دوشنبه, ۱۱ تیر, ۱۴۰۳ / 1 July, 2024
مجله ویستا

تاریخ و تبار گفتمان معنویت


تاریخ و تبار گفتمان معنویت

از ابتدا تنها معنا بود و باز تنها معناست كه جاودانه می ماند معنویت در وجود انسان ها و در معناسازی های آنان در مواجهه با خداوند یا هستی هویت یافته و آفریده می شود معنویت در هر عصری با خصایص آن دوره آفریده شده و متجلی گشته است

از ابتدا تنها معنا بود و باز تنها معناست كه جاودانه می‌ماند. معنویت در وجود انسان‌ها و در معناسازی‌های آنان در مواجهه با خداوند یا هستی هویت یافته و آفریده می‌شود. معنویت در هر عصری با خصایص آن دوره آفریده شده و متجلی گشته است. هر رهرویی برای ارتقا تا سطح آفرینشگر آن، همواره ناگزیر است بخشی از محتوا و روح معانی دوره‌های گذشته را بازآفرینی كند و علا‌وه بر آن، به دگرآفرینی مختص عصر خویش نیز بپردازد و معنویت تنها با چنین آفرینش مداومی است كه امكان تكامل خویش را فراهم می‌سازد. از سویی دیگر، معنویت در هر دوره‌ای از زبان و گستره مختص عصر خویش نیز بهره می‌برد.

● عهد عتیق

محتوای معنویت در عهد عتیق با زبان ادراك‌ها، احساسات و فرامین تحقق می‌یابد كه به آفرینش افسانه و اسطوره می‌رسد. معنویت عهد كهن آنگاه كه از نگاه بگذرد، ادراك و احساس مشهود را می‌سازد و هنگامی كه بخواهد توسط شاهدان توصیف گردد، به شعر و شور می‌زند و چون به گوش شنوندگان رسد، در اندیشه‌ها به سان افسانه و اسطوره نشسته و در ایمان و اراده به صورت احكام، محرمات و فرامین بروز یافته و در مواجهه با سنت و آداب و رسوم، به چهره شریعت بیرون می‌آید. هنگامی كه از محرمات و فرامین بهره می‌برد، از نگاه قدرت و اراده می‌نگرد؛ چرا كه مساله این دوره، وقاحت است. اصلی كه به هیچ چیز گردن نمی‌دهد و تنها با قدرت لجام می‌خورد. اما نخستین قربانی‌ای كه می‌گیرد، معصوم ترین پدیده عهد عتیق، یعنی همان معنویت است. عهد عتیق به كتب مقدس یهودیان محدود نمی‌شود و تمامی ادیان كهن را دربرمی گیرد. آنان كه با توصیف جهان مدرك و محسوس، معنویت عهد كهن را در صحف عصر خود به ودیعه گذاشتند. بنا بر قدمت آثار معنوی این عهد و پاره‌ای از علل دیگر، كتب عهد عتیق از تحریف و خرافه در امان نبودند و كشف و تشخیص وحی مستتر در آنها نیاز به ذهنی كیمیاگر دارد تا سره را از ناسره منفك سازد.

