جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
گدا بالفعل بود, دزد بالقوه
![گدا بالفعل بود, دزد بالقوه](/web/imgs/16/151/v78nu1.jpeg)
او را در پرسهزدنهای روزانهام، حوالی میدان تجریش دیدم. مواجهه با پیرمردی لاغراندام و رنجور با لباسهای مندرس که با پارچهای سپید چشمهایش را پوشانده است و گاهی شانههایش تکانی میخورد که یعنی دارد بیصدا و مظلومانه از جور زمانه هقهق میکند، حتی دل آنهایی را که از وضعیت مالی متوسطی برخوردارند هم به رحم میآورد تا چه رسد به اهالی آن منطقه مرفهنشین.
پیرمرد هم این نکته را میدانست، شاید تجربه سالها گذران زندگی با این روش، او را به یقین رسانده بود شاید هم غریزه حکمش کرده بود که آنجا درآمد بهتری کسب خواهد کرد. من هم در نگاه اول از دیدنش متاثر شدم، اما از آنجا که قلبا اعتقادی به کمککردن بدون تحقیق ندارم، قدم تند کردم و از کنارش گذشتم.
دیدار دوباره من با او حوالی غروب بود، برمیگشتم و ظاهرا فعالیت روزانه او هم تمام شده بود که دستمال را کنار گذاشته بود و پشت کرده بود به جمعیت و مشغول کاری بود که نمیشد در گذری تند تشخیص داد که چیست. راه رفته را برگشتم و به بهانه تماشای مغازهها به او نزدیکتر شدم، باورم نمیشد، پیرمرد برخلاف ظاهر رنجور صبح، قبراق و سرخ و سپید و فرز بود؛ پشت به جمعیت، گونی روبهرویش پهن کرده بود و روی آن انواع اسکناسها را با نظم کنار هم میچید.
نمیتوانم دقیقا بگویم اسکناسهایی که روی آن گونی در ردیفهایی منظم چیده شده بود، در مجموع چقدر میشد، اما به هر حال میتوانم بهیقین ادعا کنم از درآمد روزانه من و خیلی از شما که یادداشتم را میخوانید، بیشتر بود. خواستم بیآن که بفهمد، از گونی عکس بیندازم که ناگهان برگشت و داد کشید «های! کی اجازه داد عکس بگیری؟!» به او گفتم عکسها را فقط از گونی میگیرم، اما در چشم بر همزدنی، گونی را جمع کرد و طوری سروصدا راه انداخت که حلقهای از آدمهای کنجکاو احاطهمان کرد.
مطمئن بودم نمیتوانم ادعایم را ثابت کنم، بنابراین پیش از آن که غریبهها از ماجرا چیزی بپرسند عذرخواهی کردم و میان جمعیت گم شدم و شاید باورتان نشود که او روز بعد هم آنجا بود، با همان دستمال که صورتش را با آن میپوشاند، قوز کرده و مغموم و بیرمق نشسته بود گوشهای و گاهی شانههایش تکانی میخورد که یعنی باز دارد به بخت سیاهش میگرید. اما این پیرمرد، تنها گدای متمول پایتخت نیست که سعی میکند با ابراز نداری، دل نیکوکاران را به رحم بیاورد، تعداد آنها زیاد است و هر روز فقط با شیوهای خلاقانه شیوه گداییشان را تغییر میدهند.
نمیخواهم بگویم از امروز به همه انسانهایی که دست نیاز به سوی تان دراز میکنند پشت کنید، نمیخواهم به همه آنها برچسب متقلببودن یا دروغگویی بزنم، قصد ندارم بدبینتان کنم، نمیخواهم شمار اندک نیکوکارانی را که هنوز ندای وجدانشان را میشنوند و دلشان مثل شیشه شفاف است، از این که هست کمتر کنم، شاید حقیقتا فقر و گرسنگی آنها را به خیابان کشانده باشد، شاید اگر کمکشان نکنید فقرشان به فحشا و بزه تبدیل شود، شاید... .
پیش از آن که دست در جیبتان کنید، چند لحظه بیندیشید و همه جوانب را بسنجید تا مطمئن شوید هزینهای که صرف کردهاید، واقعا صرف کاری خیر شده است. به نظرتان این سنجش دشوار میآید؟ شاید باید قابلاطمینانترین راه را برای یاری نیازمندان واقعی انتخاب کنید. این راه به نظرتان از کجا میگذرد؟
معمولا این راه با شناخت و تحقیق در مورد نیازمندان واقعی، کمکگرفتن از خیریههای شناخته شده و حتی یک پرس و جوی ساده در میان اقوام و آشنایان میگذرد.
دلارام اسفندیاری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست