جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

دومینوی آزادی و خواب آشفته شیوخ عرب


دومینوی آزادی و خواب آشفته شیوخ عرب

وجود اندیشه های قبیله ای و زندگی طایفه ای در میان قبیله های عرب حاشیه خلیج فارس باعث شده مردمان این منطقه از تحولات اجتماعی دنیای مدرن به دور باشند به همین دلیل می توان گفت دولت و ملت به نوعی به یکدیگر شبیه اند و با هم ارتباط دارند

آزادی بیان و مطبوعات همواره از موضوعاتی بوده که اکثر جوامع عربی از نبود آن رنج برده اند. از آنجایی که غالب نظام های عربی از الگوهای پلیسی و بسته پیروی کرده اند، کنش مردم با حکومت ها، فراز و نشیبی غمبار را به چشم دیده است.

با این حال می توان آخرین دهه قرن بیستم را نقطه عطفی در تاریخ سیاسی دنیای عرب دانست. نقطه عطف از این بابت که با آغاز دهه ۹۰ و فشار گسترده دنیای اطلاعات به دروازه های بسته و کهنه پوسیده نظام های عربی، دولتمردان این منطقه به فکر تجدیدنظر در استفاده از رسانه و مطبوعات افتادند.

این تغییر نگرش ناخواسته، باعث شد تحولات شگرفی در رسانه ها و مطبوعات عرب ایجاد شود. تحولاتی که دولتمردان عرب با وجود بی میلی آن را بپذیرند و حتی عواقب مثبت و عمیق آن را نیز نظاره گر شدند.

اما این تحولات عمیق نیز به همین جا ختم نشد. با آغاز هزاره سوم و روی کار آمدن الگوهای تازه رسانه ای که با روند کند تغییرات در جهان سوم تضاد داشت. تحولات عمیق دنیای عرب نیز وارد مرحله تازه ای شد، مرحله ای که به ایجاد فرصت های تازه سیاسی مانند انتخاباتی آزاد در کشورهای عرب، حذف سانسورهای شدید مطبوعاتی و رسانه ای و بهادادن به اقلیت های مذهبی در این کشورها انجامید.

برای تشریح بهتر مواجهه نظام های عربی با رسانه ها طی سال های گذشته بهتر است کشورهای عربی را به چند قسمت اقلیمی تقسیم کنیم. بر همین اساس یک منطقه شامل کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس هستند که تا قبل از دهه ۹۰ بویی از آزادی مطبوعات و رسانه ها نبرده بودند و اکنون مدت کوتاهی است که متوجه شده اند، جنبش مدنی در کشورهای پیشرفته از چه ارزش ها و مزیت هایی برخوردار است.

منطقه دوم کشورهای عرب حاشیه دریای مدیترانه و غرب آسیا هستند که با وجود ریشه داربودن جنبش های مدنی از بدزمانه گرفتار دولت های خودکامه ای شده اند که با سرکوب های شدید و سانسورهای بی حدوحصر عقب افتادگی از دنیای مدرن را موجب شده است. سومین منطقه نیز کشورهای عرب قاره آفریقا هستند که البته در این مطلب شامل اعراب شمال آفریقا می شود.

● جایگاه مطبوعات در میان قبیله های عرب

وجود اندیشه های قبیله ای و زندگی طایفه ای در میان قبیله های عرب حاشیه خلیج فارس باعث شده مردمان این منطقه از تحولات اجتماعی دنیای مدرن به دور باشند. به همین دلیل می توان گفت دولت و ملت به نوعی به یکدیگر شبیه اند و با هم ارتباط دارند.

به ویژه اینکه اندیشه غالب مردم این منطقه نشات گرفته از یک اندیشه سنتی طایقه ای به شدت بسته است. به عبارتی دیگر نوعی جزم اندیشی در این منطقه حاکم است. گرچه می توان از میان این سرزمین ها کشور بحرین را استناد دانست. کشوری که همانند بسیاری از جوامع عربی اقلیت به اکثریت حاکم است و حاکمیت نیز بر سرکوب مردم مخالف خود می پردازد؛ با وجود اینکه اندیشه و فرهنگ مردم بحرین نسبت به دیگر کشورهای عربی از جایگاه قابل قبولی برخوردار است.

