شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

نقش تکنولوژی فکر در علوم ورزشی


نقش تکنولوژی فکر در علوم ورزشی

یکی از اصول تعلیمات قرآن کریم دعوت به تفکر و تدبر و تنومند سازی و حفظ آمادگی است انسان متفکر از راه مشخصی مجهول خود را معلوم می کند

یکی از اصول تعلیمات قرآن کریم دعوت به تفکر و تدبر و تنومند سازی و حفظ آمادگی است. انسان متفکر از راه مشخصی مجهول خود را معلوم می‌کند. یعنی در گام نخست ، مطلوب خود را بررسی می‌کند و می‌بیند برای او مجهول است سپس سراغ مقدماتش می‌رود و آنها را نظر ماده و صورت تنظیم می‌کند و از راه مقدمات تنظیم شده به مقصد می‌رسد.

پس تفکر عبارت است از سیر درونی یا حرکت از مقدمات به نتیجه و از معلوم به مجهول و اساس تفکر علم است. به همین جهت می‌گویند امر به چیزی امر به مقدمه آن نیز هست پس با دعوت به تفکر به سرمایه تفکر یعنی کسب معلومات صحیح نیز امر شده است.و در این راستا قدرت جسمانی و اندامی سالم و تنومند می تواند انسان را در رسیدن به این مجهولات یاری نماید همچنین. در این کتاب بزرگ و بی نقص- که کلام خالق انسان و تمام هستی می باشد- آیاتی وجود دارد که به گونه ای بر اهمیت ورزش و نیرومند سازی جسم در کنار تقویت روح و بعد عملی دلالت دارد. ما در این جا به برخی از این آیات- در حد وسع مقاله- اشاره می کنیم، باشد که راه گشای ورزش کاران، ورزش دوستان و سایر اقشار جامعه مومن و مسلمان ما باشد، ان شاء الله.

برای درک بهتر این مطالب ابتدا به بررسی تفکر و قدرت جسمانی از دیگاه قرآن و روایات و نظریات می پردازیم و سپس نقش تکنولوژی نوین فکر یا همان پدیده فکر را در رابطه با به کار گیری علوم (علوم ورزشی ) برای رسیدن به موفقیت را بررسی می کنیم.

● طالوت و نیرومندی جسمانی

از جمله مواردی که نیرومندی جسمانی به عنوان یک مزیت و امتیاز در قرآن ذکر شده، داستان طالوت و قوم بنی اسرائیل است. قوم یهود که در زیر سلطه فرعونیان، ضعیف و ناتوان شده بودند، بر اثر رهبری های خردمندانه حضرت موسی علیه السلام از آن وضع اسف انگیز نجات یافته و به قدرت وعظمت رسیدند، ولی پس از مدتی دچار غرور شده و دست به قانون شکنی زدند، و به همین جهت، سرانجام از قوم ۰۳۹;جالوت۰۳۹;- که در ساحل دریای روم، بین فلسطین و مصر می زیستند- شکست خورده و ۴۴۰ نفر از شاه زادگانشان نیز به اسارت جالوتیان در آمدند.

این وضع، چندین سال ادامه داشت، تا آن که خداوند پیامبری به نام ۰۳۹;اشموئیل۰۳۹; را برای نجات و ارشاد آن ها برانگیخت. بنی اسرائیل گرد او اجتماع نموده و از او خواستند رهبر و امیری برای آن ها انتخاب کند، تا همگی تحت فرمان و هدایت او، با دشمن نبرد کنند و عزت از دست رفته خویش را باز یابند.

اشموئیل به درگاه خداوند روی آورده و خواسته قوم خود را به پیشگاه حضرت احدیّت عرضه داشت، به او وحی شد که طالوت را به پادشاهی ایشان برگزیدم:

وَ قالَ لَهُم نَبِِِیِهُم اِنَّ اللهَ قََََد بَعَثَ لَکُم طالُوتَ مَلِکاً؛

و پیامبرشان به آن ها گفت: خداوند، طالوت را برای زمام داری شما مبعوث [و انتخاب] کرده است.

از آن جا که طالوت مردی کشاورز بوده و توانایی مالی چندانی نداشت، اشراف با انتخاب وی مخالفت نمودند:

قالُوا اَنّی یکُونُ لَهُ المُلکُ عَلُینا وَ نَحن اَحَقُّ بِِالمُلکِ مِنُه وَ لَم یُوتَ سَعَهًٔ مِنَ المالِ؛

گفتند: چگونه او برما حکومت داشته باشد، با این که ما از او شایسته تریم؟ و او ثروت زیادی ندارد.

او نه ثروت و قدرت مالی دارد و نه موقعیت اجتماعی و خانوادگی، زیرا از خاندان نبوت و پیامبری نبوده و از خاندان پادشاهی نیز نیست. اشموئیل در پاسخ گفت:

اِنَّ اللهَ اصطَفیهُ عَلیکُم وَ زادَهُ بَسطَهًٔ فِی العِلمِ وَ الجِسمِ

خداوند او را بر شما بر گزیده و علم و [قدرت] جسم او را وسعت بخشیده است.

چنان که ملاحظه می شود، اشموئیل پیامبر دو خصلت گسترش علمی و توانایی جسمی را بر دو خصوصیت دیگر، یعنی قدرت مالی و افتخارات نژادی و نسبی، فضیلت و ترجیح می دهد و دارنده این دو خصلت را برای احراز مقام رهبری شایسته تر می داند، در این جا قدرت بدنی با صراحت به عنوان یک مزیت و فضیلت مطرح شده و در کنار علم و قدرت علمی قرار گرفته و با آن مقایسه شده است. هنگامی اهمیت این مقایسه روشن می شود که با اهمیت علم و تفکراز دیدگاه اسلام آشنا شویم.

● معلومات تفکر از دیدگاه قرآن

قرآن کریم موضوعات تفکر را مبهم نگذاشته بلکه انسانها را از دو راه به تفکر و اندیشیدن فرا می‌خواند :

با ذکر تفکر و تعقل خداوند متعال در آیه ۱۶۴ سوره بقره فرموده است : إنّ فی خَلقِ السَّمواتِ وَ الارضِ وَ اختِلافِ اللَّیلِِ و النَّهارِ و الفُلکِ الَّتی تَجری فِی البَحرِ ... و در ادامه می‌فرماید : لَایاتٍ لقومٍ یَعقِلون در همه اینها آیات و نشانه‌هایی از حکمت وجود دارد البته برای کسانی که تعقل کنند

بدین معنا که اگر انسان اندکی در عالم طبیعت تدبر نماید خواهد فهمید که اجزای عالم مجموعا یک واحدی را بوجود آورده‌اند و بین اجزای هر مجموعه‌ای ممکن است ارتباط و وحدت و هماهنگی باشد و ممکن هم است نباشد. به عنوان مثال گله گوسفند مجموعه‌ای است که بین اجزایش هماهنگی وجود ندارد در حالی که ساختمان هر کدام از آنها که از میلیاردها سلول زنده تشکیل شده مجموعه‌ای است که روح و حیات ابدی دارد.

▪ بدون ذکر تعقل و تفکر : گاهی در یک آیه از عنوان تفکر و تعقل سخنی به میان نمی‌آید ولی در آن برهان عقلی و فکری مطرح می‌شود و خود استدلال تشویق به تفکر است. بنابراین لازم نیست از عبارت(( اِنَّ فی ذلِکَ لَایاتٍ لِقَومٍ یَتفَکَّرون)) استفاده شود.

● تفکر در روایات

روایات هم مانند قرآن از دو راه جامعه بشری را دعوت به تفکر می‌کنند :

▪ هم در خود روایات عنوان تفکر و تعقل مطرح می‌شود مانند ((تفکر ساعهٔ خیر من عبادهٔ سنهٔ))

▪ گاهی نیز معارف برهانی در روایات ارائه می‌شود که ادراک آن بدون تفکر و تعقل ممکن نیست.

● ضرورت تفکر از دیدگاه قرآن

قرآن انسانها را از پیروی چیزی که دانشی نسبت به آن ندارند منع نموده است (وَ لا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ ؛ از چیزی که دانشی درباره آن نداری پیروی مکن) ((سوره اسراء ۳۶)) این آیه به تنهایی نشان می‌دهد که اسلام تا چه اندازه به زندگی آگاهانه اهمیت می‌دهد.

تاکیدی که قرآن به پرورش نیروی عقل کرده است نیز نشان می‌دهد که از نظر قرآن ، یک انسان رشد یافته کسی است که اهل فکر و تشخیص باشد. از نظر قرآن اگر کسی فکر و اندیشه خود را به طرز صحیحی بکار گیرد و هدف او تنها درک حقیقت باشد می‌تواند رستگاری را از گمراهی تشخیص دهد و لذا هیچگونه اجباری در پذیرفتن اصول دین نیست(لا اِکراهَ فی الدّینِ قَد تَبیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ. در دین هیچ اجباری نیست هدایت از گمراهی مشخص شده است((سوره بقره ۲۵۶)) از این آیه بر می‌آید که عامل اصلی انحراف و گمراهی انسانها بکار نگرفتن فکر و اندیشه است.

● تفکر در تاریخ اسلام

در تاریخ اسلام بنا به عللی اکثر مسلمانان درست بر خلاف جهتی که قرآن کریم مشخص کرده بود عمل کردند. اگر کسی کتب متکلمین و موضوعات آنها را با موضوعاتی که قرآن مردم را به مطالعه آن تشویق کرده مقایسه نماید، خواهد دانست که آنها تا چه اندازه از تعلیمات قرآن دور شده‌اند. البته تعداد اندکی که با روح تعالیم قرآن آشنا بودند و در موضوعات شایسته به تفکر پرداختند همان کسانی هستند که از مفاخر مسلمین و بلکه از مفاخر بشریت بشمار می‌روند.

از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است:

فکر و اندیشه و آئینه خوبیها و پوشاننده بدیها و روشنی‌بخش دلها و موجب خوشخویی وسعهٔ صدر می‌شود.

به وسیله تفکر و انسان به صلاح روز رستاخیز و پایان کارش آگاه می‌شود و بر علم و دانشش افزوده می‌گردد و هیچ عبادتی بالاتر از تفکر نیست.

پیامبر اکرم صلی ‌الله‌علیه‌و‌آله و سلم فرمود:

یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است و تنها کسانی به این مقام می‌رسند که خداوند آنان را به نور معرفت و توحید ویژگی داده باشند.

همچنین از رسول‌الله‌صل‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم نقل شده که فرمود:

شخص عاقل برای خود باید ۳ برنامه روزانه داشته باشد: وقتی که برای مناجات با خداوند عز و جل و وقتی را برای حسابرسی از خویش و وقتی را برای «تفکر و اندیشه» در آنچه خداوند عزوجل دربارهٔ او انجام داده است. علاوه بر اینها وقتی را نیز به استراحت و بهره‌بردن از لذات حلال اختصاص دهد.

از امام علی علیه‌السلام نقل شده است که:

نبه بالتفکر قلبک .

به وسیله تفکر دل خود را بیدار کن .

تفکر و اندیشه سبب پیشگیری و درمان غفلت نیز می‌شود هرگاه انسان به کارهای خوب و آثار مثبت آن و به کارهای بد و نتایج سوء آن بیندیشد غفلت از روح و جانش دور می‌شود. فکر و اندیشه در مورد مرگ و پایان زندگی جلوی سرچشمه‌های اصلی غفلت را که هواپرستی و خودخواهی و فزون‌طلبی است می‌گیرد .

حضرت علی علیه‌السلام که در یکی از وصایای خود به امام حسین علیه‌السلام فرمودند:

این فرزندم، تفکر نورانیت می‌بخشد و غفلت ظلمت و تاریکی تفکر گستره وسیعی از فعالیتهای ذهنی را دربرمی‌گیرد. هنگامی که تصمیم می‌گیریم چیزهایی را از بقالی بخریم یا برنامه‌ای برای تعطیلات خود تنظیم کنیم و یا درباره قهرمان شدن دلواپس شویم. در همه این موارد سرگرم تفکر هستیم و انواعی از افکاردر ذهن ما جریان دارند. در واقع افکار انسان اشاره به این توانایی انسان دارد که ما می‌توانیم اشیا افراد و وقایع را در غیاب آنها تجسم و بازتابی کنیم و حتی تغییراتی در آنها اعمال کنیم.

● اهمیت افکار انسان

افکار انسان اهمیت بسزایی در زندگی او خواهد داشت. در واقع همانگونه که قدرت تفکر با وجود منحصر به فرد خود در انسان ، انسان را از سایر موجودات متمایز می‌سازد تاثیرات عمیقی نیز روی زندگی او خواهد گذاشت. بر این اساس چگونگی افکار انسان ، چگونه درگیر شدن در افکار خود ، چگونگی سازمان دهی آنها و غلبه انواع خاصی از افکار بر ذهن فرد مورد توجه روانشناسان است.

● انوع افکار انسان

در یک طبقه بندی بسیار ساده افکار انسان در دو مقوله مثبت و منفی دسته بندی می‌شود. این نوع از دسته بندی بسیار مورد توجه روانشناسان مشاوره و بویژه مشاورانی است که دیدگاه شناختی دارند. این دسته بندی دو نوع افکار مثبت و منفی در انسان شناسایی می‌شود و اعتقاد بر این است که غلبه هر یک از آنها بر ذهن فرد شیوه زندگی او را در حدی وسیع نشان می‌دهد. بطوری که همین افکار ساده به راحتی ممکن است موجب تفاوت سبک زندگی فرد با سایرین ، یا با خود او در مراحل مختلف شود.

● افکار مثبت انسان

بر اساس این دسته بندی افکار مثبت آن دسته از افکاری را شامل می‌شود که تاثیرات مفیدی بر ذهن و رفتار فرد به جای می‌گذارند، هدایت کننده هستند و اغلب موجبات زندگی دلپذیرو رسیدن به خواسته ها را فراهم می‌سازند. افرادی که دارای چنین افکاری هستند کمتر در دام استرس و فشار روانی گرفتار می‌شوند و یا حداقل به راحتی خود را می‌توانند از چنین شرائطی رها کنند. این افراد اعتماد به نفس بالاتری دارند، دید خوبی نسبت به خود دارند و بطور کلی افکار آنها حول و حوش خوب بودن ، سالم بودن و واقع بین بودن دور می‌زنند.

▪ نمونه‌ای از افکار مثبت

ـ من در موارد مختلف پیروز بوده‌ام هر چند شکستهایی نیز داشته‌ام.

ـ من فرد کارآیی هستم.

ـ لازم نیست همه مثل هم باشند.

ـ بعضی افراد دروغ می‌گویند.

● افکار منفی انسان

افکار منفی تحریک کننده هیجانات منفی در انسان هستند. که اغلب در اثر وقایع بیرونی که بار منفی دارند برای افراد ناراحت کننده هستند راه اندازی می‌شوند. این افکار چسبندگی فوق‌العاده‌ای در ذهن انسان دارند و درگیری و مشغله شدیدی برای صاحب خود ایجاد می‌کنند. افتادن در چرخه این افکار و عدم تلاش برای خارج شدن از این چرخه اغلب مشکلات جدی روانی را ممکن است به بار آورد. روانشناسان شناختی معتقدند اغلب اضطرابها و افسردگیها ، اختلالات ارتباطی ، مشکلات زناشویی و انواع مسائل دیگر از زندگی فرد ناشی از غلبه افکار منفی بر ذهن فرد است. بر این اساس هدف آنها گسترش حوزه و قلمرو افکار مثبت و به عبارتی مثبت اندیشی در افراد است.

▪ نمونه‌ای از افکار منفی

ـ من همیشه شکست می‌خورم.

ـ دیگران نیز باید مثل من باشند.

ـ هیچ کس نباید دروغ بگوید.

ـ من فرد به درد بخوری نیستم.

● افکار هدفمند در مقابل افکار بی‌هدف

افکار انسان را از لحاظ اینکه از یک هدف یا اهداف ویژه‌ای پیروی می‌کنند یا نه نیز می‌توان دسته بندی کرد. افکار هدفمند آن دسته از افکاری هستند که بر اساس اهداف ویژه‌ای سازمان می‌یابند. و فرد با در نظر گرفتن آن اهداف ، افکار خود را نیز سازمان می‌دهد. بطوری که می‌تواند به صورت گام به گام به تهیه مراحلی بپردازد که موجب رسیدن او به اهدافش می‌شود. مثل افکار مربوط به حل یک مساله ریاضی یا افکار مربوط به برنامه ریزی درسی و ورزشی.

برعکس افکار بی‌هدف ، بدون برنامه و بدون هدف ویژه‌ای ذهن فرد را درگیر می‌سازند خیالبافیها از جمله این دسته افکار هستند. که برنامه و سازمان مشخصی ندارند و ممکن است با یک عامل و محرک ساده را راه اندازی شوند و به حوزه‌های مختلف وارد شوند و سرانجام فرد به خاطر نیاورد که از کجا به این نقطه فعلی از افکار رسیده است. از شاخه به شاخه دیگر پریدن معمولا ویژگی این دسته از افکار است. هر چند جلوگیری وضع کامل این دسته از افکار وجود ندارد. اما از آنجا که اغلب در کارهای فکری فرد موجب ایجاد مشکل می‌شود و غالبا تمرکز فرد (ورزشکار ) را به هم می‌ریزند لازم است با انواع تمرینات فکری تحت کنترل فرد قرار بگیرند.

اگر فکر می کنید که موفق می شوید یا شکست می خورید،در هر دو صورت درست فکر کرده اید .(( آنتونی رابینز))

تکنولوژی فکر یک سیستم جدید خود شکوفایی و خود مدیریتی با روشی زیبا و موثر برای برنامه ریزی ضمیر نا خداگاه انسان است تا به کمک آن باورها ی زیبا و روحیه ای عالی در انسان ساخته شود تا آدمی با خلق اندیشه های بزرگ و نگاهی مثبت در ذهن خود ضمن رسیدن به آرامش و نشاط و سلامت جسم و روان به خلق دستاوردهای موفقیت آمیز در زندگی اقدام کند (( پدیده فکر)) تنها راه ایجاد باورها در فرد انسانهاست می باشد .

محمد پورپناهی کل تپه