۷-۰۸۳)

جالب اینکه در حدیث دیگری این جمله اضافه شده که این سرگرمی و تفریح سالم کمکی است برای سایر برنامه ها. اما مهم این است که این تفریح و سرگرمی باید سالم باشد وگرنه مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد. چه بسیار تفریحات ناسالمی که روح و اعصاب انسان را چنان می کوبد که قدرت کار و فعالیت را تا مدتی از او می گیرد.

امام علی(ع) در بیان زیاده روی و افراط در شوخی کردن به تأثیرات اجتماعی آن اشاره می کند و می فرماید: کثره المزاح تذهب البهاء و توجب الشحناء؛ شوخی زیاد ارج و احترام را می برد و موجب دشمنی می شود. (غررالحکم، ج۴، ص۷۹۵، ح۷۱۲۶)

امیرمؤمنان علی(ع) همچنین در سخنی دیگر از تأثیرات زیاده روی و افراط در شوخی به ایجاد جهالت و نادانی توجه می دهد و می فرماید: من کثر مزاحه استجهل؛ هر کس زیاد شوخی کند، نادان شمرده می شود. (غررالحکم، ج۵، ص۳۸۱، ح۷۸۸۳)

در شوخی کردن باید مواظب باشید که دیگران تفسیر نادرستی از آن نداشته باشند و موجبات دردسر را فراهم نیاورد. امام علی(ع) به شوخی کنندگان هشدار می دهد که مراقب این مسئله باشند؛ چرا که به سادگی ممکن است از شوخی به جدی افتد و محیط از حالت عادی خارج شود. آن حضرت(ع) می فرماید: رب هزل عادجدا؛ چه بسا شوخی ای که جدی می شود. (تحف العقول، ص۵۸)

امام صادق(ع) با توجه به شخصیت مخاطب و موقعیت اجتماعی و مکانی سفارش می کند که بعضی اوقات باید از مزاح پرهیز کرد؛ در حقیقت هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. آن حضرت می فرماید: اذا احببت رجلا فلا تمازحه ولا تماره؛ هر گاه کسی را دوست داشتی، با او نه شوخی کن نه مجادله. (کافی، ج۲، ص۶۶، ح۹)

اینکه امام موسی کاظم(ع) برخلاف روایاتی که می گوید شوخی کردن از صفات مؤمن است، از شوخی پرهیز می دهد به سبب این است که مبادا شخص، گرفتار عادت زیاده روی در شوخی شود و به باطل گرایش یابد. از این رو می فرماید: ایاک و المزاح فانه یذهب بنور ایمانک؛ از شوخی (بی مورد) بپرهیز، زیرا که شوخی، نور ایمان تو را می برد. (بحارالانوار، ج۸۷، ص۱۲۳)

در حقیقت شوخی های بی مورد و نسنجیدن موقعیت مکانی و مقامی و یا زیاده روی در این امر یا گرایش به شوخی های باطل و نارواست که باعث می شود شوخی کردن امری مذموم شمرده می شود. بر همین اساس امام حسن عسکری نیز می فرماید: لاتمار فیذهب بهاوک و لاتمازح فیجترا علیک؛ جدال مکن که ارزشت می رود و شوخی مکن که بر تو دلیر شوند. (تحف العقول، ص۶۸۴)

برخی از رفتارها حتی به شکل سخن موجب می شود تا آدمی از مسیر درست زندگی خارج شود. از آن جایی که راستی و صداقت کلید هر خیر و دروغ کلید هر شری است؛ پیامبر(ص) از دروغ حتی به شوخی پرهیز می دهد و می فرماید: انا زعیم ببیت فی ربض الجنه و بیت فی وسط الجنه و بیت فی اعلی الجنه ، لمن ترک المراء و ان کان محقا و لمن ترک الکذب و ان کان هازلا و لمن حسن خلقه؛ من برای کسی که بگو مگو را رها کند، هر چند حق با او باشد و برای کسی که دروغ گفتن را اگر چه به شوخی باشد، ترک گوید و برای کسی که اخلاقش را نیکو گرداند، خانه ای در حومه بهشت و خانه ای در مرکز بهشت و خانه ای در بالای بهشت ضمانت می کنم. (خصال، ص۱۴۴، ح۰۷۱)

در شوخی کردن باید از اموری چون تمسخر دیگران، بیان سخنان یاوه و غیبت و جدال و افترا پرهیز کرد. تمسخر دیگران همانند دروغ به هر دلیلی جایز نیست حتی اگر به قصد شوخی و ادخال سرور در دل برادران ایمانی باشد.

جوک و لطیفه گویی یا لطیفه سازی درباره اقوام و قبایل مسلمان جایز نیست و از گناهان است و نمی توان به صرف شوخی و مزاح کردن، چنین جوکهائی را رد و بدل کرد. و به صرف ادخال سرور یا شادکردن دیگران، مجوزی برای گناه درست کرد.

اگر همه شرایط و آداب شوخی کردن مراعات شود می توان امید داشت که شوخی به عنوان یک امر مثبت و سازنده اجتماعی دارای کارکردهای هنجاری در جامعه باشد و زمینه را برای ایجاد یا بروز آرامش روحی و روانی فراهم سازد.

مرتضی مردانی



همچنین مشاهده کنید