شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
شریعتی, فریادی از حنجره نسل ها
دوم آذرماه ۱۳۱۲ در كاهك مزینان از توابع شهرستان سبزوار متولد شد. كودكی جسور و كنجكاو با چشمانی رند، پسر بچه باهوش مرحوم استاد محمدتقی شریعتی خیلی زود با كتابخانه پر از كتاب پدر انس گرفت و به راستی تا پایان عمر كتاب یار مهربانش بود.
علی در كتابخانه پربار پدر با آثار مترلینگ، فرانس و هدایت آشنا شد، فلسفه، ادبیات و عرفان دغدغه ذهنیاش بود و خیلی زود یعنی از حدود ۱۳ سالگی تبیین بدیهیترین اصل فلسفی كه همانا وجود است ذهن او را با خود آشنا و غور در آثار فلسفی فیلسوفان بزرگ آنچنان این نوجوان مشهدی را مشغول كرد كه به قول پدرش: او از همه معلمان خود
باهوشتر، داناتر و زرنگتر بود اما از همه شاگردان تنبلتر! علی شریعتی اگرچه در دریای كتابهای فلسفی غرق و كتاب برایش چونان آب دریای شور بود كه هر چه بیشتر از آن مینوشید با عطش بیشتر فریاد هل من مزید سر میداد اما هیچگاه از جامعه خود و مردمش با دردهایشان دور و فارغ نبود. او درد توده را زیر پوستش احساس میكرد و ملتش را دوست داشت مگر نه اینكه دوست داشتن برتر از عشق است؟! روح ناآرام او با درد عجین بود چرا كه عقیده داشت روحی كه در درد پخته شود آرام میگیرد. او در دوران اختناق تلاش كرد كه به اقشار مردم بیاموزد كه اگر در صحنه حق و باطل روزگار خود حاضر نیستی هر جا كه میخواهی باش خواه به سجادهنشین خواه به شراب و مگر ندیدهاید كه حسین حج را رها كرد تا بر ظالم زمانه خود بیاشوبد. شریعتی تلاش كرد كه با آشتی میان روشنفكری و دین نقاب تزویر، خرافات و بدفهمی را از چهره اسلام بردارد و قرآن را از قبرستانها و خواندن بر اموات به دلیل ثواب به زندگی روزمره مردم بیاورد. به مردم آموخت كه عشق ورزیدن به نامها و پیروی از رسمها تشیع نیست تشیع شناخت مسمیهاست. از او آموختیم كه اسلام پیامبر(ص) و تشیع علی با نه آغاز شد پس باید به اسلام آری و تشیع آری كافر گشت. روح بزرگ او سكوت در برابر ظلم و دیدن به اسارت كشیدن گوهر آزادی مردم جامعه را بر نمیتافت او برای زندگی بیدرد ساخته نشده بود بارها فریاد زد كه تحمیل یك زندگی بیدرد بر روح دردمند زجرآور است و ما نسلی كه در روزهای فریاد دردمند او در حسینیهای كه نامش با شریعتی پیوندی ناگسستنی دارد حاضر نبودیم هنوز هم فریادش را میشنویم.
همراه او وارد «كویر» میشویم و هم نوا با او میگوییم چه رنجی است لذتها را تنها بردن و چه زشت است زیباییها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهندهای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سختتر از كویر است. به ما میگوید كه فاطمه دختر محمد است. دیدم كه فاطمه نیست. فاطمه همسر علی است، دیدم كه فاطمه نیست. فاطمه مادر حسین است. دیدم كه فاطمه نیست. فاطمه مادر زینب است باز دیدم كه فاطمه نیست. نه اینها همه هست و این همه فاطمه نیست. «فاطمه فاطمه است.» با «ابوذر» او فهمیدیم كه هیچ خردی چون تدبیر و هیچ پارسایی چون خودداری و هیچ نیكویی چون نیكخویی نیست، فریاد زد كه «علی حقیقتی است بر گونه اساطیر» زینب شمشیر علی در كام دارد، «حسین وارث آدم است» و «تشیع حزب تمام».
او گفت و ما زمزمه میكنیم كه عقیدهمان باید از دست عقدهمان مصون بماند. كه قدرت تحمل عقیده مخالف باید داشته باشیم. كه زندگی كوچكتر از آن است كه ما را برنجاند و زشتتر از آن كه دلمان بر آن بلرزد هستی تهیتر از آن كه به دست آوردنی ما را زبون سازد و ما تهی دستتر از آن كه از دست دادنی ما را بترساند.
۲۹ خرداد سال ۱۳۵۶، شریعتی ۴۴ ساله با یادگاری به عظمت كتابهایی ماندگار و بینشی كه تقدیم مردم كرد رخت سفر را به سوی ابدیت بست و آرام گرفت چونان كه آرزویش بود. او از علی(ع) آموخته بود كه مرگ همچون گردنبندی بر گردن دختری جوان برای مرد زیباست. او مرگ را یگانه حادثه صادق، جدی و صمیمی زندگی میدانست و با این حادثه جدی صادق و صمیمی برای همیشه روح بزرگش از زندان تن رها شد. او برای هر آنكس كه ایستادگی در برابر ستم و جان دادن در این راه را شهادت میداند، شهید است. معلم شهید!!! امروز ۲۹ خردادماه سال ۱۳۸۶ درست سی سال پس از عروج او یادش را گرامی میداریم. او آرزو داشت كه پس از مرگش از گلویش سوتكی سازند، گلویش سوتكی باشد به دست طفلی بازیگوش كه او یكریز و پی در پی دم گرم خویش را در آن سخت بفشارد و بدینسان بشكند دائم سكوت مرگبارش را. اما به راستی آیا او را سكوت مرگباری هست؟! نه نمیتواند باشد عقاید و حقطلبی او و كتابهایش فریادی است در حنجره نسلها كه از پی هم میآیند. او از حنجره هر انسان دردمندی كه مسئولیت عقیده دارد فریاد میزند و اینگونه است كه او و یادش همواره زنده میماند.
شریعتی: خدایا به من توفیق تلاش در شكست، صبر در نومیدی، رفتن بیهمراه، جهاد بی سلاح، كار بیپاداش، فداكاری در سكوت، دین بیدنیا، مذهب بیعوام، عظمت بینام، خدمت بینان، ایمان بیریا، خوبی بینمور، گستاخی بیخامی، مناعت بیغرور، عشق بیهوس، تنهایی در انبوه جمعیت و دوست داشتن بیآنكه دوست بداند، ارزانی كن.
مرضیه نصیری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست