سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

فانتزی و فمنیسم در شهر زنان


فانتزی و فمنیسم در شهر زنان

شهر زنان فیلمی ست در قالب فانتزی که در زیرلایه های خود به مقوله ی فمنیسم می پردازد اگرچه این پرداخت بسیار رویاگون و در فضای ذهنی شخصیت اول فیلم مارچلو ماستریانی صورت می گیرد اما این شهر خود داعیه ای ست بر شهری برساخته از ایدئولوژی های حاکم بر جامعه در آن سال ها

شهر زنان فیلمی ست در قالب فانتزی که در زیرلایه های خود به مقوله ی فمنیسم می پردازد اگرچه این پرداخت بسیار رویاگون و در فضای ذهنی شخصیت اول فیلم(مارچلو ماستریانی)صورت می گیرد اما این شهر خود داعیه ای ست بر شهری برساخته از ایدئولوژی های حاکم بر جامعه در آن سال ها.

می توان گفت این فیلم از نظر صورت و محتوا فانتزی ست.فانتزی به معنای مسبب ظهور تصاویری در ذهن شدن همانطور که تمام وقایع فیلم در ذهن شخصیت اول و به عبارتی قهرمان فیلم می گذرد.از طرفی در محتوا نیز فانتزی ست.فانتزی که برساخته از رویای ناکارآمد فمینیسم می باشد.محتوای فمنیسم در کامل ترین وجهش در شهر زنان نمود پیدا کرده است و از درون خودش را به چالشی آشکار می کشد.

به عبارت دیگر از آن جایی که فانتزی دنیای تخیلی ما در برابر جهان قابل ادراک و قابل شناخت خارجی و عینی ست،تنها می توان فمنیسم را در چنین جهانی به نظاره نشست.هریک از زنانی که در این فیلم حضور دارند خود نمونه ای از موج اول و دوم فمنیسم می باشند اما شهر در بستر موج دوم خود را به شکلی افراطی نشان می دهد. چنانکه در موج دوم فمنیسم که از سال۱۹۶۰ آغاز می شوند،بحث حقوقی و سیاسی و برابری عدالت به کنار رفته و زنان خواهان رهایی و نجات خود می باشند. این رهایی و نجات از طریق انقلابی همه جانبه میسر خواهد بود و چشم انداز این موج نقض نیاز داشتن به مرد و برآوردن تمام نیازها توسط زنان می باشد. همچنین این موج که حالت افراطی فمنیسم را نشان می دهد بر ظاهری مردانه،پوشیدن کت و شلوار،عدم آرایش و توجه به ظرافت های زنانه نیز تاکید می ورزد.

گرچه این شهر در ذهن مارچلو شکل می گیرد و ساخته می شود اما خود برآمده ای ست از دنیای بیرون.چنانچه در تاریخ فلسفه پس از متفکرانی نظیر بارکلی و هیوم(که به انسان صرفا به عنوان یک ادارک کننده توجه کرده بودند.)دیگر چنین تمایز کیفی آشکاری میان دنیای بیرونی و درونی وجود ندارد و به زعم هیوم ادراک انسان به همزیستی و همراهی به تماشاخانه ی ذهن می انجامد و در این صورت نظمی را که در جهان پدیدارها به خیال خود مشاهده می کنیم،چیزی نیست جز بازیابی اشتیاق ما به نظمی ذهنی.

حال مرد(مارچلو)با همراهی زنی که خود نمونه ای از فمنیسم آمازون(خواستار رسیدن زنان به مردان از لحاظ قدرت بدنی و جسمانی و نوع پوشش و...می باشد)به شهر زنان وارد می شود.

در این شهر همه ی زنان خواستار رسیدن به استقلال و دست یابی به هویت فردی از طرق مختلف هستند.(انحایی که جنبش فمنیسم خواسته و ناخواسته آن ها را القا می کند.)هریک از زنانی که در شهر زنان دیده می شوند طرفداری خود را با ویژگی خاص نشان می دهند و سخت به آن پای بند هستند.گرچه این پای بندی آسیب هایی را نیز دربردارد که در خود فیلم نیز به آن می پردازد و به نوعی آسیب شناسی رفتارها و شعارهای محدود فمنیسم می باشد که گاه خواستار مبارزه با غرایز بشری ست.

انواع فمنیسم در فیلم دیده می شود.

۱.فمنیست آمازون

ابتدایی ترین نوع فمنیسم که در ادبات بیشتر به آن پرداخت شده است. داعیه ای که این شاخه از فمنیسم سر می دهد خواستار رسیدن زنان به مردان از لحاظ قدرت جسمانی و فیزیک بدنی ست.در طول فیلم زنانی را مشاهده می کنیم که کارهای سخت و یدی را در شهر زنان به دوش کشیده و هیکل های مردانه و خشنی دارند. در آن ها اثری از ظرافت زنانه دیده نمی شود و گواینکه مردهایی زن نما در برابر مخاطب ظاهر شده اند.

۲.فمنیسم فرهنگی

این شاخه از فمنیسم توجه خود را به اصالت زنانه و ظرافت های موجود در زن معظوف می کند.از دید ان ها جنگ و خونریزی در جهان ناشی از حاکم بودن نظام خشن و زمخت مردسالارانه اس و تنها راه نجات از این وضعین حاکم شدن شیوه های زنانه در اداره ی امور می باشد که بهترین راه سعادت بشر است.در طول فیلم جهان برآمده از کودکی و لطافت و زنگ های شاد و پرت شدن در چرخ و فلک رویا را برای رسیدن به زنی اسطوره ای و زیبا می بینیم.این جهان و رویا اشاره به حاکم شدن لطافت و زیبایی زنانه دارد که در آن همه چیز زیباست. همچنیین زن در اینجا به شکل موجودی اساطیری و دست نیافتنی نشان داده می شود،اسطوره ای در مرز بین رب النوع و شیطان. برزخ میان پاکی و فریبندگی.این مسئله خود اشاره ای ست به تعالیم مسیحیت در رابطه با گناه نخستین.لازم به ذکر است که این جهان ساخته شده از ویزگی های فانتزی نیز می باشد.زیرا در فانتزی موقعیت ها توضیح ناپذیرند و جهان برساخته از فانتزی فقط باید پذیرفته شود و جایی را برای چون و چرای عقلی باقی نمی گذراد.

۳.اکوفمنیسم

این شاخه ی فمنیسم به نوعی در ارتباط با محیط و زمین و منابع طبیعی ست.فمنیست ها نظام مردسالار را برای ادامه ی حیات زمین و منابع طبیعی خطرناک می دانند و خواستار تعادل بین محیط زیست و زمین و منابع طبیعی هستند و این توازن از طریق زنان میسر می شود.این توزان در طول فیلم در مزارع و منابع طبیعی و میوه هایی که در شهر زنان برای ادامه ی حیات پرورش داده اند دیده می شود و به نوعی خودکفایی هماهنگی را در این زمینه نشان می دهد.

۴.فمنیسم فردگرا

این نوع از فمنیسم که در ادبیات نمود پررنگی داد خواستار اجرای استقلال فردی و از بین بردن تقسیم های زن و مرد می باشد. این فمنیسم در پساساختارگرایی و موج سوم گسترش می یابد.تاکید بر اصالت فرد یم باشد.این تاکید در برنامه های تلویزیونی و شعارها و سخنرانی های طول فیلم نشان داده می شود.همین طور در تئاتری که در فیلم در بین زنان اجرا می شود،زن را به شکل موجودی وابسته به خانواده به تصویر می کشد و خواستار هویت زن به کلی مستقل می باشد. به عبارتی با نشان دادن خفت و خاری که زن در خانواده متحمل می شودذ،مخاطبان را وادار می کند به هویت فردی زن توجه کنند.

۵.فمنیسم معتدل

خواستار حضور زنان در جامعه می باشد.زنان جوان و فعال در عرصه های سیاسی و اجتماعی شرکت کنند و بتوانند توانمندی های خود را نشان دهند.در فیلم در بیانیه های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی که در بین شرکت کنندگان خوانده می شود،به این نکته نیز پرداخته می شود.گرچه همان دختران جوان که در صحنه های ابتدایی فیلم در همایش های سیاسی ئ اجتماعی مشارکت داشتند در صحنه های پایانی به سمت شی وارگی و هرچه بیشتر کالای سرمایه داری شدن پیش می روند.

۶.فمی نازیسم

خواستار از بین بردن مردانگی و جنس مذکر در جامعه می باشند.زیرا معتقدند تمام مشکلات جامعه با از بین رفتم مردان از بین می رود. فمنیسم رادیکال نیز چنین نگاهی را دارد و خواستار از بین رفتن نظام مردسالاری در اذهان مردم می باشد. این مسئله در فیلم خود را به کل نمادین هنگام تمرین بوکس دختران نشان می دهد.

۷.فمنیسم جدایی طلب

خواستار جدایی زنان و مردان برای شناخت بیشتر زنان و استفاده از توانمندی های بهتر در زنان می باشند.این جدایی باید به شکل عینی و ملموس رخ دهد و این مسئله به پیشرفت زنان کمک شایانی خواهد کرد. شهر زنان نمونه ی بارز این شعار است و در این شهر هیچ مردی یافت نمی شود و در تمام مدت در فیلم زنان با شعارهای خویش با لبخند و شادی به سوی آزادی و شناخت خود پیش می روند.

۸. فمنیسم مادی گرا

راه نجات زنان را در پیشرفت اقتصادی شان می داند و آن ها از مادر شدن و انجا کارهای خانه منع می کند.در فیلم اجرای تئاتر خود نقبی ست به زندگی زنان خانه دار و کدبانویی که خود را وقف خانه و خانواده می کنند. ان ها زنان بدبختی نشان داده می شوند که در تمام مدت مشغول آشپزی،شستن لباس ها،بچه داری،رسیدگی به همسر،گذاشتن سفره و ... می باشند.مخاطبان این نوع زنان را به سخره می گیرند و خود را از این نوع زندگی دور نشان می دهند یا سعی در دوری از این نوع زندگی دارند.

۹.فمنیسم افراطی

ظلم به زنان را بزرگترین و بدترین ظلم نشان می دهد و خواستار انقلابی جامع و همه جانبه می باشد.شهر برساخته ی زنان خود نمونه ای افراطی از این نظریه می باشد.همین طور همایش ها،سخنرانی ها و نوع نگاهی که به شخصیت اول فیلم(مرد وارد شده در شهر زنان می شود)خود نشان از حرکت در مسیری انقلابی در سطحی وسیع تر را می دهد اما نتیجه ای که در فصل پایانی فیلم و صحنه های شب و رانندگی دیده می شود نه تنها انقلابی بزرگ را دربرندارد بلکه تنزلی عمیق را هشدار می دهد.

باید دقت داشت هیچ کدام از این مفاهیم به طور صریح و واضح در فیلم دیده نمی شود و فلینی کارگردان بزرگ ایتالیا،سعی کرده است با ژانر فانتزی و رویاگون فلیم،زهر این محتوا و مفاهیم فمنیستی را بگیرد.فیلم در سطحی سورئال و استعاره گون می گذرد و عمیقا از زمان فرار می کند.زمان در فانتزی گم می شود و سفر آغاز می شود.سفر به انتهای رویای فمنیسم.

موضوعات فانتزی گاه با موضوعات اسطوره در ناخوداگاه شریک هستند که از جمله ی مهمترین این موضوعات "سفر "می باشد-مثل سوپرمنی که برای نجات بشر و زمین و تمدن از سیاره ای دیگر می آید-این بار نیز مردی برای دیدن دنیاهای زنانه سفر می کند و اصولا این سفر نمادین بوده و با سیر و سلوکی عجیب در مسیرهای غیرطبیعی(چنانچه در فیلم به این نکته اشاره می شود)همراه است.همینطور از مهمترین درونمایه های فانتزی آزادی ست.شخصیت،آزاد از علت و معلول و دال و مدلول به هرکجا که می خواهد سفر می کند و در آزادی با وقایع و ماجراهای غیرقابل پیش بینی روبه رو می شود.

همچنین فیلم با اخصه های فانتزی به نوعی به ادبیات فمنیسم نیز ادای دینی کرده است و چه بسا به دلیل اشتراکات این دو،این قالب(فانتزی)برای این فیلم برگزیده شده است.در ادبیات فمنیستی قهرمانان زن کارهای عجیب و غریب می کنند،د رجهانی تازه به اکتشاف و جهد می پردازندفدر فلیم نمونه هایی دیده میشود. زنانی که در هیئت توتم دست نیافتنی هستند و بر فراز جهان زنانگی خویش ایستاده اند.

همچنین در ادبیات فمنیستی استفاده از نماد و تمثیل و کنایه نیز رایج است.در صحنه های فیلم نیز نمادهای استعاری بسیاری در عالم رویا به مرد مسافر نشان داده می شود.حضور زنان در بیرون از منزل و داشتن تعاملات اجتماعی و لحن زنانه استفاده از واژگان خاص،استفاده از رب النوع ها و الهه ها و اساطیر یونان و روم از دیگر ویژگی های ادبیات فمنیستی ست که در طول فیلم در خلال شعارها و صحنه هایی چون-رانندگی در خیابان،خودکفایی در کشاورزی،موتورسواری زنان و...- مشاهده می شود.

این فیلم محصول سال ۱۹۸۰ ساخته ی فدریکو فلینی می باشد.

راضیه مهدی زاده

منابع:

اسلاسر،جرج،(۱۳۷۷)فانتزی،علمی تخیلی؛مترجم:محمد گذر آبادی،فارابی،شماره ۷۷

بصیری،مریم(۱۳۹۰)فمنیسم و نقد فمینیستی،کتاب ماه ادبیات،شماره۵۵

جنیگبز،دیوید(۱۳۸۷) فانتزی،مترجم:ساره ارض پیما،فارابی،شماره۶۳

حسن آبادی،محمود(۱۳۸۱)مکتب اصالت زن در نقد ادبی،نیکونشر،تهران

رضوانی،محسن(۱۳۸۲)فمنیسم،معرفت،شماره۶۷

چاپ شده در روزنامه ی شرق