چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نسیمی از آموزه های حسینی


نسیمی از آموزه های حسینی

امام حسین ع روزی از محلی عبور می کرد عده ای از فقرا بر روی عباهای پهن شده خود نشسته بودند و نان پاره های خشکی می خوردند

آنچه در پی می آید گلچینی از آموزه های سیره اخلاقی امام حسین(ع) است که در قالب ده نکته بیان شده است .

اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.

۱) تواضع

امام حسین(ع) روزی از محلی عبور می کرد. عده ای از فقرا بر روی عباهای پهن شده خود نشسته بودند و نان پاره های خشکی می خوردند. امام(ع) وقتی از کنار آنها گذشت تعارفش کردند و او هم پذیرفت. نشست و تناول کرد و آنگاه به آنان گفت: «ان الله لایحب المتکبرین»(نحل/۲۲) یعنی خداوند متکبران و مردم مغرور و از خود راضی را دوست نمی دارد. سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت کردم، شما هم دعوت مرا بپذیرید. آنان هم دعوت حضرت را قبول کردند و همراه امام(ع) به منزل رفتند. سیدالشهداء(ع) دستور دادند هرچه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند و بدین ترتیب پذیرایی گرمی از آنان به عمل آورد و نیز درس تواضع و انسان دوستی را با عمل خویش به جامعه آموخت.(جلاءالعیون ص۵۰۱)

۲) بی ادعایی

از امام حسین(ع) پرسیدند: چگونه صبح کردید. (حالتان چطور است) فرمودند: صبح کرده ام در حالی که پروردگاری دارم که ناظر اعمال من است و آتش جهنم در مقابل من است و مرگ، مرا تعقیب می کند تا جان مرا بگیرد و حساب و محاسبه (در دنیا و قیامت) مرا احاطه نموده است و من در گرو اعمال خود هستم.

اینگونه نیست که هرچه را بخواهم و دوست داشته باشم همان برایم پیش آید و بتوانم به آن برسم و نیز اینگونه نیست که هرچه را که دوست نداشته باشم بتوانم از خودم دور کنم. زیرا تمام امور، دست دیگری (خدا) است. اگر بخواهد مرا عذاب می کند و اگر بخواهد مورد عفو قرار می دهد. بنابراین کدام فقیر از من فقیرتر است. (پیشوای سوم ص ۳۰)

۳) خود را از دیگران پایین تر دیدن

از امام حسین(ع) درباره ادب پرسش کردند که ایشان در پاسخ فرمودند: ادب آن است که از خانه خود بیرون آیی و با هیچ کس برخورد نکنی مگر آن که او را برتر از خود ببینی. (فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) ص ۸۱۲)

چنانچه همین فرمایش کوتاه امام(ع) را خوب مورد توجه قرار دهیم، نتایج و آثار درخشانی را در روابط فردی و اجتماعی و اصلاح رفتارها در پی خواهد داشت.

به عنوان مثال:

۱) وقتی دیگران را بهتر و بالاتر از خود دانستیم قطعا به او بی احترامی نمی کنیم.

۲) از مردم غیبت نکرده و دنبال عیوب آنان نخواهیم بود.

۳) هنگامی که مردم بهتر از ما دیده شوند، برای آنها ناز و افاده و تکبر نمی فروشیم بلکه برعکس بالهای تواضع و فروتنی را برای آنها خواهیم گشود.

۴) در برخورد با یکدیگر تلاش می کنیم جلوتر سلام کرده و ادب را رعایت نماییم.

۵) کوشش می کنیم که به سخنانش توجه نموده و حتی الامکان آنها را بکار بندیم.

۶) اگر واقعا سایرین را بالاتر و بهتر از خود دانستیم، آنگاه دعوا، مجادله و بگوومگوهای بی حاصل با آنان بوجود نمی آید.

۷) هیچ گاه به ظاهر مردم قضاوت ارزشی نمی کنیم حتی رفتارهای زشت و بد آنها را دلیل بالاتر بودن خود نمی شناسیم.

۸) با این رویکرد، دوستی ها، رفاقت ها، محبت ها و همدلی ها افزایش می یابد.

۹) از حیث روحی و روانی، آرامش از دستاوردهای ارزشمند آن خواهد بود.

پس بیاییم به اتفاق این پیام نورانی حضرت را جدی گرفته و از همین لحظه آن را عملیاتی کنیم.

۴) عفو و گذشت (عذرپذیری)

امام سجاد(ع) از پدر بزرگوارش امام حسین(ع) نقل می فرمایند که چنین شنیدم:

اگر مردی در این گوشم (اشاره به گوش راست خود کردند) مرا دشنام دهد و در گوش دیگرم (اشاره به سمت چپ) از من پوزش بخواهد، عذر او را می پذیرم. چرا که امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) برایم نقل کردند که از جدم رسول الله شنیدم که می فرماید: بر حوض کوثر وارد نمی شود کسی که پوزش و عذر مردم را قبول نکند، اعم از اینکه عذرش موجه و قابل قبول باشد و یا موجه نباشد. (میزان الحکمه ج۱ ص ۸۱)

یکی از اساسی ترین ارزش ها و مکارم اخلاقی در زندگی اجتماعی و روابط انسانها گذشت از خطاهای دیگران و پذیرش عذر آنهاست. این ویژگی می تواند دشمنی ها را ریشه کن کند و محبت و وحدت در پی داشته باشد. زیرا آدمیان در روابط اجتماعی خود قطعا دچار اشتباه و خطا می شوند و روزی نیز اکثرا پشیمان شده و در پی عذرخواهی بر می آیند. به همین دلیل به منظور صیانت از استحکام روابط فیمابین، عذرخواهی ها را پذیرا باشیم که در این صورت کینه ها و دشمنی ها جای خود را به دوستی ها و مهربانی ها خواهد داد.

۵) شیعه واقعی

مردی به امام حسین(ع) عرض کرد: من شیعه شما هستم. حضرت فرمود: چیزی را ادعا نکن که خداوند تکذیبت کند. شیعیان واقعی ما کسانی هستند که قلبشان از غل و غش و خیانت پاک باشد. فقط بگو که از دوستان و علاقمندان ما هستی. هم چنین شخصی به امام(ع) گفت: من از شیعیان شمایم. امام فرمود: از خدا بترس و ادعای چیزی نکن که خداوند به تو بگوید دروغ می گویی و با ادعای خود به راه کج می روی. شیعیان ما آنهایی اند که دلشان از هر نیرنگ و دسیسه پاک است. بگو ما از دوستان شما هستیم.

نیز کسی به سیدالشهداء(ع) گفت: من از شیعیان شما هستم. امام فرمود: طبق این ادعا مانند حضرت ابراهیم(ع) هستی که خداوند درباره او چنین می فرماید: ابراهیم از شیعیان است زیرا با قلبی سلیم به درگاه خداوند آید (صافات/۸۲-۸۳)- به خودت نگاه کن، اگر قلب تو مانند قلب ابراهیم(ع) باشد، تو از شیعیان ما هستی ولی اگر دل تو به آن درجه نمی رسد که از هر نوع غل و غشی پاک و پاکیزه باشد، تو از دوستداران ما خواهی بود. (داستان های روایی ص۵۰۰)

۶) حفظ کرامت انسان

مردی انصاری از امام حسین(ع) تقاضای مقداری پول کرد. امام فرمود: ای برادر! آبروی خود را از درخواست حضوری نگهدار و حاجت خود را به وسیله نامه ای برایم بنویس. هرچه ترا شاد کند آن را انجام خواهم داد. او نوشت: ای اباعبدالله! فلانی از من پانصد اشرفی می خواهد و اصرار دارد که زود بگیرد. به او بگویید به من فرصت بدهد. حضرت همین که نامه را خواند به منزل او رفت و کیسه ای حامل هزار اشرفی به او هدیه کرد و فرمود: با پانصد اشرفی قرض خود را بده و با پانصد تای دیگری زندگی خود را اداره کن. امام(ع) در پایان چنین فرمودند: همیشه از سه گروه تقاضا و درخواست کن:

۱) مردم دین دار و با ایمان. زیرا آنها برای حفظ دین خود نیازت را برآورده می کنند.

