دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
غفلت اعراب از توسعه طلبی های آمریکا
آمریکا که سودای سلطه بر خاورمیانه را در سر دارد، همواره تلاش کرده است تا از ضعفها و مطالبات سران عرب برای رسیدن به اهداف خود بهرهبرداری کند. این روند چنان بوده که بسیاری تشکیل شورای همکاری خلیجفارس میان عربستان، امارات، بحرین، کویت، عمان و قطر در سال ۱۹۸۱ را برگرفته از این سیاست دانستهاند.
آمریکا تلاش میکند با به بازی گرفتن این شورا و بعضا نیز کشورهای عربی به صورت انفرادی چنان وانمود سازد که منطقه با اهداف و خواستههای آن همسو بوده تا در نهایت رضایت افکار عمومی را برای رسیدن به اهداف توسعهطلبانه کسب کند. در مواردی نیز که تمایلی به دخالت مستقیم نداشته از بازی این کشورها برای رسیدن مقصود خود استفاده کرده است.
● بازی آمریکا در تحولات اخیر
همزمان با آغاز حرکتهای مردمی در کشورهای عربی حوزه خلیجفارس و شمال آفریقا، کشورهای غربی بویژه آمریکا برای حفظ منافع یا سوق دادن تحولات در مسیر خواستهای خود به حرکت درآمدند. آنها تلاش کردند تا با مدیریت تحولات، آن را در مسیر خواست خود سوق داده و در نهایت از این تهدیدات به عنوان فرصت برای رسیدن به خواستهای خویش بهرهبرداری کنند. در این میان آمریکا از یک سو به دلیل بحرانهای داخلی و از سوی دیگر به خاطر نگاه منفی جهانی به جنگافروزیهایش، توان حضور مستقیم در تحولات را نداشته و سعی کرده با به کارگیری مهرههای دیگر به منافع خود دست یابد. در این چارچوب حوزه شمال آفریقا با محوریت جنگ با لیبی را به ناتو واگذار کرده و تحولات حوزه خلیجفارس و مصر را به اعراب سپرده تا در لوای آن بتواند با چهرهای پاک به اهداف خود دست یابد. در این چارچوب مدیریتی عربی ـ آمریکایی در چند حوزه قابل مشاهده است. اقداماتی که در ظاهر عملکرد شورای همکاری خلیجفارس است، اما در نهایت مدیریت آمریکا در لوای آن اجرا میشود.
۱) مصر: در قبال مصر در حالی که حرکتهای مردمی به سقوط مبارک منجر شد بازی اعراب به برقراری ارتباط با دولت جدید و شورای نظامی برای حفظ شرایط موجود معطوف شد. در این چارچوب اعراب تلاش کردند تا مصر را به عنوان بخشی از جهان عرب در کنار خویش حفظ کنند. اعطای کمکهای مالی، حمایت از دولت عصام شرف، پذیرش دبیرکل نبیلالعربی، وزیر خارجه مصر بر اتحادیه عرب و... از جمله این اقدامات است. هر چند که این کشورها در اموری چون جلوگیری از محاکمه مبارک و دوری نسبی مصر از رژیم صهیونیستی ناکام بودهاند، اما در نهایت تلاش کردهاند تا از فروپاشی و دوری کامل مصر از اهداف آمریکا جلوگیری کنند.
۲) لیبی: بخش دیگری از تحرکات شورای همکاری خلیجفارس و کشورهای عربی را در تحولات لیبی میتوان مشاهده کرد. هر چند لیبی بخشی از جهان عرب است، اما کشورهای عربی با ادعای حمایت از بشریت عملا در جنگطلبی ناتو مشارکت کردند. کشورهایی مانند قطر و امارات با اعزام نیروی نظامی و عربستان با حمایتهای مالی عملا در جنگ ناتو حضور پیدا کردند. آنها با این رویکرد عملا در توسعهطلبی ناتو که در لوای نام مقابله با قذافی صورت گرفت شرکت کردند. غربیها نیز برای نمایش جایگاه این کشورها در جنگ، نشستهای گروه تماس میان کشورهای حاضر در جنگ را به صورت دورهای در قطر و امارات برگزار کردند.
۳) بحرین: همزمان با اوجگیری قیامهای مردمی در بحرین و سخت شدن منافع غرب، کشورهای عربی بدون توجه به مطالبات مردمی در مسیر سرکوب مردم بحرین و کمک به آلخلیفه در این حوزه پرداختند. در قبال بحرین، کشورهای عربی با ورود نظامی به این کشور در لوای طرح سپر جزیره برای حفظ موقعیت بویژه جلوگیری از فروپاشی پایگاه ۵ دریایی آمریکا گام برداشتند. در این عرصه محافل رسانهای و سیاسی غرب با سکوت خویش عملا به حمایت از سرکوبهای صورت گرفته در بحرین پرداختند تا مشوقی بر حرکتهای بعدی اعراب در مسیر خواستهای آمریکا باشد.
