جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
گذری بر تاریخ روابط ایران و لهستان
قدیمیترین سند مربوط به روابط ایران و لهستان نامهیی است که در سال ۱۴۷۴ میلادی از طرف اوزون حسن، پادشاه ایران برای کازیمیر یاگلون پادشاه لهستان فرستاده شد که اکنون در آرشیو ملی لهستان ضبط است. حامل این نامه «کنتاریتی» از اهالی ونیز بود که مدتی در ایران اقامت داشت و زبان فارسی را به خوبی آموخته بود. غالب ایرانشناسان لهستانی پس از این تاریخ زبان فارسی را در استامبول فراگرفتند. در سالهای بعد حاکمان دو کشور توسط نمایندگان سیاسی خود دایما باهم در ارتباط بودند. منابعی وجود دارد که گواه رایزنیهای بین استیفن باتونی، پادشاه لهستان و سلطان محمد خدابنده، پادشاه ایران است.
در دوران سلطنت «شاه عباس اول» در ایران و «سیگیسموند سوم» در لهستان نیز مکاتباتی از طریق اعزام سفرا بین دو کشور انجام گرفته است. شاه عباس صفوی (سلطنت ۹۹۶ ق- مرگ ۱۰۳۸ق) وقتی درباره جنگها و درگیریهای پادشاه لهستان با عثمانیها مطالبی شنید، برای نخستینبار با اعزام آنتونی شرلی و حسینعلی بیک بیات به اروپا، درصدد افتتاح باب مکاتبه و مراوده با کشور لهستان برآمد، اما سفرای اعزامی موفق به مسافرت به لهستان نشدند. دومین اقدام برای برقراری روابط میان دو کشور، از سوی سیگیسموند سوم صورت گرفت و وی در سال «۱۰۱۱ هـ ق» (۱۶۰۳ م) سفیری از ارامنه لهستان به نام سفر موراتوویتز را به دربار شاه عباس کبیر فرستاد. وی به دنبال اهداف بازرگانی- بویژه تجارت ابریشم- و سلب امتیاز برای تجار لهستانی در شهرهای مختلف ایران بود.
در نامهیی که در سال ۱۶۰۳ میلادی پادشاه لهستان توسط کشیشان اعزامی از سوی پاپ کلمنت هشتم برای پادشاه صفوی فرستاده بود، از شاه عباس به عنوان پادشاه فارس یاد شده. در فاصله سالهای «۱۶۴۱ ـ ۱۶۴۴ م»، یک نفر ایرانی به نام میرزا موسیبیک به عنوان پیک سیاسی میان ورشو و اصفهان در رفت و آمد بود و نامهها و پیامهای دو پادشاه را مبادله میکرد. ژان سوبیسکی، پادشاه معروف لهستان (۱۶۷۳ـ ۱۶۹۶م)، یازده هیات دیپلمات از لهستان به ایران اعزام کرد و شاه سلیمان به خاطر پیروزیهایی که لهستان در اروپا به دست آورد، پیام شادباش برای ملت لهستان فرستاد. در زمانی که سفر از کراکوو تا اصفهان، یکسال طول میکشید، در طول یک قرن، سی میسیون و هیات از سوی طرفین رد و بدل شد.
در میان کشورهای اروپایی، لهستان از نظر تاریخی نخستین مملکتی بود که در آن «ایرانشناسی» به مفهوم واقعی آغاز شد و تبعات و تحقیقات مربوط به فرهنگ و ادب ایران در آغاز قرن ۱۷ میلادی شروع شده بود. اما پیش از آن نیز در آثار لهستانی مربوط به قرن ۱۳ میلادی به نام پریسا (ایران) بر میخوریم.
ونسان کالدوبک، مورخ معروف سلسله پیاست در کتاب تاریخ خود در شرح زندگی و تاریخ رومیها و یونانیان، شرحی از احوال کوروش و داریوش و خشایارشا به اختصار آورده که اگرچه چندان قابل اعتنا نیست، اما نخستینبار است که در ادبیات لهستانی از ایران سخن گفته میشود. تحقیقات باستانشناسی در لهستان و یافتن سکه درهم دوره سامانیان (ق ۳۸۹ـ۲۶۱ق) در این کشور، گویای مناسبات تجاری با ایران است. در دوره سامانیان، بازرگانانی که از لهستان و اروپای شرقی به ایران میآمدند، بیشتر خز، عسل، موم و عنبر میبردند. تجلی ادامه توجه لهستانیها را به صنایع دستی و تولیدات ایرانی را میتوان در سفر بازرگان معروف ارمنی ـ لهستانی (سفر موراتوویتز) دید (به عبارتی پادشاهان لهستان به وسیله تجار ارمنی با ایران روابط تجاری داشتهاند) . وی در سال ۱۶۰۱ میلادی از طرف پادشاه لهستان برای خرید فرشهای زیبای ایرانی به دربار صفوی فرستاده شد تا جزو جهیزیه دختر پادشاه لهستان شود که این فرشها هماکنون در موزه مونیخ نگهداری میشود. بطوری که در سوابق تاریخی دو کشور دیده میشود، یاگلونی پادشاه لهستان دانشگاه یاگلونی را بنا نهاد و از بدو گشایش آثار دانشمندان ایرانی بویژه ابوعلیسینا را برای تدریس مورد توجه قرار داد و از همان زمان، دانش، هنر و رسوم ایرانیان در لهستان طرفداران بسیار داشت. گلستان سعدی در آغاز قرن ۱۷ میلادی به وسیله نویسنده و دانشمند لهستانی (اوتوینوسگی) به زبان لهستانی ترجمه شده و این نخستین ترجمه از یک اثر فارسی به یک زبان اروپایی بود و بدین طریق ادبیات فارسی به اروپا وارد شد. غزلهای حافظ هم از طریق لهستان به دیگر کشورهای اروپایی راه یافت. نسخه مربوط به سال ۱۴۹۴ میلادی به نام منطق الطیر شاعر ایرانی (شیخ عطار) هماکنون در موزه کراکوو نگهداری میشود.
در سفرنامه کارستن نیبور (۱۷۶۵م) صراحتا به شباهت لباسهای مردهای ایرانی و لهستانی اشاره شده است. اصولا در این زمان مالکیت بعضی اشیا که از شرق صادر میشد نوعی مد به شمار میرفت و این اشیا ذوق سابق لهستانیها را درباره مالکیت امتعه هنری تغییر دادند. نکته مهم اینکه تقاضای صدور امتعه شرقی بویژه ایرانی در قرن ۱۷ میلادی به قدری زیاد بود که لهستانیها مجبور شدند از روی کارگاههای آنان تقلید کنند و محصولاتی شبیه آنان تولید کنند. به این ترتیب تاثیری از لغات فارسی را هم در این بین میتوان دید مانند کلمه بولات که به معنی خنجر است و بدون شک از کلمه فولاد فارسی گرفته شده است. رهاورد سفرهای بازرگانی، گسترش صنعت بافندگی در لهستان بود. به همین دلیل این صنعت در لهستان «پرس جینی» نامیده میشود. متقابلا نوشتههای مذهبی که با مینیاتورهای زیبا آراسته شده بود و از طرف پادشاه لهستان ـ زیگموند سوم ـ به شاهعباس سوم تقدیم شده بود، تاثیر شگرفی روی آثار هنری ایرانی در این دوره بجا گذاشت و ایرانیان را تحریض کرد که از این مینیاتورها تقلید کنند و هنر خلاقه خویش را درباره مینیاتور و بطور کلی نقاشی از این تاثیر باربر سازند. مهمترین دوران مهاجرت مسلمانان به مناطقی از لهستان به قرون ۱۵ و ۱۶ م برمیگردد، آنان اکثرا سنیمذهب و حنفی بودند اما برخی تاثیرات شیعی مثل برگزاری مراسم عاشورا میان آنان دیده میشد که بازمانده ارتباط با