شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

ضرغامیسم


ضرغامیسم

مروری بر رویکرد عزت الله ضرغامی در رسانه ملی

عزت الله ضرغامی را به آسانی نمی توان شناخت، دست کم به جرات می توان گفت اگر کسی مدعی شود او و افکارش را می شناسد در مسیر اغراق افتاده است. رئیس سازمان صدا و سیما که حالا برای یک دوره پنج ساله دیگر بر مسند ریاست رسانه ملی تکیه زده کارنامه یی آنچنان پرپیچ و تاب دارد که هاله یی از ابهام را فراگرد او قرار داده است. او را بیراه نیست اگر برای خود «طریقی و مسلکی» بدانیم؛ مسلکی با نام «ضرغامیسم».

مسلک مردی که در دوران جوانی و دانشجویی اش دوست کسانی چون سعید حجاریان و عباس عبدی بوده اما در دوران میانسالی دست به پخش اعترافات دوست دیرین خود- حجاریان- می زند. مسلک مردی که امید می رفت دوران نه چندان مطلوب سلف خود را جبران کند اما عجیب که این گونه نشد و عجب که انتقاد برانگیز تر نیز شد. ضرغامی فارغ التحصیل رشته مهندسی عمران از دانشگاه صنعتی امیرکبیر است و مانند بسیاری از مدیران جمهوری اسلامی فوق لیسانس رشته مدیریت را همزمان با کار اداری اش گذرانده است. او زاده دزفول است و بزرگ شده نازی آباد؛ اما نه از آن نازی آبادی ها که در سال های اصلاحات مغز تئوریک این جریان سیاسی شدند بلکه یک نازی آبادی راستگرا.

● تمام قد برای دفاع از دولت

چه کسی باور می کرد روزی فرا برسد که علی لاریجانی رئیس سابق سازمان صدا و سیما که منتقدان سازمان تحت امر، او را «سیمای لاریجانی» می خواندند و دو صد خرده بر او می گرفتند، ناچار شود زمانی در کسوت ریاست مجلس در قامت یک منتقد از صدا و سیمایی برآید که حالا پنج سال است تحت هدایت عزت الله ضرغامی است؟، به راستی اگر بگوییم هیچ کس، بیراه نگفته ایم.

حتی بدبین ترین ناظران سیاسی هم چنین چیزی را به مخیله راه نمی دادند. آنچنان که هیچ کس اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم را حتی در ذهن هم نمی دید.

اکنون اما چنین شده است. عزت الله ضرغامی طریقی را پیموده که علی لاریجانی هم ناگزیر از انتقاد از او شده است و به صف منتقدان رسانه ملی پیوسته.

باید تکرار کرد که عزت الله ضرغامی را به آسانی نمی توان شناخت. او کسی است که در سیمایش کسانی برآمدند که یک شبه به چهره یی خبرساز و جنجالی بدل شدند و باب ممنوع التصویری را گشودند. او همانی است که بسیاری در ماه های اول ریاستش بر صدا و سیما باور داشتند رسانه ملی دستخوش تغییر و تحولات گسترده می شود. او مدیری است که گفته می شد جنس رسانه را خوب می شناسد و البته صاحب دیدگاه هایی است که می توانستند نظر تک تک مخاطبان را برآورده سازند. ضرغامی کسی است که از منش اش این گونه برمی آمد که هنرمندان صاحب نام کشور را زیر چتر حمایت قرار خواهد داد.

از سوی دیگر اما رئیس سازمان صدا و سیما برخلاف آنچه در باورها بود کسی شد که رسانه ملی را به رسانه یی دولتی تقلیل داد و هر چه خواست در حمایت از دولت محمود احمدی نژاد گفت. خبر ۳۰/۲۰ بارزترین نمونه یی است که می توان برای چهره یکجانبه نگر صدا و سیما مثال زد و این البته نه تنها مربوط به ایام نزدیک پیش و پس از انتخابات بلکه به سال های قبل تر نیز بازمی گردد.

