دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
سیزده محسن چاووشی نحس نیست
درباره جدیدترین آلبوم محسن چاوشی به نام «من خود آن سیزدهم» که بالاخره بعد از حاشیههای ریز و درشت وارد بازار شد
آلبوم جدید چاوشی مانند دیگر کارهایش هم مخالفان سرسختی دارد و هم موافقان پروپا قرص. جدای از کسانی که تعصبی در مورد خواننده محبوبشان حرف میزنند یا صرف علاقه نداشتن به خواننده آن را میکوبند، استدلالهای جالبی برای خوب یا بد بودن آلبوم در این روزها شنیده میشود. نقد و نظرهایی که گاه به کلیت موسیقی روز کشور برمیگردد و گاه در مورد شخص محسن چاوشی و آلبوم «من خود آن سیزدهم» مطرح میشوند.
اتفاقا محسن چاوشی از این نظر خواننده پویایی است. طیف گستردهای از مردم کارهای او را گوش میکنند و نظرات دقیقی هم در مورد جزئیات آثارش میدهند. اگر سری به وبلاگها و سایتهای موسیقی بزنید میبینید که هوادار و غیر هوادار چگونه در مورد جزء به جزء آلبوم چاوشی نظر دادهاند و آن را شکافتهاند. این حساسیت در بین مخاطبان شاید بهترین ابزاری باشد که خواننده و هنرمند را وادار به پویا بودن و تغییر روز به روز بکند. هرچند این تغییرات لزوما همیشه مثبت نیست!
زمانی که در مورد تغییرات در آلبوم جدید محسن چاوشی «من خود آن سیزدهم» صحبت میکنیم با چیزی که تا به حال در مورد سبک کاری او صحبت شده بسیار متفاوت است. چاوشی من خود آن سیزدهم، گویا از یک دنیای موسیقی دیگر آمده است که فقط کمی لحن و وابستگیها به تنظیم را از دنیای گذشته خود به همراه دارد.
تفاوت آنقدر محسوس و زیاد است که مخاطب تا مدتها در شکی به سر میبرد که آیا این محسن چاوشی است یا نه؟ این تفاوت از ترانه یا درواقع بهتر است بگوییم شعر شروع میشود تا نگاه متفاوت به آهنگسازی و تنظیم و البته از همه مهمتر لحن چاوشی که امضای شخصی او در تمام کارهایش به حساب میآید. لحنی که از اولین کارهای زیرزمینی با او همراه بوده و توانسته تا به امروز هم آن را حفظ کند.
ترانه مشکل عمومی موسیقی پاپ ماست. تنها خلاصه به آثار محسن چاوشی نمیشود. البته یک حقیقت تلخ هم وجود دارد. هیچگاه برای ترانه استاندارد خوبی وجود ندارد. تمام کسانی که ترانه را نقد و بررسی میکنند هیچگاه به استاندارد خاصی در ترانه اشاره نمیکنند. با این وجود همه چیز نسبی است. هر چند در این نسبیت ما رو به تعالی سیر نمیکنیم، اما حداقل دست منتقد برای مقایسه باز است.
آثار محسن چاوشی از دیدگاه ترانهسرایی همیشه روی یک خط سینوسی قرار داشته که اوج و فرودهای با اختلافی دارند. این اتفاق یک دلیل عمده میتواند داشته باشد. اینکه خودچاوشی هم در یک خط مستقیم حرکت نمیکند. او مدام تغییر سبک میدهد و در گستره پهنی از موسیقی پاپ و راک در حال رفت و آمد است. خوانندهای که آلبومهای اول او مانند خودکشی و متاسفم، فضایی کاملا تلخ و سیاه دارد، در آلبومهای اخیر خود به آهنگهای بندری و شش و هشتی میرسد که همه را به تعجب وا میدارد.
این تغییر سبک طبیعتا در ترانههای او هم تاثیر زیادی دارد. خیلی طبیعی است که برای یک ترانه بندری و شاد نمیتواند شعری تلخ و سیاه استفاده کند. و برعکس. شاید از نظر هنرمند این تغییر رویه نقد درستی نباشد، اما درست جایی به مشکل برمیخوریم که خواننده با یک تغییر ژانر، ذهنیت مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد. جدای از ویژگیهای فنی موسیقی و اینکه آیا محسن چاوشی توانایی اجرای این گستره را دارد یا نه، این آشفته کار کردن باعث آشفتگی ذهن مخاطب هم میشود.
نخی که حرفهای پاراگراف بالا را به هم وصل میکند، ترانه است. ترانه بار اصلی این آشفتگی را به دوش میکشد. در آخرین آلبوم چاوشی سعی کرده از بار سنگین خودش را رها کند. با استفاده از اشعار کلاسیک. البته شاید ایده جمعکردن چنین آلبومی اساسا بر اشعار کلاسیک بوده. در هر دو صورت این اولینبار نیست که یک خواننده پاپ به سمت خواندن اشعار کلاسیک رفته است اما در بین همه آنها میتوان به هوشمندی چاوشی در زمینه انتخاب شعر بیشتر اذعان کرد.
