پیش خودمان باشه کهنه های تازه

تازگی ها پی برده ام که تا از راه عشق ، به خدا نرسی عقل هم کاری از پیش نمی برد. تا وقتی عاشق خدا نباشی قطعا در انجام بی چون و چرای فرامین تعلل می کنی. فرامین را باید با عشقت بسنجی نه با …

تازگی ها پی برده ام که تا از راه عشق ، به خدا نرسی عقل هم کاری از پیش نمی برد. تا وقتی عاشق خدا نباشی قطعا در انجام بی چون و چرای فرامین تعلل می کنی. فرامین را باید با عشقت بسنجی نه با عقلت. عقل ناقص من و بشر به اصطلاح متمدن امروز کجا می تواند قانونی برای هستی بسازد یا بسنجد؟ می پرسی چرا ناقص؟ بابا توی همین دنیای متمدن بزرگترین دانشمندان کسانی اند که درباره ثابت شده ترین قوانین تحقیق می کنند. یعنی به اصلی ترین قوانین ساخته بشر هم اعتمادی نیست. آن وقت تو می خواهی خودت تنهایی قوانین ساخته خدا را بسنجی و بیانیه و قطعنامه صادر کنی؟

تنها عاشقان هستند که منتظر لب تر کردن معشوق اند تا که بشود از او به یک اشارت از ما به سر دویدن. ما همگی یا به طمع بهشت خدا را می پرستیم که در آن صورت جزو طمع ورزانیم یا از ترس جهنم که جزو بردگانیم. کیست که در این میانه از روی عشق بپرستدش که او آزاده است. و آزاده چه نام قشنگی است!

روزی اگر بخواهی پی به میزان علاقه کسی به خود ببری بپرس: فرض کن که تو به من بی نهایت کمک کنی، بی نهایت مواظبم باشی، بی نهایت هدیه بدهی اگر روزی رهایت کنم و تا مدت ها از تو یادی نکنم آیا به پای من صبر می کنی؟ و کیست جز خدا که برای خواندنش هیچ وقت دیر نیست؟

دل داده به معشوقم

و به بهانه دل

در پی معشوق روانم

ز او بپرسید که کجا می برد مرا؟

نجمه پرنیان/ جهرم