اسفار پنجگانه عهد عتیق را باید از كتب این دوره دانست، همین طور مزامیر داوود (كه در كتب اسلا‌می به اسم زبور داوود می‌شناسند) و به خصوص كتاب ایوب را كه یكی از غنی ترین آنهاست. همچنین بخش‌هایی از كتبی را كه در عهد عتیق آمده و از زندگی و رسالت پیامبران مختلف تا پیش از مسیح سخن می‌گوید، باید در این زمره شمرد. وداهای چهارگانه هندوان (ریگ ودا، ساماودا، یاجور ودا و اتهروا ودا) از جمله متون مرجع عهد عتیق‌اند كه مهم ترین شان همان ریگ وداست. متون هرمتیكا از مصر باستان، كه عمیق ترین و رازواره ترین آثار عهد عتیق اند. كتاب شریعت كی سوگماد كه در حقیقت كتاب مقدس اك به شمار می‌رود، یكی از برجسته ترین و دست نخورده ترین آنهاست. در میان تمدن‌های كهن مغرب زمین، ایلیاد و اودیسه هومر به شكل برجسته‌ای جلوه افشانی می‌كنند و آنها را می‌بایست از آثار عهد عتیق دانست، گرچه ابعاد معنوی آن بسیار ضعیف است، كه البته این، در مورد بسیاری از كتب عهد عتیق صادق است. اما برخلا‌ف تفكر رایج، بسیاری از آثار و كتبی را كه پس از تورات موسی می‌آیند، نباید در زمره كتب معنوی عهدعتیق دانست، زیرا برخی از آنها فاقد محتوای معنوی است و برخی دیگر تنها روایاتی تاریخی (و بعضا بی اعتبار) هستند كه سینه به سینه چرخیده و با اوهام و خرافات درهم آمیخته، به طوری كه حتی گاه در ضدیت با معنویت نهفته در متون الهی قرار می‌گیرند. زیرا معنویتی كه در متون عهد عتیق به جای مانده است، همان معنویت مصلوب است. به بیان دیگر، آنچه در هستی، قربانی می‌شود و معنویت برای نجات آن آفریده می‌گردد، خود در متون كهن مجددا قربانی می‌شود. جهل، خرافه و مهم ترین آنها، قدرت كه در عهد عتیق به شكل تحجر و تعصب متجلی می‌شود، سهمگین ترین جلا‌دان معنویت هستند. از آنجایی كه معنویت در این دوره، در لا‌به لا‌ی متون كهن مدفون و نخستین قربانی، خود معنویت است، پس عهد جدید را انتظار كشیده و فریاد می‌زند.

● عهد جدید

عهد جدید روح مدفون در عهد عتیق را كیمیاگری كرده و با زبان نقل قول‌ها، تفاسیر و پند و اندرز آنها و با آفرینشی گسترده كه از اخلا‌قیات و دیانت تا اشراق و عرفان را دربرمی گیرد، معنویت را هویدا می‌ساخت. زیرا معنویتی كه با خرافات و اوهام تنیده شده و در غبار تأویل عامه مردم كه قادر به درك معانی عمیق آن نیستند، تحریف شده و با دانش و تفكر پذیرفته نشده، بلكه كوركورانه و از روی ترس اطاعت شده باشد، نیاز به پیام آوری جدید دارد تا با نقب زدن به كنه آن، معانی و روح موجود در دیانت را مكشوف ساخته و بافته‌های جدید را بر آن بیفزاید. از همین روست كه تمامی منادیان عهد جدید در آغاز دعوت خویش با برچسب كفر مصلوب گشتند. چرا كه معنویت هر عصری از آن روی كه از یك سوی باید تحریفات و خرافات وارده به متون عهد عتیق را از آن بزداید و از سویی دیگر ناگزیر به تغییر برای نیل به كمال است، نیاز به دگرآفرینی دارد تا بر صورت و محتوای آن بیفزاید، آن هنگام است كه با چهره كفر متجلی شده و با اتهام بدعت مواجه می‌شود. پیام آور عهد جدید (عهد اخلا‌قیات ) كسی است كه رازوارگی‌های آن را آشكار ساخته و تأویل كند. آنان كسانی هستند كه به فریاد دادخواهی معنویت قربانی شده در عهد عتیق، پاسخ داده و برخاستند. مضمون معنویت در عهد جدید، هنگامی كه از صافی ذهنی عموم مردم می‌گذرد، به شكل اخلا‌قیات و دیانت بیرون می‌آید و زمانی كه بر رهروان خاص آن مشهود می‌گردد، به سپهر اشراق و عرفان می‌زند. عهد جدید نیز تنها شامل انجیل‌ها و بخش‌هایی از نامه‌های رسولا‌ن پس از آن نمی‌شود ( البته برخی از مضامین موجود در نامه‌های رسولا‌ن را نباید در آن دایره آورد)، بلكه شامل آیاتی نیز می‌شود كه پیامبران ادیان مختلف از طریق كیمیاگری متون عهد عتیق، وحی مدفون در آن را كشف كرده و آن را كه با اوهام و تعصبات و خرافه‌ها بافته شده بود، از درونش بیرون كشیده و تحقق عینی معنویت را با گفتار و رفتار خود آفریدند.