۲) مردم جوانمرد و با مروت، زیرا این چنین کسانی از مردانگی خود شرم دارند و لذا به تقاضای دیگران پاسخ مثبت می دهند.

۳) مردم خانواده دار و دارای اصل و نسب: زیرا آنها خوب می دانند که تقاضاکننده در واقع آبروی خود را در معرض خطر قرار داده لذا برای حفظ آبرو نیاز درخواست کننده را اجابت می کنند. (تحف العقول ص۲۵۱)

۷) مجادله

به طور قطع بحث و گفتگو و کسب علم، عملی ارزشمند است. اما برخی ها با فراگیری بعضی از اصطلاحات و به دست آوردن مراتبی از علوم و فنون، می خواهند دیگران را تحقیر کنند و برتری علمی خود را به رخ بکشند. این گونه مجادلات مورد تایید اسلام نیست.

روزی در مدینه شخصی خدمت امام حسین(ع) آمد و با غرور و بی ادبی به امام گفت بیا بنشین تا در مباحث دین با هم مناظره کنیم. حضرت فرمودند: ای مرد! من نسبت به دین خودم آگاهی لازم را دارم و هدایت بر من آشکار است. اگر تو نسبت به دین آگاهی نداری برو و آموزش لازم را ببین، ما را با جدال و فخرفروشی چه کار؟ همانا شیطان انسان را وسوسه می کند و در گوش او زمزمه می کند و به او می گوید: برو با دیگران در مباحث دینی جدل و مباحثه کن تا تو را ناتوان و جاهل ندانند.

توجه داشته باش که مجادله چهارقسم است. اول: هر دو طرف مناظره در آنچه که «می دانید» مجادله می کنید، پس هر دو نفر شما پند ناصحان را ترک گفتید و رسوایی را خریدید و علم خود را ضایع کردید. دوم: یا هر دو طرف جاهلانه با هم مناظره می کنید که در آن صورت جهالت خود را آشکار می سازید. سوم: یا تو آگاهی و طرف مقابل ناآگاه است. پس او در حق تو ستم می کند و می خواهد تو را گمراه سازد. چهارم: یا او علم دارد و تو حرمت او را حفظ نمی کنی و قدر او را نمی دانی. پس مناظره در تمام اقسام یاد شده ناروا است. کسی که انصاف دارد و حق را پذیرفته و فخرفروشی نمی کند، پس ایمان او محکم است و سخن او در مباحث دینی نیکوست و عقلش را از لغزش مصون داشته است. (فرهنگ سخنان امام حسین(ع) ص۱۲۳)

۸) صبر و استقامت

در شب عاشورا، زینب(س) یکی دو نوبت حتی نمی تواند جلوی گریه اش را بگیرد. یکبار آنقدر گریه می کند که بر روی دامن حسین(ع) بیهوش می شود. امام(ع) با صحبتهای خودش زینب(س) را آرام می کند و می فرماید: «لایذهبن حلمک الشیطان» خواهر عزیزم، مبادا وسوسه های شیطان بر تو مسلط بشود و حلم را از تو برباید و صبر و تحمل را از تو بگیرد.