طریقه بکتاشی بود در این دوره شاهد حضور مسیونرهای فعال عیسوی لهستانی هستیم؛ مشهورترین این افراد در زمان حکومت شاه سلطان حسین کوسینسکی است. وی تخصص زیادی در مسائل ایران داشت و از جمله شاگردان عینی سقوط صفویه است. او علاوه بر فعالیت مذهبی، مترجم دربار شاهسلطان حسین نیز بوده و در سال «۱۷۲۰ م» از سوی پادشاه ایران به مقام وکیل کلی دربار منصوب شد. وی در مراسم تاجگذاری محمود افغان حضور داشت و خاطرات غمانگیزش را در کتاب «خاطرات سقوط اصفهان» نوشته است. از وی دو اثر دیگر به زبان لاتین درباره ایران وجود دارد. در آثار مولف همه جا محبت او به ایران مشاهده میشود. کروسینسکی در سال «۱۷۲۵ م» ایران را ترک کرد و راهی ایتالیا شد. جنگ خانمانسوزی که در دهه دوم سده ۱۸ بر اثر هجوم افاغنه رخ داد نه تنها باعث انقراض سلسله صفوی شد، بلکه به فعالیت مسیونرهای مذهبی لهستانی در ایران نیز پایان داد. کوشش دیپلماتیک ایران و لهستان برای اتحاد در برابر عثمانی هرگز جنبه عملی به خود نگرفت. همزمان، لهستان نیز تجزیه شد و رفت و آمدها به پایان رسید اما نفوذ هنر، صنعت و فرهنگ ایران در لهستان همچنان در تماس بین ملتهای دو کشور بر جای ماند. انتشار فرهنگ بزرگ «لهستانی، فارسی، لاتینی، آلمانی، فرانسه» توسط محقق و ادیب لهستانی فرانچیشک منینسکی بین سالهای ۱۶۸۰ تا ۱۶۸۷ از تحولات مهم قرن ۱۷ میلادی در زمینه شناخت زبان فارسی محسوب میشود. از ابتدای دوره قاجار لهستانیان مجددا در ایران حضور یافتند. فتحعلی شاه در سال ۱۸۳۲ میلادی (۱۲۴۸ ق) برای اثبات ادعای مالکیت خود بر اراضی هرات، عباس میرزا را مامور به اعزام قشون به این شهر کرد. او نیز به نوبه خود پسرش - محمد میرزا- را به همراه قشونی به این شهر فرستاد. در عزیمت این سپاه، حضور ژنرال باروفسکی افسر لهستانی الاصل قشون ایران- بارز است. آنطوری که ذکر شده وی نفوذ زیادی برای عباس میرزا داشت. او معتقد بود برای به دست آوردن استقلال لهستان باید با ایران همکاری کرد و به همین دلیل خود و بسیاری از لهستانیها را وارد ارتش ایران کرد. وی طرف مشورت شاه و صدراعظم ایران بود و آنان را در اداره امور راهنمایی میکرد. مرگ وی در جنگ هرات در سال «۱۸۳۸ م» صورت گرفت و در جلفای اصفهان نزدیک کلیسای ارمنی کاتولیک دفن شد. خوجکوه الکساندر بوریکا (۱۸۰۴-۱۸۹۱م) شاعر، سیاستمدار و شرقشناسی لهستانی در دوره قاجار به دریافت نشان دوم شیر و خورشید نائل شد (۱۲۶۸ق/۱۸۵۲م) و لقب میرزا را دریافت کرد. کتاب دستور زبان فارسی، تاتر ایرانی (تعزیه) رهاوردهای ماموریت سیاسی و نمونههایی از شعر مردمی ایران از جمله آثار اوست. در سندی که از عهد ناصری در دست است از جمله کسانی که فرمان پرداخت وجه به آنان صادر شده نام هروسکی لهستانی نیز دیده میشود. طبق منابع لهستانی چشمپزشک ناصرالدین شاه راتولد یا راطوله کحال- فردی لهستانی بوده که در کتاب خاطرات اعتماد السلطنه بارها نام وی ذکر شده است ولی در ایران سندی از ملیت وی در دست نیست و فقط او را فرنگی میدانند. همچنین استقبال قابل توجهی که در سفر مظفرالدین شاه به اروپا و بازدید او از ورشو توسط مقامات لهستانی از وی صورت گرفت چنان بوده که وی در دستخطی به سالار اکرم آن را منعکس کرده است (۱۳۱۸ق).
علاقه حضور لهستانیها در ایران و ادامه ارتباط فرهنگی با ایرانیان در اسناد متعدد این دوران ثبت است مانند تقاضای طبابت آقای اسکوتیسنکی از اداره معارف در ایران (۱۳۰۸ هـ ش) یا درخواست لهستانیها از سفارت ایران در ورشو برای همکاری ایران جهت افتتاح کلاس تدریس فارسی (۱۳۱۱ هـ ش) و درخواست و ارسال کتب ادبی به لهستان (۱۳۱۴ هـ ش) . در این سال روزنامهنگار لهستانی-ژوزف راجینسکی-برای مطالعه اوضاع ایران راهی کشورمان شد (۱۳۱۴ هـ ش) و در سال «۱۳۱۷ هـ ش» صادرکنندگان لهستان برای تبادل کالا با ایران اعلام آمادگی میکنند. همچنین دندانپزشک شخصی رضاشاه، دکتر لهستانی به نام میلچارسکی بوده که از وی به عنوان بنیانگذار دندانپزشکی نوین یاد میشود. هماکنون نیز سالخوردگان شهر قزوین حضور دکتر فیلیپ پویچ (معروف فرشر) را به خاطر دارند. دکتر لهستانیالاصل و همسر روسش که هنگام انقلاب کبیر در «۱۹۱۷ م» به ایران مهاجرت کرده و به طبابت در شهر قزوین مشغول شد. در کوتاهمدتی چنان محبوبیتی بین اهالی کسب کرد که مردم برای مداوا نزد او ساعتها در صفهای طولانی میایستادند. پسر وی نیز که پزشک بود در ساخت بیمارستان هزار تختخوابی در تهران کمکهای زیادی کرد. آقای خسرو سینایی در فیلمی که درباره مهاجران لهستانی ساخته - مرثیه گمشده - به واسطه آشنایی خانم میترا افخمی (که مادرش از مهاجران جنگ بود) با دکتر فیلیپ بویچ، توانست خاطرات دکتر را ثبت کند. اگرچه به علت جنگها، در کوتاهمدتی روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دو کشور قطع میشده، اما مجددا این ارتباطات برقرار میشد.
سفارت ایران در ورشو آذر ماه ۱۲۹۹ هـ (۱۹۲۰ م) به وسیله اسد خان اسد بهادر تاسیس شد و نامبرده تا اسفند ۱۳۰۰ کاردار و سپس تا مهر ۱۳۰۵ وزیر مختار بود و متعاقب آن در سال ۱۹۲۵ میلادی سفارت لهستان در تهران فعال شد، در سال ۱۹۲۷ میلادی قرارداد رسمی تجاری بین دو کشور منعقد شد و مهندسین لهستانی در ایران به توسعه صنعت شیشهگری، چرم و نساجی پرداختند.
در دوران جنگ جهانی دوم و اشغال لهستان عده زیادی از اتباع لهستانی به ایران پناه آوردند و با برخورد انسانی و میهماننوازانه ایرانیان مواجه شدند که تا امروز یاد و خاطره آن روزها حتی در اذهان نسل جدید لهستان هم باقی است.
عدهیی از این لهستانیها در ایران ماندند و با ازدواج با ایرانیان، تشکیل خانواده دادند. قبرستانهای لهستانیان در نقاط مختلف ایران سندی منحصر به فرد از این حضور است.
تا امروز شرکتهای لهستانی درصدد تاسیس نمایندگی در ایران هستند. نیمی از ۲۵ کارخانه تولید قند و شکر در ایران توسط متخصصان لهستانی ساخته شد، مانند کارخانه قند فریمان که در ۱۹۶۰ میلادی به بهرهبرداری رسید، و نیز بسیاری از ماشینآلات نساجی که مورد استفاده قرار میگیرد لهستانی است. همچنین نیروگاه قزوین، اهواز، کرمان و کارخانه فولاد اصفهان شاهد حضور متخصصان لهستانی است. لهستانیها در تاسیسات شیمیایی ایران تلاش کردند و از سالها قبل خلبانان لهستانی سمپاشی هوایی محصولات کشاورزی ایران را عهدهدار بودند. فعالیتهای فرهنگی لهستانیها درباره ایران تا قبل از جنگ جهانی دوم به شرح ذیل است:
- ۱۸۲۰ م: چاپ مجموعه نقاشیهای «اورلوسکی» در لهستان به نام لباسهای ایرانی رایج قرن نوزده
- ۱۸۳۰ م: انتشار قطعه منظوم دوم اورمزد و اهریمن از شاعر معروف لهستانی آدام میتسکیه ویچ
- ۱۸۴۷ م: ترجمه یکی از کتیبههای تخت جمشید به زبان لهستانی توسط لادیسلاس خوچکیویچ
- ۱۸۵۵ م: ترجمه شاهنامه فردوسی به زبان لهستانی توسط شیه مینسکی
- ۱۸۶۵ م: ترجمه اوستا به زبان لهستانی همراه تحقیقی درباره گاتهای زرتشت توسط کوسسیویچ
- ۱۸۸۶ م: ترجمه دیوان منوچهری به زبان لهستانی توسط شویه چیتسکی
- ۱۸۹۰ م: چاپ دیوان شرقی و ترجمه رباعیات خیام توسط لانگه
- ۱۸۹۰ م: انتشار ترجمههایی از آثار ادبیات ایران توسط کویاتکوسکی
همچنین در سال ۱۹۲۲ میلادی انجمن خاورشناسی لهستان که دارای شعبه خاص تتبعات و مطالعات ایرانی بوده و مرکز آن در ورشو است، تاسیس شد. پیش از آن انجمن زبانشناسان لهستان (تاسیس ۱۸۹۲ م) درباره زبانهای قدیم و جدید ایران شعب مخصوصی داشت. از کهنسالترین مراکز تعلیم زبان فارسی در اروپا، دانشگاه یاگلون در کراکوو است که در سال ۱۳۴۶ میلادی تاسیس شد. دانشگاه ورشو ـ تاسیس ۱۸۱۶ م ـ نیز دارای دوره مخصوص زبان و ادبیات فارسی است.
نسخ خطی به زبان فارسی مانند مکاتبات شاه عباس و سایر کتب مهم خطی در دانشگاههای مختلف لهستان مثل ورشو، برسلاو و کراکوو نگهداری میشود. به علاوه مجموعهیی غنی از قالیها، ظروف، مسکوکات و... زینتبخش مراکز علمی و فرهنگی لهستان است. اما در مقابل ایرانیان در شناخت شعر و ادبیات و فرهنگ لهستان چندان فعال نبودند، موارد معدودی چون ترجمهیی از اشعار میتسکیه ویچ به زبان فارسی به قلم میرزا توپچیاشی (۱۸۲۶ م) و ترجمه دو دفتر از اشعار شیمبورسکا برنده نوبل ادبیات ۱۹۹۶ م. از جمله فعالیتهای فرهنگی ایرانیان است.
روند ایرانشناسی پس از جنگ دوم مجددا در لهستان از سر گرفته شد و از آن دست میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
بین سالهای ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۵ میلادی، انتشار ۳ جلد کتاب به نام مطالعات ایرانی توسط گروهی از دانشمندان لهستانی که در زمان جنگ به ایران پناهنده شدند، انتشار آثاری درباره ابنسینا به مناسبت هزاره وی در سال ۱۹۵۶ م. هر سه ماه یکبار که تحقیقات جالبی را درباره ایران دارد، برگزاری نمایشگاه هنرهای ایران در ورشو (۱۹۵۶ م) و پخش برنامه ادبی شب حافظ از تلویزیون لهستان در ۱۹۶۳ م . از جمله این فعالیتهاست. هماکنون نیز در لهستان علاقه به شرقشناسی بویژه فرهنگ و زبان و تمدن ایران وجود دارد و از روی فهرستی از کتابهایی که از فارسی ترجمه شده یا درباره ایران نوشته شده است، میتوان به این مهم پی برد، عناوینی چون: شام سرد و آتش (داستانهای معاصر ایران)، اثرگذاری جمهوری اسلامی ایران در منطقه، اسطوره کیهانی، ایران ـ دولت و دین، زبان فارسی و...
رضا نیک پور
پژوهشگر تاریخ ایران - لهستان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست