پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سلطه رسانه ها


سلطه رسانه ها

ویژگیهای ضد طبقاتی و سرمایه داری دین اسلام به طور خودکار از سلطه رسانه ها به صورت مطلق جلوگیری می کند

ویژگیهای ضد طبقاتی و سرمایه داری دین اسلام به طور خودکار از سلطه رسانه‏ها به صورت مطلق جلوگیری می‏کند. سلطه رسانه‏ها ریشه در افکار اقتصادی دانان مارکسیست دارد. مفهوم سلطه رسانه‏ها حکایت از آن دارد که افکار طبقه حاکم در جامعه به صورت افکار حاکم در می‏آید، رسانه‏های جمعی تحت کنترل طبقه مسلط در جامعه در می‏آیند و پشتیبان اعمال نظارت آن طبقه بر باقی جامعه می‏شوند.نمونه دیگری که می‏توان آن را کسب اثر قوی از ارتباط جمعی به حساب آورد آزمون ارزشهای مهم آمریکایی از بال روکیچ و گراب است. این پژوهشگران الگویی برای تغییر ارزش‏های افراد تهیه کردند. البته این کار ساده‏ای نیست، چرا که ارزشهای ما عمیقا جایگزین شده و بخشی از شخصیت ما را تشکیل داده‏اند این امر حاکی از آن است که افراد هنگامی که مجبور به مواجهه با ناهمخوانی در ارزشهای اساسی خود شوند، ارزشها، نگرشها وحتی رفتار خود را تغییر می‏دهند." البته بیم و هراس انسان از مواجهه با ناهمخوانی زمانی رخ می نماید که رسانه‏ها به عنوان وعامل اطلاع رسان قوی جامعه، همخوان بودن با ارزشهای جمع را ارزش و همسو نبودن با آنها را ضد ارزش معرفی نمایند.

در نظریه وابستگی از این نظر که بر روابط سه گانه جامعه، رسانه‏ها، و مخاطبان به عنوان عوامل تعیین کننده در وابستگی‏های رسانه‏ای تأکید دارد، با رویکرد استفاده و خشنودی متفاوت است، رویکرد استفاده و خشنودی به طور دقیق‏تر به نیازهای روان شناختی فرد توجه می‏کند.الگوی نظریه وابستگی به طور خلاصه می‏گوید: هنگامی که افراد ابهام زیادی در خصوص برخی از امور دنیا داشته باشند مثل خطر خیانت، ممکن است وابستگی آنها به رسانه‏ها زیاد شود و ممکن است تعریفی از موقعیت را بپذیرند که تلویزیون ارائه کرده است.به هر تقدیر در نظریه وابستگی آنچه باعث هجوم مخاطب و استفاده مخاطب به رسانه می‏شود جهل و بی اطلاعی او نسبت به حوادث اطراف است این بی اطلاعی هم می‏تواند در حوزه مسائل دنیوی باشد و هم مسائل اخروی و سئوالاتی اساسی مربوط به اصل و بنیاد عالم. رسانه به کمک، تدوین، جهت دهی، و اعمال دیدگاه مطلوب خود به تک تک سئوالات مخاطب خویش پاسخ و در مرحله بعد ایجاد سئوالی جدید می‏نماید، رسانه برای حفظ این نیاز و در غایت حفظ اصل وجودی خویش جهت

پاسخدهی به این نیازها، همواره به تولید سئوال و شبهه در ذهن مخاطب می‏پردازد.با لحاظ یک نسبت ریاضی می‏توان چنین تفسیر نمود که میزان سئوال مخاطب با حفظ وجودی رسانه نسبتی مستقیم دارد بنابراین هر چه دامنه تولید سئوالات بیشتر باشد نیاز به وجود رسانه وگرایش به سمت آن افزونتر خواهد شد. در چنین فضایی جوابهای کلیدی که مشکل گشای بسیاری از سئوالات مخاطب هستند از جمله آفات حیات رسانه ها هستند چرا که چنین پاسخهایی دامنه تولید سئوالات بعدی را محدود خواهد کرد و نهایت به بی رونق شدن فضای حکومتی رسانه‏ها خواهد انجامید. نکته بعدی درخصوص نظریه وابستگی این است که ارجاء رسانه‏ها در یافتن پاسخ سئوالات فقط و فقط به خود رسانه‌ها است چرا که یکی از جستارهای مخاطب در برخورد با رسانه یافتن مراجع پاسخگو برای بیرون آمدن از تردیدها از طریق رسانه است. در چنین احوالی رسانه برای محوریت دادن به خویشتن و ادامه حیات خود به بی اعتبار نمودن و غیر قابل رجوع کردن مراجع پاسخگوی غیر از خود خواهد پرداخت و فقط آنچه خود آن را پاسخ می‏نامد معتبر و ارزشمند جلوه می‏دهد.آنچه از این دیدگاه ومشی حاصل می‏گردد نه تنها مناسبتی با نظریات اسلام ندارد بلکه در مقابل آن نیز قرار می‏گیرد، دین مبین اسلام اولاً سئوال داشتن و تحقیق درخصوص آفرینش، معاد و هستی را ارزش دانسته و ثانیا یافتن پاسخ مناسب به این گونه سئوالات را به کرات در فطرت انسان و وحی توصیه نموده است، تشدد در پاسخگویی رسانه‏های متفاوت تولید انسان‏های متفاوت با گرایش‏ها و مبانی مختلف می‏نماید.