هوشمندی که باعث شده شعر و موسیقی تلفیق بهتری با هم داشته باشند. لازم نیست آهنگساز و خواننده که در این آلبوم در یک جایگاه ایستادهاند انتظار همه را از این تلفیق برآورده کنند، نفس انجام چنین کاری در موسیقی ما شجاعت یا اعتماد به نفسی میخواهد که چاوشی به خوبی دارد.
تنظیم همیشه یکی از ویژگیهای آلبومهای چاوشی بوده. تنظیم حتی سهم بیشتری از فرآیند تولید یک آهنگ را نسبت به آهنگسازی دارد. تنظیم خوب میتواند ضعفهای دیگر آهنگ مانند ترانه یا آهنگسازی را بپوشاند. مخصوصا در سبکهای پاپ و راک که دست تنظیمکننده باز است و با طیف گستردهای از سازهای کلاسیک و الکترونیک مواجه است. در اینگونه موارد تنظیم خوب و متفاوت انجام دادن کاری بسیار دشوار و حساسی است. اگر نگاهی به سیر کارهای چاوشی کنید میبینید که سبک کاری او بسیار وابسته به تنظیمکنندههایی بوده که در این مدت با او همکاری میکردند.
محمدرضا آهاری تنظیم آلبوم یه شاخه نیلوفر را بر عهده داشت. آلبومی که همچنان به عقیده نویسنده بهترین آلبوم چاوشی در بین آلبومهای رسمی اوست. یکی از ویژگیهای «یه شاخه نیلوفر» تنظیم خوب آن است. تنظیمی که با شناسنامه حرفهای چاوشی که پیش از انتشار اولین آلبوم رسمیاش او را با آن میشناختند. پیوستن شهاب اکبری به محسن چاوشی برای تنظیم آهنگها همراه بود با تغییر سبک آهسته و آرامی از او که در آلبومهای بعدی به خوبی مشهود بودند.
این سیر تغییرات ادامه داشت تا آنجا که در «پرچم سفید» شما با تنظیمی متفاوت از این خواننده روبهرو بودید اما اوج تفاوت در تنظیمها را میتوانید در «من خود آن سیزدهم» ببینید. جایی که پای سازهای مقامی سنتی مانند تنبور و سهتار به تنظیمها باز میشود. پیش از این چاوشی تجربه استفاده از یک ساز سنتی (سنتور) را در کارهای خود داشته است اما در «من خود آن سیزدهم» کارکرد سازهای سنتی کاملا فرق دارد.
با دو نگاه میشود در مورد آلبوم چاوشی به جمعبندی رسید. اول اینکه این آلبوم را جدای از سوابق خواننده و گروهش و به صورت تکی نگاه کنیم. در این نگاه نباید نگاهی به گذشته داشته باشید و فرض کنید که این تنها آلبوم چاوشی است که به بازار ارائه شده. در این صورت آلبوم نقاط ضعف و قوت زیادی دارد که در بالا به بعضی از آنها اشاره شد. نقاط ضعف و قوتی که میتواند یک برآیند قابل قبولی داشته باشد اما فقط قابل قبول. نه عالی و نه خوب.
قطعا چاوشی با این آلبوم به تنهایی نمیتوانست سوپر استار شود. شاید اگر «من خود آن سیزدهم» اولین آلبوم او بود این مقدار مقبولیت و شهرت را در میان مردم کسب نمیکرد. چاوشی در این آلبوم یک خواننده کاملا معمولی است. خوانندهای که تلاشهای قابل ستایشی برای نوآوری و حرکت پویا در موسیقی پاپ انجام داده، اما نتیجه چندان چشمگیری ندارد. از طرفی نگاه او به استفاده از اشعار کلاسیک نگاه نویی است و از طرف دیگر تلاشهای خوبی برای تلفیق آنها انجام شده اما فقط تلاش خوب. نتیجه قطعا کامل نیست و نیاز به کار بیشتری دارد.
نگاه دوم این است که آلبوم را در ادامه سیر کارهای چاوشی ببینید. بعد از آلبومهایی مانند «یه شاخه نیلوفر» یا آلبومهای ماقبل آن که به صورت غیررسمی منتشر شدند. در ادامه موسیقی فیلم سنتوری که میتوان به عنوان شاهکار چاوشی در سالهای گذشته از آن اسم برد.
حتی در ادامه «ژاکت» و «حریص» که بهترین آلبومهای چاوشی نبودند ولی سطح قابل قبولی داشتند. در این نگاه «من خود آن سیزدهم» آلبومی نیست که طرفداران چاوشی، خواننده محبوبشان را با آن بشناسند و اگر ضعیفتر از آلبومهای قبلی نباشد، قویتر هم نیست.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست