جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اثر عراق


اثر عراق

نگاه مؤسسه Rand به نقش ایران در خاورمیانه بعد از جنگ عراق

پس از گذشت نزدیک به هفت سال از زمان حمله به عراق، اکنون خاورمیانه به منطقه ای در حال تغییر تبدیل شده است. صرف نظر از پیامدهای این جنگ، تداوم درگیری ها چشم اندازی استراتژیک را پیرامون این کشور شکل داده که احتمالاً در دهه های آینده اثرات آن بروز خواهد کرد.

تبعات گسترده جنگ عراق در منطقه بر روابط بین کشورها، تحرکات سیاسی و اجتماعی داخل آنها، ارزیابی تروریست ها و شبه نظامیان و تغییر در دیدگاه عمومی نسبت به اعتبار آمریکا، تأثیر گذار بوده است.

از سوی دیگر، سقوط صدام حسین موجب بر هم خوردن موازنه قدرت سنتی در منطقه شد. این دگرگونی که بیشتر اثرات روانی داشته است، برای اعراب سنّی مهم جلوه می کرد. تا قبل از شروع جنگ در عراق، این موازنه قدرت همواره شامل ایران و قدرت های عربی می شد. اما امروز، این موازنه به نفع ایران تغییر یافته است. البته برخی مشکلات، قدرت تحرک این کشور را در منطقه محدود می کند، اما به هر صورت، تغییر در ترکیب قدرت، نگرانی گسترده ای را در میان کشورهای عربی به وجود آورده است. در نتیجه جنگ عراق، ایران به فرصت های مناسبی دست یافته است، اما برای گسترش نفوذ خود در منطقه با موانعی بزرگتر از آنچه تصور می شود روبه رو است. بدون شک ایران از موقعیت های استراتژیکی که پس از حمله به عراق و به هم خوردن نظم منطقه به دست آورده، به خوبی استفاده کرده است. ایران با بهره گیری از ثروت نفتی خود، از سال ۲۰۰۳ تلاش کرده است علاوه بر حفاظت از مرزهای خود با عراق برتری خود را در محدوده گسترده تری از منطقه به اثبات برساند. روند این اقدام با موفقیت های همزمان متحدان ایران در منطقه تسریع شده است. پیروزی حماس در انتخابات غزه و عملکرد نظامی خوب حزب الله علیه نیروهای دفاعی اسراییل در سال ۲۰۰۶ تأکیدی بر دیدگاه افزایش نفوذ اجتناب ناپذیر ایران بود که پس از سقوط صدام در بین کشورهای عربی به وجود آمد و این تصور را در ذهن آنها به وجود آورد که اکنون ایران و به طور گسترده تر شیعیان، "طرف برد" هستند.

با این وجود، در سال های اخیر، نفوذ منطقه ای ایران بیش از آنچه همه تصور می کنند با محدودیت روبه رو است. به طور مثال، عدم موفقیت حزب الله در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ لبنان، آسیب پذیری و محدودیت های آن کشور را در رسیدن به اهداف منطقه ای نمایان ساخت. نمونه دیگر چالش های ایران هنگامی آشکار شد که این کشور حمایت فراوان ملت های عربی را که به دلیل نقش خود در جنگ ۲۰۰۶ لبنان به دست آورده بود، بنا به تصوراتی که از سیاست های ایران در عراق به وجود آمد، ناگهان از دست داد. از جمله می توان به حمایت از گروه جیش المهدی مقتدا صدر اشاره کرد که به واکنش سیاسی ضد ایرانی در دولت مالکی و مردم عراق منجر شد!

ٰ● دوری و دوستی

البته تصور افزایش نفوذ ایران در منطقه موجب نشده است که دولت های سنّی عرب برای مخالفت با این کشور به اتفاق نظر برسند، بلکه پاسخ دولت ها و ملت های عرب به پیشرفت های ایران اغلب ضد و نقیض بوده است. جهان عرب دو تصور متفاوت از ایران دارد: یک تصور منفی که ناشی از نفوذ ایران در عراق و چالش های آن برای جهان عرب و هویت عرب های سنّی است و یک تصور مثبت که در آن ایران در مقابل غرب ایستادگی می کند، با اسراییل مخالفت کرده و به انتقاد از دیگر دولت های فاسد عربی می پردازد.

به علاوه، عدم توافق اعراب در مورد چگونگی پاسخ دادن به ایران، ریشه در تفاوت الزامات ژئواستراتژیک کشورهای عربی دارد. آن دسته از اعراب که یا همسایه ایران هستند (مثل کشورهای حاشیه خلیج فارس) یا رابطه نزدیکی با این کشور دارند (همچون کشورهای منطقه شام)، در مقابل کشورهای عربی که فاصله دورتری با ایران دارند، نگرانی بیشتری نسبت به سیاست های این کشور احساس می کنند. بسیاری از کشورهای عربی رویه "دوری و دوستی" را در برابر ایران اتخاذ کرده اند، چرا که از سیاست های مبهم و متناقض آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی آگاهند و گمان می کنند این احتمال وجود دارد که تلاش برای برقراری رابطه میان ایران-آمریکا در نهایت به نتیجه برسد.

حتی اگر در میان جامعه عرب اتفاق نظری هم در این رابطه وجود داشته باشد، در حال حاضر، هیچ کشور عربی مهمی که بتواند در توازن قدرت، برابر ایران قرار بگیرد، در منطقه وجود ندارد. بر این اساس، بیشتر کشورهای دارای قدرت در منطقه نظیر اسراییل، ترکیه، ایران و ایالات متحد غیربومی هستند.

آغاز نزاع های فرقه ای در عراق در سال ۲۰۰۶ در تعدادی از کشورهای منطقه غوغایی ایجاد کرد و با شعله ور شدن این تنش ها، فشارهای جدیدی بر دولت این کشورها وارد آورد. اثرات جنگ فرقه ای عراق در منطقه، بر کشورهایی که دارای حکومت های خودکامه یا اوضاع نابسامان سیاسی هستند (مثل بحرین، عربستان سعودی و لبنان)، بیشتر بوده است، در حالی که کشورهایی همچون کویت که فرهنگ سیاسی نسبتاً آزادتری دارند، اثرات منفی درگیری شیعه-سنّی را کمتر به خود دیده اند.

جنگ عراق نه تنها حرکت اصلاح سیاسی کشورهای عربی را متوقف کرده بلکه حتی مسیر آن را وارونه کرده است. حکومت های محلی گمان می کردند مشغولیت آمریکا در عراق و متعاقباً تمرکز این کشور بر ایران، به آنها این فرصت را می دهد که به مسایل مربوط به آزادی های داخلی خود بپردازند، اما همزمان با تنش های فرقه ای، جنگ عراق پیشرفت های اندکی را که پس از ۱۱ سپتامبر در راه اصلاحات به وجود آمده بود، متوقف کرد. تحقیقات نشان می دهند سال ۲۰۰۳ نقطه عطفی در راه اصلاحات کشورهای خودکامه منطقه به شمار می رفت، چرا که این کشورها به کاهش منافع آمریکا در امور داخلی خود و در نتیجه بازگشت به سیاست موازنه ای مشابه جنگ سرد در برابر ایران پی برده بودند.