عمر ریاست عزت الله ضرغامی و محمود احمدی نژاد در دو جایگاه شناخته شده و تاثیرگذار- ریاست صداوسیما و ریاست جمهوری - چندان با هم اختلاف ندارد و چیزی قریب به یک سال است. ضرغامی دوران اصلاحات اما با ضرغامی دوران مهرورزی تفاوت بسیار دارد، چه او مهرورزی را به دولت نهم و حالا دیگر دولت دهم خلاصه کرد و با سایرین طریق بی مهری در پیش گرفت. ضرغامی انگار با اصلاح طلبان نشستن حتی در زمانی کوتاه را چندان خوش نمی داشت و بی صبرانه منتظر بود دولت اصولگرایی بر سر کار آید که او نیز تعلقات عقیدتی و سیاسی خود را بازیابی کند.

این گونه بوده که او امروز خود تبدیل به مکتبی شده است که می توان آن را «ضرغامیسم» نامید چرا که در زمانه انتقادهای پرشمار به دولت اصولگرا که از قضا بیشتر از جانب اصولگرایان مطرح می شود، در صف هواداران دولت قرار گرفته و سبب شده اصل بی طرفی رسانه ملی و ملی بودن واقعی آن تا حدود بسیاری زیر سوال برود و این در حالی است که دولت محمود احمدی نژاد تنها آرای طیف مشخصی از مردم را نمایندگی می کند و نه همه آنها را. ضرغامی در مسند هدایت رسانه یی است که اگر برنامه هایش تحلیل محتوا شوند جز بر خوشایند دولت، بر چیز دیگری دلالت ندارند.

● مشق سیاست به شیوه ضرغامی

او شاید اندک اندک مشق سیاست می کند و این ممکن است به این سبب باشد که رئیس دولت را بر خود سرلوحه انگاشته است؛ رئیسی که از شهرداری به شهریاری رسید. از این هم اگر بگذریم ضرغامی سلف خود علی لاریجانی را پیش رو دارد که از ریاست سازمان به ریاست پارلمان رسیده است. مشق آقای رئیس از این رهگذر شاید بیهوده و بی دلیل نباشد چرا که ضرغامی نه حتی یک روز فیلمساز بوده و نه حتی در هنر دستی داشته است که بتوان به اتکای آن ریاست سازمانی را در ارتباط مستقیم با هنر به او واگذار کرد. ضرغامی روزگاری نه چندان دور «سردار» بوده است، در دوران جنگ عضو سپاه پاسداران و پس از آن نیز مدتی در نیروی انتظامی. در دوران وزارت علی لاریجانی در وزارت ارشاد مشاور ارشد او و در دوران مصطفی میرسلیم به عنوان معاون امور مجلس و استان ها و بعد به عنوان معاون امور سینمایی وزارت ارشاد.

او چه بخواهد و چه نه، از فردای مناظره جنجال برانگیز محمود احمدی نژاد و میرحسین موسوی صاحب رسانه یی است که اکثر قریب به اتفاق مخاطبان با دیده یی سیاسی به آن می نگرند. پس اگر بگوییم او سودای مرتبه یی بلند تر و حتی شهریاری در سر دارد بیراه نگفته ایم. مناظره هایی که پس از آنها اتفاقات زیادی رخ داد و بارها قرار شد متهم شدگان غایب در آنها در مقام پاسخ در سیما حضور یابند که تاکنون چنین نشده است و با حرف های اخیر ضرغامی و خط و نشان هایش بعید هم به نظر می رسد هرگز چنین شود زیرا ضرغامی به میرحسین موسوی و مهدی کروبی درس دموکراسی داده است.

او طریق سیاست را عجیب طی کرده و می کند. هیچ کس نمی تواند به کسی بگوید تابع کدام مشی سیاسی هستی اما می توان از افراد پرسید مشی سیاسی شان را در کجا تبلیغ و ترویج می کنند و اینکه آیا هزینه کردن از اموال عمومی و بیت المال در مرام سیاسی کدام جریان پذیرفته است؟ عزت الله ضرغامی اینچنین است که باید مورد پرسش قرار گیرد که البته گرفته است.

از انتقاد مقام معظم رهبری از عملکرد صدا و سیما گرفته تا انتقادات تند مراجع عظام تقلید و نیز نقدهایی که بسیار پرشمار بر صدا و سیمای تحت مدیریت ضرغامی وارد می شود، همه و همه نشان از یک چیز دارند؛ عزت الله ضرغامی رسانه ملی را گاهی «میلی» اداره کرده است.

از سازمان تحت امر او گاهی مستند هسته یی برآمد که بزرگان نظام در ادوار گذشته را در ارتباط با پرونده هسته یی خائن و واداده معرفی کرد و گاهی نیز رادیویی همچون رادیوجوان که داد علما را درآورد. او در سیمایش هم فرزاد حسنی داشت و هم کامران نجف زاده گرچه از میان کسانی همچون این دو، دومی ها به مراتبی دست یافتند ناپیدا و اولی ها بعضاً به محاق رفتند. آقای ضرغامی هم تکذیب کرد هر دو را،

خلاصه آنکه ضرغامی اکنون به جایی رسیده است که برای سیاستمداران بلندآوازه نسخه سیاسی می پیچد و آنها را به درک و پذیرفتن قواعد بازی فرامی خواند، حال آنکه به وقت سربازی او، اینها سردار بوده اند، آن هم در میدان جوشان سیاست.

● انتظارات ناهمگون

سخن گفتن از عملکرد عزت الله ضرغامی باز هم کاری دشوار است. او چهره یی خاص در مشی و منش دارد. یک روز امامان جمعه به سازمان تحت امرش حمله می کنند که چرا برای سنگر نماز جمعه تبلیغ نمی شود و روز دیگر سیما آنقدر از اقدامات یک جناح خاص برنامه نشان می دهد که مخاطبان را خسته می کند. یک روز گفته می شود ضرغامی دیدگاهی جوان پسند دارد و یک روز آنقدر برنامه برای جوانان ساخته نمی شود که ریزش مخاطب در قشر جوان به اوج خود می رسد.

کار او در صدا و سیما به گونه یی بوده که روزی برخی شخصیت های دینی کشور با انتقاد از بی هویتی این سازمان، اعلام کردند صداوسیما با بودجه کلانی که به عنوان تنها رسانه ملی در اختیار دارد، پاسخگوی نیازهای فرهنگی، هنری، مذهبی، اقتصادی و سیاسی مردم نیست و روزی دیگر این سیل برنامه های مذهبی بود که سازمان را می برد.

اینها جملگی حکایت از مواضعی دوگانه و بسا چندگانه دارد. هر چه هست اما باید تاکید کرد که آقای رئیس بیشتر رسانه یی دولتی را سامان داده است تا ملی، اگرچه بارها از سوی دولتیان هم مورد انتقاد قرار گرفته است. غلامحسین الهام سخنگوی دولت نهم که حالا در دولت دهم کابینه محمود احمدی نژاد را به کلی رها کرده است روزی گفت تنها قدرت بی نظارت رسانه ملی است که نه مجلس بر آن نظارت دارد، نه دولت و نه پاسخگویی به رهبری دارد.

گاه گاهی برخی دیگر از چهره های شاخص دولتی نیز انتقاداتی به رسانه ضرغامی مطرح کرده اند. بارزترین نمونه اش انتقادات و البته تهدیدات بی سابقه علی آبادی رئیس سازمان تربیت بدنی نسبت به برنامه ورزشی ۹۰ بود که می رفت تا عادل فردوسی پور را برای همیشه ممنوع التصویر کند. بگذریم که فردوسی پور در یک شب با حمایتی چنان بی سابقه مواجه شد که هرگز فکرش را هم نمی کرد.

آقای ضرغامی در رهگذر تازه یی پای نهاده است. مدیر پرانتقادی که در مسیر حمایت از دولت هیچ گاه فروگذار نکرد اما گاهی صدای دولتیان را هم درآورد و البته شاید این به آن خاطر بود که مدیران ارشد و مدیران میانی بعضاً با هم هماهنگ نیستند.

بی پرده آنکه بسیاری معتقدند انتخابات ریاست جمهوری نهم تنها زمانی بوده است که صدا و سیما یکجانبه نگری را به کناری نهاد و بدون جانبداری امکان استفاده یکسان همه کاندیداهای ریاست جمهوری از رسانه ملی را فراهم کرد و این شاید به خاطر آن بود که ضرغامی می خواست سهمی در برآمدن یک دولت اصولگرا داشته باشد.

عزت الله ضرغامی بی شک برای خود طریقی شده است و شاید به زودی پیروانی هم بیابد. او سال های خوشی را برای دولتمردان اصولگرای معاصرش رقم زد و سال های تلخی را برای اصلاح طلبان.