یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
جهانی شدن و چالش های فراروی مدیران

● مقدمه
امروزه در حال گذر از جامعه صنعتی و ورود به جامعه اطلاعاتی هستیم. بشر امروز، هزاره سوم را در حالی آغاز کرد که پیشرفتهای اعجابآور علمی و فنی وی را احاطه کرده است. فنآوری اطلاعات بنیانهای جامعه صنعتی را سست کرده تا ستونهای جامعه اطلاعاتی را برپا کند. همانگونه که گذر از عصر کشاورزی و ورود به عصر صنعت، چالشها و مشکلاتی را برای بشر بهوجود آورد گام نهادن به عصر اطلاعات نیز برای بشر چالشزا خواهد بود اما اینبار بشر میبایست با چالشهای عمیقتر و قدرتمندتر دست و پنجه نرم کند. عصر اطلاعات نیازمند سرعت، انعطافپذیری، نوآوری و... است و سازمانهای ایندوره نیز باید بدین موضوع توجه کنند.
تنها عامل موفقیت سازمان در عصر اطلاعات کارکنان و مدیران هستند. مدیران این دوره نیازمند هوشمندی، تخصص و دید وسیعتری برای مقابله با چالشهای فراروی خود خواهند بود. در این مقاله سعی شده است تا با شناسائی و تشریح این چالشها، مدیران را هرچه بشیتر با این چالشها آشنا ساخته و به آنها در رویاروئی با این چالشها کمک کند.
● چالشهای مدیران در قرن ۲۱
مجله هاروارد بیزینس ریویو به مناسب هفتادمین سالگرد انتشار خود، از پنج تن از متفکران و نظریهپردازان مشهور این سئوال را پرسید که: چه مشکلات و چالشهائی برای ورود به قرن ۲۱ در حال شکلگیری است؟ در پاسخ به این سئوال، هیچکدام از این متفکران، چالشهای ورود به قرن ۲۱ را از نوع چالشهای فنی ندانستهاند. بلکه عمدتاً ابراز کردهاند که این چالشها، از نوع چالشهای فرهنگی است. پیتر دراکر در این مورد میگوید: در مقولات انسانی نظیر امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و یا کسب و کار، پیشگوئی کاری است بیهوده چه رسد به اینکه بخواهیم چشمانداز هفتاد یا هشتاد سال آینده را تصور کنیم. میتوانیم از طریق گذشته، هم آینده را شناخت و هم برای رویاروئی با آن آماده شد.
عامل کسب و کار در دو دهه اخیر، بهشرطیکه جنگی در میان نباشد و... نه اقتصادی است و نه تکنولوژیک، بلکه این عامل به اثر جمعیت مربوط میشود. مهمترین و اثرگذارترین عامل در کسب و کار، برخلاف چیزیکه در چهل سال گذشته گفته شده است، افزایش بیرویه جمعیت نیست، بلکه کاهش فراگیر جمعیت در ژاپن، اروپا و آمریکا است. براساس پیشبینی اتحادیه اروپا، جمعیت ۶۰ میلیونی ایتالیا در پنجاه سال آینده به چهل میلیون و در صد سال آینده به بیست میلیون نفر کاهش خواهد یافت.
یکی از راههای حفظ پایگاه رقابتی برای کشورهای گوناگون، تبدیل برتری کمی به برتری کیفی است. معنای دیگر این حرف تلاش نظامیافته برای پرورش کارگران دانشی KNOWLEDGE WORKER است. البته این یگانه عامل رقابتی در دنیای اقتصاد نخواهد بود اگر چه در بسیاری از صنایع کشورهای پیشرفته، عامل تعیینکننده است.
سازمان همواره نیازمند کسب اطلاع درباره رویدادها و شرایط محیط است. اطلاعاتی در مورد مشتریان، فنآوریها و رقبای جدید و... باید کسب گردد. فقط با این مجموعه اطلاعات، کسب و کار خواهد توانست منابع و دانش خود را برای حداکثر بهره تخصیص دهد و خود را آماده رویاروئی با چالشهای برخاسته از دگرگونیهای ناگهانی در جهان اقتصاد و ماهیت و محتوای دانش کند. توسعه شیوههای صحیح گردآوری و تحلیل اطلاعات بیرونی بهطور روزافزونی، چالش عمده کسب و کار و کارشناسان اطلاعات خواهد شد. دانش، منابع را متحرک خواهد کرد. کارکنان علمی برخلاف کارگران تولید، مالک ابزارهای تولید هستند. آنها دانش خویش را با خویش جابهجا میکنند، بنابراین، میتوانند آنها را با خود ببرند. از سوی دیگر، نیازمندیهای علمی سازمانها، پیوسته در حال تغییر است. در نتیجه، در کشورهای پیشرفته شمار روزافزونی از نیروی کار ارزشمند و با حقوق بالا شامل کسانی خواهد بود که به معنی سنتی نمیتوان آنها را اداره کرد. در بسیاری از موارد، نمیتوان آنان را از کارکنان سازمانهائی دانست که برای آن کار میکنند، بلکه باید آنها را پیمانکاران، کارشناسان، مشاوران، شرکاء سازمان قلمداد کرد. شمار روزافزونی از این افراد، خود را به واسطهٔ دانشی که دارند متمایز میکنند، نه به واسطه سازمانی که از آن پول میگیرند. لذا مفهوم نیروی کار پویا DYNAMIC WORKFORCE نیز دگرگون میشود. محیط رقابتی با ظرافت خاص و با سطح بالائی از عدم اعتماد در حال تغییر است، و این به معنی تغییر دائمی استراتژیهای رقابتی است. در چنین محیطی به یک روش پویا برای فرموله کردن استراتژی و اجراء آن مورد نیاز است و این خود یکی از چالشهای فراروی مدیران در قرن ۲۱ است. فرموله کردن و اجراء استراتژی، زمانی حالت پویا بهخود میگیرد که بهعنوان یک فرآیند متمرکز تلقی نشود، بلکه جزئی از فرآیند مداوم یادگیری به حساب آید، گونهای که استراتژیهای عملیاتی و پشتیبان در امتداد یکدیگر باشند. روند تمرکززدائی در برنامهریزی سازمانها در سراسر جهان بیانگر میزان اهمیت روش پویا است.
در حالیکه تغییر پیدرپی استراتژی در سازمان، سرعت بیشتری نسبت به فرموله کردن و اجراء استراتژی دارد، این خطر نیز وجود دارد که سازمان بخشی از قدرت رقابتیاش را از دست دهد و نتواند از منابع سازمان، استفاده بهینه بهعمل آورد. بنابراین، باید بین این دو توازن ایجاد کرد. این امر را میتوان از طریق سطح بالای ارتباطات و هماهنگی در سازمان و در دسترس بودن ابزارهای فرموله کردن و اجراء استراتژی تأمین کرد. علاوه بر آن به ساختار و فرهنگی نیاز است که در آن تغییر امری عادی تلقی شود و نه یک استثناء.
● تأثیر جهانی شدن بر سازمانها
ظهور جهانی شدن مسبب تحرک زیاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ارزشی شده و ضمن کاهش فاصله زمان و مکان، تفسیرهای جدیدی از سیاست، اقتصاد، فرهنگ، دولت، اقتدار و امنیت بهدست میدهد. این پدیده، چالشها و تعارضاتی را به همراه دارد و میتواند سبب تحول مفاهیم و تغییر مصادیق در روابط بینالمللی شود. تحت این شرایط است که میتوان از جهانی شدن سخن به میان آورد. جهانی شدن در شکل امروزین آن از زمان فروپاشی کمونیسم و نظام دوقطبی و پایان جنگ سرد عینیت یافته است. با وجود فروریختن نظام تصنعی جهانی دهههای گذشته، هنوز هم نظم مورد قبول و عادلانهای ایجاد نشده است. قبل از ورود به چنین دورههای از جهانی شدن، میان ایدئولوژی و قدرت رابطه معنیداری وجود داشت و به واقع در دوران جنگ سرد، ایدئولوژی، سیاست جهان را هدفمند کرده و میتوانست هویتسازی کند. تشدید روند جهانی شدن که با پایان جنگ سرد همراه بود، از یکسو باعث فروپاشی نظام دوقطبی و از سوی دیگر با مورد سئوال قرار دادن پایهها و اصول روشنگری، موجود به هم ریختن سه مفهوم بنیاد، وحدت و هدف غائی شده است و همین امر چندگانگی، تنوع و کثرت را بههمراه داشته است. در این شرایط، مردمسالاری کثرتگرایانه که عمدتاً با تفاوتها و تعارضها سر و کار دارد در مقابل مردم سالاری اجتماعی، که حالت سلطهگرایانه داشته و با حذف تفاوتهای اصلی، امکانپذیر است، قرار میگیرد.