امام حسین(ع) خطاب به ابوذر غفاری می فرمایند: عمو جان، نصیحت من به تو این است که: از خدا مقاومت و یاری بخواه و از اینکه حرص بر تو غالب بشود (که بدبخت می شوی) بر خدا پناه ببر. از جزع و بی تابی بترس، عموجان توصیه من به تو این است که مبادا در مقابل فشارها و سختی ها اظهار جزع و ناتوانی بکنی. (حماسه حسینی ص ۱۵۲ و ۱۷۶)

۹) تسلیم در برابر قضا و قدر الهی

امام حسین(ع) هنگامی که داشت به طرف کربلا می آمد، جمله ای در جواب فرزدق شاعر معروف دارد که جالب است. بعد از آن که فرزدق وضع عراق را وخیم تعریف می کند، امام می فرمایند: اگر جریان قضا و قدر موافق آرزوی ما درآمد خدا را سپاس می گوییم و از او برای ادای شکر کمک می خواهیم و اگر برعکس، قضای الهی برخلاف آنچه ما آرزو می کنیم جریان یافت، باز هم (کسی که قصد و هدفی جز حق و حقیقت ندارد و سرشتش سرشت تقوا است و از هر غرض و مرضی پاک است) زیان نکرده است. پس به هر حال هرچه پیش آید خیر است. من خدا را سپاس می گویم، هم برای روزهای راحتی و آسانی و خوشی و هم برای روزهای سختی و ناخوشی.

در طریقت پیش سالک هرچه آید خیر اوست

در صراط المستقیم ای دل کسی گمراه نیست

بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود

خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست

هرچه هست از قامت ناساز بی اندام ماست

ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

(کتاب شهید- از شهید مطهری ص۱۲۸)

۱۰) ارزش روشنگری

درست است که پوشاندن برهنه یا سیر کردن گرسنه ای از شیعیان، ثواب بزرگی دارد، اما از دیدگاه امام حسین(ع) کار فکری و عقیدتی و روشنگری برای شیعیان از همه کارها بیشتر پاداش دارد. در همین زمینه امام(ع) می فرمایند:

کدام یک بر تو خوشایند و دوست داشتنی است؟ نجات آن مسکین و ناتوانی که فردی قصد کشتن او را کرده است؟ و یا نجات آن مؤمن از شیعیان ما که شخصی دشنام دهنده و بی دین، قصد دارد او را از نظر فکری منحرف کند؟ اگر تو راه بسته را بر او بازگشائی تا با دلیل و برهان الهی بتواند آن فرد بی دین و فرومایه را درهم بشکند و به شبهات او پاسخ دهد؟ آری، اگر این فرد را از دست آن دشمن دشنام دهنده نجات دهی ارزشمندتر است که خدای بزرگ می فرماید: و کسی که آن شخص را زنده کند گویا همه انسانها را زنده کرده است. بنابراین اگر فکر کسی را زنده و روشن سازی و او را از انحراف و کفر به سوی ایمان سوق دهی گویا همه انسانها را زنده کرده ای، پیش از آنکه با شمشیرهای آهنی کشته شوند.

و در ادامه فرمودند: ارزش کسی که یتیمان آل محمد(ص) را از نظر فکری اداره می کند که از رهبران خود جدا شده و در جهل و نادانی سقوط کرده اند و آنها را از نادانی می رهاند و به تردید و اشکالات آنها پاسخ می دهد، در مقایسه با کسی که به آنها غذا و آشامیدنی می خوراند همانند خورشید است نسبت به ستاره کم رنگ سهاء. (فرهنگ سخنان امام حسین(ع) ص۲۸۱)

محمدمهدی رشادتی

فهرست منابع

۱- منتهی الآمال

۲- تحف العقول

۳- جلاءالعیون مجلسی

۴- داستان های روایی- سید احمد فاضلی- نشر میثم تمار

۵- میزان الحکمه- محمدی ریشهری

۶- فرهنگ سخنان امام حسین(ع)- محمد دشتی- نشر امیرالمؤمنین(ع)

۷- فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)- علی مؤیدی- نشر معروف

۸- پیشوای سوم- مصباح یزدی- در راه حق- قم

۹- حماسه حسینی- شهید مطهری- صدرا

۱۰- قیام و انقلاب مهدی(ع) از دیدگاه فلسفه تاریخ به ضمیمه شهید- مطهری- صدرا



همچنین مشاهده کنید