نکته: اعراب پس از بازی در سایر طرحهای آمریکایی اکنون بازی در نمایشنامه ضد سوری غرب را در پیش گرفتهاند که نتیجه آن ایجاد فضایی بحرانساز برای تمام منطقه خواهد بود
۴) یمن: در قبال یمن شورای همکاری خلیج با نام ابتکار عمل برای حل بحران، طرح موسوم به ۳۰+۶۰ را ارائه کرد که بر اساس آن ظرف ۳۰ روز صالح از قدرت کنارهگیری و در ۶۰ روز نیز روند انتقال قدرت صورت میگرفت. هر چند شورا حرکتهای بسیاری برای اجرای این طرح صورت داد، اما در نهایت در آن ناتوان بود. به رغم آنکه سوختگی مشکوک و فرار صالح به عربستان تحولاتی را در یمن به همراه داشته، اما در نهایت شورا نتوانست اقدام مثبتی صورت دهد. البته شورای همکاری همچنان با حفظ وضع موجود به دنبال اجرای سیاستهای نیابتی خود در یمن بوده که نتیجه آن ادامه بحرانهای امنیتی و سیاسی در این کشور است. بسیاری از ناظران سیاسی تاکید دارند که طرحهای شورا در یمن برگرفته از اهداف آمریکا بوده که تلاش میکند به جای دخالت مستقیم از این کشورها برای حفظ منافع خود در این کشور بهرهبرداری کند.
۵) عراق: در قبال عراق نیز کشورهای عربی با تحریم و به نوعی فضاسازی منفی علیه آن برآن بودهاند که دوری این کشور از جبهه مقاومت بویژه خودداری آن از حمایت از مردم بیدفاع بحرین و نیز پذیرش ادامه حضور آمریکا را اجرایی سازند. اسناد نشان میدهد که برخی کشورهای عربی برای تحقق اهداف آمریکا در عراق، میلیاردها دلار سرمایهگذاری کردهاند که نتیجه آن را در افزایش بحرانهای امنیتی و نیز فعالتر شدن جریانهای مخالف دولت میتوان دید.
۶) فلسطین: نمودی دیگر از بازی اشتباه عربی را در تحولات فلسطین میتوان مشاهده کرد. هر چند فلسطینیها با طرح آشتی ملی گامهایی برای رسیدن به وحدت و مقابله واحد با صهیونیستها برداشتهاند، اما گزارشها از همگرایی برخی کشورهای عربی با آمریکا و صهیونیستها در برابر این روند حکایت دارد. مواضع ضعیف اعراب در قبال اشغالگری صهیونیستها و ادامه محاصره غزه در ماههای اخیر، تشدید تحرکات صهیونیستها را به همراه داشته است. گزارشها نشانگر تبانی برخی از این کشورها با آمریکا برای عدم بازگشایی پرونده فلسطین در نشست سپتامبر سازمان ملل حکایت دارد.
۷) سوریه: جدیدترین موضعگیری عربی در قبال سوریه است. کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در تحرکات واحد بر آن شدهاند که سیاست افزایش فشارها بر سوریه را اجرایی سازند که فراخوان سفیر و اتخاذ مواضع تند و تهدیدآمیز علیه دمشق از جمله این اقدامات است. البته آنها در کنار سوریه، لبنان را در نظر گرفتهاند به گونهای که به طور همزمان با جبههگیری در برابر دولت میقاتی از دادگاه ترور حریری علیه مقاومت به دنبال فتنهسازی علیه لبنان هستند. بر اساس اسناد افشا شده، برخی کشورهای عربی حوزه خلیجفارس برای رسیدن به برخی منافع داخلی و منطقهای در کنار آمریکا و صهیونیستها برای بحرانسازی در سوریه و لبنان قرار گرفتهاند که نتیجه آن نیز فضای ملتهب این کشورهاست.
● نتیجهگیری
در جمعبندی کلی از آنچه ذکر شد میتوان گفت که بررسی تحولات اخیر منطقه نشان میدهد اعراب در ماههای اخیر باردیگر گرفتار بازی آمریکایی شدهاند و صرفا در چارچوب مطالبات آن گام بر میدارند.
اعراب پس از بازی در سایر طرحهای آمریکایی اکنون بازی در نمایشنامه ضد سوری غرب را در پیش گرفتهاند که فضایی بحرانساز را برای منطقه ایجاد خواهد کرد. هر چند بهانه آنها حفظ قدرت داخلی و موقعیت منطقهای تحت حمایت آمریکاست، اما تاریخ نشانگر عدم تحقق اهداف این کشورهاست، چرا که از یک سو آمریکا هرگز پایبند به تعهدات خود نبوده چنانکه نمود آن را در سرنوشت صدام میتوان مشاهده کرد و از سوی دیگر ملتهای منطقه نیز میپذیرند بازی کنونی سران عرب نبوده و برای مقابله با این روند برای کسب استقلال کشورشان از آمریکا بر شدت قیامهای خود خواهند افزود.
قاسم غفوری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست