پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

پیام های محبت آمیزامام برای ارتش


پیام های محبت آمیزامام برای ارتش

پیروزی معجزه گونه انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه ۱۳۵۷ چنان بود که جهانیان را به شگفتی و اعجاب واداشت تحلیلگران مباحث سیاسی از همان بدو پیروزی, درباره نحوه و چگونگی این پیروزی شگفت, دست به تحلیل و تعبیرهای گوناگون زده, عوامل و عناصر متعددی را در آن, با استدلال و برهان, دخیل و مؤثر دانستند

پیروزی معجزه گونه انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه ۱۳۵۷ چنان بود که جهانیان را به شگفتی و اعجاب واداشت. تحلیلگران مباحث سیاسی از همان بدو پیروزی، درباره نحوه و چگونگی این پیروزی شگفت، دست به تحلیل و تعبیرهای گوناگون زده، عوامل و عناصر متعددی را در آن، با استدلال و برهان، دخیل و مؤثر دانستند.ارتش ایران بنا به دلایلی که قابل بررسی و تفحص است، از ابتدا تا انتها، حاضر نشد در برابر ملت به پا خاسته و مسلمانی که از خواهران، برادران، پدران و مادران خود بودند خیانت و پشت کند. ارتش و ارتشیان، سرانجام پس از چند ماه مبارزه با سران فاسد و خودفروخته، در ۲۲ بهمن ماه با ملت قهرمان خود اعلام پیوند و همبستگی کرده، به انقلاب، اسلام و قرآن پیوستند.حضرت امام خمینی(ره) از ابتدای شکل گیری نهضت اسلامی تا انتها (پیروزی بهمن)، همواره از ارتش، در اشکال و صور مختلف تمجید کرده، اتحاد و همبستگی ارتش و مردم را رمز پیروزی انقلاب می دانستند و در مواقع مقتضی، این نکته را گوشزد می کردند. ایشان به خوبی از آنچه در ارتش می گذشت، مطلع بودند و می دانستند بخشی از شاکله ارتش که اصطلاحاً بدنه ارتش خوانده می شود، نه تنها تمایلی به نظام شاهنشاهی و شخص شاه ندارند، بلکه برحسب آنچه از فساد و تباهی که در طول مدت خدمت خود، از جانب سطوح بالا وجود داشت و اینان شاهدش بودند، قلبی مالامال از کینه و نفرت داشتند و برای هرگونه ضربه زدن به چنین جرثومه فسادی، مترصد فرصت.آنچه در پی می آید، خلاصه تحقیقی است پیرامون رابطه حضرت امام خمینی(ره) با ارتش.

« ما می دانیم که صاحب منصبان ارتش معظم ایران، درجه داران محترم، افراد نجیب ارتش با ما در این مقصد همراه و برای سرافرازی ایران فداکار هستند. من می دانم درجه داران باوجدان، راضی به این جنایات و وحشیگری نیستند.‎/‎/ من برای نجات اسلام و ایران به آنها دست برادری می دهم.‎/.» ۴۲‎/۲‎/۱۲

اگر سال های آغازین دهه چهل شمسی را سرآغاز نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) بدانیم از آن زمان به بعد، تقریباً در تمام سخنرانی های معظم له درخصوص نهضت اسلامی، اشاره ای هم - در نهایت رعایت شخصیت ارتش و ارتشیان - به ارتش و افراد نظامی شده است. این نوع نگرش درباره ارتش، حکایت از دقت و ظرافت طبع شخص امام خمینی(ره) دارد. ایشان از همان روزهای آغازین نهضت اسلامی، حساب افراد ارتش و ارتشی ها را از شاه و نظام شاهنشاهی جدا کرده بود. گویا به خوبی دانسته بود که « ارتش» متعلق به شاه نیست که « ارتش شاهنشاهی» خوانده شود، بلکه ارتش پاسدار حدود و ثغور کشور و تأمین کننده امنیت مرزهای میهن است، نه نگهبان تاج و تخت و اعلیحضرت! برای حضرت امام خمینی(ره) این، نکته ای بدیهی بود، مهم این بود که کارکنان ارتش، خود نیز به این نکته واقف شوند و خود را پاسبان خاندان سلطنت ندانند.

وقایعی که در سال های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در ایران رخ داد، نقش ارتش در این رخدادها و موضع گیری حضرت امام خمینی(ره)، بیانگر و راوی صادق عواطف و احساسات مردمی است که بنا به فرمان زعیم عالیقدر خویش، به منظور اعلام انزجار از یک نظام پوسیده و فاسد، در خیابان های پایتخت و شهرها دست به راهپیمایی و تظاهرات زده، با فریاد بلند خواستار مرگ دیکتاتور شدند و در نهایت عشق و محبت و دوستی، از برادران خود در ارتش تقاضا می کردند که به صفوف ملت بپیوندند. لحظه تاریخ ساز همین لحظه بود که برادری نظامی، از دست خواهری انقلابی، در خیابان گل دریافت می کرد و خواهر، از برادر ارتشی اش عاجزانه می خواست که خدمت به شاه، ایادی خائن و فاسدش و بیگانگان مسلط بر جان و مال و ثروت ملت را رها کند و به انقلاب و رهبری عالی قدرش بپیوندد و عرصه را بر خودفریفتگان و نوکران اجانب تنگ سازد. کدام برادری را سراغ دارید که بتواند به این خواسته حق طلبانه خواهرش لبیک نگفته بگذرد و به آن وقعی ننهد و.‎