علا‌وه بر انجیل‌ها و آثار پس از آنكه در عهد جدید آمده می‌بایست اوپانیشادها، بخش گاهان یا گاتها از اوستا، تائوته چینگ یا لا‌ئوتزو در آئین تائو، مقالا‌ت چوانگ تزو در فلسفه تائو، دهاما، همان تعالیم و موعظه‌های بودایی، ویدانتا سوترا، كتاب نحله‌ای از هندوییزم به نام ویدانتا، كتاب راجا یوگا در آئین یوگا، مكالمات یا تعالیم كنفوسیوس، كتاب شاهپورگان و انجیل جاویدان یا كبیر هر دو از آثار مانی، منظومه جاپجی از نانك در دین سیك، تاسوعات از فلوطین، قرآن كریم، بخش‌هایی از جمهوریت افلا‌طون، اخلا‌ق نیكوماخس از ارسطو و... را نیز باید بدان‌ها افزود. البته برخی از آنها علا‌وه بر زبان عهد جدید از زبان عهد عقلا‌نیت نیز استفاده می‌كنند. در میان آنها برخی از آثار شرایطی بینابینی دارند و برخی از خصایص عهد عتیق و بعضی از شرایط عهد جدید را دارا هستند. قرآن كریم و اوستا از این جمله‌اند.

قرآن علا‌وه بر اینكه روح معنوی نهفته در بسیاری از ادیان پیش از خود را كشف كرده و می‌آفریند و با آنكه از رازوارگی برخوردارست، ولی معنویت در آن مدفون نیست و سرشار از افسانه نیست و حتی قصص امت‌ها و پیامبران پیشین را نیز، نه جهت اسطوره سازی، بلكه برای گرفتن پند و اندرز از آنها یاد می‌كند، كه جملگی آنها از خصایص آثار عهد جدید است، ولی محتوایش تنها شامل قصص و روایات نیست، بلكه در بسیاری از موارد، فوران احساس و اشراق نازل شده است كه به شعر می‌زند و این از خصایصی است كه به متون عهد عتیق نزدیك تر است.

● عهد میانه

معنویت در عهد میانه، گویش با ادبیات را برمی گزیند و زبان آن روایت و داستان است. در آنجاست كه با مضامین داستانی و شخصیت‌های روایی می‌توان ذوق معنوی را به ظهور رساند. ادبیات هنگامی كه با فرم و محتوا در خدمت روح معنوی قرار می‌گیرد، دین خویش را به آن ادا كرده است. پس از مطالعه تمامی آثار معنوی كه با جادوی ادبیات اساطیری به سراغ معنویت رفتند، می‌توان گفت كه مهابهاراتا، رامایانا و بهاگاوات گیتا از هند، گهواره تمدن مشرق زمین، گوهربارترین شان هستند. در میان این ۳ اثر نیز از منظر بلا‌غت، فصاحت و عمق معانی، سروده‌های بهاگاوات گیتا در اوج قرار دارد؛ انگار كه فلسفه اوپانیشادها را به گونه‌ای رازگونه و حماسی ساخته باشند. ایران زمین نیز كشتگاه آثار معنوی بزرگی در باغ معنویت بوده است. مثنوی معنوی و دیوان شمس مولوی، دیوان غزلیات حافظ و منطق الطیر و دیوان عطار را می‌بایست، اوج سیلا‌ن معنوی در اشعار عهد میانه شمرد. اگر چه آثار اولیه آن را می‌توان در اشعار باباطاهر، خیام و ابوسعید ابوالخیر در ابتدای عهد میانه یافت. اما كتب این عهد به مشرق زمین محدود نمی‌شود و دربرگیرنده آثار ادبی برجسته‌ای از تمدن مغرب زمین نیز هست. كتاب معنوی عهد میانه، اثر بزرگ و جاودانه كمدی الهی (دوزخ، برزخ و بهشت) از دانته است. او در این اثر، گرچه درباره بسیاری از مصادیق و اشخاص، اشتباهاتی فاحش می‌كند (كه بسیاری از كتب مقدس نیز از اشتباهاتی از این دست، مبرا نیستند)، اما معیارهای مباحث كلی او صحیح است و با عطف به كتب دیگر، بزرگان ادیان را با ما همراه می‌سازد تا با دو بال عقل و عشق، از دوزخ گذشته، در برزخ وانمانده و به بهشت عروج كنیم.

● عهد رنسانس

معنویت در عهد رنسانس، خود را از طریق هنرها در روان انسانی و روح جمعی به جلوه در می‌آورد و با زیباشناسی بیان می‌كند. انسان عهد رنسانس ترجیح می‌دهد، طیف وسیعی از رنگین كمان معنوی از طریق هنرها به جلوه در آیند، از این روی با نگاهی زیباشناسانه به معنویت می‌نگرد. آنجاست كه دلربایی معنوی در هنرها، مجذوب می‌سازد و آن هنگام است كه هنر مقدس به معنای حسی كلمه، شكل می‌گیرد. در آغاز عهد رنسانس، معنویت در قالب نقاشی، پیكرتراشی و معماری خود را متجلی می‌سازد كه آثار داوینچی، میكلا‌نژ و رامبراند، از جمله برجسته ترین آفرینش‌های این دوره‌اند و تا میانه رنسانس كشیده می‌شوند. معنویت از میانه رنسانس با آفرینش در گستره نمایش و بازی شروع كرده و تا انتهای آن به ایفای نقش می‌پردازد. بازی‌های مولیر و نمایشنامه گوته است كه آن را به صحنه می‌برد و از آن هنگام است كه صحنه مقدس می‌شود. اثر برجسته گوته، یعنی فاوست و بازی‌های فراموش نشدنی قدیس صحنه - مولیر - مطرح ترین آنهایند. اما معنویت از میانه رنسانس به نواختن می‌پردازد و تا انتهای آنكه به اوج می‌رسد، موسیقی را به كمال خود رسانده است. آثار باخ نقطه آغازش و آفرینش‌های بتهوون، نقطه اوجش است. ‌

● عهد عقلانیت

عهد عقلا‌نیت (عصر روشنگری ) كه پس از رنسانس شروع شده و تا عهد مدرن ادامه دارد، معنویت را با ابزار استدلا‌ل و پژوهش شناخته و با آفرینش در حوزه علم و فلسفه بیان می‌كند. عهد عقلا‌نیت، با پیمایش دانش و منطق به معنویت می‌رسد و آن را با تولید فلسفه و علم تبیین می‌كند. چرا كه روان و نگاه انسانی با روش كاویدن و پژوهیدن است كه آن را دست یافتنی می‌سازد. در این عصر است كه معنویت در یكی از كامل ترین صور خود متجلی می‌شود. در آثار این دوره، معنویت با گفتارهای آگاهانه، تفكر و تعقل می‌گردد و احساس مقدس و امر دینی و معنوی، در خود به آگاهی می‌رسد. اثر علمی - فلسفی آموزش مذهب اثباتی از اگوست كنت و آثار فلسفی و بزرگ فلا‌سفه‌ای چون فیخته، شلینگ و هگل برجسته ترین این كتب اند؛ به خصوص فلسفه هگل كه در غایت هستی شناختی و معناشناختی ظهور می‌كند. دو كتاب پدیدارشناسی روح و منطق او، آثار معنوی بی نظیر عهد عقلا‌نیت اند.

