سه شنبه, ۱۹ تیر, ۱۴۰۳ / 9 July, 2024
مجله ویستا

نگاه آرایشگر


برخی در جوانی، به تجربه پاک بودن می رسند. پاک زندگی کردن و داشته های خود را به عمل درآوردن، هنری است که می تواند انسان را یک شبه از راه صدساله عبور دهد و به مقصد برساند، من رگه هایی …

برخی در جوانی، به تجربه پاک بودن می رسند. پاک زندگی کردن و داشته های خود را به عمل درآوردن، هنری است که می تواند انسان را یک شبه از راه صدساله عبور دهد و به مقصد برساند، من رگه هایی از این معرفت را در جوان آرایشگر دیدم. نوع نگاهش به زندگی، روش زندگانی اش، سلوک رفتاری اش و ... او را در چشم آدم عزیز می داشت و عزت می بخشید.من چند سالی است که مشتری او هستم، اوایل می دیدم، ضبط در مغازه گذاشته است و موسیقی سنتی گوش می کند، در زمانی که خیلی ها، موسیقی های آلوده می شنوند. او به اعتراض برخی مشتری ها که طالب موسیقی دیگر بودند هم توجهی نمی کرد.اما توجه می کرد با این روش که سلامت موسیقی سنتی ایران و مضرات آن موسیقی ها را بیان می کرد اما حاضر نبود از آن موسیقی ها استفاده کند برای خوشایند این و آن و حتی افزایش مشتری ... زمانی گذشت، تلویزیون جانشین ضبط شد، او گفت: من از موسیقی سنتی هم گذشتم.

برنامه های تلویزیون ضرر کمتری دارد در کنار مباحث مفیدی که آدمی را معرفت می آموزد. زمانی نیز چنین گذشت و باز دیدم تلویزیون هم نیست. به جایش کتاب های مختلف دیده می شود تا افرادی که در صف انتظار می نشینند، با مطالعه کتاب هم وقت خود را پر کنند و هم جانشان آکنده از نور معنویت شود و این مطالعه گره گشای پرسش های مذهبی و شرعی آن ها هم بشود. جوان آرایشگر ما، از موسیقی مباح، برنامه های مباح گذشت تا به وادی واجب و مستحب برسد. او حالا در کنار کار به درس خواندن هم روی آورده است. در حلقه های معرفتی هم گوش شنوایی دارد و به دنبال گوش های شنوا هم هست لذا نوجوانان، جوانان آشنا و هم محل را جمع کرده است و جلسه قرآن و دعا دایر کرده است تا جان در زلال وحی بشویند و علاوه بر این از گفتار اهل نظر که سخنران این محفل هستند استفاده کنند.

یک شب سعادت حضور در جمع آنان نصیبم شد و در نگاه های زلال نوجوانان و جوانان، امید مومنانه به فردای بهتر را دیدم و یقین کردم، با وجود چنین جوانانی- که نسل شان فراوان باد- فردا می تواند از امروز بهتر و به مولفه های جامعه دینی و مدینه فاضله رفتاری نزدیک تر باشد. دغدغه های این گروه از نوجوانان و جوانان عزت آفرین بود و عزیز، که آدمی را یاد نسل سرفراز دفاع مقدس می انداخت، یاد مردان مرد و دلاوران خود ساخته ای که گاه نه برای ترک واجبات که برای فراموشی مستحبات، چون مار گزیده بر خود می پیچیدند، آن نسل به صندوق ذخیره معنوی بشریت تبدیل شد تا امروز و فردا، هرکس و هر جامعه ای به میزان بهره ای که از آن صندوق می گیرد توانگر شود و حالا نوجوانان و جوانانی را می دیدم که داشتند به استخراج نور می پرداختند، نور که در دل ها بتابد، همه جان ها و جهان ها را روشن خواهد کرد و این نوجوانان و جوانان، چراغ روشن خانه و خانواده و خویشاوندان خود هم می شوند و از معرفتی که در جلسات می آموزند برای خویشان هم به سوغات می برند.