سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
همسازی با عصر اطلاعات
![همسازی با عصر اطلاعات](/web/imgs/16/162/szcp21.jpeg)
در این مقاله تحولات جوامع در گذار از عصر صنعت به عصر اطلاعات بررسی میشود؛ عصری كه در آن تاكید بی سابقه ای بر دانش و توانمندیهای فردی نهاده میشود. همچنین تمایز بین داده ها و اطلاعات در رایانه ها مد نظر قرار گرفته و گذار به سطوح عالیتر پردازش اطلاعات و ظهور سیستمهای شبه هوشمند پشتیبان تصمیم مطالعه میشود. درآینده پرورش سرمایه انسانی یکی از الزامات بنیادی موفقیت سازمانهای دانش بنیان خواهد بود. در چنین سازمان هایی، روشهای سنتی كنترل سلسله مراتبی کارکنان و قدرتمداری جای خود را به رهبری جمعی و گسترده ای میدهد كه در آن ساختار های شبکه ای حرف اول را می زنند.
مقدمه: عصر تغییرات عمیق
ما در محیطی زندگی میكنیم كه همه چیز در آن نسبی است و با این حال دائماً در جستجوی قطعیت هستیم. انسان زمانی احساس راحتی میكند كه مطلقاً مطمئن باشد در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد و همچنین رویداد پیش بینی شده برخلاف تجارب موفقیت آمیز پیشین او نخواهد بود. در واقع اعتماد به نفس ما بستگی به تجارب گذشته ما دارد. بی شک هر تغییری در محیط بر تجارب ما می افزاید اما واكنش عاطفی و آنی ما ترسی عمیق از این است كه نتوانیم به شکلی رضایتبخش با چنین تغییری كنار بیاییم. ما به این واقعیت كه تغییر پیش شرط لازم برای كسب تجربه است فقط پس از اینكه یك دوره كوتاه مدت هراس و اضطراب را پشت سر گذاشتیم اذعان میكنیم. این رابطه متناقض نما بین نیاز عاطفی ما برای ثبات و پیش بینی پذیری وقایع از یك سو و واقعیت محیط متغیری كه همه چیز در آن نسبی است و هیچ چیز كاملاً قابل پیش بینی نیست از سوی دیگر منبع ذاتی و درونی فشار روحی و روانی بر انسان است. به علاوه، میزان این فشار روحی ظاهراًًً به صورت غیرخطی همراه با نرخ تغییر افزایش مییابد. بنابراین عجیب نیست كه تغییر تمركز از جهان فیزیكی به یك جهان مجازی _ كه در حال حاضر آن را تجربه میكنیم _ چالش عمدهای در برابر آسایش عاطفی ما انسان ها باشد.
رابطه متناقض نما بین نیاز عاطفی ما برای ثبات و پیش بینی پذیری وقایع از یك سو و واقعیت محیط متغیری كه همه چیز در آن نسبی است و هیچ چیز كاملاً قابل پیش بینی نیست از سوی دیگر منبع ذاتی و درونی فشار روحی و روانی بر انسان است
گذار از عصر صنعت به عصر اطلاعات نه تنها تغییرات فراوانی به بار میآورد بلكه سرعت چنین تغییراتی رو به افزایش است. در نظامهای پیچیده همساز فرض بر این است كه هر گاه فاصله زمانی بین رویدادهای عمده كاهش یابد، زمان سرعت میگیرد و برعكس وقتی فاصله بین رویدادها افزایش پیدا میكند زمان كندتر میگذرد. با توجه به این كه ساخت یك محصول مجازی در مقایسه با ساخت یك محصول فیزیكی زمان بسیار كمتری میبرد، سرعت تغییری كه هم اكنون در عصر اطلاعات در حال تجربه آنیم، نباید شگفت آور باشد.
هیچگاه در تاریخ جوامع بشری، فرد به اندازه امروز از فرصتهای گوناگون و ابزارهای بهره برداری از این فرصتها برخوردار نبوده است
در این مقاله پنج تغییر عمدهای كه هنگام گذار به عصر اطلاعات، به صورت تدریجی بنیان و ساختار جامعه بشری را به چالش می کشانند، بررسی میشود. نخستین تغییر، تاكید و تمركز بی سابقه بر فرد است. در نگاه اول، چنین تغییری ابداً متضمن افزایش فشار روحی بر فرد نیست. مسلماً هر چقدر جامعه برای حمایت از حقوق بشر و افزایش آن، حفاظت از زندگی انسانها وایجاد فرصتهای برابر ارزش بیشتری قائل شود، آزادی بیشتر و آسایش شخصی بیشتری حاصل خواهد شد. در واقع، میتوان گفت كه هیچگاه در تاریخ جوامع بشری، فرد به اندازه امروز از فرصتهای گوناگون و ابزارهای بهره برداری از این فرصتها برخوردار نبوده است. اما دست کم دو مولفه موجود در این فرصتها فشار فزایندهای بر فرد اعمال می کند. اولا دریک محیط فوق العاده رقابتی و نظام پیچیده همساز مربوط به آن ما نمیتوانیم اجازه دهیم تا فرصتها از چنگمان بگریزند. بنابراین دائماً تحت فشار هستیم كه از تك تك فرصتهای پیش روی خود استفاده كنیم، مبادا افراد دیگر از آنها سود جسته و به تدریج توانمندتر شوند و در نتیجه نسبت به ما قابلیت رقابت بیشتری پیدا كنند. به عبارت دیگر، در یك محیط سریعاً دگرگون شونده، بی عملی با مجازاتی همراه است كه میتواند به مراتب بزرگ تر و سنگین تر از فرصت از دست رفته باشد.
در یك محیط سریعاً دگرگون شونده، بی عملی با مجازاتی همراه است كه میتواند به مراتب بزرگ تر و سنگین تر از فرصت از دست رفته باشد
دوم اینکه تمركز برروی فرد سطح انتظارات از او را بالا میبرد، به طوری كه انتظار میرود بسیار توانمند ومشتاق بهره گیری از نامحسوس ترین فرصتها باشد. در چنین شرایطی فشار ضمنی بر فرد برای كسب مهارتهای بیشتر افزایش می یابد. یك نمونه روشن آن، تقاضای روزافزون برای كسب مهارتهای گوناگون در حوزه رایانه و تسلط بر آن است كه امروزه کارفرمایان در همه حوزه ها و همه موقعیتها خواستار آنند. به عنوان مثال، اشخاصی كه اشتیاقی به ارتقای مهارتهای خود و افزایش پایه دانشی خویش ندارند, كم كم خود را در وضعیتی كاملاً نامساعد و رو به زوال مییابند. در گذشته پیروی و اطاعت از دستورمافوق جزو فضائل انسانی به شمار می رفت اما امروزه پیروی و اطاعت نه تنها فضیلت نیست بلکه با دیدی منفی به آن نگریسته میشود. هر چند در گذشته ابتكار عمل ، خلاقیت و نوآوری استثنا بود نه قاعده، امروزه برخورداری از چنین ویژگی هایی قاعده مورد انتظار از افراد است. با وجودی كه در گذشته كسب مدرك دانشگاهی و گواهینامه های رسمی شاهدی بر دانش و مهارت فرد بود، امروزه اشخاص بر مبنای عملكردشان مورد قضاوت قرار می گیرند نه اینكه آیا گواهینامه های رسمی نشانگر مهارت خاصی را اخذ كرده اند یا خیر.
در گذشته پیروی و اطاعت از دستورمافوق جزو فضائل انسانی به شمار می رفت اما امروزه پیروی و اطاعت نه تنها فضیلت نیست بلکه با دیدی منفی به آن نگریسته میشود. هر چند در گذشته ابتكار عمل ، خلاقیت و نوآوری استثنا بود نه قاعده، امروزه برخورداری از چنین ویژگی هایی قاعده مورد انتظار از افراد است
تغییر دوم گیج کننده و شاید تا حدی مایوس کننده باشد. در جهان پیش از ظهور رایانه ها تمایز بین داده ها و اطلاعات یك موضوع کاملا آكادمیك بود كه درزندگی مردم چندان تاثیری نداشت. درواقع انسانها به شکلی آگاهانه داده ها را به اطلاعات تبدیل نمی کنند بلکه به کمک یک فرآیند فكری ناخودآگاه و به طور خودکار این تبدیل را انجام میدهند. به عنوان مثال، وقتی ما با كسی راجع به یك "میز" حرف میزنیم, میتوانیم فرض كنیم كه آن شخص میفهمد كه ما درباره چه نوع شیئ ای صحبت میكنیم. اما، واژه "میز" هیچ معنایی ندارد. تداعی هایی كه این شخص به طور شهودی با دانش و تجربه خود در رابطه با میزها به عمل میآورد، معنای میز را میسازد. به بیان دیگر، شخص به طور خودكار داده ها را از طریق كاربرد چارچوب مفهومی به اطلاعات تبدیل می کند. ما طی سالهای اخیر دریافته ایم كه رایانه ها از این قابلیت ذاتی انسان ها برخوردار نیستند. قابلیت رایانه ها در ذخیره و انتقال حجم نامحدودی از داده ها كه به طور خودكار به اطلاعات بدل نمیشوند به یاس و دلسردی بزرگی منجر شده است.
با وجودی كه در گذشته كسب مدرك دانشگاهی و گواهینامه های رسمی شاهدی بر دانش و مهارت فرد بود، امروزه اشخاص بر مبنای عملكردشان مورد قضاوت قرار می گیرند نه اینكه آیا گواهینامه های رسمی نشانگر مهارت خاصی را اخذ كرده اند.
به عنوان مثال، شخصی شاید روزانه تقریبا ۸۰ تا ۱۰۰ نامه الكترونیكی دریافت كند. چنانچه این شخص به مسافرت رفته و نتواند چند روز به نامه های الكترونیكی خود دسترسی داشته باشد، با این وظیفه ترسناك روبرو خواهد شد كه به ۴۰۰ نامه الكترونیكی یا بیشتر پاسخ دهد، و هر روز ۱۰۰ نامه جدید دیگر نیز دریافت كند. مسلماً رایانه باید بتواند این پیامها را بررسی كرده و آنها را بر اساس موضوعات مختلف دسته بندی كند: مثلا ، نامه هایی كه به توجه آنی نیاز دارند؛ نامه های كه با آمدن پیامهای جدید بی مصرف شده اند؛ نامه هایی كه باید فوراً آنها را برای فردی دیگر ارسال كرد؛ و الی آخر. اما، رایانه نمیتواند این وظیفه ساده بنا بر معیارهای انسانی را انجام دهد زیرا این پیامهای الكترونیكی به صورت داده ها ( یعنی رشته های بیمعنای متن ) در رایانه ذخیره و توسط آن منتقل شدهاند. تحت این شرایط، ارزش سیستمهای كنونی ارسال نامه الكترونیكی بستگی به قابلیت فرد دریافت كننده در تعبیر داده های منتقل شده به صورت اطلاعات دارد كه با افزودن چارچوب مفهومی به آنها صورت میگیرد. حجم عظیم داده هایی كه هم اكنون در میلیونها رایانه در سراسر جهان ذخیره میشوند، چنانچه نتوان آنها را به اطلاعات تبدیل كرد، ارزش چندانی ندارد. این وظیفه چالش برانگیزی است كه نمیتواند و نباید تنها توسط كاربران انجام شود. نیاز مبرم امروز، ذخیره و انتقال اطلاعات به جای داده ها در سیستمهای رایانه ای است.
حجم عظیم داده هایی كه هم اكنون در میلیونها رایانه در سراسر جهان ذخیره میشوند، چنانچه نتوان آنها را به اطلاعات تبدیل كرد، ارزش چندانی ندارد
تغییر سوم ارتباط نزدیكی با مساله "داده ها" دارد. ارتباطات جهانی، پیچیدگی فزاینده ای به همراه میآورد، زیرا پیچیدگی یك وضعیت تصمیم گیری، تابعی از تعداد و ماهیت روابطی است كه مولفه های آن وضعیت را به یكدیگر و به سیستمهای بیرونی متصل میكنند. این واقعیت در کنار انتظارات مردم برای افزایش كیفیت و پاسخگویی مناسب ما را وادار می سازد تا توانمندیهای انسانی خود را به كمك رایانه ها ارتقا دهیم. در سطوح عالی تصمیم گیری این نیاز نمود بیشتری دارد چرا که رایانه ها باید توانایی استدلال داشته باشند. اما به موازات اعتماد به توانایی رایانه ها برای كمك در این سطح نسبتا "هوشمند" وابستگی ما به این همكاری بیشتر می شود. تنشهای حاصل از این وابستگی فزاینده انسان به ماشین، به اشکال گوناگونی بروز خواهد کرد . مساله اعتماد به توصیه های رایانه ها؛ خطر نقض حریم خصوصی و امنیت؛ وسوسه منزوی شدن در یك جهان مجازی؛ كنار گذاشتن عزم و اراده شخصی برای سازگاری با محیط تحت كنترل رایانه ها؛ ناتوانی در تمییز قائل شدن بین جهان مجازی و جهان واقعی، و غیره نمونه هایی از چنین تنش هایی هستند.
منبع : انسان گلوبال
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست