پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

آیت الله توسلی و مرگ ناگهانی اش در مجمع تشخیص مصلحت


آیت الله توسلی و مرگ ناگهانی اش در مجمع تشخیص مصلحت

امروز صبح نمی دانم چرا با احساس بدی از خواب بیدار شدم خبرنگاری از ایسنا زنگ زد که از آیت الله توسلی چه خبر می گویند در جلسه مجمع تشخیص مصلحت فوت کرده است داد زدم گفتم نه خیلی با آقای توسلی دوست بودم لطف ویژه ای داشت

امروز صبح نمی دانم چرا با احساس بدی از خواب بیدار شدم. خبرنگاری از ایسنا زنگ زد که از آیت الله توسلی چه خبر؟ می گویند در جلسه مجمع تشخیص مصلحت فوت کرده است. داد زدم گفتم نه! خیلی با آقای توسلی دوست بودم. لطف ویژه ای داشت. بعد از شنیدن خبر به آقای مجید انصاری که عضو مجمع تشخیص مصلحت است زنگ زدم. از این خبر پرسیدم. گفت بله; من در بیمارستان هستم. با آقایان صدوقی و موسوی لاری با سرعت به بیمارستان رفتیم. حسین و خانم توسلی آنجا بودند. خیلی بیشتر از فوت اقوامم گریه کردم. آقای مجید انصاری و بعضی دیگر از اعضای مجمع تشخیص در بیمارستان تعریف می کردند که امروز(شنبه) آقای توسلی به جلسه مجمع آمد; خیلی سرحال. سخنرانیش را خیلی بامتانت شروع کرد. مثل کسی که از رو می خواند.

از راهپیمائی بیست و دوی بهمن و شهادت مغنیه در لبنان در ابتدا حرف زد و بعد راجع به بیت امام و اهانت هایی که می شود صحبتش را ادامه داده است. از امام نقل قول هایی را خوانده است که امام سفارش بیت و کسانی که به ایشان خدمت کرده اند را نموده است. مجید انصاری می گفت من داشتم از صحبت های آقای توسلی نت برداری می کردم. دیدم صدای آقای توسلی نمی آید. نگاه کردم دیدم روی صندلی کناری افتاده است. آقای ناطق نوری که به بیمارستان آمده بود می گفت دکتر ولایتی به سرعت ماساژ قلبی می داد ولی نبض تقریبا نمی زد. آقایان هاشمی رفسنجانی، محمدی گلپایگانی، دکتر روحانی، ناطق نوری، به بیمارستان آمده بودند که به خانم توسلی تسلیت بگویند. هاشمی رفسنجانی نمی توانست جلو خودش را بگیرد و گریه می کرد.

خانم توسلی در یک سال گذشته دو نوه خود و عروسش را هم از دست داده بود و این غم جدید بود. بعد از مدتی آقای خاتمی با همسرش آمد. او هم گریه می کرد. قرار تشییع را گذاشتند. حسن آقای خمینی از قم راه افتاده بود که بیاید. منتظر ماندیم. نزدیک ظهر رسید. وقتی حسن آقا آمد و فرزندان توسلی را در بغل گرفت قیامتی شد. همه به حسن آقا تسلیت گفتند. خود ایشان هم خطاب به خانم توسلی گفت من فرزند آقای توسلی هستم. در این چند روزه دو جلسه طولانی در خدمت ایشان بودم. سه شب قبل آقای توسلی آمده بود منزل ما. دو نفر دیگر از دوستان هم آمده بودند. می گفت می خواهد روز شنبه در مجمع سخنرانی کند. با آقای هاشمی رفسنجانی هم صحبت کرده بود و وقت سخنرانی گرفته بود. متنهایی از سخنان امام را آماده کرده بود و خیلی از سخنانی که در اهانت به حسن آقا مطرح شده بود، حرص می خورد. همه ما توصیه می کردیم که حرف هایش را در مجمع جوری مطرح کند که احساساتی نشود. بحث انتخابات خبرگان هم شد. کاندیدای تهران بود و از اینکه اتفاقاتی در انتخابات بیفتد که به نفع رقبایش کاری کنند، نگران بود. حسین فرزند خوبش همان روز پیش من آمده بود که حاج آقا را منصرف کنید. گفتیم حالا چه عجله ای در استعفا؟! خودش می دانست که در انتخابات سمبل اصلاح طلبان خواهد شد. نمی دانم چه بحثی پیش آمد که دست زد به قلبش و گفت خیلی اسرار آدم های گوناگون کشور در این سینه است. حیف که همه آن اسرار را با خودش به قبر می برد.

واقعا هم بزرگترین پشتوانه فقهی و علمی و دینی جریان اصلاح طلبی بود و خودش خیلی اصرار داشت که به هر شکل که می تواند به این جریان سیاسی کمک کند. دلیل اصلی همراهی اش با آقای خاتمی در همه سفرهای داخلی، چه در ایام ریاست جمهوری آقای خاتمی و چه بعد از ریاست جمهوری همین بود. وقتی همیشه در کنار امام خمینی دیده می شد، می خواست اعلام کند بعد از امام خمینی آقای خاتمی را همراهی می کند تا این راه پویا و زنده بماند. پریشب هم رفته بودم دیدن حاج حسن آقا; در دفتر امام. آقای توسلی هم بود. خیلی بانشاط بود و پر از لطافت. حاج حسن آقا می گفت من به خواب اعتقاد ندارم ولی دو بار پشت سر هم به فاصله چند شب، قبل از جریانات اخیر امام را در خواب دیده است که امام با ناراحتی به حسن آقا می گفته اند من را دارند از خانه ام بیرون می کنند; چرا کاری نمی کنید. در جلسه مجمع تشخیص مصلحت امروز هم ایشان داشته همین خواب را تعریف می کرده است که منقلب شده و می خواسته گریه کند و جلو خودش را گرفته است. یکشنبه ساعت ۹ صبح جنازه آیت الله توسلی که نماد یک عمر دفاع از اندیشه مترقی امام خمینی بود از حسینیه جماران تشییع شد و در حرم امام خمینی، در کنار مرادش آرام گرفت.

نویسنده : محمد علی ابطحی

منبع : وبلاگ نویسنده