شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
عوامفریبی سم مهلک است

تعریف بیتفاوتی سیاسی چیست و آیا اکنون با چنین پدیدهای در ایران در جامعه ایران مواجهیم؟
خوب است پیش از آنکه مفهوم سلبی این پدیده را بگوییم، وجه اثباتی آن و تعلق خاطر و دلبستگی یا باتفاوتی را بشناسیم.
چه جامعه یا چه فردی بیتفاوت نیست؟ وقتی سخن از دلبستگی و تعلق میگوییم، ما باید در این باره به سه رکن توجه کنیم:
۱) موضوع تعلق چیست؟
۲) رابطه تعلق چیست؟
۳) چه کسی تعلق پیدا میکند؟
▪ کسی که به چیزی یا پدیدهای تعلق پیدا میکند، از چه منظری احساس وابستگی دارد و به چه منظوری و در چه ظرف زمانی و مکانی به آن تعلق دارد؟
اگر انسان «تعلقگر» را در میان این سه رکن ببینیم، مفهوم تعلق و وابستگی یا «بیتفاوتی» را درمییابیم.
انسان در دو حوزه میتواند نسبت به چیزی یا پدیدهای احساس دلبستگی پیدا کند. این حس در حوزه معنوی، فکر، فضلیت، اندیشه، جنبههای اعتقادی است و «بایدهای متعالی» که در ذهن و ضمیر فرد شکل میگیرد.
محور دوم تعلقگرایی و وابستگی انسان و حس دلبستگی انسان، برمیگردد به حوزه مادی و ناسوتی و جنبه دنیوی معیشتی، شاید هم جنبههای غریزی؛ آنچه فصل مشترک عموم انسانهاست.
در این دو حوزه، دلبستگیها کمی باید باز شود.
گمان میکنم ابتداییترین توجه و دلبستگی و تعلق انسان، همان مراتب تعلقات و تمنیات در حوزه زندگی و معیشتی اوست.
انسان موظف، تکلیفی در خانواده و پیرامونش دارد و باید بتواند از منظر یک عنصر فعال به عنوان یک تکلیف، در میدان پرتزاحم و پرفراز و فرود زندگی به گونهای حرکت کند که درواقع، بقا و پایداری او را تضمین کند. چون وجه غریزی است و به حیات مادی انسانها تعلق دارد و چه بخواهد چه نخواهد، برای ضرورت حیات، یک امر پایدار خواهد بود. شاید آن را «مورد تعلقترین» سوژه بدانیم، چون احساس حیات و زندگیاش را باید تدارک ببیند. البته حکم کلی نیست. در این مسیر، انسانهایی سراغ داریم که نادرند و آنقدر در این زمینه استثنا کم است؛ مثل آنان که به خودکشی میرسند و حتی این مرتبه نازل دلبستگی را هم چشم میپوشند.
از اینها که بگذریم تقریبا عموم انسانها، هر آن کس که به مفهوم ارسطویی (حیوان ناطق) تعلق به دنیای خاکی دارد، در این حوزه مشترک است و کمتر سخن از کسی بگوییم که حوزه دلبستگی برایش مطرح نباشد. البته هر قدر که از مرتبه عادی و نازله و غریزی فاصله بگیریم، انسانها تعلقات دیگری هم برایشان مطرح است.
انسان هر قدر به لحاظ روحی تعالی پیدا کند، سرفصلهایی از دلبستگیهای معنوی و روحی برایش شکل میگیرد، به لحاظ کمّی و تأثیر انسانها محدودتر میشود. هر انسانی که در مقام جوانمردی و در حوزه خدمت به همنوعان، کسوت خدمت میپوشد و هر کس که در حوزه اخلاقیات و تعلقات روحی به بشریت و ضرورت پاسخگویی پایبند باشد، این گروه از انسانها، در این حوزه تعریف میشوند، اما در حوزه تعلقات ناسوتی، عنصری که دلبستگی شخص را از خود خارج کند؛ یعنی ورود کرده به تعالی؛ تعلق به همسر و فرزند و دوست و پدر و دیگران.
مقدماتیترین مبادی اولیه افتتاح و گشودن وابستگی های معنوی است. درواقع، نظیر انسانی که موضوع تعلق قرار میگیرد و به موضوع و پدیدهای غیر از خود بیندیشد و در برابر این دلدادگی و دلبستگی، از موضع شخصی خود بگذرد و به سوی او برود، ولو اینکه به منافع شخصیاش لطمه بخورد، تا مرز رهبران بزرگ اجتماعی که حاضر میشوند همه امکانات و فرصتهای خود را بذل کرده و در راهر ملت و قبیله و خانوادههای خود اهدا کنند و ما عالیترین مرحله این دلبستگی و چسبندگیها را در حرکت انبیا شاهد هستیم، این اوج دلدادگی در حوزه معنوی است. پیامبر خدا(ص) آنگونه که در قرآن اشاره میشود، حس دلبستگی و فداکاری و جوانمردیاش به اندازهای بالاست که خداوند به او نهیب میزند که چقدر در این زمینه اصرار میروزی؟ حتی از لفظ «حرص» استفاده میکند.
▪ حالا میرسیم به بحث بیتفاوتی اجتماعی در جامعه ایران.
گمان میکنم دلبستگیهای فرد به جامعه، به تناسب نوع اعتماد متقابل و مناسبات رفت و برگشت میان جامعه و اوست. «جامعه» طرف سخن با انسانی است که دلبستگی و دلدادگی یا بیتفاوتی خود را اعلام کند.
▪ حال پرسش این است چه سازمان، چه پدیده و یا چه ترکیبی، پدیدهای به نام جامعه را نمایندگی میکند؟ معمولا جامعه، آینه تمامنمای منزلت و هویت خود را انتخاب میکند یا رهبران، حاکمان.
وقتی نسبتی را که مردم (انسان) با نظام و حاکمیت دارند، بررسی کنیم، میتوانیم میزان وابستگی یا عدم وابستگی یا بیتفاوتیها یا باتفاوتیها را بگوییم.
همان دو سرفصلی که گفتم:
۱) دلبستگیها و تعلقات مادی، معیشتی و غریزی
۲) دلبستگیها و تعلقات فکری، معنوی و اندیشهای انسان
در حوزه تعلقات اجتماعی، حس مشترک انسانها در حوزه منافع شخصی ـ معیشتی، زندگی مادی غریزی است و نیز جریانی که توسط حاکمان به نمایندگی از جامعه در حوزه زمانی و مکانی او قرار دارد و قدرت دارد. اگر انسان با آن جریان، حس مشترک داشت و معطوف به یک هدف بود، این دلبستگیها قابل تعریف است. شما جمعیتی را در راه تهران ـ قم یا تهران ـ اصفهان، در اتوبان در حال حرکت میبینید. همزمان فردی که به موازات آنها از بیابانها حرکت میکند.
اگر انسانها، مجموعه قواعد، محورها، سیاستهای درون سازمانها و نهادها را با خود همراه و همسو دیدند و حس مشترک بود، امر اجتماع به جریان میافتد. آن هم در صورتی که گفتم اگر حس مشترک دیدند.
حالا در حوزه معنویات، درست آنچه در حوزه معیشت و غریزه و زندگی ناسوتی انسان نام بردیم، در حوزه مباحث معنوی و تکالیف در حوزه اخلاق، دین، انسانیت، حقوق بشر، در حوزه تعالی روح و انسانیت، هر چه یک انسان با جامعه خود که عبارت از حاکمان و سازمانها و سیاستهاست، حس دلبستگی پیدا کند، از بیتفاوتی فاصله میگیرد.
در کشورهای جهان سومی، مثل ما (ایران) که عقبماندگی تاریخی داریم، حقوق فرد و اجتماع، کمتر تعریف شده است. «توانمندی» یا «باتفاوت بودن» در مقاطعی جهشی اتفاقاتی افتاده که نامش را «انقلاب» میگذاریم.
از انقلاب آغاز کردیم. اگر بخواهیم ادعا کنیم وقتی ۹۸ درصد مردم، اعلام وفاداری به نظام میکنند، با جریان حاکم موافقند، «نقطه درخشان» ارتباط و اعتماد است. از اینجا به بعد، بیتفاوتیها یا کمتفاوتیها دچار تنازع و فراز و فرود میشود. به هر حال هر مقدار که رهبران، حاکمان و مدیران و کسانی که حوزهای از قدرت را در اختیار میگیرند و به تکالیف پا به پای قدرت تفویضی وفادار باشند، طبعا رابطه متصل دلبستگی فرد و جامعه را حفاظت و صیانت میکنند، اما اگر این حقوق با تکالیفی که با هم تلازم دارد، فاصله گرفت، امکان سوءاستفاده و در پی آن، کماعتمادی و در صورت طولانی بودن این رفتار، بیاعتمادی و بیتفاوتی پدید میآید.
ما دو نکته مهم در فرهنگ دینیمان داریم: «جعل وراثت» و «جعل امامت»
مستضعفان را به قدرت برسانیم. «جعل وراثت» در تلازم با جعل امامت است؛ به این معنا که شما اختیاری را به دست آوردهای با نام یک «حق» اجتماعی، اما بلافاصله یک «تکلیف» اجتماعی را در برابرت میبینی. اگر کسانی این تلازم و همزادی را شکستند و در راستای حقوق شخصی خود به کار گرفتند، ضمن خیانت به اصل «مسئولیت»، مایه شکست رابطه انسان و سیاستهای حاکم میشوند.
میتوانیم بگوییم که دوران انقلاب تا پایان جنگ تحمیلی، همبستگی و همگرایی بین «فرد و جامعه» وجود داشته است، اما از سال ۶۸ نتوانستند همسویی سهگانه سیاستها، سازمانها و راهبری و هدایتها را به گونهای تنظیم کنند که به تعلقات جامعه پاسخ دهند؛ این گسست، فاصله بین حاکمیت و مردم را بیشتر کرده است.
پس اگر «رهبران»، «سازمانها» و «سیاستها» نسبت به هر یک از جمعیت هفتاد میلیونی که هفتاد میلیون «پایه» هستند، یک هفتاد میلیونیوم فشار میآورند، به همان مقدار هم «سرویس و خدمات» باید برسانند.
متأسفانه، از ناحیه دولت، بسیار سخن گفته میشود. آنان در مقامی هستند که این قوام و اقتدار را از دوش آحاد جامعه بردارند و بر دوش جمع محدودی از جامعه بگذارند و «مشروعیت» خود را به گروه خاص دهند.
اوج عدم بیتفاوتی در سه دهه تاریخ پس از انقلاب را تنها در دهه نخست انقلاب شاهدیم. از سال ۵۷ تا ۶۸. از سال ۶۸ به این طرف، این عدم «بیتفاوتی» رنگ باخته. در مقاطعی به عنوان «صدای اعتراض»، نوعی وحدت اجتماعی را نشان میداده که اوج اینگونه رفتار (صدای اعتراض) دوم خرداد ۷۶ بود، اما ریشه بیماری بیتفاوتی از درون جامعه رخت برنبسته و امروزه در اوج سوءتفاهمها و بیتفاوتیها هستیم. امسال، سال اتحاد ملی است. شعار شریفی است. حتما در نگاه مقام رهبری این بوده که «اتحاد ملی» دچار ضعف شده که ایشان تأکید میکنند به «اعتصام ملی» اصل شایستهای است.
▪ برای برونرفت از این وضعیت بیتفاوتی عمومی چه میتوان کرد یا چه نباید کرد؟
ـ کسانی از مصالح ملی سخن میگویند که صاحب قدرت و رأی هستند. اینها باید فرصتهایی فراهم کنند که نخبگان جامعه، شریفترین، صادقترین، کارآمدترین، تأکید میکنم به ویژه کارآمدترین و صادقترین افراد، بیایند و مقدرات کشور را به دست گیرند؛ به علاوه، کسانی که به «قدرت» میرسند و مقدرات مردم را در اختیار میگیرند، باید نسبت به مردم «صادق» باشند و از «علم» کمک بگیرند.
«عوامزدگی و عوامفریبی» سم مهلک اراده انسان است که گاه مجبور میشوی تحت تأثیر عوامگرایی، اراده مشفقانه را لگدمال کنی.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست