پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

گادامر و دیالوگ های افلاطون


گادامر و دیالوگ های افلاطون

هانس گئورگ گادامر فیلسوف آلمانی در ماربورگ زاده و در برسلاو بزرگ شد.
زندگی دانشگاهی او بازتابی از مهمترین جنبش های فلسفی آلمان در سده بیستم است. هنگامی که از۱۹۱۸ تا۱۹۲۲ در …

هانس گئورگ گادامر فیلسوف آلمانی در ماربورگ زاده و در برسلاو بزرگ شد.

زندگی دانشگاهی او بازتابی از مهمترین جنبش های فلسفی آلمان در سده بیستم است. هنگامی که از۱۹۱۸ تا۱۹۲۲ در ماربورگ فلسفه می خواند، به نوکانتیها برخورد و رساله دکترایش را زیر نظر نیکولای هارتمان و پاول ناتورپ در۱۹۲۲ به پایان برد. عنوان رساله پایان نامه اش “ذات لذت و دیالوگ در افلاطون” بود.

در۱۹۲۳ برای اینکه تحت تعلیم ادموند هوسرل و مارتین هایدگر پدیدار شناسی بخواند راهی جزامبورگ شد، و در۱۹۲۴ به دنبال هایدگر به ماربورگ رفت. در۱۹۲۹ دو سال پس از انتشار آرای هایدگر در زمینه پدیدارشناسی وجودی در هستی و زمان، صلاحیت تدریس در دانشگاه پیدا کرد و به پیشنهاد وی استادیار شد.

گادامر یک بار گفته بود که هرچیزی را مدیون هایدگر است که تاثیری عظیم بر او گذاشت. رهیافت هرمنوتیکی هایدگر و این اندیشه اش که فلسفه از زمینه های تاریخی و هنری جدایی ناپذیر است اساس فلسفه گادامر را تشکیل می دهد.

هنگامی که در دانشگاه ماربورگ به سر می برد، به خواندن فیلولوژی کلاسیک (یونانی و لاتین) پرداخت و در۱۹۲۷ در امتحانات دولتی در این رشته موفق شد. رساله های دکتری و استادیاری او هر دو درباره افلاطون بود. رساله اخیر تحت عنوان اخلاق دیالکتیکی افلاطون در۱۹۳۱ انتشار یافت.

در۱۹۳۷ گادامر به عنوان استاد فلسفه در ماربورگ برگزیده شد و در۱۹۳۹ برای تدریس فلسفه راهی دانشگاه لایپزیگ شد. در۱۹۴۵ ریاست دانشگاه لایپزیگ را برعهده گرفت. در۱۹۴۷ نیز تدریس در دانشگاه فرانکفورت را پذیرفت.

بعد همچنین در لایپزیک، فرانکفورت و هایدلبرگ درس داد، و در آنجا در۱۹۴۹ در مقام استاد کرسی فلسفه جانشین کارل یاسپرس شد. ولی پس از بازنشستگی در۱۹۶۸ نیز همچنان به تدریس در دانشگاه هایدلبرگ ادامه می داد و بخشی از سال را در آمریکا، بویژه در کالج باستن، درس می گفت.

در۱۹۵۲، گادامر و هلموت کوهن مجله فیلوزومنیشه رونت شاو را بنیاد نهادند که به سرعت یکی از مهمترین نشریات فلسفی آلمان شد. کتابهای حقیقت و روش و هستی و زمان مهمترین آثار در زمینه هرمنوتیک در قرن بیستم شناخته شدند. در دهه۱۹۶۰ ، گادامر درگیر مناظره ای پرحرارت با یورگن هابرماس و مکتب فرانکفورت درباره هرمنوتیک و نظریه انتقادی شد. در دهه۱۹۷۰ ، در حیطه های مرتبط با تدریس در آمریکا که دومین مرحله حرفه معلمی او بود، گادامر توانست سهمی را که در حقیقت و روش در فلسفه عملی به دست آورده بود، بیشتر بسط دهد، و به این مناسبت با آمریکایی ها متاثر از پراگماتیسم، مانند ریچارد رورتی، تماس برقرار کرد.

بعدها در دهه۱۹۸۰ ، مناظره ای را با ژاک دریدا بر سر هرمنوتیک و ساختار شکنی آغاز کرد.

“ هانس گورگ گادامر” پس از تمام فراز و فرودهای فکری- فلسفی و با پشت سرگذاشتن بیش ازیک سده، در۱۴ مارس سال۲۰۰۲ ، چشم از جهان فرو بست.

اندیشه گادامر با اندیشه یونانی بویژه افلاطون و ارسطو آغاز می شود. درگیری اولیه وی با افلاطون است به طوری که بیشتر جهت گیری های فلسفی تفکر وی از افلاطون است، گادامر تحت تاثیر معلمان نخستش مانند هارتمان و فرید لاندر، رویکردی را نسبت به افلاطون توسعه داد که ایده مربوط به هرگونه دکترین پنهان در اندیشه افلاطون را رد کرد، در عوض به ساختار خود دیالوگهای افلاطونی به عنوان کلیدی برای فهم فلسفه افلاطون می نگریست. از نظر گادامر تنها راه برای فهم افلاطون، کار از طریق متون افلاطونی و دیالوگ و دیالکتیک موجود در آن متن ها است.

حوزه های اصلی تفکر گادامر عبارتند از:

۱)بسط و گسترش هرمنوتیک فلسفی.

۲ )گفت گوگوی فلسفی و تحقیق در تاریخ فلسفه خاصه فلسفه های افلاطون و ارسطو و هگل و هایدگر.

۳ )ادبیات بویژه شعر و هنر.

۴)آنچه گادامر آن را فلسفه عملی یا کاربردی نام گذاشته است شامل مباحث سیاسی و اخلاقی است.

گلناز مقدم فر