فرآیند جهانی شدن در شکل نوین، در نوع خود بینظیر است. گاه تصور میشود که مختصات جهانی شدن صرفاً به مناسبت سرعت آن تحتتأثیر نوآوریهای تکنولوژیک تعریف میشود. در این شرایط، کلیه مفاهیم و رفتارها دستخوش تغییر و تحول شده و بهتر است از نو تعریف شود. فرآیند جهانی شدن نظامیافته و مرحله به مرحله نیست و در نقاط مختلف جهان به اشکال متفاوت و متناقض ظاهر میشود. کار عمده در قرن بیست و یکم، ابداع یک مدل جدید همزیستی میان فرهنگها، مردم و نژادها در عرصههای گوناگون مذهبی در یک تمدن مشترک است. در چنین وضعیتی باید بتوانیم ساختارهای سازمانی مناسب را برای عصر چند فرهنگی آماده سازیم.
در دهه چهل میلادی، جهانی شدن به سرعت گسترش یافت و سرشت کسب و کار بینالمللی را در کشورها دگرگون ساخت. جهانی شدن در اروپای شرقی و روسیه دارای تأثیرات زیادی بود و مرزهای این کشورها را به روی تجارت بینالمللی گشود. در این راستا، اتحادیه اروپا گسترده شد. اتحادیه آمریکای شمالی، از آمریکا و کانادا به مکزیک گسترش یافت و زمینههای گسترش اتحادیههای منطقهای را مهیا ساخت. این تحولات بههمراه توسعه سریع فنآوری اطلاعات و پیشرفت در امکانات حمل و نقل، جهان را بهسوی یکپارچگی هدایت کرد. در چنین محیطی، کارکنان دانشی و با مهارت بالا کاملاً قابل انتقاد هستند. سازمانهای کوچک و واحدهای خدماتی که بهطور سنتی غیرتجاری تلقی میشوند، وارد رقابت جهانی شدهاند. همکاری بین شرکتهای بزرگ چندملیتی و سازمانهای کوچک محلی افزایش یافته و حجم تجارت جهانی به چند برابر رسیده است. بنابراین، روشن است که جهانیسازی با سیال کردن منابع و حذف موانع کارائی، به ارتقاء قابلیتها و افزایش کارائی سازمانها منجر میشود. این امر در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، یک توفیق اجباری تلقی میشود. حضور رقباء بینالمللی در درون این کشورها و افزایش نیروهای رقابتی باعث میگردد که سازمانهای محلی این کشورها به سمت توانمندسازی حرکت کنند. کسب و کار بینالمللی در جوامع رو به رشد، کاملاً شناخته شده است. اگر چه الگوهای رفتاری سازمانها در همه کشورها یکسان نیست، اما شباهتهای زیادی با هم دارند. در حال حاضر، جهانی شدن موضوعی است که در تحلیلهای اقتصادی ـ اجتماعی پایه بنیادین مباحث است. (دیوید هندرسون) جهانی شدن را بهعنوان یکپارچهسازی بازارها میداند و شرایط ذیل را برای آن تعریف میکند:
جابهجائی آزاد کالاها، خدمات، نیروی کار، سرمایه و ایجاد بازار واحد، به لحاظ اقتصادی، کسی خارجی نیست و همه در بازار مساوی هستند. در جهانی که بهسوی یکپارچه شدن به پیش میرود، سازمانها با چالشها و فرصتهای جدیدی روبهرو هستند. این روند بههمراه تحولات تکنولوژیک، وضعیت متفاوتی را نسبت به گذشته ایجاد کرده است.
در جهان جدید، چارچوبها تغییر کردهاند و بسیاری از فرضیات قدیمی دیگر کاربرد ندارند. رقابت و انتخاب گسترده شدهاند و خصوصیسازی، آزادسازی و مقرراتزدائی، تبدیل به مفاهیمی جهانی شدهاند در حال حاضر، معدود سازمانهائی هستند که به اتکاء خود میتوانند نیازهای مشتریان را برطرف کنند. اتصال ارتباط در زنجیره عرضه، هم توسط مشتریان و هم عرضهکنندگان دنبال میشود. سازمانها با تمرکز، تقسیم بازار و اولویتبندی آن فعالیتهای اساسی را برای استفاده از نقاط قوت خود برای ورود به اتحادیهها و موافقتنامهها، تعریف میکنند.
دامنه تنوع و طبیعت متحول محیط جهانی، دوره جدیدی را برای سازمانها ایجاد کرده است. با انتقال از یک دوره به دوره دیگر، مشاهده میشود که جهانی شدن فقط یکی از نیازهای خارجی و فشارهائی است که مدیریت با آن مواجه است. دیگر مسائلی که مدیریت با آن مواجه است، عبارتند از:
۱) ظهور منابع انسانی بهعنوان عامل حیاتی موفقیت.
۲) مهار توانائیهای بالقوه انسانی.
۳) مشتریان خواهان خدمت بیشتر و بهتر.
۴) افزایشنمائی در نرخ تغییر.
۵) دلمشغولی برای مسائل محیط زیست.
۶) سرعت انتقال و پردازش اطلاعات.
۷) بازتر شدن بازارها.
۸) جهانی شدن کسب و کار.
۹) همکاریهای منطقهای میان دولتها.
۱۰) کاربرد فنآوری.
۱۱) روندهای جمعیتی.
۱۲) تغییر انتظارات.
۱۳) نگرانی نسبت به ارزشها.
۱۴) تطبیق نیازهای کارکنان و سازمان با یکدیگر.
۱۵) ایجاد تنوع.
۱۶) معرفی چشماندازها و مأموریتهای مشخص.
تغییرات سازمانی در عصر حاضر روندهای مورد بحث در سازمانها، تغییراتی را ایجاد کرده است.
● چالشهای سازمانی در دهههای آینده
در دهههای اخیر، در جهان تحولاتی رخ داده و در حال تداوم و تکمیل است. این دگرگونیها، محیط فعالیتهای سازمانها را تغییر داده و سازمانها را برای بقا و رشد با چالشهای جدید مواجه کرده است. چالشهای موجود و در حال ظهور عبارتند از:
۱) چالشهای ناشی از تغییر پارادایم: در فیزیک نیوتنی، علم با قطعیت همراه بوده و قابل کمی کردن است. علت، در پدیدههای علمی معلوم و روشن است. تفکر، خطی و آینده قابل کنترل است. با ظهور علم گوانتوم، پیشبینی با اطمینان کامل ممکن نیست. آشوب جزئی از وضعیت محیط است. علوم جدید روش و شکل فهمیدن، طراحی، هدایت و مدیریت سازمانها را تغییر داده است. در پارادایم جدید، جهان غیز خطی است، پیچیدگی پویا وجود دارد و آشوب نوعی نظم تلقی میشود.
۲) چالشهای ناشی از جهانی شدن: امروزه اکثر تولیدکنندگان بزرگ، کالاهای خود را در سراسر جهان میفروشند. برخی از آنان مثل کوکاکولا در خارج از کشور خود، درآمد بیشتری دارند. جهانی شدن نیروهای اقتصادی و اجتماعی، ارزشها و فرصتها را همگرا میسازد. (پان دیتس) ابراز میدارد که: جهانی شدن ریشه تغییر در دهه ۱۹۲۰ و بعد از آن است، بهواسطه آن زندگی مردم شبیهتر میشود و زبان انگلیسی به زبان جهانی رسانهها، کامپیوتر و کسب و کار تبدیل میگردد. به لحاظ اقتصادی، پنج عامل در ایجاد بازار واحد جهانی مؤثر بوده است که عبارتند از:
الف) منابع فراوان انرژی.
ب) رقابتی کردن شرکتهای جهانی.
ج) ارتباطات جهانی که با فنآوری فیبرنوری، ماهواره و فنآوری رایانهای تقویت شده است.
د) رشد تجارت آزاد میان ملل.
ه) دسترسی به خدمات مالی در سراسر جهان.
در این چالشها سازمانها برای حضور در جامعه جهانی، دارای انگیزههای گوناگون هستند.
حمیدرضا رضائی
مهدی صانعی
منبع: سایت اینترنتی آیندهنگر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست