چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

سـرمشق و جـامعه شناسی


سـرمشق و جـامعه شناسی

كهن می گوید «یك سرمشق پارادایم چیزی است كه اعضای یك جامعه علمی در آن با یكدیگر اشتراك دارند و بعكس, یك جامعه عملی از كسانی تشكیل یافته است كه در یك سرمشق پارادایم با یكدیگر شریك اند همه دورها باطل و خبیث نیست, ولی این یكی منبع دشواری های واقعی است جامعه های علمی می توانند و باید بدون توسّل به نمونه ها, جدا شوند و این نمونه ها پس از آن, با تحقیق و موشكافی در رفتار اعضای یك جامعه اكتشاف می شود »

پارادایم (paradigm) از جدیدترین مفاهیمی است كه وارد حوزه علوم و جامعه شناسی شده است. این مفهوم با نام فیلسوف و مورّخ علم، تامس كهن (T.s.kuhn)، مقارن است و اولین بار توسط وی در كتاب معروف او، ساختار انقلابهای علمی (The structure ofscientific Revolutions)، به كار گرفته شده است. هدف كهن در این كتاب، اثبات این نظریه است كه علی رغم تصور موجود درباره اینكه پیشرفت علوم از راه تراكم و انباشت (cumulation) صورت می گیرد، رشد و توسعه علوم از راه انقلاب (Revolution) به وجود می آید و در جریان انقلاب های علمی، پارادایم های جدید جای پارادایم های سابق را می گیرند. در زبان فارسی، برای مفهوم پارادایم معادل های متعددی برگزیده اند; مانند نمونه، الگوی نظری، سرمشق، نمونه فرد اعلی و امثال آن كه این امر حاكی از نوعی ابهام و پیچیدگی در این مفهوم است. كهن، كه واضع این مفهوم است، به پیچیده بودن و ابهام آن اذعان دارد. وی در چاپ دوم كتابش، كه موجب واكنش های انتقادی فراوانی در میان اندیشمندان شد، در پی نوشتی كه بر آن افزود، ضمن تلاش برای پاسخگویی به انتقادات، چنین می گوید: «یك خواننده همفكر، كه با من در این باره كه سرمشق (= پارادایم) عناصر فلسفی این كتاب را معرفی می كند شریك است، یك فهرست تحلیلی جزئی فراهم آورده و چنین نتیجه گرفته بود كه این اصطلاح، دست كم، از ۲۲ راه در این كتاب به كار رفته است.»(۱) البته كهن بر این باور است كه برداشت های متفاوت از مفهوم پارادایم نتیجه ناسازگاری های برخاسته از روش نویسندگی است و به آسانی، می توان آنها را حذف كرد، ولی در عین حال، به ابهام این مفهوم اعتراف دارد.

● تعریف سرمشق

همان گونه كه در مقدّمه اشاره شد، به دلیل نوعی ابهام در این مفهوم، ارائه تعریفی جامع و مانع از سرمشق مشكل می نماید. لذا، بسیاری از كسانی كه درباره این مفهوم سخن گفته اند بدون ارائه تعریف، در مقام توضیح آن برآمده اند. ما ابتدا برخی از این تعاریف را مرور و سپس سعی خواهیم كرد تا تصویری كلی از این مفهوم نشان دهیم.

كهن می گوید: «یك سرمشق (= پارادایم) چیزی است كه اعضای یك جامعه علمی در آن با یكدیگر اشتراك دارند و بعكس، یك جامعه عملی از كسانی تشكیل یافته است كه در یك سرمشق (= پارادایم) با یكدیگر شریك اند. همه دورها باطل و خبیث نیست، ولی این یكی منبع دشواری های واقعی است. جامعه های علمی می توانند و باید بدون توسّل به نمونه ها، جدا شوند و این نمونه ها پس از آن، با تحقیق و موشكافی در رفتار اعضای یك جامعه اكتشاف می شود.»(۲)

كهن سپس سعی می كند برای رفع ابهام های موجود و اعتراف به دشواری هایی كه در متن اصلی كتاب وجود دارد از سرمشق دو معنای متفاوت ارائه دهد: «چند نمونه از دشواری های متن اصلی بر گرد مفهوم نمونه تجمّع پیدا می كند. در بیشتر جاهای كتاب، اصطلاح نمونه به دو معنای متفاوت به كار رفته است; از یك سو، نماینده مجموعه باورها و ارزش ها و روش های فنّی و چیزهای دیگری از این قبیل است كه اعضای یك جامعه علمی در آنها با یكدیگر شریك اند و از سوی دیگر، اشاره به گونه ای از اجزای آن، یعنی معمّاگشایی های شناخته ای است كه به عنوان سرمشق یا مثال به كار می رود و می تواند همچون شالوده ای برای حلّ معمّاهای باقیمانده علم، جایگزین قواعد صریح حلّ معمّا شود.»(۳)

به نظر كهن، معنای نخستین، جامعه شناختی و معنای دوم فلسفی می باشد. ادامه سخن را از زبان ایان باربور نقل می كنیم: «تامس كهن نشان داده است كه حجیّت و اعتبار جامعه اهل علم با پیش نهادن نمونه های عالی بر مجموعه ای از مفروضات و مسلّمات مهر تأیید می زند. نمونه های عالی یا سرمشق ها (= پارادایم ها) همان نمونه های معیار كارهای علمی سابق اند كه گروه معیّنی از دانشمندان در زمان معیّنی، آنها را پذیرفته اند. اینها همان نمونه های فراوانی هستند كه كتاب های درسی آكنده از آنهاست و دانشجویان با آموختن آنها، هم مفاهیم نظری، هم روش های تجربی و هم هنجارهای رشته علمی خود را همزمان كسب می كنند. این سرمشق ها راهنمای پژوهش های گروهی نیز هست; چرا كه تلویحاً می گوید چه نوع سؤال هایی وارد و قابل طرح است، چه تكنیكی مفید است، چه نوع راه حل هایی پذیرفتنی است.»(۴)

باربور در جای دیگری، از زبان تولمین، چنین می گوید: «تولمین بر آن است كه این گونه سرمشق ها یا نمونه های عالی تبیینی است كه تعیین می كند ما چه چیزی را مسأله و چه چیزی را تبیین كافی و چه چیزی را امر واقع تلقّی كنیم... . طبق گفته تولمین، این سرمشق ها یا نمونه های عالی و آرمانی تبیینی توسّعاً تجربی شمرده می شوند، نه حقیقتاً; چرا كه نمی توان آنها را مستقیماً با نتایج مشاهدات مقابله كرد. اینها ارزش خود را در طول زمان ثابت می كنند و دانشمندان در غالب كارهای شان آنها را به صورت تصدیق بلاتصوّر به كار می گیرند.» (۵)

آلن راین در كتابِ فلسفه علوم اجتماعی، برای پارادایم، این اوصاف را ذكر می كند: «از اوصاف عمده [و] ویژه سرمشق ها (= پارادایم ها) این است كه عام و گسترده اند و چنان از توصیف محض وقایع فاصله دارند كه مدلولات تجربی آنها را فقط می توان به مدد فرضیات كمكی عدیده ای كه راه عملی تعیین صدق آنها را نشان می دهد آشكار نمود.»(۶)

جامعه شناس معاصر امریكا، جرج ریتزر، كه جامعه شناسی را در قالب سرمشق مورد بحث قرار داده است و در ادامه این مقاله نظرات او را بیان خواهیم كرد، درباره سرمشق، چنین می گوید: «سرمشق (= پارادایم) یك تصور اساسی درباره قلمرو موضوعی علوم است. الگوی نظری به تعریف چیزی می پردازد كه چه چیز باید مطالعه شود، چه سؤالاتی باید پرسیده شود، چگونه سؤال شود و چه قوانینی را باید در تفسیر جواب ها به كار برد. الگوی نظری وسیع ترین واحد توافق و اجماع در یك علم است و موجب تفاوت یك اجتماع علمی از دیگری است. الگوی نظری مقوله بندی می كند، به تعریف و تفسیر نمونه ها می پردازد، نظریه، شیوه ها و ابزار آنها را نیز شامل می شود.»(۷)

به عنوان جمع بندی تعاریف ارائه شده، می توان گفت: «پارادایم تعیین می كند كه چه چیزی مسلّم، مفروض، امر واقع و مسأله است; چه سؤالاتی قابل طرح اند; چه تكنیكی مفید است; چه راه حل هایی پذیرفتنی است; چه نوع از تبیین، جستجو كردنی است; چه تبیینی كامل است; چه مفاهیمی جهان نماست; در كار علمی، چه انتظاری معقول است; در كار علمی، چه زبانی به كاربستنی است. پس پارادایم ها فضای فراگیر دانشمندان، سؤالات، مفاهیم، روش ها و زبان مشترك و معیار قضاوت و زیربنای نظریه ها و عام تر از مباحثات رایج بین دانشمندان یك رشته می باشد.»(۸)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.