مطبوعات کشورهای عرب این منطقه پس از دهه ۹۰ و نفوذ رسانه های غربی در کشورشان دچار دگرگونی اساسی شدند. دولتمردان کشورهای حاشیه خلیج فارس از اینکه می دیدند رسانه های بزرگ جهانی مانند سی .ان.ان، بی.بی.سی، فاکس نیوز، ایوودنیوز و ... در میان مردم منطقه نفوذ کرده اند، به شدت احساس نگرانی می کردند. نگرانی آنها به این دلیل بود که می ترسیدند، نفوذ رسانه های جهانی که بیشتر مروج فرهنگ غربی هستند، باعث افزایش مطالبات اجتماعی و سیاسی شود.

به همین دلیل سیاست مداران بحرینی برای جبران خلاء ناشی از نفوذ رسانه های غربی مجبور شدند تحولات تازه ای را در سیاست های مطبوعات خود به وجود آورند. در این راستا سانسور خبری تا اندازه بسیاری کمرنگ شد و مطبوعات اجازه یافتند در بسیاری از مسائلی که پیش از این امکان اظهارنظر نداشتند، موضع گیری کنند. برای نخستین بار روشنفکران بزرگ عربی که چندان تمایلی به اندیشه های جزم گرایانه عربی نداشتند اجازه یافتند در روزنامه های مهم عربی قلم فرسایی کنند و هر آنچه مایلند، بنویسند.

افرادی نظیر «برهان تلیون»، «هاشم صالح»، «نصر حامد ابوزید» و ... از جمله این روشنفکران هستند که در مطبوعات عربی کشورهای حاشیه خلیج فارس صفحات ویژه ای را به خود اختصاص داده اند. اما با این حال در این میان استثنائاتی همچنان وجود دارد. مطبوعات کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس تاکنون اجازه نداشته اند اجتماع و سیاست های جاری دولتمردان خود را نقد کنند.

برای نمونه روزنامه عربستانی الشرق الاوسط اجازه دارد هرگونه نقدی را نثار جوامع عربی و دیگر کشورهای منطقه کند، اما هیچ گاه حق ندارد یکی از دولتمردان عربستان حتی کوچک ترین و ناشناخته ترین شاهزاده عربستانی را به نقد بکشاند.

نمونه ای دیگر از این داستان مربوط به روزنامه اماراتی «الاتحاد» است. این روزنامه اجازه دارد تحولات فلسطین را که از حساس ترین موضوعات کشورهای عربی است به قلم منتقدترین روزنامه نگاران یا روشنفکران عرب به نقد بکشد، اما هیچ گاه اجازه ندارد سیاست های امارات یا حتی گروه های داخلی این کشور را نقد کند. به عبارت دیگر یک منتقد عرب می تواند در یک روزنامه اماراتی تحولات متحدان حساس امارات را به بدترین شکل نقد کند، اما هیچ گاه نمی تواند جامعه سیاسی پرانتقاد امارات را که از روز تاسیس تاکنون تنها یک انتخابات تحمیلی پارلمانی غیر آزاد داشته را به نقد بکشاند.

در این میان تنها کشوری که در این منطقه تا اندازه بسیاری تحمل انتقاد مطبوعاتی را دارد، کشور کویت است.

کشور کویت با وجود اینکه به سختی به افراد غیرحکومتی و تشکل های سیاسی اجازه چاپ نشریه مطبوعاتی می دهد، اما دولتمردان این کشور چشم خود را در مقابل بسیاری از انتقادهای مطبوعات بسته اند.

مجازات برای مطبوعات خاطی نیز در این کشور بسیار آسان گرفته شده است. به عنوان مثال نشریه ای در این کشور تعطیل نمی شود و در صورت بروز خطایی به نشریه خاطی دستور داده می شود به مدت چند روز چاپ نشود.

برای نمونه در سال ۱۹۹۸ یک روزنامه مشهور کویتی که از جایگاه ویژه ای در میان خوانندگان کویتی برخوردار است، به دلیل چاپ یک مقاله توهین آمیز به «احمد الصباح» امیر کویت عالی ترین مقام رسمی کشور که نویسنده در آن حتی از به کاربردن واژه های تند و ناپسند نیز دریغ نکرده بود، به مدت یک هفته تعطیل شد و پس از آن اجازه یافت بدون هیچ مشکلی به کار خود ادامه دهد. در نامه وزارت رسانه های کویت به آن نشریه ذکر شده بود؛ «حرمت روزنامه نگار برای دولت کویت مهم است و حفظ امنیت شغلی آن نیز از اعتبار ویژه ای برای دولت برخوردار است، به همین دلیل تنها برای یادآوری اشتباه آن نشریه دستور داده می شود نشریه مذکور به مدت یک هفته چاپ نشود.»

● هوای آزاد در غرب آسیا

در تقسیم بندی این مطلب مناطق عرب غرب آسیا شامل کشورهای عراق، سوریه، اردن، لبنان و فلسطین می شود. این مناطق به این دلیل که به مدت طولانی تحت استعمار غرب بوده و از لحاظ جغرافیایی نیز به کشورهای اروپایی بسیار نزدیک بوده اند، تحت تاثیر فرهنگ دنیای غرب قرار گرفته اند.

اما در این میان باید به استثنائاتی نیز اشاره کرد. کشورهای اردن و عراق به دلیل وجود نظام های به شدت دیکتاتوری نتوانسته اند از رشد قابل قبولی در زمینه آزادی مطبوعات برخوردار شوند. به جرات می توان گفت نظام به شدت پلیسی و سرکوبگرانه بعث عراق که تاب کوچک ترین صدای مخالفت را نداشت، رشد جامعه پویای عراق را تا سال های سال به عقب برد. به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران اگر جامعه مدنی عراق رژیم دهشتناکی مانند رژیم بعث به رهبری صدام حسین را نداشت، می توانست به بهترین الگوی جامعه مدنی در خاورمیانه تبدیل شود.

در زمان رژیم صدام حسین تنها پنج روزنامه آن هم تحت کنترل پسران و نزدیکان صدام حسین به چاپ می رسید که از نخستین صفحه تا آخرین صفحه آن به تمجید از شخص رئیس جمهور و دیگر مقام های عالی رتبه کشوری می پرداخت و هیچ گزارش یا مطلبی از نظام سیاسی و اجتماعی عراق در خود نداشت.

با سقوط نظام بعث در عراق و برچیده شدن سیستم به شدت سرکوبگرانه رژیم بعثی، بهبودی نسبی نیز در مطبوعات عراقی حاصل شد. ظرف شش ماه پس از سقوط صدام حسین، ۱۸۰ روزنامه در عراق به چاپ رسید که این رقم اکنون به ۳۶۵ روزنامه رسیده است. همچنین شمار مجلات هفتگی و ماهانه نیز به حدود ۶۰۰ نشریه رسیده است.

براساس آمار سازمان جهانی مطبوعات، مطبوعات در عراق از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ در حدود ۱۶۵ درصد رشد داشته که البته تا رسیدن به مرز مطلوب همچنان فاصله دارد. به عبارت دیگر بیشتر این رشد به جبران مافات گذشته مربوط می شود.

اما آزادی مطبوعات تا حد بسیاری در لبنان وجود دارد. لبنان از نخستین روز تاسیس با الگو قراردادن شیوه های مطبوعاتی فرانسه تلاش کرد خود را به عنوان مدل مطلوب آزادی در خاورمیانه جلوه گر سازد، گرچه وجود اندیشه های رادیکالی جامعه پویا و مدنی لبنان با وجود چالش های سنگینی که به جنگ تمام عیار داخلی تبدیل شد، اجازه نمی داد اندیشه های افراطی زمام امور جامعه را در دست گیرد و به سرکوب اندیشه های دیگر بپردازد.

به همین دلیل تمام گروه های سیاسی دینی در لبنان صاحب روزنامه یا مجله اند و به راحتی به بیان اندیشه های خود و نقد جامعه و گروه های سیاسی مخالف خود می پردازند. از سال ۱۹۲۰ لبنان صاحب روزنامه بوده و بسیاری از روزنامه های لبنانی جزو مهمترین و حرفه ای ترین روزنامه های خاورمیانه محسوب می شوند.

اما چنین آزادی ای در میان مطبوعات اردنی و سوریه ای وجود ندارد. وجود نظام های بسته در این کشورها باعث شده تا بیان اندیشه و آزادی بیان با مشکلات جدی همراه باشد.

کشورهای عرب شمال آفریقا به دلیل داشتن اندیشه های به شدت سنتی و بومی حضور پررنگ سنت های خرافی از آزادی بیان و رشد مطبوعات بی بهره بوده اند. در کشورهای تونس، مراکش، الجزائر، مصر، لیبی و سودان به دلیل وجود سنت های بربریت و نظام های به شدت استبدادی امکان آزادی بیان به صورت کامل وجود نداشته است.

در کشورهای ذکر شده به استثنای مصر، انعکاس اندیشه های نظام حاکم و سرکوب افراد دگراندیش در سرلوحه فعالیت های مطبوعاتی قرار دارد. در این کشورها امکان انتشار مطبوعات غیردولتی و مستقل بسیار مشکل و حتی غیرممکن است و وضعیت روزنامه نگاران در موقعیت بسیار بدی قرار دارد. بی توجهی دنیای غرب به این منطقه و تمرکز کشورهای غربی به خاورمیانه و تحولات آن نیز باعث شده دولتمردان شمال آفریقا آزادی بیشتری در سرکوب دگراندیشان داشته باشند.

براساس آخرین آمار سازمان بین المللی حمایت از روزنامه نگاران، کشورهای عرب شمال آفریقا در زمینه آزادی بیان و مطبوعات همچنان سیر نزولی دارند. براساس این گزارش انجام اصلاحات در این منطقه که به زور طرح خاورمیانه بزرگ ایالات متحده از سوی دولتمردان عرب این کشورها به اجرا درآمده بیشتر حالت ظاهری دارد و سرکوب روزنامه نگاران در آنجا همچنان ادامه دارد.

با این حال چنین وضعیتی در مصر بسیار بهتر از دیگر کشورهای عرب آفریقایی است. البته باید گفت دولتمردان مصری تمایل بسیاری دارند که همانند معمر قذافی دیکتاتور لیبی به سرکوب روزنامه نگاران و دگراندیشان بپردازند، اما از آنجا که جامعه مصر یک جامعه مدنی پویاست و دگراندیشان و روشنفکران در آن از جایگاه ویژه ای برخوردارند و همواره توانسته اند رهبری توده های مردم را حفظ کنند، آزادی دولتمردان مصری هیچ گاه به تحقق نپیوسته است. آزادی مطبوعات در مصر ریشه در رگ و پوست جامعه مصری دارد.

قدمت مطبوعات مصری به قرن نوزدهم و حتی به زمان حضور استعمار عثمانی به آن کشور باز می گردد. نخستین روزنامه عرب خاورمیانه در این کشور به چاپ رسیده است.

روزنامه های مصری جزو نخستین روزنامه های خاورمیانه هستند که به انعکاس اخبار منطقه و اندیشه های مردم و روشنفکران می پرداختند. همچنین روزنامه های مصری مانند الاخبار، الاهرام و... جزو مهمترین، ریشه دارترین و قوی ترین روزنامه های خاورمیانه محسوب می شوند که الگوی بسیاری از مطبوعات خاورمیانه و حتی دنیا هستند.

افرادی چون «حسنین هیکل»، «نجیب محفوظ»، «نصر حامد ابوزید» و... در این روزنامه ها قلم فرسایی کرده اند. از این طریق صاحب جایگاه در خور توجه اجتماعی و سیاسی شده اند. می توان گفت مطبوعات مصر با وجود نظام دیکتاتوری احزاب حاکم به راه خود، مقتدرانه ادامه داده و در بسیاری از مواقع با وجود عدم رغبت دولتمردان مصری خواسته های خود را به آنها تحمیل کرده اند. جامعه مصر اگر دولتمردان خود را دوست ندارند و به آنها پشت کرده اند، اما روشنفکران و مطبوعات خود را ستایش می کنند و آنها را جزو افتخارات تاریخی و همیشگی خود دانسته اند.

علی موسوی



همچنین مشاهده کنید