سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
ترجمه انگلیسی و ادبیات فارسی
آنچه میخوانید بخشهایی از گفتههای آقای دكتر ایرج پارسینژاد است در مجمعی كه به منظور بررسی مسائل تدریس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای آمریكا در محل مركز گسترش زبان و ادبیات فارسی برگزار شد .
دكتر پارسینژاد گفتار خود را از مشكل كمبود ترجمهٔ شاهكارهای ادبیات فارسی كه قابل استفاده برای دانشجویان انگلیسی زبان امروزی باشد، آغاز و به مواردی اشاره كردند .آقای دكتر پارسینژاد وعده كردند یادداشتهای خود را به صورتی جامع و روشمند به صورت مقالهای درآورده و در اختیار ما بگذارند .
مطالب زیر بخشهایی پراكنده از گفتاری است كه از نوار صدا بر روی كاغذ ثبت شده است.
پس از بازنشستگی از كار تدریسِ شانزده ساله در دانشگاه مطالعات خارجی توكیو و اقامت در لوسآنجلس، پیشنهاد تدریس « مروری بر ادبیات كلاسیك فارسی » به زبان انگلیسی در دانشگاه لوسآنجلس(UCLA) مرا به جستجوی مواد لازم برای این كار برانگیخت. مشكلی كه در آغاز كار با آن مواجه شدم این بود كه دانشجویان آمریكایی با زبان فارسی آشنایی نداشتند، ناچار من باید متنهایی را كه از ادبیات كلاسیك فارسی به انگلیسی ترجمه شده بود برای ایشان برمیگزیدم. از آنجا كه شاهكارهای ادبیات انگلیسی بیشتر در قالب نظم است، این آثار در روایت انگلیسیشان به چهار صورت عرضه شده است :
۱ـ ترجمهٔ تحتاللفظی به نثر انگلیسی .
۲ـ ترجمهای كه در آن رعایت بحر یا یك قافیه یا هر دو قافیه در ابیات شده باشد .
۳ ـ ترجمهٔ آزاد در قالب نظم انگلیسی .
۴ ـ ترجمهای كه در آن تنها اقتباسی از معنی و مضمون ابیات صورت گرفته باشد (مانند رباعیات خیام در ترجمهٔ فیتز جرالد ) و به قالب و وزن و قافیهٔ اصل شعر توجّهی نشده باشد .
در بررسی مقدّماتی از آثار ترجمه شده به انگلیسی دریافتم كه بیشترین آثار از نوع اوّل است، یعنی ترجمههایی تحتاللفظی كه معروفترین و معتبرترین آنها، چون غالباً متعلّق به بیش از نیم قرن پیش است، رنگ كهنگی گرفته و فهم آن برای انگلیسیزبانان امروزی دشوار شده است . در اینجا مرور اجمالی این آثار و برشمردن خصوصیّات هریك شاید سودمند باشد .
مولانا جلالالدّین بلخی (رومی ) :
معروفترین ترجمهٔ دقیق و امین از مثنوی ترجمهٔ رینولد ا. نیكلسونReynold A. Nicholson است . زبان این ترجمه تحتاللفظی است و تقریباً لفظ به لفظ از نظم فارسی به نثر كهنه و فرسودهٔ انگلیسی برگردانده شده و برای انگلیسیزبانان امروزی دشوار و خالی از لطف است .
ترجمهٔ دوجلدی آربری A.j. Arberry از دیوان غزلیات شمستبریزی مولانا، از انتشارات دانشگاه شیكاگو، برجا مانده از سال ۱۹۲۰، البتّه شیواتر از ترجمهٔ نیكلسون است، با این همه روایت انگلیسی غزلها برای انگلیسی زبانان امروزی طراوت و حیات زبان امروزشان را ندارد .
از ترجمههای قدیم مولانا جلالالدّین رومی نمیتوان سخن گفت، بیآنكه از روایتهای امروزی آن به انگلیسی ، كه آوازهٔ بسیار یافته، یاد نكرد. معروفترین اثر از این دست كتابی است از كلمن باركس Coleman Barks استاد ادبیات انگلیسی دانشگاه جورجیای آمریكا با عنوان The Essential Rumi كه در سال ۱۹۹۶ منتشر شد و برخلاف ترجمهٔ نیكلسون از مثنوی و آربری از غزلیات مولانا ، كه در قفس محافل دانشگاهی حبس شده بود، روایت باركس با حسن قبول اهل كتاب مواجه شد و در صدر پرفروشترین كتابهای شعر قرار گرفت.
باركس در بیان چگونگی آشنایی خود با شعر مولانا در مؤخرهٔ كتاب یادآور میشود كه در سال ۱۹۷۶ رابرت بلای Robert Bly شاعر آمریكایی، ترجمهٔ انگلیسی آربری را از غزلیات شمس به دستش داده و گفته كه باید این شعرها را از قفس رها كرد. باركس كه با زبان فارسی كمترین آشنایی نداشته، به بازنویسی برخی ازین آثار ترجمه شده میپردازد و سپس با استفاده از ترجمهٔ چاپ نشده دوستش جان موین John Moyne ( كه همان « جواد معین »خودمان است)، از یكسو و به تشویق یك پیر صوفی سریلانكایی مقیم آمریكا به نام بابا محیالدّین به روایت تازهای از شعر مولانا دست مییابد .
ناگفته نماند كه باركس همچون همگنان دیگر خود افرادی چون چوپرا Chopra و كاستاندا Castanda و كوئیلو Cuilo، با بهرهبرداری از نیاز به درمان عوارض روانی كه جامعهٔ صنعتی جدید برای جماعتی به بار آورده و كارشان به پناه بردن به خرافههای شیادانی از قبیل تسخیر ارواح ، استمداد غیبی و خوابنما شدن و كشف و كرامات كشیده، در مؤخرهٔ كتاب خود به طرح حرفهایی میپردازد كه صرفاً تحمیق خواننده است . او مینویسد كه در كودكی به طور معجزهآسایی با نام قونیه ، اقامتگاه مولانا، آشنا شده و یا این كه پس از دیدار بابا محیالدّین دریافته كه او را قبلاً در خواب دیده بوده است. !
كلمن باركس برای آن كه شعر مولانا را با ذائقهٔ زمانه تطبیق دهد و آن را باب روز بازار آمریكا بگرداند، مضامین عرفانی آن عارف آزاده را از خاستگاه تاریخی و اجتماعی او جدا میكند و آن را با فرهنگ دنیای معاصر تطبیق میدهد . برای نمونه در روایت باركس عشق جسمانی میتواند به عشق روحانی، كه همان شیفتگی به خدا ، پیامبران و اولیاءاللّه است، منجر شود . باركس به جای آنكه مفهــوم غیرجنسی « عشق » در مثنوی را ، همانگونه كه هست باز نمایــد، دست به تحریف آن میزند . در سرآغاز فصل هشتم كتاب در بیان« عاشق بودن »، عشق عرفانی شاعر را عشق میان زن و مرد میپندارد .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست