یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

فرمان عقل و احساس


فرمان عقل و احساس

بهتر است آنچه را از قول این گروه گفته اند و نوشته اند با ترازوی منطق بسنجیم آیا به سود فوتبال ایران است آیا انتخاب مربی تیم امید از سوی كمیته ملی المپیك كارشناسانه است یا دخالت در امور فوتبال, كه فدراسیونی دارد و جایگاه و اعتبار فنی دارد محسوب می شود

كاش ما ایرانی ها آدم های باهوش و احساساتی نبودیم چون از این ۲ خصلت ذاتی خوب استفاده نمی كنیم و بیشتر موجب اذیت خود و دور و بری هایمان می شویم. چون خودمان را باهوش می پنداریم، حوصله نداریم تا آخر حرف دیگری را بشنویم و به منظورش پی ببریم. با گفتن حرف «ف» به فرح زاد می رویم در حالی كه می شود به فرانسه و فلك الافلاك هم رفت.

احساسات ما نیز به جای آن كه عاطفه و صمیمیت ما را بالاتر ببرد همیشه در كش و قوس جدایی و دشمنی و كینه توزی بارور می شود و ما را به سوی تصمیمات شتابزده و عجولانه و خطرناك پیش می برد.

در صفحه حوادث روزنامه ها، بسیار می یابید از این دست اتفاقات و ماجراهایی كه با یك خشم آنی و بی منطق صورت گرفته و پشیمانی به بار آورده است. قضیه فوتبال ما هم از این دست است. كاری كه داشت با عقل و منطق به پیش می رفت، حالا دارد دچار دست انداز های احساسی و تصمیمات عجولانه می شود. متأسفانه آدم های دیگری هم آتش بیار معركه شده اند و زیر این دیگ جوشان هیزم می گذارند و مدام فوت می كنند، بی آنكه بدانند دودش به چشم خودشان و اطرافیانشان می رود.

● یك سؤال از هر ۲ طرف

خوب است با این پرسش وارد اصل قضیه شویم؛ آیا می خواهیم قید جام جهانی و مسابقه های بین المللی را بزنیم و از فیفا و كنفدراسیون فوتبال آسیا دل بكنیم ( آن طور كه عابدینی و مایلی كهن و برخی دیگر پیشنهاد داده اند) و برویم در انزوا با همین مسابقه های داخلی و لیگ های باشگاهی بسازیم؟ یا فوتبال ما نیاز دارد طبق عرف و مقررات بین المللی، اهداف جهانی و آسیایی را تعقیب كند؟ در صورت اول ، فوتبال ما نیازی به كمیته ۶ نفره انتقال ندارد و هر فرد سیاسی و غیر سیاسی، با انتخاب یا انتصاب می تواند در باره فوتبال تصمیم بگیرد، همان طور كه این روز ها پرسپولیس و استقلال دچار آن شده اند و هیچ قاعده و قانونی برای اداره این ۲ تیم وجود ندارد در حالی كه هر ۲ باشگاه زیر نظر سازمان تربیت بدنی و تعدادی از سیاسیون پر قدرت اداره می شود.

اما اگر اهدافی بلند پروازانه داریم و نمی خواهیم در محدوده قفسی كه خود می سازیم محصور بمانیم، چاره نداریم كه از سر عقل تصمیماتی بجا بگیریم و با گفتمان صبورانه و با عقل و منطق همدیگر را قانع كنیم و با حربه های سیاسی و چماق تكفیر همدیگر را نرانیم، كه از این بابت و از این برخوردهای منافقانه داخلی جامعه و كشور ما بسیار ضرر برده است. آنچه طبیعی و معقول است این كه قبل از بازی های آسیایی دوحه با رایزنی های سازمان تربیت بدنی، فدراسیون فوتبال و نمایندگانی كه به ژنو فرستادیم، بر سر تنظیم اساسنامه جدید به توافق هایی رسیدیم و با رفع تعلیق از تیم امید و فوتبال ایران، ۱۰۰ روز مهلت گرفتیم تا برای استقلال فدراسیون فوتبال از دخالت های سیاسی، بكوشیم. در این توافق ۳ بند مهم دیده شده است.

۱) فدراسیون در این ۱۰۰ روز زیرنظر كمیته انتقال قرارگیرد،

۲) اساسنامه جدیدی تنظیم شود،

۳) برطبق اساسنامه جدید انتخاباتی صورت گیرد و رئیس جدید فدراسیون تعیین شود.

آنچه یقین است سازمان تربیت بدنی و ۳ نماینده سازمان و فدراسیون فوتبال بر این امر و مضمون توافقنامه واقف بوده اند و براین اساس می توانستند هر اتفاقی را كه در فدراسیون می گذرد در این كمیته مطرح كنند و به اجرا درآورند. بعید می دانیم این كمیته با انتخاب یك مربی برای تیم امید مخالفت می ورزید یا با اموری كه به فوتبال مربوط می شد و توقف آن در كار این ورزش، در داخل یا خارج اخلال به وجود می آورد، مورد بی اعتنایی از سرعناد بر می خاستند. این نكته را اضافه كنیم كه از این جمع ۶ نفره ۳ نفر منتخب و منتسب به سازمان تربیت بدنی یك نفر (غفاری) وابسته به فدراسیون فوتبال و امور بین الملل این ورزش است.

علاوه براین دو تن دیگر (صفایی فراهانی و خبیری) كه مورد اعتماد فیفا هستند، هرگز حاضر نمی شوند مصلحت نظام و اعتبار كشور و ملت خود را فدای فرمایش های غیر اصولی بیگانگان كنند، پیشینه كاری همه افرادی كه در این كمیته حضور دارند و میل و علاقه آنها به ایران بر كسی پوشیده نیست، اما اگر آتش بیاران معركه با گفته ها و نوشته های خود چوب لای چرخ می گذارند و ماجرا را به سمت و سوی مسائل سیاسی می برند، بیش از همه باید مهندس علی آبادی و كیومرث هاشمی (سرپرست فدراسیون فوتبال)، هوشیار و آگاه باشند تا فریب این شعارهای احساسی و دایه های مهربان تر از مادر را نخورند. باز هم تكرار می كنیم دو راه پیش رو داریم. یا در انزوا بمانیم و به فوتبال داخلی قناعت كنیم یا بپذیریم فوتبال جهان مسیری را انتخاب كرده است كه نباید به آن (كه به سود فوتبال ماست) بی اعتنایی كنیم.

حرف دیگری هم داریم. بهتر است آنچه را از قول این گروه گفته اند و نوشته اند با ترازوی منطق بسنجیم. آیا به سود فوتبال ایران است؟ آیا انتخاب مربی تیم امید از سوی كمیته ملی المپیك كارشناسانه است یا دخالت در امور فوتبال، كه فدراسیونی دارد و جایگاه و اعتبار فنی دارد محسوب می شود؟ آیا تغییرات داخلی فدراسیون و تصمیمات كوچك و بزرگی كه بدون مطرح شدن در جمع كمیته ۶ نفره گرفته می شود، آن قدر حیاتی است كه نمی شود اعمال آن ۷۰ روز دیگر به تأخیر بیفتد؟ آیا كسی را نمی شناسیم كه در این میان موذیانه می خواهد آبها راگل آلود كند؟ كلام آخر این كه مبادا بعداز ۷۰ روز دیگر مقابل این مردم فوتبال دوست شرمنده شویم.

پرویز زاهدی



همچنین مشاهده کنید