● عهد مدرن

در عهد مدرن، سینما تصویری دیگر از معنویت ارائه می‌دهد. دنیای معنوی عهد مدرن، نگاه از دریچه فیلم را بر می‌گزیند. از آن هنگام كه روی پرده نقره‌ای به تصویر در می‌آید، تا آنجا كه به نقد و تحلیل شكافته و بسته می‌شود. عهد مدرن، مدیوم سینما را برای تجلی معنویت برمی گزیند و از زبان نقد و تحلیل سخن می‌گوید. به بیانی دیگر، در عهد مدرن فیلم‌ها عرصه‌های بارز روی پرده آمدن معنویت، و نقدها و تحلیل‌ها، نمونه‌های به گفتار و نوشتار كشیدن روح آنهاست. به همین سبب است كه كتاب‌هایی از آفرینش تا غسل تعمید، از هستی تا... بی نهایت و از نیستی تا... بی نهایت، فیلم را برای چنان آفرینشی برگزیده اند؛ زیرا عهد مدرن با زبان نقد و تحلیل به سینماست كه معنویت مختص خود را پدید می‌آورد. آنها نه تنها روح معنوی كتب معنوی پیش از خود را بازآفرینی می‌كنند، كه مضامین معنوی مختص عصر مدرن را نیز - كه در آثار معنوی عهدهای پیش از آن یافت نمی‌شدند - دگرآفرینی می‌كنند. از دیگر آثار این دوره كه نگارنده می‌شناسد، ده‌فرمان كیشلوفسكی است كه از نگاه خویش عرصه معنوی جدیدی را برای همان ده فرمان معروف برمی گزیند كه به عهد مدرن تعلق دارد.

● عهد پسامدرن

اما عهد پسامدرن كه تنها پس از مدرن طلوع می‌كند، از چه زبان و آفرینشی بهره می‌برد؟ زبان گویای عهد پسامدرن، تمامی زبان‌های دوره‌های گذشته است، همچنان كه مدیوم آن، حاصل تبلور تمامی دوره‌های گذشته است. توصیف ادراكی و شهودی، پرسش و پاسخ و تفاسیر، داستان و روایت، زیباشناسی، سنجش و پژوهش و نقد و تجزیه تحلیل، زبان‌هایی هستند كه با آفرینش در افسانه، شعر، اسطوره، اخلا‌قیات، عرفان، ادبیات، هنر، نمایش، بازی، علم و فلسفه و سینما و رسانه، معنویت عهد پسامدرن را به گونه‌ای شكل بخشیدند كه با فرو ریختن مرزهای پیشین آنها، می‌توان از هر یك به دیگری رسید. تفاوت آن با دوره‌های گذشته در این است كه آفرینش‌های دوره‌های گذشته در عصر پسامدرن به روی هم در گستره جدیدی به نام رسانه پدید می‌آید و مهم تر از آن در عهد پسامدرن مرزهای زبان‌های گذشته فرو می‌ریزند و آنها به یك بین زبانی دست می‌یابند كه از تركیب و ریزشی متكثر و تودرتو آفریده شده و می‌آفرینند كه در دوره‌های گذشته سابقه نداشته است. منظور از پسامدرن نیز دوره‌ای است كه تنها پس از مدرن آمده و به گونه‌ای اجتناب ناپذیر از آن تغذیه می‌كند. از این روی، آثار معنی در هستی و از پیدایش تا تأویل روح متكثر و متناقض تودرتویی را برای كتب معنوی این عهد برگزیده است. اما در هر دوره‌ای معنویت علا‌وه بر زبان و آفرینش خاص عصر خود، می‌تواند با زبان‌ها و عرصه‌های قرون گذشته نیز بازآفرینی گردد، با این تفاوت كه در دوره خویش، دگرآفرینی‌ای كه در زبان و عرصه معنویت (با محتوای معنویت اشتباه نشود، چون معنویت می‌تواند بدون زبان و عرصه‌ای جدید، با محتوایی جدید دگرآفرینی گردد) تحقق می‌بخشد، تنها به عصر خود تعلق دارد. با چنین ویژگی‌هایی، آثار بسیاری را می‌توان باز شناخت. بهشت گمشده جان میلتون یكی از آنهاست كه در عهد رنسانس با زبان عهد میانه، استعاره‌های بهشت و دوزخ را در سیمای هستی و زندگی به رخ كشید. در این میان جبران خلیل جبران و هرمان هسه آثار متعددی دارند. كتاب‌های پیامبر جبران خلیل و سیذارتای هسه، آثاری مولف‌اند كه جایگاهی ویژه دارند.

علا‌وه بر آنها، جبران خلیل جبران با اشعارش (دیوانه و خدایان زمینی، گوركن، سكوت من سرود من و...) و هرمان هسه با داستان‌ها و رمان‌هایش (دمیان، گرگ بیابان، سفر به سوی شرق، گرترود، نرگس و زرین دهن و...)، استعارات زمینی احساسات معنوی را سرودند تا ثابت كرده باشند كه در عهدهای عقلا‌نیت و مدرن نیز می‌توان به دنبال احساسات مدفون در عهدهای جدید و میانه رفت. چنین گفت زرتشت از نیچه در عهد عقلا‌نیت با زبان عهد عتیق و عهدمیانه به بازآفرینی معنویت پرداخت. كتاب‌های آخرین وسوسه مسیح نیكوس كازانتازاكیس در عهد عقلا‌نیت با زبان‌های عهدهای جدید و مدرن، و گوژپشت نوتردام از ویكتور هوگو در عهد عقلا‌نیت و كتاب‌های جنایات و مكافات و برادران كارامازوف از داستایوفسكی در اواخر عهد عقلا‌نیت و اوایل عهد مدرن با زبان عهد میانه به ژرفای معنویت دست یافتند. كرانه فعال بی كرانگی از كارلوس كاستاندا، كوه پنجم پائولو كوئیلو و ایوب یوزف روت در عهد مدرن، جملگی با زبان‌های عهد جدید و عهد میانه آن را متجلی ساختند. جروم دیوید سلینجر با داستان سیمور: پیشگفتار در عهد مدرن از معنویت چیز دیگری گفت؛ ملغمه‌ای كه تنها كار اوست.

اما مائده‌های زمینی و مائده‌های تازه از آندره ژید، اثری فراتر از عصر خود بود. آن را باید نطفه اثری معنوی با ماهیتی پسامدرن در عهد مدرن دانست. كارل گوستاو یونگ در پاسخ به ایوب به معنوی ترین امیال مدفون انسانی دست می‌یابد و نشان می‌دهد كه معنویت به آگاهی انسان محدود نمی‌شود و چیزی ورای آن است و اریك فروم در روانكاوی و دین، پلی بین آنها می‌زند و آن گونه روح دین در روان انسانی را كشف می‌كند كه بسیاری از متدینان و حتی رهروان بسیار دور از آن ماندند. ژان پل سارتر با كتاب روانشناسی تخیل بر بن بستی كه در تهوع تنیده بود، فایق شد و ویكتور فرانكل در انسان در جست وجوی معنی، آن روزنه كوچك در اگزیستانسیالیسم را به دنیایی معنوی بدل ساخت كه در یكی از زمینی ترین تجارب انسانی آفریده می‌شدند، بدون اینكه ذره‌ای از ماوراءالطبیعه بهره برده باشد و آن آفرینش معنوی به معنای غایی كلمه را محقق ساخت. كتبی كه در بالا‌ از آنها نام برده شد، عمدتاً یا آثاری مولف با هویت معنویت‌اند یا آثاری مولف با وجوهی معنوی هستند، بدون اینكه هویت اصلی شان آفرینش معنوی باشد. ولی علا‌وه بر آنها از آثار دیگری می‌توان نام برد، كه در سطح آثار غیرمولف، سوژه اصلی آنان معنویت است و حرف‌هایی برای گفتن در آن گستره دارند.

كاوه‌ احمدی‌‌علی‌آبادی‌