چیزی که در این میان حائز اهمیت بود، این بود که باید نیرویی (چه در قالب کلام، نوشته، سخنرانی و.‎/‎/) ماورایی و اهورایی، حمیت و غیرت را در نهاد اینان از حالت بالقوه به حالت بالفعل درآورده و این آتش نهفته به زیر خاکستر را مشتعل می ساخت و این، معجزه امام خمینی(ره) بود.

امام خمینی(ره) در تمام صحبت ها و سخنرانی ها و یا اعلامیه هایی که از ایشان به دست مردم می رسید، اگر ذکر نامی از ارتش رفته بود، همه جا با احترام و توقیر همراه بود. در سخنرانی تاریخ چهار آبان ماه ۱۳۴۳ (در قم) که به سخنرانی کاپیتولاسیون مشهور است و عامل تبعید حضرتش به ترکیه و سپس عراق شد، در اوج ناراحتی و هیجان می فرماید:«.‎/.دیگر برای شما آبرو گذاشته اند برای نظام شما آبرو گذاشته اند که یک فراش امریکایی بر یک ارتشبد ایرانی مقدم باشد و یک آشپز امریکایی بر یک ارتشبد ما مقدم بشود در ایران دیگر برای شما آبرو باقی نماند. اگر من نظامی بودم استعفا می کردم. من این ننگ را قبول نمی کردم.»ارتشبد، بالاترین درجه نظامی است و تمامی کسانی که در آن زمان به این درجه رسیده بودند (که تعدادشان زیاد هم نبود) از جمله سرسپرده ترین افراد به رژیم شاه بودند. مع الوصف، امام نگران آبرو و حیثیت ارتشبد ایرانی در مقابل امریکایی هاست. هرچند منظور ایشان از ارتشبد، همان فرد «نظامی» است. امام(ره) برای یک فرد نظامی، ولو ارتشبد، ارزش و احترام قائل است و کهتری وی را در برابر اجنبی برنمی تابد.

ایشان در فراز دیگری به وضوح به این مهم پرداخته و نشان داده که تا چه پایه ای برای «ارتش» و « ارتشی» ارزش و احترام قائل است:

«همیشه محتاج است مملکت به ارتش و همیشه محتاج است به صاحب منصب و.‎/.»

در همین جا توضیح می دهد که ارتشی ها گول افراد خودفروخته را نخورند که شایع می کنند اگر حکومت اسلامی سر کار بیاید، دیگر سلسله مراتب و درجات نظامی و.‎/‎/ وجود ندارد؛ نه تنها وجود دارد، بلکه حتی بهتر از گذشته هم وجود دارد و شاهد مثال می آورد که مالک اشتر و محمد بن ابی بکر، هر دو از صاحب منصبان بزرگ در زمان خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بوده اند. باید در خاتمه این بخش، این نکته را هم متذکر شویم که چه در سخنرانی و چه در اعلامیه، حضرت امام خمینی(ره) با حالتی پند و اندرزگونه خطاب به ارتشیان صحبت کرده و در حقیقت تنبه داده اند:

«خوب ای ارتش محترم، توی دهن اینها (عمال اسرائیل) بزن، تو مسلمانی! صاحب منصبان ارتش. بسیاری شان مردم خوبی هستند، با من هم گاهی رابطه دارند؛ یعنی رابطه ای که پیغام می دهند. اینها بعضی شان خوب هستند. خوب، جلو بگیرند از اینها، جلو بگیرند از یک اشخاصی که با مذهبشان مخالفند، با استقلال شان مخالفند، با اقتصادشان مخالفند.‎/.» ۴۳‎/۶‎/۱۸

امام(ره) با وجودی که در ایران نیست، اما اطلاعات جامعی درخصوص ارتش و روحیه ارتشی ها دارد. گویی کسانی آخرین اطلاعات و اخبار را، صادقانه و بی کم و کاست، در اختیارش می گذارند. بخشی از فرمایشات ۱۳۵۷‎/۳‎/۱۰ (به مناسبت سالروز ۱۵ خرداد)، شاهد این مدعی است:

«چه احترامی برای ارتش قائل هستند اینها که ارتش را به خیال خودشان ابزار دست خودشان می دانند، چه احترامی برای ارتش قائل هستند ارتشی که در تحت اسارت مستشارهای امریکا باشد.‎این چه اهانتی است بر ارتش ایران، چه ذلتی است از برای ارتش ایران، از برای صاحب منصب ها .شما خیال می کنید ارتش دل خوشی دارد از اینها کسی که زمام همه ارتش را بدهد به دست چهار نفر امریکایی. این بیچاره ها هم در تحت فشار باشند، اینها دل خوشی دارند »ملاحظه می شود با چه دلسوزی از ارتشی ها دفاع می کند و برای حیثیت شان نگران است، امام(ره) نظامی ها را به رأی العین در اسارت طاغوت و عوامل بیگانه پرست می بیند و از این اسارت، به «ذلت» یاد می کند.در جای دیگر، در تاریخ ۲۲ مرداد ماه ،۱۳۵۷ زمانی که انقلاب اسلامی یک به یک بنیادهای نظام پوسیده شاهنشاهی را به دست توانای مردم و رهبری امام (ره) نابود می کرد و به پیش می رفت، در پیامی که به مناسبت کشتار وحشیانه رژیم در اصفهان و شیراز رخ داده بود، خطاب به ارتشی ها می فرماید:

«ارتش ایران و صاحب منصبان محترم بدانند که جنایات و قتل عام هایی که شاه بر آنان تحمیل می کند، حاصلی جز بدنامی و ننگ برای آنان ندارد. افسران ارتش ایران تا چه زمان اجباراً و بدون هیچگونه اختیار، به برادرکشی توسط یک عده مأمور ناآگاه ادامه می دهند »

تو گویی نیک می داند که برادران و فرزندان ارتشی اش در چه برزخی به سر می برند. نیک می داند که چه سیطره و کنترلی درخصوص آنان در ارتش وجود دارد و اگر نکنند آنچه را که فرمان می گیرند، چه سرنوشتی در انتظارشان است. به همین خاطر، در پیام دیگری به تاریخ ۱۵ شهریور ماه ،۱۳۵۷ خطاب به ارتشی ها چنین می فرماید:

«من از ارتش محترم ایران سپاسگزارم که در راهپیمایی عظیم تهران [که به مناسبت عید فطر برگزار شده بود] و سایر شهرستان ها به روی مردم وطن خواه خویش که از ستمکاری پنجاه ساله دودمان پهلوی به جان آمده اند، آتش نگشودند و دست خود را به جنایت بزرگی که کار همیشگی فرمانروایان است، آلوده نکردند. من در این موقع حساس که کشور و وطن مان در لب پرتگاه و بر سر دوراهی سقوط یا استقلال واقع شده است، دست خود را به سوی نیروهای زمینی، هوایی و دریایی وفادار به اسلام و وطن دراز می کنم و برای حفظ استقلال و بیرون آمدن از یوغ اسارت و ذلت، از آنان استمداد می کنم.

ای سربازان غیور که برای وطن و کشور خود فداکاری می کنید، به پا خیزید، ذلت و اسارت بس است، پیوند خود را با ملت عزیز استوارتر کنید و فرزندان و برادران برومند خود را برای هوای نفس یک خاندان چپاولگر به خاک و خون نکشید.»

این لحن پیام یک جناح پیروز است! از برادران و فرزندان خود در ارتش که در جریان راهپیمایی، به روی خواهران و برادران ایرانی خود آتش نگشودند. سپاسگزاری می کند! بی جهت نبود هنگامی که از سوی امام(ره) فرمانی خطاب به ارتشیان می رسید، با جان و دل تسلیم آن می شدند و گروه گروه از پادگان ها می گریختند. در عین حال، خطاب امام به ارتش، خطابی هشداردهنده است؛ خطابی که تنها پاسخش، عمل به فرامین، اوامر و نواهی شخص امام می تواند باشد و بس و نه چیز دیگر. در حقیقت، در پیام های امام، خطاب به نیروهای مسلح، امام(ره) صحبت را تمام می کند. «.‎/.پیوند خود را با ملت عزیز استوارتر کنید و فرزندان و برادران برومند خود را برای هوای نفس یک خاندان چپاولگر به خاک و خون نکشید.»در آن روزها، روزهایی که بر ارتشی ها سخت می گذشت و هر که را می دیدی، به دنبال یافتن مفری بود تا مجبور نشود در برابر ملت بزرگی که از زن و مرد و کوچک و بزرگ، در خیابان به استقبال مرگ می شتابد، بایستد، دیدن آن همه همت و عزم و اراده، سینه های آماده و پذیرای گلوله، برای ارتشی های همنوا و همراه با ملت، جز حزن و اندوه چیزی به همراه نداشت. سخت بود، چرا که جوانان ارتشی خود را نه در مقابل ملت، بلکه در کنار آنها می خواست. آرزو می کرد او هم همصدا با ملت «الله اکبر» بگوید و همراه با مردم، فریاد «مرگ بر شاه» سر دهد. این موارد راضی اش می کرد و از آن بار حزن و اندوه می کاست. بغضی که سرانجام شکست و دهها هزار ارتشی به صفوف ملت پیوستند.این مقطع از زمان چنان حساس بود که کوچکترین حرف، سخن، اعلامیه و یا حرکت نابجا، همه رشته های انقلاب را پنبه می کرد. این، تنها امام(ره) بود که با حرف و کلامش، با نفوذ گفتارش سحر می کرد.

ابوالفضل نورایی