و حال آنکه تأکید اسلام به ایجاد وحدت و بالطبع تئوری مبتنی بر وحدانیت بنیاد نهاده شده است تفرق و اختلاف اگرچه در تولید محصولات تکنولوژی نقطه قوت و موفقیت است لاکن این وضعیت درخصوص معرفت‏شناسی عالم و مسائل بنیادی انسان امری مهلک خواهد شد. تعدد مخاطبان با گرایشهای متفاوت معرفت‏شناسی، اگر برای رسانه نیازمند به تفرقه امری مطلوب باشد برای دین که اساس و بنیادش بر اتحاد، حمایت و ید واحده استوار است امری مضمون و ناپسند می باشد.(بکرو ویتنی) (۱۹۸۰) نشان دادند که افراد ممکن است برای دریافت اطلاعات خود به رسانه خاصی وابسته شوند و افرادی که به رسانه‏های مختلف وابستگی دارند، به داشتن تصویرهای مختلف از دنیا سوق پیدا می‏کنند. میلروریز ۱۹۸۲ به این نتیجه رسیدند که هر چه فردی بیشتر به رسانه خاصی وابسته باشد احتمال اینکه پیامی در آن رسانه اثرهای مورد نظر را داشته باشد بیشتر است.

اگر کاتز یادآور می‏شود که عامل درک گزینشی و روابط میان فردی، دو متغییر مهمی هستند که اثرهای ارتباط جمعی به آنها بستگی دارند، این تأکید در ارتباط شناسی اسلام به نوع دیگر جلوه می‏نماید درک گزینشی از نگاه کاتز به انتخابی برخاسته از سلایق و امیال درونی انسان باز می‏گردد در حالی‌که درک گزینشی در اسلام نه به امیال شخصی بلکه به خیر و صلاح بشریت بازگشت می‏کند. اولا در اسلام درک امری پسندیده و سفارش شده است لاجرم در مقابل برخورد با رسانه انتخاب اسلام نه انتخابی مبتنی بر امیال شخصی بلکه به انتخابی توصیه می‏شود که مبتنی بر تکامل فرد و جامعه باشد. امیال فردی در اسلام زمانی رسمیت و ارزشمندی دارد که حتی موجبات خسارت شخصی نیز نگردد چه رسد به آنکه مسیر جامعه را منحرف سازد.در نظر گرفتن شخص در مسیر جامعه و منتهی شدن این دو به سمت رشد و کمال دایره و حدود انتخاب شخصی و درک گزینشی فرد در عرصه رسانه را تدوین می‏کند.

اگر کاتز اهمیت روابط میان فردی را در اثرهای جمعی امری مهم دانسته، دعوت اسلام به حفظ ارتباط مسلمین با اقوام و خویشان خود و همچنین ترغیب و تشویق ملتهای اسلامی به ارتباط داشن با یکدیگر از جمله نکات مهم ارتباط شناسی اسلام و متفاوت با دیدگاه کاتز است.کاتز اگر ارتباط فردی را با دیگران در اثر گذاری بر ارتباط جمعی مهم می‏داند منظورش آن است که در این ارتباط و مواجهه جمع آوری اطلاعات بیشتر است و شخصی که به ارتباط بیشتری نایل می‏آید با لحاظ فرضیه شکاف آگاهی از تأثیر بیشتری نسبت به ارتباط جمعی برخوردار می‏گردد.این در حالی است که اسلام زمانی بر ارتباط میان فردی و گروهی و ملیتی تأکید می‏کند که نقطه نظر خاص خود را نه برای گسترش تأثیر فرد از وسایل ارتباط جمعی می‏داند که برای ساختن امت واحد اسلامی و اتحاد و همدلی ملتها و جلوگیری از اطلاعات و شبکه‏های پریشان کننده ارتباطی تأکید داشته و توصیه می‏نماید، دامن زدن به نقاط افتراق فرهنگی اگرچه برای رسانه امروز مایه افتخار و سربلندی است لاکن از منظر اسلام علت جنگها و قطع روابط ملتها گردیده است و از آنجا که میل به اتحاد و هم صدایی و رابطه در میان ملتها امری درونی و فطری آنان است، ناگزیر باید برای جلوگیری از این پریشانی امواج و تکثر اختلاف برانگیز یا به کنار نهادن خرده فرهنگهای بومی خویش تن داد و یا در سایه سار فرهنگ غالب بر رسانه فائق تسلیم گردیده و یا اینکه انگ انزوا و تحجر را بر پیشانی خویش بپذیرد. این در حالی است که اسلام با احترام به فرهنگهای قومی و ملی هر جامعه برای جلوگیری از تضادها و جنگهای فرهنگی به رسانه‏ای که تأکید کننده مشترکات ملتها باشد توصیه می‏کند. رسانه‏ای که به ترویج عدالت و آزادی از استبداد دعوت می‏کند، رسانه‏ای اسلامی، مبتنی بر فطرت آزاد و پاک آدمی.

امید واضحی آشتیانی