پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به فیلم سینمایی دموکراسی تو روز روشن عبور هوشمندانه از خط قرمزها


نگاهی به فیلم سینمایی دموکراسی تو روز روشن عبور هوشمندانه از خط قرمزها

علی عطشانی در سومین ساخته سینمایی خود همانند پوست موز, باز هم به سراغ موضوعی معنایی رفته و وضعیت یک سردار جبهه و جنگ را در دوران برزخ و در کشمکش مرگ و زندگی به تصویر کشیده است

علی عطشانی در سومین ساخته سینمایی خود همانند پوست موز، باز هم به سراغ موضوعی معنایی رفته و وضعیت یک سردار جبهه و جنگ را در دوران برزخ و در کشمکش مرگ و زندگی به تصویر کشیده است. اگرچه در پوست موز، مخاطب شاهد داستانی بود که یک خط عشقی قوی و زمینی را شامل می شد و همه ساختار دراماتیک اثر بر مبنای همین موضوع استوار شده بود، اما این بار، فیلمنامه ای که عطشانی برای ساخت انتخاب کرده دارای موضوعات قوی دینی و معنایی است و البته در کنار آن از پرداختن به مسائل روز اجتماعی و جامعه پیرامونی نیز غافل نمانده است.

فیلمنامه مشترک مسعود احمدیان و علی عطشانی، در ابتداهرچه بوده و هر نگاهی که داشته، در بازنویسی هوشمندانه عمل کرده و فیلمنامه فعلی، که البته از وجود محمد علی زم به عنوان مشاور مذهبی نیز سود می برد، علاوه بر اینکه بسیار به روز و مربوط به زمانه کنونی است، در عین حال به مثابه ناقوسی است که برخی تعالیم دین و شریعت را به مخاطب یادآوری کرده و به زیبایی انتقادات ظریفی را نسبت به برخی افراط و تفریطها در حوزه مسائل دینی و شرعی بیان می کند. اما نکته جالب توجه و قابل تامل در فیلمنامه، هوشمندی نویسندگان در ترکیب بندی و هارمونی مناسب بین عنصر طنز، مسائل دینی و عرفانی و شرعی، و توجه به مسائل جنگ است. آنگونه که در فیلمنامه علاوه بر عبور از خط قرمزها، و بیان مسائل متفاوت، هیچگونه توهین و اسائه ادبی به حرمت دین، جنگ، شریعت و مسائل مبتلا به آن نمی شود و از سوی دیگر، آگاهانه از حرکت به سمت کلیشه ها و قهرمان سازیهای کلیشهای خودداری می شود و در نتیجه، مخاطب با تصاویر، رخدادها و روایات متنوع و جدیدی از مسائل معنایی، جنگ و طنز مواجه می شود. از دیگر سو این مساله در ساختار فیلم نیز به خوبی رعایت شده و تماشاگر، مقدار لازمی از طنز، درام، معنا، و دین را در بخشهای مختلف فیلم می بیند و درک می کند.

تنها نقطه ضعف فیلمنامه شاید غلطیدن آن در بخشهایی به ورطه ملودرام باشد. این بخشها هر چند که در فیلم اندکند و البته در بخشهای مربوطه نیز در زمان کوتاهی تصویر شده و بلافاصله نیز به موضوع و بخش دیگری کات می شوند اما همین توجه کوتاه و بخشهای اندکی ملودرام سبب می شود تا فضای انرژیک و دلنشین فیلم تحت تاثیر اشک و آه موجود در فیلم و فیلمنامه رنگ ببازد و تبدیل به یک نقطه ضعف گردد. اما در بخش ساختاری فیلم، شاهد اتفاقات مثبت و خوبی هستیم. تیتراژ دموکراسی تو روز روشن یکی از نمونههای دیدنی تیتراژ آغازین سینمای ایران است. چرا که برخلاف عرف رایج در سینمای ایران، توجه و هزینه چندانی برای تیتراژ ابتدا و انتهایی فیلم صورت نمی گیرد و معمولا این بخش با کمترین هزینه و صرفا از روی تکلیف و بدون صرف انرژی و وقت رنگ واقعیت به خود می گیرد و از این رو فکر مناسب و ایده جذاب در ساخت تیتراژ دموکراسی، آن را دیدنی ساخته و اتفاقا سبب می شود تا تماشاگر نفسی تازه کند و خود را برای پیگیری و همراه شدن با داستان آماده سازد. کستینگ مناسب یکی دیگر از نقاط قوت دموکراسی است.

حضور تعداد زیادی از سوپر استارهای سینمای ایران و البته راضی ساختن آنها به ایفای نقشهای فرعی اگرچه مشکل و تا حدودی ناممکن است اما در دموکراسی به عینه می بینیم که هر بازیگر دقیقا در نقش محوله خود جا افتاده و به غیر از نیکی کریمی که نقش های مشابه کارگردان زن فیلم را از وی پیشتر دیده بودیم و البته ری اکشن های آشنای حمید فرخ نژاد، سایر بازیگران همچون گلزار- فروتن- شاهرخ شاهی ایفاگر نقشهایی هستند که پیش از این شاهد آن نبودیم. جلوههای ویژه تصویری و میدانی فیلم نیز با توجه به میزان امکانات موجود در سینمای ایران نیز تا حد زیادی راضی کننده است و البته باید به این بخش، طراحی صحنه خوب را اضافه کنیم که اوج آن را در بخشهای مربوط به برزخ شاهد هستیم. در مجموع، دموکراسی تو روز روشن، تفاوتهای بسیار زیادی چه به لحاظ ساختار و چه از لحاظ محتوا با ساخته قبلی علی عطشانی یعنی پوست موز دارد و میزان این تفاوت به قدری است که نمی توان این دو را با هم مقایسه کرد و البته باید اذعان داشت که عطشانی در این ساخته خود، گام مهم و بلندی رو به جلو برداشته است که همین مساله انتظارات را از وی برای فیلمهای بعدی این کارگردان زیاد تر می سازد.

از دیگر سو حضور محمد علی زم به عنوان مشاور مذهبی و تهیه کننده علاوه بر اینکه کفه فیلمنامه را به سود کیفیت بهتر ، بیان روانتر و قرائت صحیح تر از مسائل مذهبی سنگین کرده است، از دیگر سو به مثابه آزمونی است برای وی که این بار با حضور در بخش خصوصی خاطرات سال های درخشان تولیدات سینمایی حوزه هنری را زنده کند و موج جدیدی را در سینمای ایران بیافریند. آیا زم قادر به انجام اینکار در بخش خصوصی و در مناسبات پیچیده تولید و اکران خواهد بود؟ بدون تردید اکران عمومی دموکراسی تو روز روشن و میزان موفقیت آن به این سوال ما و به دغدغههای محمدعلی زم پاسخ روشنی خواهد داد.

نویسنده : مصطفی محمودی