جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

یک عراقی چند می ارزد


یک عراقی چند می ارزد

افزایش تلفات غیرنظامیان در درازمدت اثری انتقامی دارد و به افزایش خشونت شورشیان منجر می شود

یک غیرنظامی عراقی سال ۲۰۰۷ برای دریافت خسارت از آمریکا شکایت کرد. به گفته وی پسرش واعد، صبح روزی در ماه فوریه هنگامی که در راه بازگشت به خانه با تاکسی خود برای سوختگیری رفته بود مسافری را سوار خودرو می‌کند، اما لحظاتی بعد یک تانک آمریکایی که حدود یک کیلومتر دورتر مستقر بود با دو موشک تاکسی او را نابود ساخت و جسد جزغاله شده واعد در آن پیدا شد.

این عراقی از ایالات متحده ۱۰ هزار دلار غرامت خواسته بود؛ ۵۰۰۰ دلار برای خون پسرش و ۵۰۰۰ دلار برای تاکسی نابود شده او. شکایت این مرد کم و بیش مشابه هزاران شکایتی است که براساس قانون ادعاهای خارجی از زمان شروع جنگ در عراق سال ۲۰۰۳ علیه آمریکا مطرح شده است، اما واشنگتن بسیاری از این شکایات را به بهانه دلایل فنی رد کرده است، اما این مرد ازجمله خوش‌اقبال‌تر‌ها بوده است، زیرا ایالات متحده در مجموع برای پسر و تاکسی او ۲۸۰۰ دلار به او پرداخت.

مقامات نظامی آمریکا اذعان می‌کنند چنین پرداخت‌هایی برای همدردی و دلداری است و زندگی از دست رفته یک غیرنظامی را جبران نمی‌کند. بر اساس گزارش سال ۲۰۰۷ اداره پاسخگویی دولت به کنگره، هدف از پرداختن چنین پول‌هایی «ابراز همدردی» است و به هیچ وجه نباید این کار را نشانه اعتراف و پذیرش مسوولیت حقوقی یا خطا به حساب آورد.

اما در دوره‌ای از فعالیت‌های ضدشورشی که در آن جلب قلوب و افکار غیرنظامیان از هدف‌های باارزش است، مساله پرداخت غرامت و خونبهای عادلانه اهمیت بیشتری یافته و سوالی دشوار را برابر رهبران نظامی آمریکا قرار داده است؛ ارزش زندگی یک عراقی یا افغانی چقدر است؟

تعیین ارزش پولی برای زندگی انسان ممکن است از نظر بعضی‌ها ناخوشایند باشد اما این کار در بسیاری از محیط‌های غیر نظامی امری عادی است. کارشناسان اقتصاد و بیمه راه‌های پیچیده‌ای برای ارزیابی و تعیین قیمت یک زندگی پیدا کرده‌اند که بعضی از آنها براساس درآمدهای طول عمر افراد استوار است و دیگران رقمی را برمبنای ارزیابی مالی خود شخص از ریسک مرگ برآورد می‌کنند. برای مثال اگر کارمندی خواستار۷۰۰ دلار فوق‌العاده خطر برای یک در ۱۰ هزار احتمال مرگ در کارش باشد ارزش زندگی خود را ۷ میلیون دلار تعیین کرده است.

در واقع، ۷ میلیون دلار تقریبا ارزش آماری زندگی است که سازمان حمایت از محیط زیست آمریکا برای تنظیم سیاست نظارتی از آن استفاده می‌کند. دیگر سازمان‌های آمریکایی نیز از ارقام مشابه استفاده می‌کنند. اما پرداخت غرامت به کسانی که می‌میرند ظاهرا در آمریکا، بویژه در جاهای دیگر، بسیار کمتر است. نظامیان آمریکایی که در جنگ کشته می‌شوند استحقاق دریافت مزایای مرگ به مبلغ ۵۰۰ هزار دلار را دارند. در حالی که حداکثر پولی که بابت همدردی به خانواده‌های عراقی و افغانی پرداخت می‌شود ۲۵۰۰ دلار است. شاید این نشانه خست ایالات متحده در برابر مرگ فرزند یک خانواده به نظر بیاید اما در مقایسه با شیوه این کشور و کشورهای دیگر تا قبل از ۲۰۰۳ در واقع بسیار سخاوتمندانه است! این واقعیت که واشنگتن اصلا چنین پول‌هایی می‌پردازد خود نشانه کنار گذاشتن رسم صدها ساله ارتشی است.

جنایت جنگیبراساس حقوق بین‌الملل، کشتن غیرنظامیان، به شرطی که هدف اصلی حمله نباشند و به شرط این که تلفات غیرنظامیان در مقایسه با ارزش هدف مشروع ارتش خیلی زیاد نباشد، جنایت جنگی به حساب نمی‌آید. به این علت در طول دهه‌ها به خانواده‌های قربانیان غیرنظامی جنگ‌ها اصلا پولی داده نمی‌شد.

این اواخر ایالات متحده با تلفات غیرنظامیان به عنوان موضوعی برخورد کرده که بهتر است از آن اجتناب شود البته به شرطی که به قیمت فدا کردن هدف‌های عمده نظامی تمام نشود.

مارک گارلاسکو که قبل از جنگ عراق رئیس بخش تعیین هدف‌های باارزش در پنتاگون بود می‌گوید فرماندهان بالا دست او تلفات جانبی را تا حدود ۳۰ کشته، تحمل می‌کردند.

کارلاسکو در تجزیه و تحلیل این نکته که آمریکا در مرحله ابتدایی مبارزه برای وارد کردن شوک و ایجاد وحشت در عراق(در طول بمباران‌های هوایی سال‌های قبل از حمله زمینی به عراق) به چه هدف‌هایی می‌توانست حمله کند، می‌گوید به او دستور داده شده بود هر حمله‌ای را که احتمال داشت در جریان آن کمتر از ۳۰ غیرنظامی کشته شوند مجاز بود اما هر حمله‌ای که احتمال کشته شدن بیش از ۳۰ غیرنظامی در آن وجود داشت می‌بایست با امضای شخص دونالد رامسفلد، وزیر دفاع، یا جورج بوش، رئیس‌جمهور، انجام شود.

او می‌گوید این که تعیین حداکثر۳۰ کشته غیرنظامی چه فلسفه‌ای داشت نمی‌دانم و نمی‌دانم چرا عدد ۳۰ را انتخاب کردند و مثلا ۲۰ یا ۴۰ یا ۱۰۰را در نظر نگرفتند.

اما در مواجهه با شورشیان همین تعداد هم باعث بروز مشکلاتی شد، چون رهبران آمریکا متوجه شدند برای موفقیت در عراق و افغانستان نیاز به جلب حمایت و نظر مساعد غیرنظامیان دارند نه تسلیم کردن آنان با بمب و کشتار.

● مساله تلفات غیرنظامیان

در افغانستان محدود کردن تلفات غیرنظامیان با هدف تلاش برای جلب نظر موافق مردم، به عنوان اولویتی مهم در سیاست طولانی مدت نیروهای ائتلافی مطرح شده است. در سندی که در جولای منتشر شد دفتر ملی پژوهش‌های اقتصادی آمریکا به شواهدی نیرومند دست یافت که زیادی تلفات غیرنظامیان در حملات نیروهای بین‌المللی در طولانی مدت به افزایش خشونت شورشیان منجر می‌شود و این از نظر پژوهشگران این دفتر «اثر انتقامی» خواهد داشت.

به عبارت دیگر، اگر نیروهای ائتلاف با بی‌توجهی و خشونت فراوان با مردم عادی رفتار کنند بعضی از آنان عملا به صف مبارزان خواهند پیوست.

نکته: نظامیان آمریکایی که در جنگ کشته می‌شوند استحقاق دریافت مزایای مرگ به مبلغ ۵۰۰ هزار دلار را دارند. در حالی که حداکثر پولی که بابت همدردی به خانواده‌های عراقی و افغانی پرداخت می‌شود ۲۵۰۰ دلار است

گارلاسکو که پس از رهاکردن کارش در پنتاگون در سال ۲۰۰۳، به عنوان تحلیلگر ارشد نظامی برای سازمان ناظر حقوق بشر کار می‌کرد، می‌گوید: در اینجا مساله‌ای آموزشی وجود دارد. بیایید با حقایق مواجه شویم: ارتش آمریکا اساسا برای جنگ با ارتش اتحاد شوروی سازمان یافته بود، خدا را شکر که هرگز چنان جنگی در نگرفت و توجه خود را به انواع جنگ‌های دیگر معطوف کرد.

کارشناسان بسیاری می‌گویند توجه ارتش آمریکا با انتشار دستورالعمل برخورد میدانی با شورشگری در سال ۲۰۰۶، به وظایف عادی دیگر خود برگشت. یکی از نکات دستورالعمل فوق رعایت اصل اول، «لطمه نزنید» بود که بیشتر با اصول اخلاق پزشکی منطبق است تا با عملیات نظامی. این دستورالعمل تاکید می‌کرد هدف مبارزه با شورشیان نه فقط سرکوبی دشمن بلکه ایمن ساختن محیط برای غیرنظامیان محلی است.

گارلاسکو یکی از اعضای گروهی بود که دستورالعمل فوق را پیش از انتشار آن بررسی کرد و او تنها فرد این جمع نبود که خارج از تشکیلات ارتش آمده باشد. وی می‌گوید: افرادی مثل پترائوس با نماینده مرکز حقوق بشر دانشگاه هاروارد صحبت کردند و نماینده صلیب سرخ و سازمان ناظر حقوق بشر هم بودند.

این دیدگاه جدید فشار بر ارتش‌ها را بیشتر کرده تا ارزش بیشتری برای زندگی غیرنظامیان قائل شوند. اما این که این ارزش دقیقا چقدر باید باشد موضوع بحث است.

● روش‌های غیر شفاف

به هر حال این نظر کلی وجود دارد که ۲۵۰۰ دلار خیلی کم است. در گزارشی از سازمان غیرانتفاعی «مبارزه برای احقاق حقوق قربانیان بی‌گناه در مناقشات مسلحانه» (سیویک) که در ژوئن منتشر شد آمده است شیوه کنونی ممکن است بیشتر ازآن که مردم را آرام کند، از نظر آنان توهین‌آمیز باشد. این گزارش می‌افزاید موضوع فقط برسر پول نیست بلکه نتیجه روش‌های غیرشفاف، نادرست و غیراصولی اجرای آن نیز هست. به بسیاری از مردم وقتی براساس قانون ادعاهای خارجی شکایت می‌کنند گفته می‌شود که این قانون شامل خسارت‌های مربوط به جنگ نمی‌شود و این خسارت‌ها براساس نظام پرداخت برای همدردی داده می‌شود که در آن تصمیم‌گیری در مورد پرداخت یا عدم پرداخت به عهده فرماندهان واحدهاست.

خبرهایی مثل توافق اخیر دولت عراق و دولت آمریکا درباره این که ۴۰۰ میلیون دلار به آمریکایی‌هایی پرداخت خواهد شد که رژیم صدام در جنگ اول خلیج فارس با آنان بدرفتاری کرده بود، هیچ کمکی به بهبود اوضاع نخواهد کرد. براساس گزارش‌های دریافتی عراق موافقت کرده است ۴۰۰میلیون دلار به چند صد آمریکایی بپردازد که از شکنجه و آسیب‌های روانی وارده بر خود شکایت کرده بودند.

این در حالی است که وزارت دفاع آمریکا از پرداخت بیش از ۳۰ میلیون دلار بابت پرداخت‌های همدردی در عراق و افغانستان بین سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۶ خبر داده است. حالا اگر ایالات متحده به جای مبالغ کنونی به هر نفر ۱۰هزار دلار می‌پرداخت پولی حدود ۱۰۰میلیون دلار می‌شد که این با بیشتر معیارها و ضوابط پول کلانی است، اگرچه در مقابل ۱۲‌/‌۱تریلیون دلاری که ایالات متحده تاکنون در مجموع برای این جنگ خرج کرده چیزی به حساب نمی‌آید.

با این حال حتی سازمان غیرانتفاعی سیویک هم ازخرج کردن این همه پول دفاع نمی‌کند. سارا هولوینسکی مدیر اجرایی سیویک اخیرا در مصاحبه‌ای تلفنی گفت تعیین ضوابط و ساده کردن روند طرح و پذیرش شکایت‌های خانواده‌های قربانیان می‌تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. او براساس تجربه‌هایش از گفت‌وگو با خانواده‌های این قربانیان که عزیزان خود را در مقابل گلوله‌های بی‌هدف نیروهای غربی در عراق و افغانستان از دست داده‌اند سخن می‌گوید.

هولوینسکی اظهار می‌دارد: بی‌شک آنان بشدت ناراحتند و چنانچه به هیچ شکلی به علت قتل یکی از اعضای خانواده از ایشان عذرخواهی نشود عصبانی نیز خواهند شد. بهترین کاری که می‌توانید بکنید عذرخواهی است و تحقیق کنید تا معلوم شود چه اتفاقی رخ داده و به آنان توضیح بدهید و بعد حرف از غرامت بزنید. مهم نیست مقدار آن چقدر باشد همین طرز برخورد و فکر درست معمولا مهم‌تر و کارساز است.

البته این‌طور هم نیست که همه آدم‌های ارتش آمریکا آماده پذیرش این اصل شده باشند که احساس و فکر مهم‌تر از خون و گوشت است. چارلز دانلپ ژنرال بازنشسته نیروی هوایی آمریکا ماه گذشته در مقاله‌ای در واشنگتن پست نوشت کاهش حملات هوایی در افغانستان به منظور جلوگیری از تلفات غیرنظامیان نتیجه عکس خواهد داد.

وی نوشت این ادعا را باور ندارم که مرگ غیرنظامیان به خودی خود دشمنان بیشتری تولید می‌کند. این نظر در مورد خود طالبان هم صدق نمی‌کند. مطابق آمار سازمان ملل متحد که آگوست ۲۰۱۰ منتشر شد اگرچه عامل مرگ تقریبا ۷۶ درصد غیرنظامیان شورشیان هستند می‌گویند قدرت طالبان رو به فزونی است.

‌ مجله اسلیت

مترجم: علی کسمایی



همچنین مشاهده کنید