چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ضعف غم انگیز اروپا


ضعف غم انگیز اروپا

پس از رأی منفی فرانسوی ها و هلندی ها به قانون اساسی مشترك اروپا در سال ,۲۰۰۵ به نظر می رسید وضعیتی بدتر از این برای اروپا به وجود نخواهد آمد اما اكنون مسأله اختلاف برانگیز جدیدی انسجام اروپا را تهدید می كند

پس از رأی منفی فرانسوی ها و هلندی ها به قانون اساسی مشترك اروپا در سال ،۲۰۰۵ به نظر می رسید وضعیتی بدتر از این برای اروپا به وجود نخواهد آمد؛ اما اكنون مسأله اختلاف برانگیز جدیدی انسجام اروپا را تهدید می كند.

آمریكا در صدد است یك سیستم دفاع ضدموشكی را كه ظاهراً برای دفاع از آمریكا و بخش هایی از اروپا در برابر موشك های پرتابی از خاورمیانه به كار می رود، در اروپا تأسیس كند. قرار است موشك هایی در لهستان مستقر شوند و یك سیستم راداری نیز در جمهوری چك استقرار یابد.

روسیه در برابر این طرح آمریكا، خود را مسلح می سازد.

چندی پیش ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در كنفرانس امنیتی مونیخ نطق آتشینی برضد این طرح آمریكا ایراد كرد. نمایندگان آمریكا پس از آن نطق آتشین در این كنفرانس مات و مبهوت و اروپایی ها شوكه شدند.

اكنون آمریكا می گوید با لهستان و جمهوری چك به توافق رسیده است تا جزئیات اساسی و مهم استقرار سیستم های دفاع موشكی را بررسی و عملیاتی كند.

بار دیگر، اروپا شوكه شده است: ظاهراً دو قدرت بزرگ جنگ سرد (مسكو و واشنگتن) بروكسل را جدی نمی گیرند. آیا یك رقابت تسلیحاتی جدید میان روسیه و آمریكا، اروپا را تهدید می كند و این قاره بار دیگر به میدان رقابت آنها تبدیل می شود؟ به راستی، یك جنگ سرد جدید در حال نمودار شدن است.

به راستی چه دلیلی برای وحشت از سیستم دفاع ضدموشكی یادشده آمریكا وجود دارد. حتی فضای سیاسی، اختلافات قدیمی و قدرت نمایی جدید و بی دلیل میان روسیه و آمریكا نمی تواند بدبینی ها را توجیه سازد.

بدون تردید، روسیه به واسطه قیمت های بالای نفت و گاز قدرت خود را بازیافته و به جایگاه سنتی خود به عنوان یك بازیگر مستقل جهانی بازگشته است. سیاست های پوتین در روسیه از محبوبیت برخوردار است كه البته این محبوبیت دال بر درست بودن آنها نیست، اما غرب در انتقاد از پوتین باید حمایت های داخلی روسیه از رئیس جمهور خود را مدنظر قرار دهد.

بازگشت روسیه به عرصه جهانی به معنای ایجاد رقابت های جدید و گسترش رقا بت های قدیمی و حتی شدت یافتن آنها در آینده است. اما ما سال های نوری با یك جنگ سرد جدید فاصله داریم. در حال حاضر، هیچ گونه خصومت ایدئولوژیكی میان روسیه و غرب وجود ندارد.

بیگانگی، بله؛ اما خصومت نه. استقرار ۱۱ پایگاه موشكی دفاعی آمریكا در لهستان امنیت روسیه را تهدید نمی كند و آغازگر یك رقابت تسلیحاتی جدید نخواهد بود . اما زمان استقرار این سیستم و اولویت های آن چطور؟ در حال حاضر، سیاست آمریكا در این باره غیرمعقول است. تهدیدهای ایران علیه آمریكا (آن گونه كه مسئولان كاخ سفید در توجیه طرح سپر موشكی گفته اند) بسیار دور و با استفاده از ابزارهای دیپلماتیك قابل اجتناب است.

درواقع، غرب تقریباً در تمامی موضوع های مهم بین المللی مانند كره شمالی، ایران، عراق، خاورمیانه، قفقاز جنوبی، آسیای مركزی، كوزوو، دارفور، تغییرات آب وهوایی، امنیت انرژی یا عدم اشاعه تسلیحات هسته ای به روسیه نیاز دارد.

مدت های مدیدی است كه سیاست آمریكا در قبال روسیه دچار از هم گسیختگی شده است، كاملاً آشكار است كه آمریكا نمی تواند تصمیم بگیرد كه آیا باید با روسیه به عنوان یك قدرت رقیب رفتار كند یا یك شریك سرسخت.

با توجه به اولویت سیاست های خارجی آمریكا درباره عراق، ایران و خاورمیانه بزرگ تر، به نفع آمریكاست كه گزینه مشاركت با روسیه را برگزیند.

سیاست اروپا در برابر روسیه وضعیت حتی بدتری دارد. این وضعیت بیشتر شبیه یك مرغدانی پس از حمله یك روباه به آنجاست. اكنون كه آمریكا اعلام كرده یك سیستم دفاع ضدموشكی را برپایه موافقت های دوجانبه با لهستان و جمهوری چك برپا می كند، یك عقاب بر بالای سر می چرخد و وحشت و سردرگمی در اروپا پخش می شود.

در همه این موارد، وحشتناك ترین مسأله پروژه ضدموشكی آمریكا یا مچ اندازی پوتین به آمریكا نیست بلكه ضعف فزاینده و غم انگیز اروپاست كه این اپیزود آن را نمایان ساخته است.

اتحادیه اروپا حدود یك دهه است كه روی یك سیاست خارجی و امنیتی مشترك كار می كند. درحالی كه هیچ تلاشی برای یافتن یك موضع مشترك اروپایی صورت نمی گیرد، پس چگونه است كه بحث درباره مسأله مهمی چون ایجاد یك سیستم دفاع موشكی آمریكایی در خاك اروپا، در سطح اتحادیه اروپا نادیده گرفته می شود؟

یك سیستم دفاع ضدموشكی در اروپا نه یك مسأله دو جانبه بلكه مسأله ای اروپایی است. ناتو هر اندازه هم كه مهم باشد، سكوت اتحادیه اروپا در قبال موضوعی كه برای آینده اروپا بسیار مهم است، به معنای اعترافی غم انگیز به ناتوانی و ناقابل بودن خود است.

با توجه به این كه احتمال كارساز بودن سیستم دفاع ضدموشكی آمریكا مشخص نیست، ضعف اروپا بیش از پیش نمایان تر می شود.

این پروژه مورد تردید ارزش آن را ندارد كه سبب ایجاد اختلاف ها و شكاف های جدی در اروپا شود اما نحوه برخورد با این موضوع احتمال چنین تهدیدی را افزایش می دهد، یعنی شكافتن اروپا بر رد همان شكاف هایی كه این قاره را در قبال جنگ عراق دچار انشقاق كرد.

به هر تقدیر مسكو با استفاده از وابستگی اروپا به ذخایر نفت و گاز روسیه، بازی «تفرقه بینداز و حكومت كن» را انجام می دهد. در حالی كه نارضایتی و سازگاری دولت لهستان سیاست اروپا در برابر روسیه را مسدود كرده است، مسكو با خرسندی به امضای قراردادهای دوجانبه با هر یك از اعضای اتحادیه اروپا ادامه می دهد كه قرارداد با یونان و بلغارستان از تازه ترین نمونه هاست.

تنها پاسخ مؤثر اروپایی ها به كرملین آن خواهد بود كه سیاست انرژی مشتركی را اتخاذ كنند تا از انشقاق بیشتر در اروپا جلوگیری كنند. رسیدن به این سیاست آسان نخواهد بود اما اتحادیه اروپا در گذشته كارهای بسیار دشوارتری را به انجام رسانده است.

اتحادیه اروپا با توجه به همه مسائل استراتژیكی و مهم در روابط خارجی خود، باید موضع مشتركی را اتخاذ كند. درغیر این صورت، اروپا فدای منافع دیگران خواهد شد. هیچ كشور اروپایی ـ حتی سه كشور بزرگ آلمان، فرانسه و انگلیس ـ قادر نخواهد بود خارج از چارچوب های مشترك اروپایی و به تنهایی منافع محوری سیاست خارجی خود را پیگیری كنند. بنابراین، تضعیف سیاست خارجی اتحادیه اروپا تضعیف همزمان منافع تك تك اعضای اتحادیه را در پی خواهد داشت.

همگان بر سر «اروپای مبتنی بر ارزش های مشترك» اجماع دارند.

در حال حاضر، آنچه كه اروپا بدان نیازمند است «اروپای مبتنی بر منافع مشترك» است. به لحاظ عینی، این یك واقعیت است. به لحاظ ذهنی نیز تنها یك پرسش باقی می ماند: چه مدت طول خواهد كشید تا سرانجام دولت های اروپایی این واقعیت را به تدریج مدنظر قرار دهند.

نویسنده: یوشكا فیشر، وزیر خارجه پیشین آلمان

ترجمه: هرمز برادران

منبع: دیلی استار



همچنین مشاهده کنید