جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
دعا
در کمینی در یک نقطه پرت نشسته بودیم. بحبوحه جنگ بود و هر لحظه امکان نفوذ نیروهای ارتش اسرائیل وجود داشت. در همین گیر و دار صدای بالگرد به گوشمان رسید.
خوب که دقت کردیم دیدیم بالگرد اسرائیلی در حال انتقال نیروست.
ارتباط بیسیم ما با مرکز قطع شده بود، نمیدانستیم چه کار کنیم. هیچگونه وسیله ارتباطی برای خبر دادن نداشتیم و این انتقال نیرو میتوانست کار را برای بچههای حزبالله سخت کند.
در اضطراب کامل بین خواب و بیداری خانومی را دیدم.
ایشان را شناختم. گفتم اوضاع خوبی نداریم، بالگرد اسرائیلی در حال انتقال نیروست و این برای ما خطرناک است.
خانوم جواب داد: برایتان دعا میکنم.
من که از این جواب قانع نشده بودم با جسارت گفتم «اگر میشود برایمان کاری بکنید». خانوم همان جواب را تکرار کرد و من نیز.
با ناراحتی و برای بار سوم از ایشان درخواست کردم.
خانوم دست خود را تکانی داد و گفت: «مشکلتان حل شد».
از خواب بیدار شدم و دیدم بالگرد اسرائیلی سقوط کرده است و هیچگاه نیز علت سقوط آن معلوم نشد. (بــرگرفته از خاطرات رزمندگان حزبالله در جنگ ۳۳ روزه)
مهدی بختیاری، وبلاگ مرصاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست