پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
عارفی که در مقام تکلم با حق بود
علامه محمدحسین طباطبایی، حکیم عارف و مفسر بزرگ قرآن، سرانجام پس از ۸۱ سال و هجده روز عمر با برکت و زندگی پرتلاش، در ۲۴ آبان ۱۳۶۰ش از این جهان رخت بربست و جهان تشیع را در سوگ خود نشاند.
علامه سیدمحمدحسین طباطبایی از خاندانی دانشپرور برخاستهاند و تا چهارده پشت ایشان از دانشمندان و علمای بنام تبریز بودهاند. ولادت آن بزرگوار در پایان سال ۱۳۲۱ هجری قمری مصادف با ۱۲۸۲ شمسی بوده است. ایشان در زادگاه خود تحصیلات مقدماتی را به انجام رساند. در سال ۱۳۰۴ رهسپار نجف شدند و ده سال در آن مرکز جهانی علوم اسلامیبه تکمیل معلومات خود پرداختند و نزد استادان معروفی مانند نائینی، کمپانی و بادکوبهای دروس بالای فقه و اصول و فلسفه را خواندند. همچنین ریاضیات را نزد سیدابوالقاسم خوانساری و اخلاق و عرفان علمی و تفسیر قرآن کریم را از محضر حکیم و عارف وارسته، حاج میرزا علی آقای قاضی طباطبایی آموختند. سپس در سال ۱۳۱۴ به زادگاه خود بازگشت و به سبب تنگی وضع معیشتی مجبور شدند ۱۰ سال در تبریز بمانند. سپس به قم مهاجرت کردند و تا پایان عمر در آنجا به تدریس علوم عقلی و تفسیر قرآن مشغول بودند.
مرحوم علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(ره) در شرح حال خود گفته است:من در خاندان علمی در شهر تبریزکه از زمانهای دور شهرت علمی پیدا کرده متولد شدم، در پنج سالگی مادرم را و در نه سالگی پدرم را از دست دادم، واز همان کودکی درد یتیم بودن را احساس نمودم ولی خداوند متعال بر ما منت نهاد و زندگی را از نظر مادی بر ما آسان نمود، وصی پدرم به منظور عمل به وصیت آن مرحوم از من و برادر کوچکترم مواظبت میکرد و با اخلاقی نیکو و اسلامی از ما نگهداری می کرد با اینکه همسرش از ما بچه های کوچک مراقبت میکرد خادمی را نیز به این منظور استخدام کرد. مدتی از عمرمان که گذشت به مدرسه راه یافتیم و زیر نظر معلم خصوصی که هر روز به منزل ما می آمد به آموختن زبان فارسی و آداب آن و درسهای دیگر ابتدایی پرداختیم و پس از شش سال از آن درسها فارغ شدیم. در آن زمان برای درسهای ابتدایی برنامه مشخصی وجود نداشت بلکه هنگام ورود دانشآموز به مدرسه برنامه ای به صورت مقطعی تهیه می شد و هر کسی بر حسب ذوق و استعداد خود تعلیم می دید. من درس قرآن کریم (که پیش از هر چیز آموزش داده می شد) و «گلستان » و«بوستان »، سعدی شیرازی،«نصاب الصبیان »، «انوار سهیلی »، «اخلاق مصور»، «تاریخ معجم »، «منشئات امیرنظام » و «ارشادالحساب » رابه پایان بردم. اینگونه بود که بخش اول تحصیلات من به پایان رسید. سپس به فرا گرفتن علوم دینی و زبان عربی پرداختیم.
برای تکمیل درسهای اسلامی خود به نجف اشرف مشرف شدم و در درس استاد آیتالله شیخ محمدحسین اصفهانی حضور پیدا کردم. همچنین به مدت شش سال متوالی خارج اصول فقه را خواندم، در طی این مدت درسهای عالی فقه شیعی را نزد استادمان آیتالله نائینی تحصیل کردم و نزد آن بزرگوار دوره کامل خارج اصول فقه را نیز به مدت هشت سال نزد آن بزرگوار به پایان بردم، و در کلیات علم رجال نزد مرحوم آیت الله حجت کوهکمری درس خواندم.استاد من در فلسفه اسلامی، حکیم اسلامی سید حسین بادکوبه ای بود که نزد آن حضرت کتابهای منظومه سبزواری، اسفار و مشاعر سبزواری، اسفار و مشاعر ملاصدرا، شفاء ابن سینا، کتاب اثولجیای ارسطو، تمهید القواعدابن ترکه و اخلاق ابن مسکویه را خواندم.استاد بادکوبه ای ضمن ابراز علاقه وافر به بنده خود بر درسهایم اشراف کامل داشت و سعی می نمود که ریشه های تربیت را در اعماق وجود من مستحکم سازد و همواره مرا به مدارج اندیشه و راههای استدلال راهنمایی می فرمود، تااینکه در طرز تفکر خود بر آن روش خو گرفتم سپس به من فرمود تا در درس استاد هیئت و نجوم سید ابوالقاسم خوانساری حاضر شوم. من نیز نزد او دوره کامل ریاضیات عالی و علم هندسه در هر دو بخش: هندسه فضائی و هندسه مسطحه و جبر استدلالی
(جبر گزاره) را خواندم.سپس به علت نابسامانی وضع اقتصادی به ناچار به وطن خود بازگشته و در شهر تبریز زادگاه خود منزل گزیدم، درآنجا بیش از ده سال اقامت کردم و در واقع آن روزها روزهای سیاهی در زندگی من بود زیرا به علت نیاز شدید مادی که برای گذراندن زندگی داشتیم از تفکر و درس دور گشته و به کشاورزی مشغول شدم،زمانی که در آنجا بودم احساس می کردم که عمرم تلف می شود فقر و تهیدستی روح مرا تیره و تار نموده و ابرهای درد و رنج بر روی من سایه می گستراندند، چرا که از درس و تفکر دور بودم، تا اینکه دیده خود را بر وضع زندگیمان بستم و شهر تبریز را به مقصدشهر مقدس قم ترک گفتم.
آثار قلمی علامه متعدد و متنوع است و حوزههای مختلف علوم و معارف اسلامی، همچون فلسفه و کلام و تفسیر و عرفان و فقه و حدیث را دربر میگیرد؛ اما مهمترین و تاثیرگذارترین آثار او در باب تفسیر قرآن و فلسفه اسلامی است. بیشک مهمترین اثر علامه طباطبایی و به اعتقاد برخی مهمترین اثر شیعی در قرن چهارده هجری قمری، کتاب بیست جلدی المیزان فی تفسیر القرآن است که گنجینهای از علوم و معارف مختلف عقلی، نقلی و معنوی است. بسیاری از اندیشههای فلسفی و الهیاتی علامه را باید در همین کتاب جستوجو کرد. المیزان هم در روش تفسیر بدیع است و هم در محتوا و آرای تفسیری نوآوریهای بسیاری دارد. مهمترین آثار فلسفی علامه عبارتاند از: حواشی بر اسفار ملاصدرا، اصول فلسفه و روش رئالیسم، بدایـة الحکمه و نهایـهالحکمه. علاوه بر این، وی رسائل بسیاری در زمینههای مسائل مختلف فلسفی، منطقی، عرفانی و کلامی دارد که شماری از آنها فارسی و برخی نیز عربی میباشند.
علامهطباطبایی از پیشگامان فلسفه تطبیقی است. او از نخستین فیلسوفان اسلامی است که با برخی فلسفههای جدید غرب مقابله علمی کرده و به نقد و بررسی آنها پرداخته است. در نیمه نخست قرن ۱۴ شمسی، به ویژه حدود دهه سی، فلسفه مارکسیسم در ایران به ویژه از طریق حزب توده منتشر میگردید و توجه بسیاری از روشنفکران را به خود جلب کرده بود. انتشارات حزب توده و به ویژه آثار تقی ارانی در این زمینه قابل ذکر است. اندیشههای فیلسوفان کلاسیک غرب، همچون دکارت و کانت نیز اندکاندک در محافل دانشگاهی و در میان تحصیلکردگان غربی مطرح بود. علامه طباطبایی که با این اندیشهها از طریق آثار و ترجمههای فارسی و عربی آشنا بود، نخستین واکنش را با تشکیل جلسات درسی که حاصل آن تألیف کتاب اصول فلسفه بود، نشان داد. وی در این کتاب، ضمن نقد فلسفه مارکسیسم، تقریری نو از فلسفه اسلامی ارائه داد. این اثر هم از جهت اشتمال بر آرای نو، هم از حیث روش طرح بحث و تبویب مباحث فلسفی و هم از نظر ادبیات فلسفی، بدیع و بیسابقه بود. این نخستین بار بود که یک فیلسوف اسلامی از نظریه معرفت به صورتی جدید و ابتکاری سخن میگوید و مباحث مابعد الطبیعی در باب هستی، حرکت، زمان و الهیات فلسفی را نیز در قالبی نو و ناظر به پرسشهای فلسفی معاصر طرح میکند. اکثر فلاسفه معاصر ایران از شاگردان علامه طباطبائی هستند.
مهندس عبدالباقی از نزدیکان علامه نقل میکند: هفت، هشت روز مانده به رحلت علامه، ایشان هیچ جوابی به هیچ کس نمیداد و سخن نمیگفت فقط زیر لب زمزمه میکرد « لا اله الا الله! » حالات مرحوم علامه در اواخر عمر دگرگون شده و مراقبه ایشان شدید شده بود و کمتر تناول میکردند، و مانند استاد خود، مرحوم آیة الله قاضی این بیت حافظ را میخواندند و یک ساعت میگریستند:کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش /کی روی؟ ره زکه پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟همان روزهای آخر، کسی از ایشان پرسید: در چه مقامیهستید؟ فرموده بودند: مقام تکلم .سائل ادامه داد: با چه کسی؟ فرموده بودند: با حق.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست