سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
اقتصاد ایمان

کنث اررو،[۱] اقتصاددان برنده جایزه نوبل، در مصاحبهای میگوید ارزشهای اخلاقی در اقتصاد نقشی اساسی ایفا میکنند.
كنث اررو از دانشگاه ستنفورد [كالیفرنیا] در سال ۱۹۷۲ برنده جایزه نوبل در اقتصاد شد. او رئیس انجمن اقتصاد آمریكا و انجمن بینالمللی اقتصاد بوده، و در سال ۲۰۰۴ مدال ملی علم، عالیترین جایزه دستاورد علمی در آمریكا، را بهدست آورد. پروفسور اررو كه پیشگام در حوزههای گزینش اجتماعی و اقتصاد رفاه است در حوزههای فلسفه و اخلاق نیز قلم زدهاست. از او برای شركت در جلسات مشاوره برای تهیه بیانیه صدمین سال[۲] [توسط پاپ جان پل دوم] و بعدها در آكادمی علوم اجتماعی وابسته به پاپ دعوت بهعمل آمد. او اخیرا در رم با ویراستار مجله دین و آزادی، پدر د سوزا[۳] به گفتگو نشست.
ـ آقای دسوزا: دنیای مذهب و اخلاق چه کمکی میتواند به اقتصاد بکند؟
ـ پروفسور اررو: بازار مشكلات و كاستیهایی دارد که اخلاق راه حل و چاره آنهاست. مثلا: دنیا واقعاً مملو از اطلاعات خصوصی است. در خصوص تولیدات و قراردادها اطلاعات درونی[۴] وجود دارد. در چنین شرایطی، احتمال بسیار قوی این است که کسی از این اطلاعات به ضرر دیگری استفاده کند. اگر چنین چیزی بهکرات اتفاق بیفتد، ممکن است اصلا بازاری شكل نگیرد، چرا که خریداران میفهمند از اطلاعات خاصی برخوردار نیستند، و اینکه فروشنندگان میتوانند آنها را مورد بهرهبرداری قرار دهند. بنابراین، آنچه مطرح است این نیست که ممر سودهای بالقوه نامناسبی وجود دارد بلکه این مسئله است كه نااطمینانیها در مورد اطلاعات خصوصی میتوانند بازار را از کارآیی بیندازند.
درحقیقت، اگر این مسئله آشکار شود، ممکن است اصلا بازاری بهوجود نیاید. این شرایطی است که بهویژه در قراردادهای بیمه مورد بررسی قرار میگیرد؛ موقعیکه بیمه شونده اطلاعاتی خصوصی در مورد خطراتی که برای بیمهگذار ناشناختهاست دارد، این را كژمنشی[۵] یا كژسگالی[۶] گویند، اصطلاحاتی که در چهل سال گذشته از ادبیات بیمه به تحلیلهای اقتصادی نیز راه یافتهاند.
راههای مختلفی برای برخورد با چنین مواردی وجود دارد. یکی از این راهها، وجود اصول اخلاقی است. مشخص شدهاست که مردم، بهطور خودجوش، از بهرهبرداری گسترده از اطلاعات درونی، از اطلاعات خصوصی خود بهمیزان قابل ملاحظهای احتراز میکنند، كه تا حدودی مبتنی بر این درک است که اگرچه من با تقلب درآمدی کسب میکنم، ولی اگر همه تقلب کنند بازار زمین خواهد خورد. البته مسئله میتواند به این صورت هم مطرح شود که یکی بگوید، "خب، اگر من اینکار را بکنم، کسی متوجه نمیشود." اما اگر هرکسی چنین احساسی داشته باشد، همه چیز بههم میریزد. در هر حال، بخشی از این مسئله مربوط به رفتار اخلاقی است کسی تقلب نمیکند چرا که فکر میکند این کار اشتباهی است. برای ایجاد بازاری کارآ، در هر لحظه مجبور هستید تلاش دیگران برای کلاهبرداری از خودتان را عقیم بگذارید. بنابراین، اصول اخلاقی رابطه تنگاتنگی با کار بازار دارد.
نکته دیگر اینکه مردم تنها بهدنبال كسب گسترده منافع مادی نیستند، بلكه آنها در زندگی اهداف دیگری هم دارند. آنها نگران و مراقب یكدیگرند. این نگرانی نتیجه راز و رمزهای اخلاقی است که توسط مذهب توسعه یافته و یا از دیگر منابع اخلاقی اخذ شدهاند. مطمئنا ارتباط خویشاوندی با ایثار گره خوردهاست. مردم در چنین روابطی سیر میکنند، و بنابراین، انرژی خود را در راه کسب کالا، نه با هدف مصرف آنها برای خود، که برای دیگران مصرف میکنند.
بنابراین، روابط مردم دو جنبه دارد. یکی به نگرانی عمیق برای دیگران بستگی دارد، که این خود به اهداف فعالیتهای اقتصادی مربوط میشود. دیگری به ابزار فعالیتهای اقتصادی، یعنی بازار، برمیگردد. در نتیجه، اصول اخلاقی نقشی کاربردی در عمل نظام اقتصادی دارد.
ـ آقای د سوزا: آیا میتوان این بحث را مطرح کرد که میزان معینی از تقوای خاصی مانند صادق بودن، احترام به قراردادها، ارائه اطلاعات دقیق برای کارکرد بازار ضروری است؟ آیا این خطر وجود دارد که گاهی رونق و شکوفایی چنان تقوایی را تضعیف کند؟ بهبیانی، تقوا برای شکوفایی ضروری است، اما آیا همین شکوفایی بنیانهای تقوی را از بین نمیبرد؟
ـ پروفسور اررو: مطمئن نیستم، شاید شكوفایی، بهمثابه چشمانداز شكوفایی است كه خطرناك است. وقتی شما از یك دستاورد معتنابه شخصی بالقوه آگاه میشوید، شاید بهاین فكر كنید كه تقوایتان سد راه است. در چنین حالتی همیشه این سؤال مطرح میشود كه آیا میتوان با این تقوا كنار آمد یا باید میانبر زد. شاید بهچنگ آوردن كالاهای مادی هدفی فیالذات تلقی شود. اما اگر شما یك معتاد به شطرنج[۷] هستید، میتوانید درباره نحوه بازی نیز آنقدر متعصب باشید كه مانع كردار نیك شما شود.
كالاهای مادی میتوانند، گذشته از یك مرحله خاص، نمادی از موفقیت باشند، ولی نمیتوانند واقعاً در زندگی بهبودی ایجاد كنند. با این وجود این اشیا راههایی برای تبدیل شدن به ضرورت را دارند. این یك پدیده واقعی است. شماری از روانشناسان و اقتصاددانان متأثر از اینگونه كالاها مطرح كردهاند كه شادی، بههر معنایی، بستگی به استاندارد قبلی زندگی دارد. اگر بخواهیم نسبی صحبت كنیم، هرگاه از مردم بپرسید چه چیزی نیاز دارند كه كاملا شاد شوند یا چقدر درآمد لازم دارند تا كاملا راضی شوند، بهگونهای قالبی، ۲۰ درصد بیش از آنچه دارند را مطرح خواهند كرد.
بنابراین درحالیكه ارائه تعریفی از این اصطلاحات مشكل است و برخی از اقتصاددانان علاقهای به مقایسه آنچه كه نمیتوانند تعریف مشخصی از آنها بهدست بدهند ندارند، فكر رایج این است كه اغنیا شادند، فقرا نیز خیلی كمتر از آنها خوشحال نیستند. اگر كشورها را با هم مقایسه كنید، میانگین شادی در كشورهای فقیر مانند كشورهای ثروتمند است. (در مورد كشورهای شدیدا فقیر صحبت نمیكنم).
یكی از موارد قابل توجه برای من این است كه در بعضی از نظرسنجیهایی كه [شادی را اندازه میگیرند] و هر از چند سال در ژاپن انجام میپذیرند، و، اگر تاریخها را درست بهیاد داشته باشم، جوابهای سالهای ۱۹۵۸ و ۱۹۸۸ تقریبا مشابه بود. اگر منحنی وابستگی شادی به درآمد [در این دوره] را رسم میكردید، نمیتوانستید تفاوتی بین آنها قائل شوید. درحالیكه این دوره یكی از سریعترین دورههای رشد اقتصادی [ژاپن] بود كه هیچ كشوری تاكنون تجربه نكرده بود. آنها خیلی خیلی شدید به دنبال كالاهای مادی بودند. ممكن است بهدست آوردن كالاهای مادی ارتباط بسیار اندكی با رضایت داشته باشد.
از سوی دیگر، طلاق بهعنوان یك عامل منفی بزرگ در اندازهگیری شادی ظاهر میشود. من فكر میكنم تملك مادی تنها نقشی در شادی بازی میكند، و آن تنها یك نقش است.
خطر تكیه زیاد به بازار و انتظار بیش از حد از آن، این است كه عوامل واقعا اساسیتر جریانهای شادی و غم را مخدوش میسازند. شما اگر تمامی وقتت را به جای ایجاد ارتباطات، صرف [بازار] كنی، شاید مجبور شوی بهای سنگینی پرداحت كنی.
دولت مجبور است با مردم بهگونهای یكسان رفتار كند. شما نمیخواهید دولت استثناهای بیشمار قائل شود كه باعث ظهور زمینه فساد و بیانصافی میشود. اینست كه قانون داریم. خب، این قوانین خیلی گسترده میباشند و خیلی قابل تعمیم به شرایط مشخص نیستند. آنها موارد فردی را در نظر نمیگیرند.
ترجمه: جواد روحانی رصاف (عضو هیئت علمی مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی.)
Arrow, Kenneth. ۲۰۰۶. "Economy of Trust," Religion & Liberty, Vol. ۱۶, No. ۳, summer, Pp.
۱) Kenneth Arrow.
۲) Centesimus Annus
۳) Father Raymond J. de Souza.
۴) Inside Information.
۵) Moral Hazard
۶) Adverse Selection
۷) Chess Nut
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست